تو، يادگار هجرت عصمت از مشرق به مغرب زمين از مدينه منوره يتيم امين در زمان غروب آدميتى ومن، در محشر كبوتران حرم عصمت در جمع عارف و طائف و خائف به دور هفت آسمان ضريحت مىگردم تو، در كربلاى ايران2از هجوم فرهنگ ضرار شهيد خون آلودى را مانى و من، درسايه گلدسته آيهها همراه خسته دلان فشل در باغ رضوان غربت سراب عبثشرق و غرب را مىشناسم تو، نشان رحمتبركوير تشنه زمين تا عصر غربت كبرايى و من، همراه عالم و عامى در سيه بازار خودباختگى از زلال كوثر عترت لبتر مىكنم تو، مدرسه ابر آفتاب قرآنى ومن، با آبله پاى از سفر در غربتخانگى تفاهم در مكتب فيض روخ خدا همراه هزاران كودك راه مشق الفباى نجات انسان را با قلم استقامت دين برلوح فطرت يادآورى مىكنم تو، با من آشنايى و من باتو و ما، تو را به آشناترين مىسپاريم.سراب عبثشرق و غرب را مىشناسم تو، نشان رحمتبركوير تشنه زمين تا عصر غربت كبرايى و من، همراه عالم و عامى در سيه بازار خودباختگى از زلال كوثر عترت لبتر مىكنم تو، مدرسه ابر آفتاب قرآنى ومن، با آبله پاى از سفر در غربتخانگى تفاهم در مكتب فيض روخ خدا همراه هزاران كودك راه مشق الفباى نجات انسان را با قلم استقامت دين برلوح فطرت يادآورى مىكنم تو، با من آشنايى و من باتو و ما، تو را به آشناترين مىسپاريم.