تاثير انقلاب اسلامى در خارج از ايران - تاثیر انقلاب اسلامى در خارج از ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاثیر انقلاب اسلامى در خارج از ایران - نسخه متنی

محسن ربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاثير انقلاب اسلامى در خارج از ايران

فعاليتهاى فرهنگى مذهبى در اروپا و آمريكا

در مصاحبه با حجه‏الاسلام و المسلمين آقاى محسن ربانى

كوثر: هدف اين است كه ببينيم قم در باره جهان چه كارى كرده‏است وكمبودهايمان چيست؟ هدف شناخت‏خدمات حوزه و انتظارات‏ديگران از حوزه است. شيعيان خارج از كشور، اهل سنت، متفكران وفلاسفه و تحصيل كرده‏هايى كه مايلند منهاى انگيزه‏هاى سياسى بااين مركز فرهنگى آشنا شوند، براى پاسخ به اين‏ها چه كرده‏ايم؟ممكن است در اين خصوص پرسشهاى زيادى باشد و نكاتى خود حضرت‏عالى در نظر داشته باشيد كه لازم بدانيد حوزه در جريان قراربگيرد و آماده تر بشود. از سوى ديگر، واقعا ما مايليم ببينيم‏كه اعزام مبلغ، آثار مكتوب يا احيانا فعاليتهاى نرم افزارى،كه از قم براى جهان شده، در چه حدى است، آيا پاسخگو هست و چه‏كمبودهايى در اين زمينه‏ها و جود دارد؟ خود جناب عالى احيانابه زبانهاى انگليسى و يا اسپانيايى چه خدماتى انجام داده‏ايد؟و چه خلاهايى احساس مى كنيد كه بايد توسط ديگران و علاقمندان‏گسترش تشيع انجام بگيرد تا تفكر اهل بيت(ع) بهتر بشود؟

انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى چون يك انقلاب دينى وفطرى بود، ابر قدرتها را غافلگير كرد و پايگاه آنها را درايران از بين برد. طبعا اين انقلاب، با ماهيت استقلال طلبى ودينى و ويژگى حمايت از مستضعفين آثار بسيار ارزنده‏اى به‏ارمغان آورد. در سالهاى اول اينها فكر مى كردند كه اين يك‏انقلاب بر خاسته از يك گروه مثلا فقط روحانيون است، ريشه در عمق‏جان مردم ايران ندارد و بالاخره مى شود آن را سركوب كرد. آنهافكر مى كردند اين انقلاب يك سال ، دو سال شورى ايجاد مى كند وبعد از بين مى رود. ولى بعدها متوجه شدند كه نه اين انقلاب،انقلابى ماندنى است. اينها حالا پشيمانند كه چرا با اين انقلاب‏از روزهاى اول مقابله نكردند و الان مجبورند آن را به رسميت‏بشناسند.

امروز ما نهادينه شديم، و تقريبا فكر انقلاب اسلامى در دنياخاورميانه جاى خودش را باز مى كند بخصوص شعارهاى انقلاب اسلامى،جايگزين شعارهاى ديروز منطقه شده. ما اگر خوب به ياد داشته‏باشيم، در خود فلسطين، در لبنان، در گروههاى مبارز، كشورهاى‏سوريه و عراق، اينها افتخارشان اين بود كه سوسياليست وكمونيست‏بشوند و شعارهاى سوسياليسى بدهند. قبل از انقلاب اسلامى كسانى كه از اسلام دم مى زدند، عقب مانده،مرتجع و آدمهايى كه زمان را درك نمى كنند، قلمداد مى شدند يااينكه آنها را منزوى مى كردند. امروز دقيقا بر عكس شده، يعنى‏آن گروهى مى تواند مردم را جذب بكند كه بيشتر بتواند شعارهاى‏اسلامى را در بين مردم باب بكند و بتواند از راه دين واردبشود.

الان فلسطينيها مثل فتحى شقاقى نه تنها با انقلاب اسلامى پيوندمى خورند، بلكه مى گويد من راهم را از امام حسين(ع) گرفتم وافتخارش به اين است كه شاگرد امام خمينى است. آن شعارهايى كه‏آن روز در فلسطين داده شد كه سوسياليسم تنها راه نجات ماست ودولتهايى مثل دولت عراق بر اين اساس تاسيس شد، آنها امروزمجبور شدند شعارشان را الله اكبر كنند. حتى در عراق امروزنماز جمعه‏ها خيلى پر شور است; يعنى اينها فهميدند كه اصلا آن‏شعارها، شعارهايى واقعا مرتجعانه است و اگر كسى بگويد، بين‏خود ملتش منزوى مى شود. شعار الله اكبر را بر پرچمشان نصب‏كردند، نماز جمعه‏ها را با شرايطى آزاد كردند و ميليونها نفرزن و مرد شركت مى كنند. فلسطين هم همينطور شده; رهبر حماس، وقتى اينجا مى آيد، مى گويد كه ايران پايگاه و اميد ما است.

با آنكه ما را متهم مى كنند كه نژاد پرستيم و ملى گراييم ياشيعه‏ايم، ايشان مى گفت كه نه ما مى گوييم در صحنه مبارزه، دولتى كه از ما حمايت كرد ايران بوده‏است و اين خود دليل براين بوده كه ايران به شعارهايى كه داشته استقلال و آزادى وجمهورى اسلامى پايبند مانده است و توانسته همان شعار را ادامه‏بدهد. امروزه دولتهايى كه هنوز تحت‏سلطه غربند واقعا نمى‏توانند بيايند سراغ اسلام، مى بينيم به يك نحوى مجبور شدند كه‏جلوى فعالان اسلامى را باز بگذارند. يعنى انقلاب ما، اين انفجارنور فقط ايران را نورانى نكرد لذا جوانهاى ملت و همه ما بايدافتخار كنيم كه آمديم يك حركتى را شروع كرديم و يك انقلابى راانجام داديم كه نه تنها توانست كفر و الحاد را و در مرحله اول‏كمونيسم را تقريبا از خاور ميانه جمع بكند، بلكه اسلام را به‏صحنه زندگى و اجتماعى آورد و شعارهاى لااله الاالله و الله اكبررا گسترش داد شعارهايمان امروز در تمام منطقه پهناور خاورميانه هست و در جاهاى ديگر دنياهم ديده مى شود.

من يادم‏هست‏حدود6 سال پس از انقلاب زمانى كه آرژانتين بودم يكى ازعلماى اهل سنت، كه از اردن آمده بود، گفت: من يك زمانى اردن بودم همه مسابقه دادند در بى حجاب شدن وامروز وقتى مى روم اردن و مصر مى بينم همه مسابقه مى دهند دربا حجاب شدن.

البته دشمنان ما نگذاشته‏اند كه كشورى مثل ايران جمهورى اسلامى‏بشود، بالاخره دشمن بايد كارى بكند كه هم اين انقلاب را به شكست‏بكشاند و هم نگذارد در جاى ديگر نمونه و مدل اين انقلاب به‏وجود بيايد; ولى در واقع بايد اين طور تعبير بكنيم كه انقلاب‏اسلامى ايران اسلام دين را زنده كرد. من يادم هست در زمان رحلت‏حضرت امام، يكى از «اسقفهايى‏» كه كتاب يادبود امام رامى‏خواست امضا بكند، مى گفت: من در روزنامه‏ها خواندم و متاسفم‏كه بعضى از روزنامه‏ها نوشتند مردى از دنيا رفت كه مى خواست‏تاريخ را تغيير دهد، مردى از دنيا رفت كه مى خواست‏سياست جهان‏را تغيير دهد، مردى از دنيا رفت كه مى خواست‏حكومت‏بر اساس‏بنيادهاى نو اسلامى درست كند. بعد ايشان گفت: «من مى نويسم‏اينجا مردى از دنيا رفت كه تاريخ را تغيير داد.» يك كشيش‏مسيحى اينطور اظهار نظر مى كند. بنابراين، واقعا اين انقلاب‏دين را زنده كرد.

بعد از اين انقلاب، بعضى از تحليل گران‏امريكاى جنوبى، مى‏گويند انقلاب اسلامى ايران دموكراسى را به‏كشورهاى امريكاى جنوبى آورد. و قبل از سال‏1979 ميلادى، كه‏انقلاب پيروز شد، تقريبا در تمام كشورهاى امريكاى لاتين‏ديكتاتورى حاكم بود. اينها مى گويند اين انقلاب ترس و وحشت درقلب ابر قدرتها، خصوصا امريكا، ايجاد كرد و آنها ناچار يك‏مقدار به دنيا آزادى دادند و از همين‏جا بود كه تقريبا بعد ازتثبيت انقلاب، بعد از سالهاى «80 تا83 »، حكومتهاى‏دموكراسى در امريكاى جنوبى شكل گرفت و سياست امريكا و قدرتهاى‏جهانى در اين كشورها تغيير كرد. در خود اروپا هم انقلاب ماآثار زيادى روى متفكران داشت و فردى مثل «روژه گارودى‏» بعداز انقلاب اسلامى تمايل به اسلام پيدا كرد.

وى مدتى دبير كل حزب بود و ما ايشان را به قم دعوت كرديم. چه‏ديد بازى نسبت‏به اسلام و چه اشتياقى نسبت‏به فيضيه داشت وچقدر خوشش آمد كه طلبه‏ها دورش آمدند و سؤال كردند. اينها هم‏آثار صدور اين انقلاب است. اگر واقعا اين فكر صادر نشده بود،اين اشتياق نبود. بعد الان در تمام دنيا وقتى با مسلمانان صحبت‏مى كنيم يكى از اثرات انقلاب اسلامى ايران در خارج احساس هويت‏مسلمانان است. مسلمانان امروز احساس مى كنند كه هويت و شخصيت‏دارند.

واقعا احساس مى كنند كه مكتب، پشتوانه علمى و فرهنگى و تمدن‏دارند و جدا به فكر اين هستند كه خودشان را با مكتب اسلام‏تطبيق بدهند. در آلمان بودم و داشتم به ايران مى آمدم. چون مااز كشورهاى امريكاى جنوبى كه مى آمديم بايد در يكى از كشورهابالضروره توقف كنيم و هواپيما را عوض كنيم براى ايران. درآلمان شبى رفتيم در جايى كه وشت‏حرام داشتند و مربوط به‏مسلمانهابود. عده‏اى از برادران عرب در آنجا جمع شده بودند. مارا كه ديدند خيلى خوشحال شدند; آن زمانى كه هنوز هم جنگ بود.

يكى از برادران عرب، كه مسلمان هم بود، گفت: من از فرانسه‏آمدم و تاجر هستم; خيلى خوشحال شد كه ايرانى ديده‏است. با زبان‏عربى شروع به صحبت كرديم و من يك مقدارى در باره انقلاب واهداف انقلاب اسلامى صحبت كردم و گفتم: هدف ما از اين انقلاب‏اسلامى اين بوده كه مسلمانها به دين اسلام بر گردند. بعد ايشان‏خودش، شروع كرد به صحبت كردن و گفت: كه من واقعا خوشحالم كه‏ملت ايران و رهبرى ايران قدرت به خرج دارند براى اينكه جنگ رابه پيش ببرند و ازاسلام دفاع كنند. شما نه تنها براى خود بلكه‏براى ما و براى همه مستضعفين مى جنگيد.

بعد گفت: من تعجب مى كنم از دولتهاى عربى كه در زمان شاه‏روابط خوب داشتند با شاه و در كنار شاه قرار مى گرفتند، باآنكه مى دانستند شاه دارد بر خلاف اسلام عمل مى كند و بااسرائيل رابطه خيلى خوبى دارد.

من تعجب مى كنم چطور مى شود ايرانى كه در كنار ملت اسلام و عرب‏و خصوصا فلسطين و لبنان قرار گرفته، به اين صورت با او رفتارمى شود و در جنگ صدام مورد حمايت قرار مى گيرد. من به عنوان‏يك عرب از آنها اظهار تنفر مى كنم، اظهار نا راحتى مى كنم وشما را تاييد مى كنم و مى گفت عقيده من اين است كه: «والذى‏لايحب الخمينى ليس بمسلم لا سنيا و لا شيعيا» و اين را با صداى‏بلند مى گفت و مى گفت‏شما هم به همه بگوييد.

خوب ما اين شعار را كى مى توانستيم بشنويم، اگر اثر اين انقلاب‏نبود. بعد مى گفت: ما قبلا در فرانسه يا جاى ديگر جرات نمى‏كرديم بگوييم مسلمانيم، جرات نمى كرديم قرآن را گوش بدهيم;ولى الان يكى از چيزهايى كه در ماشينم هست «كاست‏» قرآن است.

زندگى من با قرآن شروع مى شود و اين را شما به من داديد،انقلاب اسلامى به من داد. اين در همه دنيا هست; يعنى هر كجاى‏دنيا شما برويد، مى بينيد اسلام نفوذ كرده، افكار جمهورى اسلامى‏ايران رفته تفكرات امام آنجا هست; حتى يادم هست‏بعضى وقتها كه‏در كشورهاى امريكاى جنوبى بحث مى كرديم يك دفعه مى گفتند:

«فالتاخمينى‏». «فالتا يعنى باقى مانده‏» مرادشان اين بوداينجا يك خمينى مى خواهد كه بيايد هم استقلال به ما بدهد دهم‏آزادى و بالاخره ما را از اين گرفتاريهاى فكرى كه داريم ومشكلاتى كه داريم، كه بايد حتما پيرويك كشورى باشيم و ديگران‏سياست و فرهنگمان را به ما ديكته بكنند، نجات بدهد، يك خمينى‏مى خواهد. اين حالت موجب احساس غرور يك ايرانى و يك مسلمان مى‏شود كه يك انقلابى را هم از خود بدانند حتى آن كه مسيحى است.

بنا براين، چيزى نبود جز حركت امام; حركتى كه با اخلاص واعتقاد به خدا شروع كرد. ما هم بايد با همان اخلاص و اعتقاد وبا تكيه بر سخنان مقام معظم رهبرى حضرت آيه‏الله خامنه‏اى اين‏راه را ادامه بدهيم; يعنى همانطورى كه آن زمان متحد بوديم،بايد متحد باشيم و تحقيق كنيم چه كارى آثار اين انقلاب را دردنيا بيشتر مى كند؟ البته در سمت‏بعدى عرض مى كنم كه چه‏كاستى‏هايى هست و چه عليه ما، چه مطرح مى كنند. ولى اين را مى‏خواستم بگويم كه اگر ما مى خواستيم انقلاب را با جنگ ببريم به‏اين كشورها نمى توانستيم. انقلاب ما يقينا صادر شده و شعارالله اكبر امروز شعار جوانهاى مسلمان است. امروز اين شعار كه‏اسلام يك مكتب پيروز است در همه جا جاافتاده‏است. در كشورهاى‏امريكاى جنوبى معمولا مورد استقبال خوب مردم و دانشگاهى‏ها قرارمى گرفتيم، يادم هست روزى با تعدادى از دوستان دانشگاهى، كه‏در كلمبيا بودند، رفتيم ديدار رئيس مجلس آنها، يكى از دوستان‏آنجا مطرح كرد كه ايشان به زبان اسپانيايى مسلط است و اگر مى‏خواهيد، بيايد در مجلس سخنرانى بكند. براى من هم خيلى عادى‏نبود. چون من روحانى مسلمان و شيعه بودم و فكر نمى كردم به‏راحتى قبول بكنند.

من يك صحبتى كردم در باره اسلام كه اسلام دين توحيد است و ما هم‏طرفدار حضرت ابراهيم. بعد آياتى از سوره مريم خواندم و شعاراستقلال، آزادى و جمهورى اسلامى را برايشان تفسير كردم و اينكه‏بالاخره ما بايد مستقل باشيم و مى توانيم كشورهايمان را اداره‏كنيم و ديدم نه تنها توهين نمى كنند، بلكه كف هم مى زنند.

البته اشكالاتى را هم مطرح كردند; ولى وقتى چند مساله مثل‏مساله زن و سلمان رشدى را جواب دادم، همه بلند شدند و تاييدكردند. بالاخره در مجموع انقلاب ما يك انقلاب پيروز است و تا به‏حال هم پيروز بوده، امروز هم پيروز است. حواسمان بايد جمع‏باشد كه گول دشمنان را نخوريم و يك وقت از راه بر نگرديم.

كوثر: در باره فعاليتهاى مطبوعاتى بفرمائيد چه كمبودهايى وجود دارد و چه توصيه‏هاى براى رفع آنها داريد همچنين براى‏آثارى كه از دنياى شيعه و از قم براى خارج مى رود، چه تذكراتى‏داريد؟

يكى از مشكلاتى كه داريم، معرفى خودمان است; يعنى ما تا به حال‏نتوانستيم خودمان راخوب معرفى كنيم و شايد بيشتر منفعلانه برخورد كرديم; اگر مقاله يا كتابى عليه ما نوشتند، ما جواب‏داديم. اين بردى كه انقلاب داشت، به سبب معنويت آن بود. يكى ازكارهايى كه بايد انجام بدهيم، مساله شناساندن اين انقلاب ومجموعه‏اى از آثار و خاطرات و سخنرانى‏ها و برنامه‏ها و شروع‏نهضت‏به صورت بسيار زيبا و منظم و منسجم.

بايد گروهى باشند اينها را جمع آورى كنند. اگر چه كتابهايى‏نوشته شده است ولى اين كتابها نمى‏تواند به نحو مطلوبى درمعرفى انقلاب اسلامى مؤثر باشد.

كتابهايى دقيق و دنيا پسند، كه بتواند افكار انقلاب اسلامى رامعرفى كند. علاوه بر اين، ما احتياج داريم تا از راه فيلم وبرنامه‏هاى كامپيوترى صدايمان را به دنيا برسانيم. جاى اينهامتاسفانه خالى است. فيلمهايى كه داريم، مجموعه‏هايى كه داريم،خيلى براى دنياى غرب قابل استفاده نيست. در زمينه شناسايى‏اسلام خوب كار نكرديم. شايد الان اگر مجلات و جرايد دنيا را نگاه‏كنيد، يعنى مرتب در باره اسلام صحبت مى شود و اظهار نظر مى‏شود. جرايد و مطبوعات دنيا، كه آثار آنهاهم وابسته به‏بنگاه‏هاى تبليغاتى دشمنان ما ست، عليه ما مى نويسند. البته‏آنها راه را باز كردند كه بتوانيم جواب بدهيم. يكى از وظايف‏حوزه و ما طلبه‏ها اين است كه برنامه ريزى بكنيم براى آنچه درغرب احتياج است. موضوعاتى هم هست كه بيشتر روى آنها مانورمى دهند كه ما بايد اينها را بررسى كنيم.

اما در باره فعاليتهايى كه شده و ارگانهاى ما انجام داده‏اند،نبايد بگوييم كه كار نشده، ولى نسبتا كم و محدود است.

من اگر در باره امريكاى لاتين بخواهم گزارش بدهم، الحمد الله‏به زبان اسپانيايى شايد قريب به 80 كتاب و جزوه منتشر شده; واين كار عظيمى است كه تا به حال سابقه نداشته‏است.

برنامه تفسيرى هم شروع و بعضى از هم آماده شده است.در اينجاچند مجله به زبان اسپانيايى منتشر مى شود، مجلاتى كه ما الان ازطرف مجمع به زبان اسپانيايى منتشر مى كنيم يكى همين مجله‏«كوثر» است. و يكى هم مجله «ثقلين‏». مجلات ديگرى درآرژانتين منتشر مى شود كه مال بچه‏هاست. يك مجله ديگر هم هست‏«ان منسخدالاسلام‏» كه به زبان اسپانيايى ترجمه مى شود پيام‏اسلام. در مجموع كارى كه انجام مى دهيم با خواسته‏هاى جامعه‏جهانى متناسب نيست و بايد بالاخره بيشتر فعاليت كرد. در عين‏حال خود مجمع جهانى حدود 10 مجله به زبان تركى، فرانسوى، اردودارد. بنياد انديشه هم هست كه كارهاى خارجى مى كند. آنهاهم‏مجلاتى به زبان انگليسى و عربى و فرانسوى در سطح دنيا دارند ومنتشر مى كنند. اين خلاصه‏اى از كارهاى مطبوعاتى است.

كوثر: از اين فعاليتها استقبال مى‏شود؟

ما در كنار دشمنان زياد، دوستان زيادى هم داريم. نمايشگاه‏بين‏المللى كتابى كه برگزار كرديم با استقبال زياد روبه روشد.

خصوصا وقتى افراد مى آمدند اولين چيزى كه مى پرسيدند در باره‏قرآن بود و مى خواستند از اين كتاب سر در بياورند و بافرهنگ‏قرآن ارتباط پيداكنند. حتى در بعضى از كشورهاى مستضعف ماتعدادى قرآن برديم و خيال مى كرديم فروش نمى رود; ولى تعدادزيادى اسم نوشتند كه قرآن براى آنها بفرستيم. در مورد موضوع‏اسلام جزوه كوچك چاپ كرده بوديم به نام «اسلام چيست؟» هر كسى‏چشمش مى افتاد به اين موضوع، آن را مى‏خريد. به اين دليل كه‏مردم مشتاق هستند. و مى خواهند اين مكتب را بشناسند. در خصوص‏دانشگاه‏ها انسان هر جا مى رود، مى بيند دانشجويان و استادانى‏كه دنبال تحقيق هستند، دوست دارند با اسلام ارتباط داشته‏باشند.

كوثر: شما فعاليتهاى نرم افزارى هم داريد؟

به نظر من موسسه كامپيوترى قم كارهاى خوب ولى نا كافى انجام‏داده است، خوشبختانه شبكه اينترنيت‏به تازگى راه اندازى مى‏شود. در خود قسمت‏بنياد انديشه مجلات ما اكثرا روى «اينترنت‏»هست، بعضى جاها مراكز اسلامى وارد اينترنت‏شده‏اند; ولى بايداستفاده بيشترى بكنند و معارف اسلامى را ارائه بكنند.

ما واقعا اگر بتوانيم خودمان را معرفى كنيم، و اسلام را معرفى‏كرده‏ايم و كنيم، بدون اينكه با ديگران دعوا بكنيم، بزرگترين‏گام را در راه تبليغ اسلام برداشته‏ايم; چون الان مردم زيادى‏هستند كه دوست دارند اسلام را بشناسند. اين كارهايى كه انجام‏شد همه كارهاى مقدماتى است و هنوز ما نتوانسته‏ايم خوب از اين‏شبكه بين المللى استفاده كنيم. در يكى از كشورهاى اسلامى يكى‏از طلبه‏ها يك طرح ابتكارى به كار برده است و به تعدادى ازطلبه‏ها از طريق اينترنت درس مى دهد تا به حال تعدادى طلبه‏استفاده كرده‏اند.

كوثر: دنيا از حوزه قم چه انتظارهاى دارد ؟

مسلمانها فكر مى كنند كه همه ايرانيها امام خمينى و رهبرانقلابند; و كسى گناه نمى كند. آنها فكر مى كنند ايران يعنى‏مردمى الهى و بعضى هستند كه احتمال نمى دهند كه اينجا كسى كارخلاف بكند.

حتى بچه‏هايى بودند كه وقتى اسم امام برده مى شد، اشك مى‏ريختند و گريه مى كردند. انتظارى كه آنها از جمهورى اسلامى‏دارند، اين است كه ما واقعا اسلامى باشيم و انحراف پيدا نكنيم‏و فرهنگهايى كه امروز، به عنوان تجدد گرايى، مى خواهند بر ماتحميل بكنند نپذيريم.

انتظارات آنها اين است كه وقتى وارد ايران مى شوند، يك ايران‏اسلامى ببينند، يك ايرانى كه در آن معرفت هست، علم هست، حجاب‏هست، عفت هست و دوست هم دارند كه ما در همه زمينه‏ها پيروزباشيم; حتى در مورد فوتبال كه ما پيروز شديم يك عده روزه‏گرفته بودند، يك عده نماز خوانده بودند كه بالاخره ايران است وايران هم مال ماست. اين احساس خودى كردن در بين مسلمانان نسبت‏به ايران خيلى عجيب است. احساس مى كنند اگر ايران ضربه ببيند،آنها ضربه مى بينند.

لذا ما بايد حواسمان جمع باشد. اين مسلمانها توقع ندارند كه‏ما برويم سراغ فرهنگ غربى و غرب زده بشويم.

حتى در هنر، يادم هست فردى ديده بود ما هنر «پيكاسو» راتقليد مى كنيم، گفته بود: شما كه فرهنگ قوى داريد چرا تقليداز يك فرنگى مى‏كنيد كه بعد هم خوب در نيايد و به او بخندندانتظارات آنها از ما و از رهبرى اين است كه ما ابت‏باشيم،متحد باشيم; و همين طور كه تابه حال پيروز بوديم، پيروزباشيم. انتظار دارند ايران ام القراى اسلام باشد و مدينه‏النبى‏باشد و مدينه فاضله‏اى باشد كه به آن مراجعه كنند.

اما دشمنان توقع بر عكس دارند كه اختلاف باشد بين علما و رهبر،اختلاف باشد بين مجريان كشور و اينها را مرتب دامن مى زنند.

الان بعضى مسايل را دشن هميشه دامن مى زند:

اينها سعى مى كنند ايران را اين طورى مطرح بكنند كه بعد ازامام اختلاف هست و اين اختلاف باعث مى شود كه انقلاب شكست‏بخوردو انقلاب پايان يافت است و مردم دلسرد شده‏اند و دنبال انقلاب‏نيستند.

ديگر اينكه بگويند ايران در يك سالهايى دنبال توسعه اقتصادى‏رفت ولى الان ديگر متوقف شده و نمى تواند برود.

مساله بعدى اين است كه اينها به خود اصل اسلام اشكال مى كنندو مى گويند: اسلام در دنياى امروز كه، دنياى تكنولوژى و نظم وكامپيوتر و هواپيما و صنعت است، نمى تواند بروز و ظهورى داشته‏باشد و بروز و ظهور آن تمام شده‏است. و اين را مطرح مى كنند كه‏بالاخره اسلام با تكنولوژى مخالف است.

مى گويند اسلام موضوع زن را حل نكرد است و حجاب يعنى چه؟ چون‏اين باعث عقب ماندگى زن شده و باعث اين شده كه زن نتواند بروزداشته باشد و ديگر مساله تساوى حقوق زنان را مطرح مى كنند والبته مى روند سراغ كشورهايى كه رعايت‏حقوق را نمى كنند و مى‏گويند زنها نمى توانند رانندگى بكنند. نمى توانند در اجتماعات‏حضور پيداكنند، خصوصا قضيه طالبان، كه زنان را در خانه‏هازندانى كرده، باز تاب بسيار وسيعى در رسانه‏ها داشته‏است وميليونها كلمه و مقاله نوشته‏اند كه اسلام دين استبداد است،اسلام زنان را در خانه زندانى مى كند و اين را به نام اسلام‏تمام مى‏كنند و مى گويند اين است اسلام بنيادگرايى كه الان دردنيا هست.

يكى از موضوعات كه ما بايد در حوزه روى آن كار بكنيم معرفى‏چهره زن است كه در اين مساله منابع زيادى هم داريم.

البته وقتى كه زنها ظاهر بشوند، بسيارى از مشكلات از بين مى‏رود. من يادم هست زمانى كه خانم مايك مصاحبه‏اى در آرژانتين‏انجام داده بود روزنامه‏ها تعبيرشان اين بود كه خانم ربانى‏تحريم را شكست و بر خلاف قوانين اسلام آمد مصاحبه كرد. اين مثل‏يك بمب در مطبوعات و راديو تلويزيون اثر كرد.

حتى يادم هست وقتى كه از تلويزيون مصاحبه پخش شد، عده بسيارزيادى نوشتند كه اسم ايشان چيست ما مى خواهيم اسم بچه‏هايمان‏را به اسم ايشان بگذاريم. الان ما داريم يك مقدارى خود سانسورى‏مى كنيم. البته اين هم عواملى دارد و آن عوامل زياد است كه ازمحل بحث‏خارج است و بايد فكر بكنيم چرا عليه ما صحبت مى كنند.

مساله ديگر، مساله آزادى است كه روى آن بحث مى كنند كه دراسلام آزادى نيست; ولى اگر واقعا بررسى كنيم مى بينيم خوداقليتهاى مذهبى مى گويند ما بعد از انقلاب 24 در صد رشد فرهنگى‏و علمى و حتى از جهت دانشجو داشتيم. و ما تنها كشورى هستيم كه‏اين اقليتها به اين صورت در آن جمع شده‏اند.

و حتى محل كنفرانس اسلامى را در اختيار آشورى‏ها گذاشتيم و اين‏براى دنيا يك پيام بسيار خوبى بود ولى آنها متاسفانه روى اين‏تبليغ نمى كنند. و هيچكس اين كار را نمى كند. در جايى مثل‏فرانسه يك دختر نمى تواند با حجاب وارد كلاس بشود. وقتى درالجزاير انتخابات را، با اينكه مردم راى دادند، باطل مى كنندو بعد هم مى گويند دموكراسى، بعد هم مى گويند آزادى.

وقتى در تركيه كه 98 درصد مردم آن مسلمانند، حجاب رادردانشگاه ممنوع مى كنند چه توقع بيشترى از ملت ما دارند. بااينكه بيشترين آزادى را ما در اختيار گذاشتيم.

الان حدود 900 نشريه در اين كشور منتشر مى شود. در كدام كشوراين همه آزادى و تضارب افكار وجود دارد؟ و متاسفانه اين يك‏ظلمى است كه به جمهورى اسلامى مى شود و آنها گاه آن را مطرح مى‏كنند. البته خوب بعضى از آزاديهاست كه ما نداريم و آن آزادى‏سكس و آزادى جنسى است. اين همان آزادى است كه آنها به مردم‏دادند. ولى در آنجا آزادى انسانى، آزادى فكرى، آزادى اينكه‏هركس بتواند برنامه‏هاى خودش را درست انجام بدهد، و ...ندارد.

حتى در باره انتخابات، وقتى كه بحث از نظارت استصوابى مى شود،آنها بدتر عمل مى كنند. اگر در امريكا و هر كجاى ديگر كسى‏بخواهد رئيس جمهور بشود، يقينا اين طور نيست كه اعلام بكنند هركس مى خواهد كانديد بشود و همان هم راى بياورد. روى آنها كارمى كنند و سازمانهاى جاسوسى روى او تحقيق مى كنند بعد اجازه‏مى دهند اين آقا بيايد و بشود رئيس جمهور. اين خيلى بالاتر ازنظارتى است كه ما داريم.

اگر ما بخواهيم به حرفهاى اينها گوش بدهيم، به معناى هرج مرج‏در جامعه خواهد بود.

مى گويند اقليتها در ايران آزاد نيستند، من يادم هست كه ما يك‏خبر نگار يهودى را فرستاديم از آرژانتين و ايشان آمد كه درباره همين مسائل بحث‏بكند. هنگامى كه آمده بود خيلى خوشحال‏بود.

در حدود6 ساعت‏برنامه تلويزيونى آماده كرده بود او گفت: اگراينها را من پخش كنم ذهن مردم امريكاى جنوبى نسبت‏به ايران صددر صد عوض مى شود و همه طرفدار مى شوند.

او نقل مى كرد كه رفته بود با يك اقليت‏يهودى در اصفهان‏مصاحبه كرده بود و فكر مى كرد اگر در باره رهبر معظم انقلاب‏بپرسد، آنها هيچ جوابى نمى دهند. مى گويد من از يك خانم يهودى‏پرسيدم نظر شما در باره رهبر معظم انقلاب چيست؟ گفت: ايشان‏رهبر ما و همه ملت ايران است و ما تابع و پيرو او هستيم. خيلى‏چيزها پرسيده بود براى مثال، آيا شما مى خواهيد سفر بكنيد به‏اسرائيل؟ گفته بودند: نه اينجا وطن ماست.

بعد پرسيده بود الان بهتر است‏يا زمان شاه؟

گفته بودند: الان بهتر است چون آن زمان بچه‏هاى ما دچار فساد مى‏شدند در باندهاى مواد مخدر; ولى الان عفاف و استقلال و تحصيل راترويج مى كنند و ما هم دنبال اينها هستيم.

كوثر: باز تاب حضور شخصيتهاى علمى حوزه قم در خارج چيست ؟

مساله سفر علما و دانشمندان را من توصيه مى كنم اگر بتوانيم‏هياتهاى علمى متشكل از آيات و علماى حوزه و استادان دانشگاه‏بفرستيم، بهتر است. البته اگر خود علماى ما بروند، واقعاموضوعيت دارد و مورد استقبال قرار مى گيرند; ولى اگر به صورت‏هيات علمى اعزام بكنيم در كشورهاى دنيا موفقتر است. علمايى‏كه رفتند مثل آيت الله مصباح سفر خيلى مثبتى داشتند، چون جنبه‏علمى و فرهنگى هم دارد و آن حساسيتهاى سياسى را هم ندارد.

البته ما بايد اين را در نظر داشته باشيم كه فرهنگ اسلامى يك‏فرهنگ بسيار غنى است و فرهنگى است كه در ميان فرهنگهاى ديگرحرف دارد. خصوصا امروز كه همه بى حرف شده‏اند و چيزى ندارندارائه بكنند، ما حرفهاى خوبى مى توانيم براى دنيا داشته‏باشيم; حرفهايى كه جايش خالى است. مستمع هم زياد داريم يعنى‏گوشهايى هستند كه بشنوند.

توصيه بنده اين است كه سفرهاى علمى را بايد برنامه ريزى كرد.

كوثر: خيلى متشكريم.

/ 1