آمنه صدر آموزگار رهايى - آمنه صدر، آموزگار رهایى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آمنه صدر، آموزگار رهایى - نسخه متنی

ن. طیبى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آمنه صدر آموزگار رهايى

ن. طيبى

بنت الهدى بانوى انديشمند و فرزانه بود و در صحنه سياست ومجاهدت دوشادوش برادر بززگوارش شهيد آيت الله صدر مبارزه كرد. او معلمى فداكار، سخنورى توانا و هنر آفرينى متعهد و متدين‏بود. داستانها و رمانهاى وى نشان دهنده لطافت روح و سوزهدايتگرى اوست. او سرانجام با شهادت، كه انتخابى برگزيده است،زيباترين مهر هستى را بر زندگى‏اش زد و جاودانگى را برگزيد. اينك به ميهمانى نگاه او مى‏رويم تا براى امروز و فرداهاتوشه‏اى معنوى برگيريم.

پيشينه‏اى پاك

آمنه (بنت الهدى) صدر در سال‏1356 ه ق در خانواده‏اى‏انديشمند و مذهبى به دنيا آمد. پدر بزرگوارش «سيد حيدرصدر»، فرزند سيد اسماعيل صدر اصفهانى، از علما و بزرگان زمان‏خود بود و همواره پناه مسلمانان، به ويژه شيعيان، شمرده مى‏شد.«سيد اسماعيل صدر»، پدر بزرگ آمنه، در سال 1280 ه ق ازاصفهان به نجف هجرت كرد. تا در حوزه درس شيخ انصارى علوم‏اسلامى فراگيرد; ولى پيش از ورود او به نجف اشرف، شيخ‏انصارى(ره) دارفانى را وداع گفت و به ديار باقى شتافت.

هرچند سيد اسماعيل صدر در سوگ شيخ بسيار گريست; ولى شوق وعلاقه وى به علم و فقاهت او را در نجف اشرف ماندگار ساخت. بدين‏ترتيب، خاندان صدر، در عراق اقامت گزيد.

سرانجام سيد اسماعيل از فقهاى بزرگ و مشهور نيمه اول قرن‏چهاردهم هجرى شد و پس از ميرزاى شيرازى اول به مرجعيت‏شيعه‏رسيد. او پس از عمرى پر بركت كه در راه هدايت امت اسلامى سپرى‏كرد، در سال 1338 از دنيا رفت و در مقبره «آل الصدر» به خاك‏سپرده شد. پس از سيد اسماعيل، فرزندانش كه همگى از استوانه‏هاى‏علم و فقاهت‏بودند، پناهگاه شيعيان شدند. سيد حيدر، فرزندچهارم سيد اسماعيل صدر است. او در سال 1314 براى كسب علوم‏اسلامى به كربلا مهاجرت كرد; در مورد سيد حيدر، پدر بنت الهدى‏مى‏نويسند:

«السيد حيدر الصدر سيد جليل القدر، عظيم المنزله حامل لواءالتحقيق، نابغه دهره و نادره عصره...»

سيد حيدر صدر مردى‏بلند مرتبه بود و مقامى والا داشت، پرچم تحقيق و پژوهش را بردوش مى‏كشيد; نابغه روزگار شمرده مى‏شد و در عصر خويش بى‏نظيربود...

سيد حيدر صدر در سال‏1356 در كاظمين وفات كرد و در مقبره آل‏الصدر به خاك سپرده شد. و همان گونه كه گفته شد، بنت الهدى،سومين فرزند سيد حيدر و تنها دختر او، در همان سال وفات پدرش‏ديده به جهان گشود. وقتى بنت الهدى شش ماهه بود، پدر عزيزش به‏جهان باقى پركشيد.

مادر بنت الهدى بانوى صالح و پاك بود كه فرزندانى چون شهيدصدر و بنت الهدى در دامان وى پرورش يافتند. او دختر مرحوم آيت‏الله شيخ عبدالحسين آل ياسين است و پدر و برادرانش همگى ازعلما و مراجع بزرگ بود.

2جوانه‏هاى علم

آمنه، پس از مرگ پدر،در دامان تربيت مادر و زير سايه دو برادر بزرگوارش; سيداسماعيل، كه در آن روز شانزده ساله بود و سيد محمد باقر صدركه سه سال بيشتر نداشت، زندگى مى‏كرد. آنچه بيش از هرچيز اهميت‏دارد، عظمت مادر اوست كه يتيمان كم سن و سالش را، باوجودمشكلات آن روز عراق، به رشد و بالندگى رساند. فرزندان وى هر سه‏از چهره‏هاى پرفروغ علم و فقاهت و معنويت‏شدند. و روشنگر راه‏مسلمانان گرديدند.

در مورد كودكى بنت الهدى نوشته‏اند:«در خرد سالى خواندن و نوشتن را نزد برادرانش فراگرفت و درهمان كودكى همراه برادرانش، كه براى ادامه تحصيل عازم حوزه‏علميه نجف بودند، به اين شهر مقدس رفت. »

آمنه، دختر فقاهت،پس از آنكه خواندن و نوشتن آموخت و مقدمات تحصيل را فراهم‏كرد، به علوم اسلامى پرداخت و صرف و نحو و اصول فقه و علم‏الحديث را فراگرفت تا از آنها به عنوان ابزارى براى فهم قرآن‏كريم و جهان بينى صحيح استفاده كند. سپس براى فراگيرى تفسيرقرآن، اخلاق و سيره پيامبران بسيار كوشيد.

او، پس از آشنايى با مبانى دينى و نگرشهاى صحيح مذهبى، واردمرحله ديگرى از آموزش شد و به آموختن جامعه شناسى و بررسى‏بيماريهاى اخلاقى و اجتماعى به ويژه مسائل مربوط به زنان جامعه‏مسلمان عراق پرداخت.

براستى اگر انديشمندى بخواهد براى احياى‏ارزشهاى انسانى و دينى گام بردارد، در مرحله اول بايد باموضوع تبليغ خويش يعنى انسان آشنا شود. بى‏ترديد انسان شناسى‏وجامعه شناسى ياريگر هر مصلح در هدايت و رهبرى جامعه است. بنت‏الهدى نيك مى‏دانست كه پيش از شروع كار بايد خود را با سلاح‏دانش و بينش مجهز ساخته، با نگرشى عميق به اوضاع زمان خود وجو فكرى و سياسى جامعه، قدم بردارد.بنت الهدى يك الگوى عملى براى مبلغان حق و حقيقت‏بوده و هست.اگر رهبران فكرى جامعه با درس گرفتن از اين بانوى ايمان وجهاد به هدايت جامعه بپردازد، به يقين در رسيدن به اهداف مقدس‏خود موفق خواهند بود. آرى;




  • باطل است آنچه مدعى گويد
    خفته را خفته كى كند بيدار



  • خفته را خفته كى كند بيدار
    خفته را خفته كى كند بيدار



به هرحال، دوران خردسالى اين بانوى فاضل با آموختن و اندوختن‏دانشهاى گوناگون سپرى شد; چرا كه در دامان مادرى پاك ودانش‏پرور و دانش دوست تربيت‏شده بود. او در فضايى نفس مى‏كشيدكه نادانى در آن ننگ بود; و با برادرانى مى‏زيست كه افق نگرش‏خود را از ماديات و رفاه دنيوى بالاتر برده، با نظرگاه آسمانى‏و الهى به زمين و زمينيان مى‏نگريستند. هرچند در نجف حوزه‏علميه ويژه بانوان وجود داشت ولى او به سبب هوش سرشار واستفاده از فرصتهاى طلايى در نوجوانى و جوانى نزد برادران خودعلوم و دانشهاى اسلامى را آموخت تا در زمان كوتاهتر به قله‏هاى‏انديشه و اجتهاد دست‏يابد.

تاريخ ساز; نه ساخته تاريخ!

مرواريدهاى اخلاق و فضايل همواره در صدف وجود انسانهايى است كه‏خود تاريخ سازند; نه ساخته تحولات تاريخى. اين انسانها همواره‏در جامعه اثر گذار بوده، با آگاهى و بينش و اتصال به منابع‏فيض روشنگر راهند. بنت الهدى، مادر مبارزه و جهاد، شخصيتى بودكه خود را شناخت و با تلاشى پيگير و خستگى ناپذير در صدد برآمد تا به انسانهاى جامعه خود، به ويژه زنان اين مظلومان‏هميشه تاريخ كه گاه از صحنه ذهنها محو شده و گاه مورد سوءاستفاده اقتصادى و سياسى قرار مى‏گيرند، جرعه‏اى از بيكران‏حقيقت‏بنوشاند و آنان را به گوهر وجود و منزلت‏خودشان آشناسازند تا سرمايه‏هاى عظيم خدا دادى يعنى، عقل و فطرت و عمر واستعدادهاى ذاتى خود را قربانى تمايلات نفسانى و زود گذر خويش‏نكنند.زمانى كه فرهنگ شيطانى چونان اژدهايى بى‏رحم فرهنگ اسلامى وشيعى عراق را مورد هجوم قرار داده بود و دنيا را با ظاهرى‏فريبنده براى مسلمانان، به ويژه زنان مسلمان، مى‏آراست، بنت‏الهدى، اين تنديس شهامت و شجاعت‏بر آشفت; به مبارزه باشيفتگان و پيروان شيطان پرداخت و پرچم بيدارگرى نسلها را بردوش كشيد. بنت الهدى با بينش و بصيرت دشمن را شناخت و در سايه‏اين دشمن شيطانى به يارى فريب خوردگان شيطانهاى انسان نماشتافت تا آنها را رهايى بخشد. او در اين راه از هيچ خطرى‏نهراسيد و جان خويش را براى بيدار كردن مردم فدا كرد.

صفات‏آسمانى بنت الهدى را مى‏توان در ابعاد زير مورد بررسى قرارداد:

الف- بينش و بصيرت ژرف كه در سايه مطالعات و آگاهيهاى‏برخاسته از دانشهاى او بود.

بنت الهدى آينه‏اى درخشان است كه در زندگى او مى‏توان به حقيقت‏بزرگى دست‏يافت; حقيقتى به نام «استفاده از فرصتهاى طلايى‏»به ويژه در نوجوانى و جوانى كه هم توان بيشترى براى حركت هست‏و هم سرعت فزونتر.

براى ايجاد اين بينش و بصيرت، بايد بامطالعه كتابهاى گوناگون و آشنا شدن با اخبار روز و انس وهمراهى با مردم به بالا بردن معرفت و سطح تفكر خود بپردازيم.اين امر به تلاش همه جانبه نياز دارد و انگيزه سالم و قوى. راه‏بالا بردن سطح بينش و ايمان اتصال به قرآن و كلام نورانى‏معصومان است. آمنه در سايه سار درخت قرآن روز به روز بر ايمان‏و دانش خود افزود.

ب- رهبرى فكرى جامعه كه خاستگاه آن اعتماد به نفس و دلسوزى‏براى جامعه است.

انسان تا زمانى كه در ميان مردم نباشد و درد جامعه را نشناسدو براى نجات آنها از پرتگاههاى انحراف سوز هدايت نداشته باشد،دانش و بينش وى بى‏ثمر خواهد بود و حد اكثر تنها خود را ازورطه نابودى نجات خواهد داد.

بنت الهدى پس از دست‏يابى به بينش و بصيرت و آموختن دانش‏ومعرفت پيامبر وار به سوى جامعه در حال سقوط خود حركت كرد تادست‏بشريت را گرفته و به سعادت رهنمون شود.

براستى رسيدن به حيات طيبه‏اى كه قرآن كريم بشارت داده است‏به‏زن يا مرد بودن بستگى ندارد. هركس ايمان و عمل صالح داشته‏باشد از «حيات طيبه‏» برخور دار مى‏شود: «من عمل صالحا من‏ذكر او انثى فلنحيينه حيوه طيبه‏»

ج- آگاهى سياسى در كنار تبليغ دين از ويژگيهاى بنت الهدى صدراست.بسيارى از بانوان در زندگى خويش تك بعدى مى‏انديشند و با همان‏عقيده هم زندگى مى‏كنند; يعنى اگر در وادى علم و تحقيق مسايل‏مذهبى وارد شدند، تنها به همان مى‏انديشند و مسايل سياسى واقتصادى را به اهل سياست وا مى‏گذارند; يا اگر در جنبه‏هاى هنرى‏وارد شدند، علم و سياست و ديگر مسايل را فراموش مى‏كنند و تنهابه خلاقيت هنرى مى‏انديشند; اما بنت الهدى زنى بود كه زندگى رااز يكتا الگوى انسانى زنان; زهراى بزرگ آموخته بود. او نه‏تنها يك مبلغ متدين و رهيافته و متعهد و دين باور بود; بلكه‏در جامعه نيز دين پرورى و متدين آفرينى پرداخت و در مسايل‏سياسى زمان نقش بزرگى ايفا كرد. او همواره در آگاه ساختن مردم‏عراق از اختناق موجود در آن كشور، رابطه‏هاى سياسى و استعمارى‏بيگانگان و بى كفايتى دولت وقت عراق و بعثيان جنايتكارمى‏كوشيد.

سخنرانيهاى آتشين او كه در تاريخ ثبت‏شده است; چنان بود كه‏لرزه بر اندام كاخ نشينان مى‏افكند.

بنت الهدى از نظر هنرى نيز آثارى ماندگار برجاى گذاشت.رمانهاى جذاب و در عين حال هدايتگرانه وى زبانزد اهل هنر واحساس است. زبان جوان قرن بيستم با جوانان قرون گذشته متفاوت‏است. آنان دين را از لا به لاى داستانهاى زيبا و مبتنى برواقعيت‏بهتر مى‏پذيرند تا از موعظه‏هاى صريح و بدون تنوع.

در دنياى امروز ارتباط غير مستقيم بيش از موعظه و القاى‏مستقيم اثر گذار است و همين موجب پيشرفت هنر در زمينه‏هاى‏گوناگون شده است. بنت الهدى «جوان‏» زمان خود را و «دختر»روزگار خود را به خوبى درك كرد و مطابق با ساختار شخصيتى اونسخه فرهنگى پيچيد. او عالم به زمان و اهل زمانه بود; و براى‏يك انديشمند اين آگاهى ضرورى است.

د- فكر فرهنگى و پديد آوردن آثار فرهنگى از ديگر ابعاد شخصيت‏بنت الهدى شمرده مى‏شود.

او مدارس دخترانه «الزهراء» را در بغداد و كاظمين بنيادنهاد. محافل فرهنگى اسلامى را براى خواهران دانشگاهى سازمان‏داد و در فرصت‏هاى گوناگون، با بانوان متدينى كه از راههاى دورو نزديك به ديدارش مى‏شتافتند تا پاسخ پرسشهاى دينى و سياسى‏خود را بيابند، صميمانه ديدار مى‏كرد.

از ديگر فعاليتهاى وى تهيه درسها و سرودها براى دوشيزگان وزنان مسلمان در مراحل مختلف فرهنگى و عقيدتى بود. او هر سال‏موسم حج‏يك كاروان حدود 200 نفره از بانوان و دوشيزگان به مكه‏و مدينه مى‏برد و با راهنمايى‏هاى همه جانبه خود اعمال و فلسفه‏و اسرار حج را به آنان مى‏آموخت.

بديهى است‏سفرى به اين عظمت‏يك برنامه كامل پرورشى براى بانوان بود. او از هر بانوى عراقى‏يك بنت‏الهدى ساخت تا سكان هدايت مومنان را در اين دنياى طوفان‏زده به دست گيرد و آنگاه صداى اين دختر هدايت‏به وسيله بعثيان‏خاموش شد، و پرچم ايمان و آگاهى را بر دوش كشد.

آرى، بنت‏الهدى بانوى نستوه بود كه از هر فرصتى براى رسيدن به هدف مقدس‏خويش استفاده كرد. او هرگز نمى‏ميرد و در قلبهايى كه براى اسلام‏و تشيع مى‏تپد، جايگاهى بس والا دارد.

صحيفه‏هاى جاودان

بنت الهدى صدر، در كنار مبارزات سياسى و هدايتگرى مردم،از راه قلم نيز براى نسلهاى فردا تلاش كرد. و امروزه كتابهاى‏ارزشمند وى در دستان جوانان مسلمان مى‏گردد و قلبهاى سرد راحرارت مى‏بخشد.

آثار شهيد بنت الهدى صدر را اينگونه ذكركرده‏اند:

1- الفراغ; (نزاع و مناظره) ترجمه اين كتاب، با نام ستيز، به‏وسيله دفتر نشر فرهنگ اسلامى منتشر شده است.

2- مذكرات الحج; (خاطرات حج)

3- الفضيله تنتصر; (فضيلت پيروز است)

4- الخاله الضائعه; (خاله گم شده)

5- الباحثه عن الحقيقه; (كسى كه در پى حقيقت است)

6- لقاء فى المستشفى; (ديدار در بيمارستان) ترجمه اين كتاب،با نام «ملاقات در بيمارستان‏» به وسيله سازمان تبليغات اسلامى‏چاپ شده است.

7- امرءتان و رجل (دو زن و يك مرد) ترجمه اين كتاب، به نام‏«سرنوشت دو دختر» به وسيله سازمان تبليغات اسلامى منتشر شده‏است.

8- ليتنى كنت اعلم; (كاش مى‏دانستم).ترجمه اين كتاب نيز با همين نام منتشر شده است.

9- بطوله المرءاه‏المسلمه; (شخصيت زن مسلمان).

اين اثر به وسيله آقاى صادقى اردستانى ترجمه شده و انتشارات‏حافظ آن را منتشر كرده است.

علاوه بر كتب ذكر شده، برخى از مقالات كتاب ديگرى به نام «زن‏در حضور پيامبر» را در شمار آثار بنت الهدى ذكر كرده‏اند.همچنين «نساء العقيده‏» و «كلمه و دعوه‏» و «النكران‏الجميل‏» از ديگر يادگارهاى او شمرده‏اند.

بنت الهدى صدر ازانديشمندان و دانشمندان آگاه، شاعران و هنرمندان دردمند ومتعهد و سياستمداران شجاع و دلير است. ترجمه قسمتى از شعرهاى‏حماسه آفرين او در آشنايى ما با خلاقيت و ايمان وى بسيارسودمند مى‏نمايد:

«پيمانى ديگرباره با پيامبر»بشارتى تو راست اى پيمبر خدا، نگاه كن ببين چگونه نور حق

ز مشرق وجود ما كنون طلوع مى‏كند. بدان تو اى رسول حق; بدان كه ما زنان پاكدامن زمان

ز بعد سالهاى سال كتاب آسمانى تو را فراز دستهاى خويش برده‏ايم.

ز پرتو هدايت محمدى(ص) برابرى ميان خلق پا گرفت و هيچ بنده‏اى‏اگر عرب اگر عجم

فضليتى به كس نداشت.

ز امت محمدى هر آنكه پار ساتر است، برتر است.

جرعه‏اى از جام شهادت

زندگى حماسه ساز و موج آفرين بنت الهدى، شعاعى از خورشيد وجودفاطمه(س) بود و براى رژيم بعث و اهداف غير انسانى و غير دينى‏آنان مشكل ايجاد مى‏كرد. آنها به بهانه‏هاى گوناگون در مقابل‏فعاليتهاى اين بانوى پيكار و جهاد كار شكنى مى‏كردند تا او راخانه نشين سازند; حتى به بهانه ملى كردن مدارس سعى كردند مانع‏او شوند، ولى توفيق نيافتند، تا اينكه برادر بزرگوارش در سال‏1399 به علت فعاليتهاى سياسى دستگير شد.او كه حسين زمانش را در چنگال يزيديان مى‏ديد، زينب وار روى‏به دشمن كرد و گفت:تا كى وجدانتان در خواب خواهد بود؟چرا تن به اين زندگى ذلت‏بارداده ايد؟

فرداى آن روز، صبح زود، به بازار نزديك حرم رفت وبا فريادهاى تكبير و سخنان پر شور به بيدارگرى پرداخت. بدين‏ترتيب، حركت عظيم مردمى در عراق شكل گرفت. او در مسير حركت‏به‏سوى حرم امير مومنان(ع) فرياد مى‏زد:

مردم نجف كجاييد؟ بيدارشويد و قيام كنيد! اى ياران على بپاخيزيد ... اى فرزندان‏على... اى فرزندان اسلام ... مرجع شما را بردند ... «صدر» رابردند! وقتى وارد حرم شد; زهراگونه و زينب وار خطبه‏اى خواند وآتش خشم مردم نجف را شعله‏ور ساخت. بخشى از سخنرانى وى چنين‏است:

«اى جد من، اى ابوالحسن، شكايت‏خود را از مصيبتهاى اين كفارنزد تو آورده‏ام. از آنهايى كه به حرمت ما تعرض كرده‏اند و به‏امام امت تعدى كرده‏اند به تو شكايت مى‏كنم و...»

سخنرانى‏هاى‏بيدار كننده و فعاليتهاى سياسى اين بانو سبب شدماموران سفاك حكومت‏بعثى صبح يكشنبه‏17 فروردين سال‏1359 (20جمادى 1400 ه ق )،پس از دستگيرى آيت الله صدر، بى‏شرمانه به خانه بنت الهدى يورش‏برده تا اين بانوى مجاهد و دانشمند را دستگير كنند. او را ازنجف به بغداد برده، زير شكنجه‏هاى طاقت فرسا قرار دادند وسرانجام به شهادت رساندند.

به گفته سيد محمد صادق صدر، پسر عموى بنت‏الهدى، اين دوبزرگوار در روز سه شنبه‏19 فروردين به دست عمال بعثى كشته‏شدند.حدود يك ساعت پس از نيمه شب، عوامل بعث‏سيد محمد صادق را باوضعى دلخراش به نجف بردند; جنازه‏هاى شهيدان را به او سپردند وبا تهديد از وى خواستند خبر شهادت را منتشرنكند. آثار شكنجه‏بسيار در اجساد آن دو ديده مى‏شد. لكه‏هاى سياه و متورم فراوان‏روى بدن شهيد بنت الهدى وجود داشت; مچ دست و پاهاى هردو خون‏آلود بود و موهاى سر بنت الهدى نيز سوخته مى‏نمود.

بر فرس تندرو هر كه تو را ديد گفت‏برگ گل سرخ را باد كجا مى‏بردروحش شاد و روانش جاودان.

/ 1