چون در مسير پيامبر باشيم پيروز صحنه ماييم - چون در مسير پيامبر باشيم پيروز صحنه ماييم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چون در مسير پيامبر باشيم پيروز صحنه ماييم - نسخه متنی

مصاحبه شونده: محمد ناصر سقای بی ریا؛ مصاحبه شونده: حسن طاهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون در مسير پيامبر باشيم پيروز صحنه ماييم

اشاره

سال‌هاي سال در شهرهاي مختلف آمريکا به تبليغ اسلام پرداخته است. پيش از آن، مبارزه با رژيم طاغوت، حضور در جبهه‌ها، تحصيل در حوزة علمية قم و تحقيق و پژوهش؛ عرصه‌هايي بودند که از او مسلماني مبارز و مجاهد ساخت. او اکنون مشاور عالي رئيس جمهور در امور حوزه‌هاي علميه و روحانيت است و مردي پرکار و پرتلاش در حوزه و دانشگاه. پاي صحبت‌هاي او مي‌نشينيم؛ حجت‌الاسلام و المسلمين دکتر سقاي بي‌ريا.

حجت الاسلام و المسلمين دکتر بي‌ريا

تهيه و تنظيم: حسن طاهري

پويا: با تشکر از اينکه فرصتي را در اختيار ما قرار داديد. همان طور که مي‌دانيد در سال پيامر اعظم قرار داريم. فکر مي‌کنيد اگر پيغمبر خدا در اين عالم به عنوان پيامبر خاتم مبعوث نمي‌‏شدند و با حضرت مسيح باب نبوت بسته مي‌‏شد و دين و شريعت اسلام به دنيا نمي‌‏آمد، وضعيت دنيا چگونه مي‌شد؟]

دکتر بي‏ريا: بسم الله الرحمن الرحيم.

اين سؤال مثل اين است كه بپرسيم اگر يك جنيني قبل از كمالش به دنيا مي‌آمد چه مي‌شد!؟

خداي متعال براي هر پيامبري منهاج و شريعتي قرار داد و بر اساس نياز آن جوامعي كه پيامبران در آن مبعوث مي‏شدند، راه‏هايي و شرايعي. همه پيامبران پيام‏هاي مشابه‏اي داشتند و مي‏گفتند كه: ايمان به خدا و روز جزا داشته باشيد و هدف هم نزديک شدن به خدا و رسيدن به كمال و مدارج بالاي انساني بود. يك ويژگي كه در شريعت رسول خدا (ص) به عنوان خاتم پيامبران هست، اين است كه معجزه رسول خدا قرآن و تعليمات آن است، اگر ما از ديد الهي بخواهيم به اين سؤال پاسخ بدهيم كه اگر بنا بود دين خدا به حضرت مسيح ختم بشود چه مي‏شد؟!

مسلّما خداي متعال تمهيداتي داشت كه اولاً: اين دين كامل و دستورات آن ماندني باشد و ترتيبي مي‏داد كه اين دين تحريف نشود و چون همان اصول را داشت؛ توحيد و نبوت و توجه به قيامت، قاعدتاً به همان سبكي مي‏بود كه الان هست. اگر بنا بود اسلامي در كار نباشد و همين دين محرّف مسيحيّت باشد که مثل آبكش سوراخ سوراخ است و انسانيت را به راه راست نمي‏تواند هدايت بكند، مسلّما بشريت به آن چيزي كه خداي متعال جهت کمال و هدايت، براي انسان تقدير كرده به آن كمال نمي‏رسيد.به يقين بايد دانست اگر پيامبر خدا (ص) مبعوث نمي‌شدند، دنيا وضع بسيار بدتري از آن چه كه هست، داشت. الان دنيا به بركت نور تعليمات رسول خدا (ص) خيلي رشد كرده و در حال رشد است. حتي تعليماتي كه پيامبر اسلام دارد، به طور غير مستقيم مورد استفاده مسيحيت هم قرار مي‏گيرد و به نحوي آن كشيش‏هايي كه يك مقدار فطرت‏هاي بالاتري دارند بعضاً از دين اسلام هم مطلب گرفته، به اسم خودشان جا مي‏زنند و در سخنراني‏هايشان از تعليمات و معارف ما استفاده مي‏كنند. گرچه پايه و مايه دين‏شان خيلي ضعيف است و با آن اصولي كه دارند راه به جايي نمي‏برند.

پويا: اين زاويه‌اي که در بحث باز فرموديد، زاويه جالبي است، اما آنچه که در دوره‌هاي مختلف تاريخ به ويژه در 1400سال بعد از رسول خدا (ص) در اوراق تاريخ مشاهده مي‏شود اين نكته است كه عموماً مستشرقيني كه از غرب آمدند و شرق را گشتند، نظريات‏شان را درباره کارکردهاي اسلام ارائه كردند. گرچه بزرگان و علماي شرق نكته‏اي را كه مي‌گويند اين نكته است كه اگر اسلام نمي‏بود، قطعاً دنياي امروز خيلي از تعاليم انساني را همراه خودش نداشت. مثل اين تعبير، تعبيري است كه پيامبر خدا نيز دارند و آن اين كه: « ما معلمان بشر هستيم». امروز اگر منصفانه نگاه شود برخي از تعاليمي كه غربي‌ها به رخ‌بشر مي‏كشند، در حقيقت تعاليمي است كه پيامبران خدا و به ويژه حضرت ختمي مرتبت (ص) براي بشريت به ارمغان آوردند. نكته‏اي كه اينجا فراموش مي‏شود آن است كه آيا امروز همان تعاليمي كه ما ادعاي آن را مي‏كنيم و شعار آن را در قالب بيانيه‏ها و كنفرانس‏ها و همايش‏ها و كتاب‏ها اعلام مي‌نماييم، آن تعاليم، تئوري‏ها، و نظريه‏ها در قالب جهاني و بين‏المللي کارآمدي و كاركرد دارد ومي‌توان به عملي شدن آن شعارها دل بست؟

دکتر بي‏ريا: ببينيد، سؤال خوبي است. هيچ وقت اسلام نخواسته بشر را مجبور بكند؛ يعني برنامه اسلام اين نيست كه انسان مجبور بشود به راه راست برود. اين در قرآن تصريح شده، اولاً به طور كلي خداي متعال مي‏فرمايد كه: « اَلَّذي خَلَق المَوتَ و الحَيوةَ لِيَبلُوَكُم اَيّكُم اَحسَنُ عَمَلا» (سورة ملک / 2) خداوند مي‌فرمايد: مرگ و زندگي را آفريده براي اين كه شما را بيازمايد كه چه كار مي‏كنيد، كدام يك از شما كار نيك انجام مي‏دهيد! ، و مي‌فرمايد: «انا جعلنا ما علي الارض زينةً لها لنبلوهم ايّهم احسن عملا»(سورة کهف / 7) كه در آيات قبل اين است كه ما آن چه روي زمين است زينت داديم در قلب شما و كشش قرار داديم، انگيزه‏هايي در شما قرار داديم براي اين كه شما را بيازماييم، مورد تكليف قرار بدهيم. پس هدف خدا از آفرينش اين عالم امتحان است و در اين امتحان‏هاست كه انسان‏هايي به رشد و كمال اختياري خودشان مي‏رسند. هيچ وقت اين بساط برچيده نمي‏شود و اصلا هدف اين نيست كه اين بساط برچيده بشود وگرنه خدا مي‏توانست يك كاري بكند كه همه مسلمان باشند، همه داراي يك دين باشند و هيچ كس نتواند تخلف بكند و هيچ كافري و هيچ منافقي نباشد. در قرآن مي‏فرمايد: « اگر ما مي‏خواستيم آيه‏اي از آسمان نازل مي‏كرديم كه گردن‏هاي آنها خاضع بشود براي آن آيه»(سورة شعرا / 4) ولي خدا اين را اراده نكرده، خدا مي‏خواهد انسان‏ها در شرايط و فضاهايي باشند كه با اختيار خودشان به سوي حقيقت حركت بكنند. اين مسئله دو حالت دارد؛ يا انسان‏ها وقتي كه دين خدا مي‏آيد و حق بيان و مسائل براي انسان‏ها روشن مي‏شود، به راه راست مي‏آيند و راه خدا را انتخاب مي‏كنند و يا اين كه به راه راست نمي‏آيند، ولي حجت بر آنها تمام مي‏شود. يعني بر اينها واضح و روشن مي‏شود كه دين خدا حق است ولي اينها تخلف و معصيت مي‌کنند. در زندگي خود پيامبر اعظم اسلام (ص) هم همين نكته را ما مي‏بينيم. شخص پيامبر كامل‏ترين انسان است و مي‏بينيم؛ در سراسر زندگي ايشان مشكلات و فراز و نشيب‌‏هاي زيادي وجود داشته تا اين كه به رسالت از سوي خداي متعال نائل شدند. اين مسئله همچنان ادامه خواهد يافت يعني تا عالم برپاست، امتحان انسان و هدف كمالات اختياري او نيز هست. مسئله اجبار نخواهد بود گرچه تكليف وجود دارد. بعضي‏ها فكر مي‏كنند كه اگر اجبار نيست، تكليف هم نبايد باشد. در حالي كه اين جور نيست تكليف هست اما اجباري به پذيرش نيست، اين گونه نيست كه يك كسي را مجبور بكنند به راهي برود. اين اختيار و آزادي كه خدا داده اختيار مسئول است، يعني در برابر تكليف مسئوليت دارد. آن نكته‏اي كه مي‏خواستم بگويم اين است كه اسلام در چه مرحله‏اي است؟

آيا اسلام با رشد مادي و موفقيت‏هاي ظاهري، يا با عملكرد مردم مورد محك قرار مي‏گيرد؟

ممكن است در يك شرايطي تعداد زيادي از مردم به اسلام عمل نكنند ولي در عين حال تعدادي از انسان‏هاي وارسته دارند ساخته مي‏شوند و امتحان مي‏دهند. دارند به كمالات عاليه مي‏رسند و هدف همين است كه در شرايط سخت يك انسان‏هايي به كمالاتي برسند. بايد به اين نكته هم توجه كرد كه هر چه شرايط سخت‏تر مي‏شود ممكن است تعداد كمتر بشود، ممكن است به يك جايي برسيم كه يك تعداد محدودي از انسان‏ها به كمال برسند ولي آن كمالي كه آنها به آن مي‏رسند قابل مقايسه با كمال انسان‏هاي قبلي نيست. در روايتي مشهور آمده كه، «روزي رسول خدا در ميان بعضي از اصحابشان بودند و فرمودند: كجا هستند برادران من!؟

گفتند مگر ما برادران شما نيستيم؟

فرمودند: نه، شما اصحاب من هستيد، برادران من اقوامي هستند كه در آخرالزمان مي‏آيند و اينها مرا نمي‏بينند من آن وقت از دنيا رفته‌ام و من را نمي‏بينند و از يك سياهي بر روي يك سفيدي (يعني خط قرآن) كه سياهي است بر روي سفيدي صفحه، ايمان مي‏آورند»، از روي فكر، از روي عقل، از روي درايت و توجه به آيات الهي ايمان مي‏آورند و در شرايط سختي به سر مي‏برند. اينها برادران من هستند. در كل عالم ممكن است امثال حزب الله لبنان اندک بوده و تعدادشان نسبت به ديگران كمتر باشد، ولي كيفيت دارند. تعداد افرادي كه در ايران واقعا به دين خدا عمل مي‏كنند و انقلابي بودن خودشان را حفظ و دينداري خودشان را حفظ مي‏كنند و به سوي اهداف الهي حركت مي‏كنند ممكن است، نسبت به آنهايي كه چنين نمي‏كنند، كمتر باشد ولي اينها ارزشي بسي بالاتر از حتي گذشتگان پيدا خواهند كرد. اين زاويه اگر چه از جهت زماني بازتر مي‏شود ولي سخت‏تر مي‏شود. اين معجزه را اسلام داشته كه انسان‏ها در اثر مجاهده در راه خدا درجاتي كسب مي‏كنند و به كمالات معنوي مي‏رسند، اين روي كاغذ نبوده بلكه به مرحله ظهور رسيده، واقعا انسان‏هايي ساخته شدند و مرحله به مرحله اينها به جامعه بشري تقديم شدند و به تعبيري به مصرف رسيدند امّا دوباره اسلام نظير اينها را توليد كرد. اين را خود پيغمبر در جنگ موته فرمودند، وقتي که تعدادي از اشراف كشته شدند از جمله جعفربن ابي‌طالب كه مشهور است كه پيامبر فرمودند به جاي دو دستي كه در راه خدا داد خدا دو بال به او عنايت مي‏كند، مسلمان‏ها خيلي ناراحت شدند. پيامبر دلداري به آنها داده، فرمودند: مثل اسلام مثل آن باغي است كه يك باغبان دلسوز دارد، علف هرزهاي آن را مي‏كند، آبياري مي‏كند، رسيدگي مي‏كند به اين باغ، سال اول يك تعداد ميوه مي‏دهد ميوه‏هاي شيرين و خوب، اينها را مي‏چينند ولي سال دوم ميوه‏هاي بهتري مي‏آورد، باز هم ميوه مي‏دهد باز هم مي‏چينند باز هم ميوه مي‏دهد. اين مثل «اَلَم تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثلاً کَلِمَةً طَيبَةً كشجرة طيبه» (سورة ابراهيم / 24) است، اين مثال همان درخت است، درخت اسلام است كه پيامبر (ص) آن‌را كاشت و در همه زمان‏ها ميوه خودش را داده، مي‏دهد و خواهد داد. اين است كه ما نگراني از اين جهت نداريم. آن چيزي كه وجهة همت مسلمان‏ها هست و بايد باشد اين است كه در هر شرايطي از شرايط زماني و مكاني و سياسي و اجتماعي و اقتصادي كه قرار مي‏گيرند ببينند خدا از آنها در اين شرايط چه چيزي مي‏خواهد. شرايط ممكن است سخت باشد ولي اگر به آن چيزي كه خدا از آنها مي‏خواهد عمل كنند اينها حتما به كمالاتي دست پيدا مي‏كنند كه گذشتگان هم حتي نمي‏توانستند به آن دست پيدا كنند و اين چيز جالبي است كه ما توجه پيدا بكنيم اگر يك جوان مسلمان كه نور ايمان در قلب او تابيده و آشناي با قرآن شده، آشناي با تعليمات پيامبر اعظم اسلام شده و الان در راه خدا به راه افتاده، اين بر اساس همين فرمولي كه عرض كردم؛ هر چه از عمر اين درخت بگذرد ميوه‏هايش بهتر و بهتر مي‏شود. الان آن بهترين ميوه است كه دارد مي‏دهد، در اين لحظه‏اي كه شما به دين اسلام عمل مي‏كنيد شما جزء شيرين‏ترين ميوه‏هاي اين درخت و بهترين‏ها هستيد؛ يعني بهتر از بقيه آن چيزهايي كه آمدند. حالا با توجه به كيفيت، اين جوري بگوييم اگر يك جواني مثل شما در سن شما، صد سال پيش، ده سال پيش در زمان‏هاي گذشته به اسلام عمل مي‏كرد و شما هم الان داريد به اسلام عمل مي‏كنيد، شما در مقايسه با او يك ميوه شيرين‏تر اسلام هستيد چون شرايط سخت‏تر شده ولي هر چه جلوتر مي‏رويم كيفيت اين ميوه بهتر مي‏شود و اين اصلا يك چيز بالنده و رشد يابنده است، يعني يك كيفيت رشد يابنده‏اي است كه قابل مقايسه با زمان ديگري نيست. آنچه كه الان نو به نو توليد مي‏شود و توليدات اسلام و انسان‏هايي كه ساخته مي‏شوند در هر برهه‏اي از زمان، از تمام زمان‏هاي قبلي كيفيتش بهتر و بالاتر است تا برسد به آن مرحله‏اي كه پيامبر فرمودند اينها مي‏شوند برادران من، برادران من يعني ديگر انسان‏هاي عالي‏تر، انسان‏هايي كه بالاتر از آنها هيچ كس نيست. به يك عبارت ديگر اسلام در عرض خيلي لازم نيست كه رشد بكند، گرچه رشد هم داشته و رشد هم خواهد كرد. خداي متعال هم وعده داده كه روزي خواهد رسيد كه «لِيُظهِرهَ عَلَي الدينِ كُلِه» (سورة توبه / 33) دين پيامبر (ص) را بر همه اديان غالب خواهد كرد.

پويا: حضرت عالي فردي بوديد كه در دنياي خارج از اسلام مدت زيادي را زندگي كرده‌ايد و از نزديك اين پديده ‌اي را که فرموديد، مشاهده کرده‌ايد. به نظر شما رشد و پيشرفت اسلام در طول و عرض و کميت و کيفيت به ويژه در جهان غرب چگونه بوده است؟

دکتر بي‏ريا: بر اساس آمار، رشد اسلام در غرب از همه اديان ديگر و نسبت به اديان ديگر بيشتر بوده، يعني اگر يك ديني يك تعدادي پيروان جديدي پيدا كرده اسلام از آنها بيشتروجلوتر بوده. اين امر در اروپا وحشت اروپائيان را برانگيخته است، تحليل‏هاي خصوصي كه بين سران غرب وجود دارد اين است كه كشورهاي اروپايي رشد منفي جمعيت دارند. مسلمان‏هاي مهاجر كه براي انجام كار به غرب مي‏آيند در اينجا ساكن مي‏شوند و رشد جمعيتي خوبي دارند. اين مهاجران مسلمان دين خودشان را نه تنها حفظ مي‏كنند بلكه در اطراف خودشان نيز دين اسلام را ترويج مي‏كنند.

چرا که اين ديني است كه قابليت پذيرش دارد. سران غرب حدس زده بودند كه تا ده سال ديگر ممكن است آمار مسلمان‏ها در اروپا غلبه پيدا كند بر آمار دين‏هاي ديگر، يعني اكثريت را به دست مي‌آورند. و چون در كشورهاي اروپايي مسئله دموكراسي و رأي‏گيري هست منجر به تغيير حکومت‌ها خواهد شد. مثلاً اگر در فرانسه اكثريت‏شان مسلمان باشند، يك روزي بگويند ما مي‏خواهيم در فرانسه اسلام حاكم باشد ما چه خاكي به سرمان بكنيم! از همان جا شروع كردند. انگليس همين طور، فرانسه همين طور. وحشت و ترس و خوف همه سران اروپا را فرا گرفت. قضيه مبارزه با حجاب در فرانسه يك وسيله‏اي بود براي اين كه اولا جلوگيري بكنند از مهاجرت مسلمان‏ها به كشورهاي اروپا تا جمعيت مسلمان‏ها را بتوانند به گونه‌اي كنترل بكنند. اينها وقايع و حقايقي است كه بوده و در آمريكا هم كم و بيش اين مسئله وجود دارد.

فعاليت‏هاي مسلمان‏ها به‌خصوص بعد از انقلاب اسلامي بسيار زيادتر و گسترده‌تر شده، چرا كه انقلاب خيلي در گسترش مفاهيم الهي و اسلامي در كل دنيا مؤثر بود. الان مظاهر اسلامي را شما در هر شهري از شهرهاي آمريكا برويد مي‌توانيد ببينيد. مثلا يكي از مظاهر اين است كه مثلا فروشگاه گوشت و محصولات حلال در همه شهرها هست. هر شهري، حالا به غير از شهرهاي كوچك، شهرهاي بزرگ آمريكا و اروپا و همه كشورهاي دنيا، همه جا، مغازه‏اي كه جنس حلال مي‏فروشد و گوشت حلال دارد، راه اندازي شده است. اينها نشانه رشد اسلام است. اگر مظاهر يك ديني در يك جامعه‏اي وجود داشت معنايش رشد آن دين است. معنايش اين است كه انسان‏هايي هستند كه طالب اين كالا هستند كه بايد براي آنها تهيه بشود. روي اينها من خيلي تكيه ندارم، آنچه كه تكيه دارم اين است كه اولا اسلام پايگاهش فطرت انسان است و فطرت انسان هم روح مجرد انسان است كه خداشناسي در آن تعبيه شده يعني ما روح‏مان از خداي متعال آگاه است، آگاهي نسبت به خداي متعال داريم و اين فطرتي است كه خدا انسان‏ها را بر آن آفريده، روح انسان‏ها اين زمينه را دارد.

چه بسيار افرادي که مسيحي بودند اما مسلمان شدند. اينها اظهار كردند كه ما از بچگي، از كودكي مسئله «تثليث» برايمان حل نبوده! يك عده‏شان مي‏گفتند كه من اعتقاد به خداي يگانه داشتم هيچ وقت باورم نبوده كه سه تا خدا هست. اين واقعيتي را مي‏رساند كه روح انسان با توحيد آشناست و اين انحرافات را نمي‏پذيرد. يك پديده‏اي قابل توجه است كه عده‏اي از كساني كه به طرف اسلام مي‏آيند كساني هستند كه مثلا گوشت‏خوار نيستند! گوشت خوك و گوشت حرام آلوده‏شان نكرده و در حقيقت يك صفاي دروني داشتند که به سوي اسلام كشيده شدند. آن كيفيت‏ها براي ما مهم است يعني براي ما مهم نيست كه چند نفر مسلمان مي‏شوند مهم اين است كه آنهايي كه مسلمان مي‏شوند با چه كيفيتي مسلمان مي‏شوند. آن كسي كه وقتي نهج‏البلاغه را مي‏خواند و به تعبيرات حاكي از عدالت امام علي (ع) مي‌رسد که مي‏فرمايد: «من حتي حاضر نيستم يك پوست جوي را از دهان يك مورچه‏اي بگيرم ولو من را شكنجه بدهند، حاضرم شكنجه را تحمل كنم اما يك پوست جو را از دهان يك مورچه‏اي نگيرم»، آنجا مي‏فهمد كه حق چيست و تصميم مي‏گيرد تا مسلمان بشود.

اين براي ما خيلي ارزش دارد، اين يعني همان شيريني آن ميوه، يك دانه ميوه هم كه توليد بشود يعني يك نفر در قلب آمريكا اگر درست و حسابي به سوي اسلام رو بياورد اين كافي است و براي ما دستاورد بسيار بزرگي است، كه بحمدالله تعدادشان كم نيست. من روي كميت تكيه ندارم، اسلام هميشه روي كيفيت تكيه مي‏كند، به پيامبرش مي‏گويد كه اگر هيچ كس هم روي زمين نيامد كه تو را ياري بكند و در جنگ شركت بكند عليه ظلم و طغيان و مشركين، «لا تُكَلَفُ الّا نَفسُك» (سورة نساء / 84) يعني تو فقط خودت مأموري كه بروي جلو، يك تنه جلو بروي يعني اگر هيچ كس در دنيا نبود كه به دين عمل بكند ولو غير از خود پيامبر، خود پيامبر مأمور است كه برود و به دين عمل بكند. زماني بود كه در روي كره زمين سه نفر مسلمان بودند پيامبر بود و اميرالمؤمنين و خديجه كبري (سلام‏الله عليهم) ولي عين سه نفر با برکت وجودي خود انقلاب برپا کردند.

پويا: در توليد و ايجاد اين تفکر نوراني، شکي نيست که حضرت رسول اکرم (ص) مهم‌ترين نقش را داشتند، اما به نظر شما در بازتوليد و بازآفريني و احياي دوباره اين تفکر در عصر جديد، به ويژه در قرن بيستم، علما و مجاهدان اسلام به ويژه حضرت امام (ره) و شهداي انقلاب اسلامي چه نقشي داشتند؟

دكتربي‏ريا: دوباره بايد بازگرديم به تشبيه درخت پر ميوه اسلام. درخت مباركي است که ميوه مي‏دهد و ميوه دادن آن در هر عصري ممکن است، آن هم ميوه‏هاي شيرين‏ و بهتري از نظر كمي و كيفي مي‌دهد. لذا هميشه ثمرات اين شجره طيبه پيش چشم جهانيان هست. اگر چشمشان را باز بكنند؛ اگر به شخصيت امام (رضوان‏الله عليه) همين يك شخصيتي كه اسلام تحويل جامعه داده نگاه ‏كنيم به شخصيت مقام معظم رهبري و آن كيفيت‏ها و آن عظمت‏ها كه اين شخصيت دارد، يا حتي نگاه به يك بسيجي کنيم، مثلاً؛ احمدي‏نژاد يك بسيجي است، آمد و شد رئيس جمهور، كه دنيا را مبهوت كرد. اين يك ميوه شيرين اسلام است و اين دارد دنيا را مبهوت مي‏كند. از اين كيفيت‏هاست كه از آن طرف شما مي‏بينيد مسيحيت و غرب و اروپا و سردمدارانشان كاملا مبهوت مي‌شوند. اين را مي‏شود فهميد، يعني يك كسي مثل بوش را نگاه کنيد.

ميوه غرب بوش است، هر كسي ببيند حالش به هم مي‏خورد. يك چنين انساني، اين فرد ميوه درخت غرب است. خود اينها مي‏گويند كه ما آدم خوب نداريم. خودشان مي‏دانند. رئيس جمهوري كه به او رأي مي‏دهند مي‏گويند چاره‏اي نداريم چون آدم خوب کم است. شما رئيس جمهور يك مملكتي را مي‏بينيد كه هم‏جنس‌باز است. ديگر افتضاح از اين بيشتر مي‏شود كه رئيس يك مملكتي اين جور باشد ولي شما مسئولان خودمان را يك مقايسه کوتاه بکنيد با مسئولان دنيا، بالاخره اين آدم‏هايي كه در دنيا صاحب فكر هستند و منصف هستند از نظر فكري توجه به اين مسائل دارند؛ يعني كيفيت‏هايي كه در رئيس جمهورنظام جمهوري اسلامي مي‏بينند با كيفيت‏هايي كه در ديگران مي‏بينند اصلا زمين تا آسمان از نظر کيفي، فرق دارد. اين بي‏راهه است كه ما بحث را ببريم روي کميّت و عده و تعداد. تعداد مطرح نيست هميشه مسئله كيفيت مطرح است.

مگر پيامبر مثل كسري و قيصر و اينها زندگي مي‏كرد؟

وقتي مي‏آمدند مي‏ديدند كه مي‏ايستد توي كوچه با يك پيرزن صحبت مي‏كند نيم ساعت اين پيرزن سؤال مي‏كند پيامبر صبورانه به او جواب مي‏دهد، اين كيفيت‏هاي پيامبر بود كه دنيا را تكان داد هر كس مي‏آمد مي‏گفت نه، اين پادشاهي نيست اين پيغمبري است. اين كيفيت‏ها در هيچ جاي ديگر دنيا پيدا نمي‏شود، اينهاست كه حقيقت اسلام را برملا مي‏سازد و در جهان رشد مي‏دهد. ما افتخار بايد بكنيم، يك جوان ما بايد افتخار بكند به اين كه در يك چنين فضايي قرار گرفته و قدر خودش را بداند كه ولو حالا در سنين خودش كسي مثل او راه او را نمي‏رود، ولي اين يك نفر كه مي‏رود به راه راست و راه حق، اين خيلي ارزش دارد.

پويا: اين نكته كه فرموديد در ارتباط با جدا نشدن پيامبر از پادشاهي و نبوت، يك سيره روشن و يك شهاب روشني است در راه تاريك بشر كه هر زماني هم قابل اجراست. به نحوي که او حاکم است و پادشاه اما رفتارش با رعيت و گدا، همچون رفتاري است که با اشراف و اغنيا دارد. اما فكر مي‏كنيد چرا رؤسا و حكام ،‌ آن هم نه رؤسا و حكام دنيا بلکه رؤسا و حكام رده دو و سه جامعه خودمان كه مدعي حكومت نبوي و سيره نبوي هستند، نمي‏توانند آن قالب را و آن شكل اجرايي را كه رسول خدا پياده كرد، در منش و شيوه حکومتي خودشان پياده كنند و به آن عمل کنند. علتش را در چه مي‏دانيد؟!

دکتر بي‏ريا: ببينيد، راه باز است. هر كسي مي‌تواند موفق بشود تا اندازه‌اي از شخصيت پيامبر را در خودش پياده کند. او اسوه است؛ «لقد کان لكم في رسول الله اسوهٌٌ حسنة»(سورة احزاب / 21) اين اسوه بودن از هر جهت است؛ هم براي حاكمان هم براي افراد عادي. به هر اندازه‏اي كه ما توانسته باشيم آن كيفيت‏ها را در خودمان ايجاد بكنيم، و زنده بكنيم نزديك مي‌شويم به پيامبر و حكومت پيامبر، تعارف هم نداريم، به هر اندازه كه ما نقص داريم فاصله داريم با آن حضرت، ما نقص داريم بايد بپذيريم كه ناقص هستيم و اين ميوه كامل نيست. اين ميوه مثل ميوه‏اي مي‏ماند يا خوشه‏اي مي‏ماند كه يك تعدادي از دانه‏هاي آن رسيده و يك تعدادي از آنها نرسيده و ترش است، و اين را بايد بپذيريم يك كسي مثل امام (رضوان‏الله عليه) مي‏رسد به آن قله‏ها و واقعا پيامبرگونه مي‏شود زندگي‏اش، راه و رسمش، صحبتش، مشي اقتصادي و مشي اخلاقي يا مثل مقام معظم رهبري و ديگر بزرگان اسلام كه در صدر بودند و هستند. يك كسي هم مثل بنده مي‏شود كه در آن سطح است، پايين است. ما چيزي نتوانستيم كسب بكنيم جز ادعا، با ادعا هم كه چيزي حل نمي‏شود، ما بايد واقعا آن راه و رسم را در خودمان احيا بكنيم و هستند همواره كساني كه اين كيفيت‏ها را در خودشان رشد مي‏دهند.

پويا: يك هشداري را ظهور انقلاب و در واقع بينش حضرت امام(ره) در عصر جديد به دنيا داد، صحبتي هم كه ايشان در ارتباط با مدل حكومت‏شان در پاريس مي‏فرمودند اين گونه بود كه مي‏گفتند: مدل حكومتي من مدل حكومتي رسول خدا (ص) در صدر اسلام و اميرالمؤمنين (ع) است، اين هشداري بود به دنيا كه اين غنچه نوشكوفه مجدداً قرار است كه عطر مبارك حضرت رسول را در جهان پراكنده كند. با توجه به آن زمينه‏هاي خاصي كه حالا حضرتعالي هم فرموديد از زماني كه انقلاب آغاز شد، نشان داد كه يك تنه مي‏تواند در مقابل هشتاد كشور دنيا در جنگ بايستد، در انقلاب، همه بحران‏ها را پشت سر بگذارد با تمسك به همان سيره 1400سال پيش. از آن سو با تمام تبليغات منفي، اسلام به يکباره و در عرض 30 سال به رشد چشمگيري در اروپا و آسيا و آفريقا و تمام جهان دست مي‌يابد. اين رشد، باعث ايجاد واکنش از سوي دشمنان اسلام شد. طبيعي هم بود که آنها به صورت سلسله‌وار و مرحله مرحله عليه اسلام وارد عمل شوند. شايد به صورت عيني و نمود ظاهري‌اش اين حرکت خصمانه از سلمان رشدي شروع بشود كه آيات شيطاني به صورت خيلي گسترده‏اي در دنيا توزيع و تكثير مي‏شود و حمايت همه جانبه دنيا را با خود همراه مي‌سازد. اين فرآيند دنبال مي‏شود تا اينکه به روزنامه‏هاي دانماركي و ايتاليايي كشيده مي‏شود. اخيرا هم در ارتباط با توهين به حضرت رسول(ص) فيلمي در حال تهيه است كه از ايشان چهره بسيار زشت و ناجوري به تصوير خواهد كشيد كه ان شاءالله موفق نمي‏شوند. فكر مي‏كنيد با اين دوره و اين سلسله برنامه‏اي كه تاکنون داشته‌اند چه نقطه‌اي را نشانه رفته و چه هدفي را دنبال مي‏كند؟

دکتر بي‏ريا: ببينيد، من يك تعبيري را تصحيح بكنم كه ما سيره‏اي كه از پيامبر داريم سيره فرازماني و فرامكاني است. چون اين سيره روي روح ساخته شده ما معتقديم كه روح مجرد است و زماني و مكاني نيست و لذا بالاتر از زمان و مكان ايستاده. حالا همه مي‏گويند مثلا سيره 1400سال پيش، خود همين تعبير 1400سال پيش تعريض است و اين كه اين كهنه است اما اگر توجه پيدا بكنيد اين سيره فرازمان و فرامكان است و اصلا زمان و مکان نمي‏تواند دست تجاوز به آن دراز کند و آن را از بين ببرد. اين مثل خود خورشيد است، خيلي چيزها در عالم هست كه تغييري نكرده و همواره انسان به همان سبك به آن نياز دارد. مثل نياز زمين و گياهان و انسان‏ها و موجودات به نور خورشيد، هميشه هم به همان سبكي كه از اول بوده باقي مانده. نياز به هوا، هميشه به همان سبك باقي مانده، نياز به آب زلال و آب روان به همان سبك باقي مانده.

ممكن است حالا آب را ما به شكل‏هاي شربت و غيره بنوشيم ولي بدن ما به آب نياز دارد، به غذا و به هوا و به نور خورشيد نياز دارد و اينها عوض نمي‏شود. چون كه خورشيد از سطح جوّ زمين بالاتر است، بالاتر از آن چيزها و تحولاتي است كه اين پايين دارد رخ مي‏دهد. خورشيد روح انسان و چيزهايي كه خداي متعال در روح انسان قرار داده و آن گرايش‌هايي كه در روح انسان قرار دارد بسي بالاتر و فراتر از زمان و مكان است و اسلام روي آن كار كرده و آن را مبناي خودش قرار داده، تمام اين نظاماتي هم كه اسلام آورده بر اساس آن فرازمان و فرامكان تعريف شده. لذا فرقي ندارد زمان پيامبر باشد، هزار سال بعدش باشد، دو هزار سال بعدش باشد، اين مي‏درخشد، اين درخشش خودش را نه تنها از دست نمي‏دهد بلكه نياز به او روز به روز بيشتر و روشن‏تر مي‏شود. حرکت دشمنان اسلام در حقيقت مثل كسي است که مي‏خواهد جلوي نور خورشيد را بگيرد. جلوي نور خورشيد را كسي نمي‏تواند بگيرد مي‏تواند جلوي چشم خودش را بگيرد يا جلوي چشم بغل دستي خودش را بگيرد ولي خورشيد آمده بالا و دارد نورافشاني مي‏كند، همه مردم دارند اين را مي‏بينند.

اگر ما عمل كنيم به اسلام و هر كدام از ما يك خورشيد مثالي از پيامبر بشويم، اسوه بودن پيامبر در اعمال و رفتار و كل وجود ما خودش را نشان بدهد به روايت ديگر ما آيينه وجودي پيامبر اعظم بشويم در دنيا، درخشش وجودي شخصيت‏هاي مسلمان ما در چشم مردم عالم قرار مي‌گيرد حالا هرچه بخواهند فيلم بسازند و به اين خورشيد نوراني حمله کنند، مردم ديگر به اين چيزها توجه‏اي نمي‏كنند. اينها يك تلاش‏هاي مذبوحانه‏اي است كه مصداق آيه «يُريدُون ليُطفِئوُا نُوراللهِ بِاَفواهِهِم واللهُ مُتّمُ نُورِهَ وَ لَوكَرِه الكافرون» (سوره صف / 8) است، خدا نورش را تمام مي‏كند اگر چه كافرين نمي‏خواهند. مي‏خواهند نور خدا را با فوت خاموش كنند نور خدا با فوت خاموش نمي‏شود، اين كيفيت‏هايي كه در اسلام است شكست‏ناپذير است و هيچ ديني اين گونه نيست! ما افتخار داريم كه خداي متعال اين دين را، و خود پيامبر را كه تجلي كل دين است به ما ارزاني داشته و به عنوان اسوه، پيامبر اعظم را به ما داده و ما فقط بايد كارمان اين باشد كه همان طوري كه امام صادق (ع) فرمودند: «كونوا لنا زينا و لا تكون علينا شينا»؛ زينت‏شان باشيم با عمل خودمان، مثل آنها راه برويم، كردارمان، رفتارمان، عقائدمان، اهدافمان، انگيزه‏هايمان همان انگيزه‏هاي پيامبر باشد.

پويا: به عنوان آخرين كلام، جوان‏هايي مثل ما كه خيلي نقص دارند و خيلي اطلاعاتشان كم است اگر بخواهيم اين نور درخشان و اين عطر دل‏انگيز را خيلي عالي و به صورت مفيد و خلاصه براي دنيايي كه با اين نور و عطر غريبه است بهتر منعكس بكنيم و بهتر به آنها منتقل بكنيم، چه کار بايد بكنيم؟

به تعبير ديگر چگونه در قرن 21 ميلادي و 14 هجري راه و مرام پيامبر را در عالم زنده کنيم؟

دکتر بي‏ريا: من فكر مي‏كنم به ابعاد انسان توجه کنيم و پاسخ اين سؤال كه اصلا نياز انسان چيست و براي چه آفريده شده و هدف از زندگي روي كره زمين چيست را بيابيم. همين مسئله خودشناسي بسيار مهم است؛ «رحم الله امرءً عرف نفسه و علم من اين و في اين والي اين». همين معارف را ما بايد براي مردم دنيا مطرح كنيم كه امروزه هم مطرح است كه يك انسان بايد از خودش بپرسد كه ما از كجا آمديم، كجا زندگي مي‏كنيم، كجا مي‏رويم! چه هدفي را دنبال مي‏كنيم. اينها سؤالات اساسي است كه هيچ وقت كهنه نمي‏شود و اسلام براي آن جواب دارد. از اين طرف هم لازم است كه جوان‏هاي خودمان قدر خود را بدانند. ببينيد جوان‏هاي ما به آن سوي مرزها نرفتند، من ده سال در آن سرزمين بودم و تا آخر خط را ديده‌ام. خوب تا آخر راه را ما رفتيم، مي‌خواهم بگويم «نگرد! نيست، ما گشتيم، نبود.»

و واقعا همين است آنهايي كه رفتند، من خودم را نمي‏گويم، همه ايراني‏هايي كه در آمريکا بودند زبان حالشان اين بود كه ما آمديم اينجا چيزي و خبري نيست، آمديم و گرفتار شديم... اين كيفيت‏هايي كه در كشور خودمان است خيلي بهتر و بالاتر است. كيفيت‏هاي اسلامي چون دين، تقوا، معنويت، رابطه با خدا، اينها اينجا پيدا مي‏شود، مهدش اينجاست. گرچه آنجا هم به بركت اسلام عده‏اي هدايت پيدا كرده‌اند در همه شهرها مراكز اسلامي هست، آنجا هم اگر كسي بخواهد به طرف خدا برود« سبل الراغبين اليك شارعه» آنجا هم راه باز است، بسته نيست و اين باز هم معجزه اسلام است كه يك ديني است كه در هر محيطي مي‏تواند رشد كند، يك گياهي است كه هر جا ببريد رشد مي‏كند.

در بيابان باشد، در بيشه باشد، در جنگل باشد در سخت‏ترين شرايط باشد اين گياه رشد مي‏كند. حرف من به عزيزان و جوانان خودمان اين است كه قدر خودمان را و اسلام خودمان را و پيامبر‏مان را بدانيم. ما خيلي چيزهاي قشنگي داريم، خيلي چيزهاي ارزشمندي داريم اينها را نبايد از دست بدهيم. ان شاءالله از آن استفاده كنيم مطمئن باشيم كه ما پيروزيم هم در صحنه‏هاي كمال انساني و اهداف الهي و هم در صحنه‏هاي مادي و علوم دنيايي، پيروز صحنه ما هستيم و خداي متعال اين وعده را داده و دور نيست آن وعده، «انهم يرونه بعيدا و نراه قريبا.» (معارج / 6و7).

/ 1