kippaويروسي خطرناك براي انسانيت - کیپا ويروسي خطرناك براي انسانيت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کیپا ويروسي خطرناك براي انسانيت - نسخه متنی

محمدحسين ظريفيان يگانه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

kippaويروسي خطرناك براي انسانيت

اشاره

«بر ما لازم است كه هم احترام به آزادي و هم اعتقاد به خدا رادر ميان مردم غير يهودي از بين ببريم و نيازهاي مادي را جايگزين اينگونه اعتقادات سازيم.»1 اين جملات، فقط آرمان رهبران امروز يهود براي تسخير جهان نيست؛ بلكه با چشم‌انداز اسلاف ايشان نيز هم‌خواني دارد. رهبراني كه هميشة تاريخ يهود را با سركشي و نافرماني از خداوند آميخته‌اند و نسل فرستاده بزرگ الهي و قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم (ع) را به ورطه گمراهي و سرگشتگي گرفتار ساخته‌اند. داستان اسارت اين قوم، ظهور حضرت موسي (ع)، نجات بني‌اسراييل، حركت به سوي سرزمين موعود و شيوة رفتاري آنان با پيامبران الهي به ويژه موسي (ع) و پيامبر خاتم (ص)،‌ بيشترين سهم داستان‌هاي قرآن كريم را به خود اختصاص داده است. از اين رو سزاوار است در پژوهه سيره‌شناختي پيامبر اعظم (ص) و يهود، نخست با نگاهي گذرا يهود و يهوديت را شناخته، سپس به بررسي كارنامه يهود در عصر نبوي بپردازيم. چه اين‌كه سخن درباره گذشته و حال يهوديت به عنوان كهن‌ترين دين از اديان ابراهيمي فراوان است و اين رشته دراز دامن.

محمدحسين ظريفيان يگانه

Mhzarifian@Gmail.com

شناخت يهوديت

يهوديت چيست و يهودي كيست؟ امروزه پاسخ به اين پرسش در هاله‌اي از ابهام فرو رفته است. يهود را عقيده بر آن است كه از تبار يعقوب (ع) هستند. پيامبري كه از پدرش اسحاق (ع) به جدش ابراهيم (ع) مي‌رسد و بابل زادگاه اوست. اسراييل با دوازده فرزند خويش پا به مصر نهاده و با گذشت زمان نسل او رو به فراواني نهاده است اما هجرت به سرزمين غربت، با اسارت و بردگي در دست فرعون‌ها همراه بوده است. تا آنكه خداوند، از فرزندان اين قوم، موسي (ع) را مأمور نجات و رهايي قوم و بازگشت به سرزمين موعود و بنيان‌گذاري ديانتي خاص مي‌كند. سال‌ها پس از آن، با بروز اختلاف ميان اسباط دوازده گانه،‌ سرزمين بني‌اسراييل به دو كشور اسراييل در شمال و يهودا در جنوب تقسيم و دور جديدي از اسارت فرزندان اسراييل آغاز مي‌شود. در قرن ششم قبل از ميلاد،‌تنها دو سبط يهودا و بنيامين،‌ شكلي منسجم دارند كه از آن پس عنوان يهود براي آنان و همة افراد پر اكندة‌ از تبار اسراييل و يا معتقدان به تعاليم يهود به كار رفته است.2

ناگفته پيداست كه بازخواني سير تاريخي از آن رو اهميت مي‌يابد كه بازشناسي يهود مدينه و بررسي و تطبيق مختصات شخصيتي آنان با گذشتة اين قوم و عملكرد امروز آنان مي‌تواند تصويري جامع از يهوديت ترسيم كند؛ تصويري بس نفرت‌زا كه دل پيروان واقعي شريعت موسي (ع) را به درد آورده و زبانشان را به شكوه گشوده است.

در اين‌كه يهود مدينه، اصيل و از نسل بني‌اسراييل بوده‌اند يا به اعراب بومي گرويده به يهود تعلق داشته‌اند، اختلاف نظر فراوان است. «ياقوت» در «معجم» آنان را از اهالي يثرب مي‌داند كه دين يهود را پذيرفتند.3 و «يعقوبي» همنشيني طولاني گروه‌هايي از اوس و خزرج با يهوديان بني‌قريظه و خيبر را سبب گرايش اعراب به يهوديت معرفي مي‌كند. در برخي از منابع اسلامي،‌ از آگاهي يهود نسبت به ظهور پيامبر آخر الزمان در حجاز به عنوان انگيزه كوچ يهوديان ياد شده است. ابو بصير از امام صادق (ع) روايت مي‌كند: «يهوديان در كتاب‌هاي خود خوانده بودند كه محل هجرت رسول خدا (ص) ميان دو كوه عير و احد است.» اين روايت با تأمل در آيه 89 سوره بقره كه مي‌فرمايد: «يهوديان هنگام درگيري با اعراب، وعده پيروزي خود به همراه پيامبر موعود رامي‌دادند» مي‌تواند دليل مناسبي براي علت مهاجرت يهود به آن منطقه باشد.

به هر روي يهود جزيرة العرب، به عنوان بخشي از جامعه پراكنده يهوديت در جغرافياي آن روز عالم، رفته رفته قدرت بيشتري يافت و در برخي مناطق چون يثرب از موقعيت برتري نسبت به اطراف برخوردار شد. بني‌قريظه با انتساب خويش به «هارون » فرزند «عمران»، بهترين زمين‌ها را تصاحب و با ساختن قلعه‌ها و دژ‌هاي مستحكم و اهتمام به تجارت، صنعت و كشاورزي، استقلال اقتصادي و سياسي خويش را تثبيت نمودند. از نظرگاه فرهنگ نيز دست برتر همراه يهود بود چرا که آنان داشتن دين و كتاب را دستمايه تفاخر به اعراب بت‌پرست قرار داده بودند؛ امري كه موجبات گرايش اعراب خزرج به پيامبر را فراهم آورد.

پيامبر اعظم (ص) و يهود

در روزگار ما که با ظهور و زعامت سلالة پاک پيامبر اکرم(ص) و مجاهدت و پايداري مؤمنان، حکومتي با خاستگاه ديني و به پا شده از خواست اهالي اقليم قبله، سيره و سنت رسول خدا (ص) را الگوي خويش قرار داده است، تبيين و تحليل عقلاني سيره حکومتي و رفتارشناسي آن حضرت در مواجهه با يهود مدينه به عنوان بخشي از مخالفان ستيزه‌جوي حکومت اسلامي،‌ مي‌تواند دستمايه عبرت و الهام براي دستيابي به مباني رفتار سياسي و معياري براي بررسي قضاوت‌هاي حقوقي و سياسي قرار گيرد و پرده از نسبت‌هاي دروغين و افسانه پردازي‌هاي دشمنان درباره کوچاندن يا قتل عام گروه هاي يهودي و مظلوم‌نمايي‌هاي کودکانه آنان کنار زند.

در نمايي کل‍ّي، روابط حاکم ميان پيامبر اکرم (ص) و يهود به دو دوره صلح و کارشکني و ستيز تقسيم مي‌گردد.

1. دوران صلح

حکايت اسلام و پيامبر نوظهور خدا در هشتمين سال بعثت دهان به دهان اهل مدينه گشت و در سال سيزدهم با هجرت رسول خدا (ص) قدم به آن ديار نهاد. مواجهه پيامبر اعظم با مردم مدينه با سه چالش اساسي همراه بود. نخست، دشمني و کينه‌هاي ديرينه ميان دو قبيله اوس و خزرج، ديگري خطر يهوديان مدينه و مسأله آخر تهديد مشرکان قريش. تدبير و دورانديشي حکم مي‌کرد که اين ميهمان محبوب، همدلي و وفاق را ميان گروه‌هاي اهل مدينه استوار سازد تا بر چالش سوم غلبه يابد. از اين روي آن حضرت همه همت خود را به کاربست تا به اين هدف دست يابد. به گواهي تاريخ ديري نپاييد که شکاف ميان اوس و خزرج ترميم شد. اما اين جماعت يهود بود که با استفاده از فرصت پنج ساله ميان ورود خبر اسلام به مدينه و هجرت رسول خدا به آن ديار براي تحقيق و کنکاش، نه تنها دست از کارشکني نکشيد که با اختلاف‌افکني ميان اهل مدينه و تحريک و تشويق قريشيان راه را ناهموار مي‌ساخت.

پيامبر رحمت در نخستين قدم با بهره‌برداري از اهميت خاص عهد و پيمان در آن روزگار قرارداد‌هايي را ميان گروه‌هاي قدرتمند مدينه استوار ساخته، جان و مال مسلمانان را از دستبرد مخالفان درامان نگه داشت و بستري مناسب براي تبليغ آيين نوپاي اسلام فراهم آورد.

1 ـ 1 پيمان عمومي

اين پيمان نامه که يکي از شاهکارهاي پيامبر (ص) دانسته شده است ميان مهاجران و اهل مدينه بسته شد. بخشي از مفاد اين پيمان نامه عمومي و مربوط به همة قبايل و گروه‌هاي مدينه است و بخشي ديگر به يهوديان اختصاص دارد از جمله آن که «هر يهودي که از ما پيروي کند ياري مي‌شود و با ديگر مسلمانان مساوي است؛ بر او ستم نمي‌شود و دشمنش ياري نمي‌شود. ... و يهوديان هنگام جنگ، همراه مسلمانان هزينه جنگي مي‌پردازند. ... يهوديان دين خود را دارند و مسلمانان دين خود را؛ اما هر که ستم کند خود و خانواده‌اش را به هلاکت خواهد انداخت.» 4

2 ـ 1 پيمان اختصاصي

مرحوم طبرسي از علي بن ابراهيم قمي نقل کرده است که «يهود بني قريظه و بني‌نضير و بني قينقاع نزد پيامبر آمده گفتند: مردم را به چه مي‌خواني؟ فرمود به گواهي دادن به توحيد و رسالت خودم. من کسي هستم که نامم را در تورات مي‌يابيد و علمايتان گفته‌اند از مکّه ظهور مي‌کنم و به اين حره (مدينه) کوچ خواهم کرد... يهوديان گفتند: آنچه گفتي شنيديم. اکنون آمده‌ايم با تو صلح کنيم که به سود يا زيان تو نباشيم و کسي را عليه تو ياري نکنيم و متعرض يارانت نشويم. تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوي؛ تا ببينيم کار تو و قومت به کجا مي‌انجامد. پيامبر پذيرفت و ميان آنان قراردادي نوشته شد که يهود نبايد عليه پيامبر يا يکي از يارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهاني و نه آشکارا، نه در شب و نه در روز اقدامي انجام دهد و خداوند بر اين پيمان گواه است. پس اگر يهود اين تعهدات را ناديده بگيرد، رسول خدا مي‌تواند خون ايشان را بريزد، زن و فرزندانشان را اسير و اموالشان را غنيمت برد. آنگاه براي هر قبيله از اين يهوديان نسخه‌اي جداگانه تنظيم شد.» 5

آن حضرت در نامه‌اي که خطاب به يهوديان خيبر نوشته شد، با معرفي خويش به عنوان همتاي موسي (ع)، برادر و تصديق کننده او، به نشانه‌هاي نبوتش و اوصاف يارانش درتورات اشاره و اين گونه فرمود:

«شما را به خدا سوگند، شما را سوگند به آنچه بر شما نازل شد، شما را سوگند به کسي که پيشينيانتان را با «منّ» و «سلوي» پذيرايي کرد، شما را به خدايي که دريا را براي عبور نياکان شما باز نمود، به من بگوييد آيا در آنچه خدا بر شما نازل کرده، مي‌يابيد که بر محمد ايمان بياوريد.6 اگرچه چيزي در تورات پيدا مي‌کنيد، اگر اکراهي بر شما نيست، «ضلالت از هدايت بازشناخته شده»، شما را به خدا و پيامبر او دعوت مي‌کنم.» 7

در قدم دوم، خداوند پيامبرش را به فراخواني بر نقاط قوت و پرهيز از اختلافات امر نمود تا همبستگي ميان اديان ميسر گردد و از شکاف و درگيري پرهيز شود. «بگو: «اي اهل کتاب! بياييد به سوي سخني که ميان من و شما يکسان است؛ که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم؛ و بعضي از ما، بعضي ديگر را جز خداي يگانه به خدايي نپذيرد. هرگاه از اين دعوت سر باز زنند، بگوييد گواه باشيد که ما مسلمانيم.» 8

در واکاوي علل اين رويگرداني يهود، روحيه نژادپرستي اين جماعت که ريشه در نخوت و حسادت آنان دارد نمودي جدي پيدا مي‌کند. يهود، خود را تافته جدا بافته مي‌داند. مي‌پندارد كه «نژاد برتر» است و ديگران براي خدمت به او آفريده شده‌اند.

اکنون نيز فرزندان اين فرقه در قالب صهيونيسم به غصب و نابودي موطن ديگران پرداخته و با شكنجه و قتل عام، پليدترين چهره نژادپرستي را به تصوير مي‌كشند. هجمه سنگين سركوب و ترور به دست رژيم صهيونيستي در واپسين سال‌هاي هزاره دوم ميلادي و گذشت كمتر از يازده ماه از انتفاضة خونين مسجد الاقصي، سبب شد تا بررسي عملكرد اسراييل، اولويت نخست «اجلاس جهاني سازمان ملل عليه نژاد‌پرستي» باشد. نمايندگان كشورهاي جهان در دوربان آفريقاي جنوبي پس از بحث فراوان، صهيونيسم را به عنوان يكي از نمادهاي نژاد‌پرستي معرفي كردند كه اين تصميم با اعتراض و تحريم نمايندگان اسراييل و آمريكا روبرو شد.9 شگفت آنكه کميسر حقوق بشر سازمان ملل ـ مري رابينسون ـ كه همواره وسواس عجيبي از ضايع شدن حقوق بشر در كشورهاي شرقي به ويژه ايران از خود نشان مي‌دهد، وقيحانه جانب صهيونيسم را گرفت و در واكنش به توزيع يك كتابچه عليه رژيم صهيونيستي اسراييل در حاشيه كنفرانس لب به اعتراف گشود که: «من يك يهودي متعصب هستم.»10

از آنچه گذشت روشن شد که يهود با روي برتافتن از فراخواني پيامبر اعظم (ص)، گزينه پرداخت جزيه را بر انتخاب «کلمه سواء» ترجيح داد. اما اين همه نه از تلاش رسول خدا براي هدايت آنان کاست نه آتش لجاجت و کينه‌توزي آن جماعت دنيا‌پرست را فرو ‌نشاند. چه آنکه جلسات بحث و مناظره ميان پيامبر خدا (ص) و عالمان يهود خود فصل کافي از حقايق نهفته در پايداري رسول خدا (ص) را در خود دارد که مي‌توان از آن به گام چهارم پيامبر رحمت (ص) براي ايفاي رسالت هدايت‌گري تعبير کرد. حضرت محمد (ص) به جدال احسن با گروهي مأمور شده بود که خداوند، دشمني آنان با اهل ايمان را شديدتر و فراگيرتر از مشرکان معرفي فرموده است. 11

تشکيل جلسات بحث و مناظره با توهّم در هم شکستن پايه‌هاي اعتقادي مسلمانان و کاهش دادن محبوبيت پيامبر خدا (ص) و سؤال‌هاي پي در پي درباره چگونگي خلقت پروردگار متعال، فرزندان خدا و داستان شگفت جواناني که در گذشته‌هاي دور، قوم خود را رها نمودند و جهانگردي که به شرق و غرب عالم رسيد و حقيقت روح و کيفيت وحي و حکم رجم و بسياري معماهاي ديگر تنها پرده از چهره پليد جماعتي کنار زد که در ابتدا دستيابي به پاسخ را شرط ايمان قرار مي‌دادند و در پايان با شنيدن روشن‌ترين پاسخ‌ها و محکم‌ترين دلايل سيل نسبت‌هاي ناروا و تهمت‌ها را روانه علم الهي و منطق قوي رسول خدا (ص) مي‌کردند، حال آنکه در برابر تحدّي پيامبر (ص) به عجز آمده بودند. گويا اين سنت تاريخي يهود است که با سؤال‌هاي بي‌جا و خواسته‌هاي نامعقول از پيامبران، راه را بر هدايت خويش ببندد. داستان گاو بني‌اسراييل و ايرادها و بهانه‌جويي‌هاي يهود و مطالبه انواع خوراكي‌ها از خداوند به تفصيل در سوره بقره آمده است.12 و آيه 153 سورة نساء نيز از درخواست اين قوم از حضرت موسي (ع) براي نشان دادن خداوند حكايت مي‌كند.

بهره‌برداري يهود از شگرد بهانه‌جويي به گذشته آنان اختصاص ندارد. بازسازي و انعکاس چهره‌اي هميشه مظلوم و رنجديده از يهود به عنوان دستاويزي براي پيگيري اهداف پست خود سياست جدي يهود سازمان يافته در طول تاريخ و به ويژه روزگار ماست. جعل و نشر مضحک‌ترين تراژدي عصر حاضر به نام «هولوکاست» و پردازش داستاني درباره کشتار شش ميليون يهودي به وسيله گازهاي سمي و سوزاندن در کوره‌هاي آدم‌سوزي نازي‌هاي آلمان در جنگ جهاني دوم و بزرگ‌نمايي اين دروغ مقدس مغرب زمين و تبديل آن به حريمي ممنوعه براي واکاوي و کنکاش اهل انديشه و پژوهش و محاکمه و نابودي هر ذهن منتقدي در اين موضوع را مي‌توان در راستاي عزم راسخ يهود در دست‌اندازي به منافع خويش با اخاذي کردن و غرامت گرفتن از دولت آلمان براي فراهم آوردن امکان مهاجرت وسيع يهوديان جهان به «سرزمين موعود» و زمينه‌سازي رواني براي استقرار و تثبيت دولت يهودي صهيونيست ارزيابي نمود.

2. دوره کارشکني

ابعاد وسيع و گونه هاي رنگارنگ کارشکني‌هاي يهود را مي‌توان در قلمروهاي فکري و فرهنگي، اقتصادي، سياسي و امنيتي و نظامي بررسي کرد. هجومي که امروز همه جانبه‌تر و آشکارتر از هر دوره ديگري در گونه‌هاي پيش گفته تداوم يافته است.

1ـ 2. کارشکني در قلمرو انديشه و فرهنگ

درخواست‌هاي بي‌جا و سؤالات پي‌در‌پي و بي‌حاصل بني‌اسراييل در طول دوره‌هاي مختلف نيز در همين باره قابل ارزيابي است. يهود عصر نبوي نيز بر آن بود تا با استفاده از اين حربه از يک سو زمينه‌هاي گرايش به اسلام را از بين ببرد و از ديگر سو بنيان‌هاي اعتقادي و فکري مسلمانان را متزلزل سازد. نسبت دادن فقر به خداوند و انکار بي‌نياز بودن حضرت احديت که با هدف تحقير مسلمانان، صورت مي‌پذيرفت يکي از اهداف يهود درتضعيف روحيه و ايمان اهل اسلام را تأمين مي‌کرد.

يهود سرمايه‌دار با مشاهده فقر عمومي مسلمانان، زبان به تعريض مي‌گشود که «اگر پروردگار مسلمانان توانگر و بي‌نياز بود براي آنان غيرت به خرج داده و از گرسنگي نجاتشان مي‌داد.»13 تا آنجا که آيه 181 سورة آل عمران نازل شد و نسبت فقر به خداوند متعال را در رديف پيغمبر کشي ـ که يهود سابقه فراواني در آن دارد ـ قرار داد. چه اينکه اين توهين بزرگ به ساحت مقدس الهي چونان کشتن پيامبر ان زمينه‌ساز انحراف و تباهي جامعه و دور شدن از صلاح و فلاح است.

از ديگر شبهه‌افکني‌هاي يهود عصر نبوي (ص) نسبت دادن تحريف به قرآن است. عالمان دنيا‌پرست يهود به تحريف تورات چه در قلمرو لفظ و چه در گستره معنا اکتفا ننمودند و با هدف ايجاد ترديد نسبت به قرآن کريم، آن را برگرفته ازتورات معرفي کرده، سستي و رخوت اعتقاد اهل اسلام به کتاب هدايت‌بخش آسماني‌شان را دنبال مي‌نمودند. چرا که يهود به اين راز به خوبي پي‌ برده بود که مرجعيت قرآن و عمل به آموزه‌هاي آن، راه را بر پيروزي و سيطره آنان سد مي‌کند پس بايد در حجيت و اعتبار آن خدشه نمود تا مسير انحراف هموار گردد.

گرچه اين دسيسه چيزي جز گمراهي و سرگشتگي را دامنگير يهود نساخت اما اسرائيليات يهود که پس از رحلت رسول خدا بر زبان و قلم تبار نفاق جاري شد و جعل و تحريف گسترده در معارف و مباني اسلامي در روزگار ما نيز به شکل پيدا و پنهان دنبال ميشود، گوياي اهميت و کارکرد اين شيوه سخيف است. «فرقان الحق» در نوع خود جديد‌ترين نمونه از دسيسه‌هاي يهود است. اين مجموعه‌ ساختگي، متشکل از «77»، سوره جعلي است که با دروغ و تحريف، آميزه‌اي سراسر شرک و جهل از تعاليم اديان ابراهيمي را مورد ادعا قرار داده است.

اين برنامه همه جانبه براي عقب‌گرد جامعه اسلامي آنگاه بيشتر خود را نمايان مي‌سازد که يهود صدر اسلام با طراحي و اجراي سناريويي سراسر زشتي، ارتداد مسلمانان را وجهه همت خود قرار داد. عده‌اي از آنان با يکديگر توافق کردند که در ابتداي روز به حضور پيامبر (ص) رفته و ايمان آورند و در پايان روز، بر آنچه بر او نازل شده است کافر شده؛ بررسي کتاب‌ها و مشورت با علماي يهود را علت اين تجديد نظر معرفي نمايند و اظهار کنند که محمد (ص) کسي نيست که ما گمان مي‌کرديم و دروغ او و نادرستي آيين او بر ما روشن شد. موفقيت اين نقشه شوم مي‌توانست ضربه سهمگيني بر پيکره نهال نوپاي اسلام وارد آورد، چرا که با بازگشت چند تازه مسلمان به گذشته خويش علاوه بر ايجاد شبهه در اذهان کساني که شيفته تعاليم اسلام شده بودند و تصميم پذيرش اسلام را در سر داشتند، قواي روحي و صلابت انديشه مسلمانان را نيز تضعيف مي‌ساخت. به همين مناسبت آيه 72 سوره آل عمران نازل شد که مي‌فرمايد: «گروهي از اهل کتاب گفتند به آنچه بر مسلمانان نازل شد در ابتداي روز ايمان آوريد و در انتهاي روز کافر شويد شايد از آيين خود باز گردند.»

ناگفته پيداست که هدف يهوديان از ارتداد مسلمانان، دعوت آنان به آيين يهود نبوده است. چرا که آيين يهوديت تبليغ ندارد و آنان دين خويش را نعمتي الهي مي‌دانند که به نژاد بني‌اسراييل اختصاص دارد. 14

گويا اين راهبرد هميشگي يهود بوده است که آتش نگراني خود از استقلال و عزت و اقتدار مسلمانان را با توسل به حربه‌هاي غدّارانه فروکش کنند.

«افرايم هالوي»، رييس سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي (موساد) در سخناني در ماه مه سال جاري ميلادي نگراني خود را از قدرت گرفتن اسلام اين گونه ابراز مي‌کند:«تا اواسط قرن جاري بسياري از شهرهاي آلمان و استان‌هاي فراواني از روسيه داراي ساکناني عمدتاً مسلمان خواهند بود. در گستره جنگ جهاني سوم قرار داريم چرا که قدرت گرفتن اسلام در اروپا يکي از مهم‌ترين تهديدات بين المللي است. من اين برآورد خود را به گوش سازمان‌هاي اطلاعاتي اروپا و برخي سران روسيه رسانده‌ام، مشکل اساسي امروز جهان اين است.» 15

اين دغدغه که تکثر نسل به اصطلاح اصيل يهود و تقليل نسل مسلمانان را با خود دارد دست به دسيسه‌هايي مي‌يازد که عرق شرم را بر پيشاني انسانيت مي‌نشاند. از جمله آنها مي‌توان به نمونه‌اي که چندي پيش فاش و در بعضي از نشريات درج شده است اشاره کرد. «چندي است که نوعي کمربند چرمي مردانه در بازارهاي عربي نظير مصر، اردن، يمن، عراق و سودان رواج يافته است که کيفيت بالا و قيمت پايين موجبات اقبال عمومي براي خريد آن را فراهم آورده است،‌ اخيراً مطرح شده است که قسمت فلزي و سگک اين کمربندها، حاوي نوعي آهن رباست که امواج متراکم را ايجاد مي‌کند و موجب خطرات جبران‌ناپذيري چون سرطان و ناباروري مي‌شود. جالب اينجاست که رژيم صهيونيستي در ليست توليد کنندگان و صادر کنندگان اين کمربندها قرار دارد. دولت عراق اعلام کرده است در قطعات فلزي اين نوع کمربندها که حجم آنها از نخود فراتر نمي‌رود «اورانيوم» يافته است که نيروي مغناطيسي آن قادر به حمل و نگهداري قطعات فلزي به وزن يک کيلوگرم است.» 16

در شمار تاکتيک‌هاي مؤثر و پردامنه يهود در سست کردن باورهاي اسلامي مسلمانان، ترويج فساد و هرزگي و فحشاء مي‌باشد. چه آنکه از جمله رذايل اخلاقي اين به اصطلاح «قوم برگزيده خداوند»، اسارت در تمنيات جسماني و هواهاي نفساني است. جالب اين جاست که نخستين برخورد فيزيکي پيامبر خدا (ص) با قوم يهود نيز برخاسته از تمايل آنان به شکستن مرزهاي عفاف و حيا بود. يهود بني‌قينقاع در ضمن پيماني که رسول خدا (ص) با آنها بسته بود، متعهد شدند که ناموس مسلمانان را محترم شمارند؛ در صورت تخلف از آن، پيامبر اعظم (ص) مجاز به گزينش هر تصميمي درباره آن‌هاست. هوس راني يهوديان، اين پيمان را نقض کرد و حميت جواني از اهل اسلام، موجب هلاکت جوان يهودي و به دنبال آن شهادت جوان مسلمان به دست ديگر يهوديان شد. پيامبر نيز براساس معاهده عمل نموده آنان را از مدينه اخراج کرد. 17

تاريخ يهوديت، خود روايتگر روحيه شهوت‌پرستي اين قوم از ابتداي پيدايش تا به امروز است. آفتي که حاصلي جز سرگشتگي و دوري از رحمت الهي را براي آنان نداشته است. سياستگذاران امروز يهود نيز ترويج شهوت‌راني و فساد و فحشا را در دستور کار خويش قرار داده‌اند تا از اين رهگذر، ايمان و اراده ملت‌ها را تضعيف و زمينه استيلا بر آنان فراهم‌تر گردد.

امروز ديگر بسياري از پوشش‌هاي گذشته سيطره يهود سازمان يافته بر ابزار رسانه ـ که بزرگ‌ترين و کارآمدترين موتور حرکت در عصر ارتباطات است ـ فرو افتاده است. «هيچ خبري به جامعه نمي‌رسد، مگر اين که ما اجازه داده باشيم؛ بنابر اين، بايد خبرگزاري‌هايي را که خبرهاي سراسر جهان را تأمين مي‌کنند، در دست بگيريم. بدين ترتيب، هيچ خبري، مگر آنچه، انتخاب کرده باشيم، مخابره نمي‌شود.»18 اين فراز از پروتکل‌هاي رهبران يهود که به صراحت از ضرورت چيرگي آنان بر چشم و گوش و انديشه مردمان سخن گفته است به خوبي اجرايي شده است.

اگربه جدول خبرگزاري‌ها نيم نگاهي بيندازيم نام خبرگزاري رويتر را در صدر آن مي‌بينيم. جالب آنکه بنيان‌گذار اين خبرگزاري يعني جوليوس پاول رويتر متولد 12 ژوئيه 1816 در آلمان يهودي بوده و تا سال 1844 «اسرئيل بيير جوزافات» خوانده مي‌شد. پنج روزنامه آمريکايي که با توافق خبرگزاري آسوشيتد پرس را تأسيس کردند نيز گرايش صهيونيستي داشتند و با سرمايه جمعي از يهوديان اداره مي‌شدند. بازوهاي اين اختاپوس آنچنان همه جا را در احاطه خود گرفته است که بنگاه هاي خبر پراکني شرق عالم و نشريات فراواني را وابسته به خويش ساخته است. کوشش‌هاي اسرائيل کوهين، رييس کنگره جهاني صهيونيسم در سفر به هند در سال 1931، انجمن‌هاي پراکنده يهودي در هندوستان را گرد هم آورد و انجمن بني اسراييل با 9000 عضو را بنا نهاد. مديريت يهودي «اينديا اکسپرس» و «تايمز آواينديا»، حضور ان.

شيو روزنامه نگار معروف هندي و از حاميان سرسخت صهيونيسم در نشريه «هندو»، تأسيس نشريه‌اي به نام «نامه‌هاي اسرائيل» در شانگهاي چين و سلطه فکري و ايجاد فضاي سنگين پذيرش و حمايت صهيونيسم در رسانه‌ها و مطبوعات خاورميانه به ويژه وسايل ارتباط جمعي کشورهاي عربي تنها نمونه‌هايي از نفوذ عميق و پرمعناي يهوديت سازمان يافته در ساز و کار ارتباطات جهان است. رهبري سياست‌هاي حاکمه بر جعبه جادو نيز امروز در دستان يهود گرفتار آمده است.

سه شبکه تلويزيوني اي. بي. سي (A.B.C)، سي. بي. اس(C.B.S) و ان. بي.سي (N.B.C) به عنوان مشهورترين شبکه‌هاي تلويزيوني ايالات متحده سخاوتمندانه در دستان يهود است. غول رسانه‌اي بي.بي.سي (BBC) آنچنان در چنبره اين جماعت گرفتار آمده است که در آوريل 2004 ميلادي با پافشاري جامعه يهوديان انگليس يک يهودي به نام مايکل گريد طي حکمي از سوي وزارت فرهنگ انگليس که به تأييد ملکه انگليس هم رسيد به رياست BBC منصوب شد. وضعيت شبکه‌هاي تلويزيوني ديگر کشورهاي غربي هم دست کمي از آنچه گفته آمد ندارد.

شبکه‌هاي تلويزيوني فرانسه نوعاً در پخش فيلم‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني خود، رژيم صهيونيستي را مظهر مظلوميت و شجاعت وانمود كرده و تصويري زشت، عقب افتاده و تروريست از مسلمانان و اعراب به تصوير مي‌کشند. داستان اين چيرگي به رسانه‌هاي خبري و شبکه‌هاي تلويزيوني پايان نمي‌يابد. استفاده يهوديت از هنر و بهره‌کشي هنرمندانه از هفتمين آن، کار را به جايي رسانده که از اين جماعت به «مغول سينما» تعبير مي‌شود. 19

يهوديت سازمان يافته خيلي زود به اهميت و تأثيرگذاري صنعت سينما در قلمروهاي انديشه و فرهنگ، سياست و اجتماع و اقتصاد سرمايه پي برد. يهوديان با خريدن مشهورترين شرکت‌هاي توليد فيلم در جهان، به ويژه در ايالات متحده توانستند مهار اين رسانه را در دست بگيرند. نخستين شرکت توليد فيلم در ايالات متحده «فيناگراف» است که از سال 1909 توليد فيلم با رويکرد صهيونيستي را در دستور کار خود قرار داده است. صهيونيست‌ها تقريباً به طور کامل شرکت‌هاي توليدي هاليوود (پايتخت سينماي آمريکا) را در دست دارند؛ براي مثال مالک شرکت «فاکس قرن بيستم» ويليام فاکس يهودي است. شرکت «يونيورسال» در مالکيت کارل ليمل يهودي است، شرکت «برادران وارنر» متعلق به هارني وارنر و برادران او، کمپاني «متروگلدن ماير» در انحصار ساموئل گلدن و آدولف زوکور و لوييس بي‌ماير و شرکت «پارامونت» در مالکيت کنسون قرار دارد که همگي يهودي هستند.

بازوان اختاپوس صهيونيست آنچنان بنگاه‌هاي خبري و شبکه‌هاي تلويزيوني، سينما و تئاتر جهاني و گستره وسيع ادبيات را در بر گرفته است که اندک درنگي در اين واقعيت آدمي را به تحير وامي‌دارد. اين همه تسلط که براي نيل به اهداف و آرمان‌هاي رهبران يهود فراهم آمده از ابزار هنر و رسانه بهترين استفاده را در افساد و تباهي جوامع مي‌برد.

2ـ 2 کارشکني در گستره اقتصاد

روزگار زندگي در مدينه براي مهاجراني که از هيچ گونه امکانات مالي برخوردار نبودند، کوچک‌ترين جان پناهي براي استراحت و ابزاري براي کسب معاش در اختيار نداشتند و کمک‌هاي ايثارگونه انصار نيز کفاف زندگي آنان را نمي‌داد سخت و طاقت فرسا بود. از آن رو پيامبر خدا (ص) بر آن شد تا با تقاضاي وام از رؤساي يهود، به اين مشکل خاتمه دهد. بزرگان يهود با تمسخر و زخم زبان، نماينده پيامبر را از خود راندند که اين عمل بر اهل اسلام گران آمد.20 وحي الهي نازل شد و در ضمن بيان خبر طعنه‌هاي آنان، به برخي از جرم‌هاي سنگين يهود در طول تاريخ اشاره کرد و عذاب سوزناک را به آنان وعيد داد. 21

تسلط و چيرگي حيرت‌انگيزهميشه يهود بر پول و سرمايه، در دنياي امروز به بالاترين ميزان خود رسيده است به طوري که بخش قابل توجهي از سهام بزرگ‌ترين سازمان‌هاي تجاري، بنگاه‌هاي اقتصادي و مؤسسات مالي در دست آنان است. ثروت‌هاي بي‌شمار روچيلدها و راکفلرها به عنوان مشهور‌ترين خاندان‌هاي زر سالار يهودي جهان، همه روزنه‌ها را از خود انباشته است تا آن جا که کمتر حرکت فرهنگي، سياسي، تجاري و نظامي در دنيا وجود دارد که از دالان تهديد و دروغ و حيله و رشوه آنان عبور ننمايد و به سرانجام نرسد. از ابتکار و ابداع «تراست‌»ها براي قبضه کامل و انحصار توليد و نمايش و حمل و نقل انرژي در ايالات متحده و تأسيس شرکت عظيم «استاندارد اويل» و احراز مقام اول در صنعت نفت گرفته تا تسلط کامل بر بانک جهاني و صندوق بين المللي پول و استفاده از روش سخيف و البته ذاتي يهود در رباخواري ـ که ريشه در خصلت‌هاي پيشين آنان دارد و قرآن کريم نيز به آن تصريح فرموده است ـ و از راه‌اندازي صنايع پر سودي چون صنعت هواپيمايي و اسلحه‌‌سازي براي به مخاطره انداختن امنيت جهاني و استثمار ثروت‌هاي مادي و معنوي ملت‌ها گرفته تا تأسيس بنياد‌هاي به اصطلاح خيريه چون «بنياد خيريه راکفلر» در قسمت مرکزي، منهتن نيويورک با 14 برج ويک آسمانخراش 70 طبقه براي کسب شهرت و محبوبيت و فرار از ماليات، همه و همه تنها شماري اندک از بازوان گسترده اختاپوس يهود سازمان يافته را تشکيل مي‌دهد. حال آنکه اين ثروت هنگفت گرفتار آمده در چنگال تبار قارون تنها و تنها در راستاي مطامع استکباري آنان و با نقاب صلح جهاني هر روز رو به فزوني گذاشته است.

هر کشوري براي آنکه موجوديت خود بر روي کره خاکي را تثبيت کند بايد تن به قوانين به اصطلاح جهاني بدهد. قوانيني که با طراحي زر سالاران يهود تدوين شده و براي هر يک از اين کنوانسيون‌ها و معاهدات، مبالغ کلاني از ثروت ملت‌ها را به عنوان حق عضويت به جيب مي‌زند و درصد بالايي از آن به استقرار، تقويت و استحکام رژيم جعلي، نژادپرست و حيوان صفت صهيونيستي اختصاص مي‌يابد. بلوکه کردن اموال ملت ايران و تحريم‌هاي پي‌در پي آن از بدو قدم نهادن مردمان اين ديار در مسير عمل به تعاليم شوکت بخش اسلام تنها نمونه‌اي ازکارشکني‌هاي يهود است. ناگفته نماند که اين سنت هميشه يهود بوده است. جالب است بدانيم همين سياست زشت و سخيف در زمان رسول خدا (ص) طراحي و اجرا شد. برخي از اين جماعت عهدشکن و پيمان‌گريز با پشت پا زدن به قراردادهاي گذشته خويش با مسلمانان و خودداري از بازپرداخت اموالي که از مسلمانان خريده بودند و حتي خيانت در امانت‌هايي که از گذشته به آنها سپرده شده بود، بي‌شرمانه خطاب به مسلمانان مي‌گفتند: «تعهدات ما تا زماني الزام‌آور بود که شما مسلمان نشده بوديد. ولي اسلام آوردن شما باعث ابطال اين حقوق شد.» 22

هفتاد و پنجمين آيه سورة آل عمران با بيان تفاوت ميان دو گروه از اهل کتاب، نسبت به تعهدات خود، گروه پيمان گريز و خيانت پيشه را به استفاده از اجبار براي بازستاندن حقوق مسلمانان تهديد نموده مي‌فرمايد: «و از هل کتاب، کسي است که اگر او را بر ديناري امين بشماري، آن را به تو نمي‌پردازد، مگر آنکه دائماً بر [سرِ] او به پا ايستي.»

3 ـ 2 کارشکني در حوزه سياست و امنيت

«شاس بن قيس» از ثروتمندان يهود بود، به هنگام گذر از جمعي از اوس و خزرج و مشاهده صميميت ميان آنها رشکمندانه جواني يهودي را به حضور در ميان آنها و تازه کردن کينه‌هاي جاهليت مأمور نمود. بيان اشعار اهانت آميز گذشته در هجو يکديگر محفل گرم آنان را به مصاف جدل و نزاع تبديل نمود تا آنکه خبر به رسول خدا (ص) رسيد و بلافاصله حضرتش در ميان آنان حاضر و آنان را به پرهيز از بازگشت به معيارهاي سخيف جاهليت و همدلي و اتحاد به برکت نجات از کفر دعوت نمود. 23

پيگيري اين سياست شيطاني در عصر حاضر نيز پيامدهاي سنگين و شکننده‌اي را براي امت اسلامي به دنبال داشته است که فروپاشي امپراطوري عثماني و وانمود کردن تجاوز و دست‌اندازي يهوديان به مسلمانان به عنوان جنگ با اعراب و تصفيه نژاد عربي و سپس روي آوردن به غير اعراب و تضعيف آنان و رقم زدن بزرگ‌ترين تراژدي عصر حاضر يعني اشغال سرزمين فلسطين و تشکيل دولت صهيونيستي تنها نمونه‌اي از اين سياست است.

در آفريقا نيز با دخالت در رابطه کشور مصر با ديگر ممالک اسلامي آن قاره و دامن زدن به ادعاي واهي امارات متحده عربي بر مالکيت جزاير سه گانه، اين سناريو تعقيب مي‌شود. «دانيل لشم» افسر بازنشسته واحد اطلاعات نظامي و عضو فعلي مرکز مطالعات استراتژيک دانشگاه تل‌آويو با اعتراف به عجز و ناتواني صهيونيست‌ها در براندازي نظام جمهوري اسلامي از راه هجوم نظامي، اين گونه پيشنهاد مي‌دهد: «بايد در مورد ايران نيز شرايطي مانند آنچه در عراق پيش از حمله به کويت فراهم شده بود، به وجود آيد؛ مثلاً ايران سه جزيره استراتژيک خليج [فارس] را در تصرف دارد. تسلط بر اين جزاير نه تنها موجب چيرگي بر تمام حوزه‌هاي نفتي فعال در آن منطقه است، بلکه موجب تسلط بر منابع گازي است که هنوز مورد بهره‌برداري قرار نگرفته است. ما بايد اميدوار باشيم که اعراب حوزه خليج [فارس]، به ويژه امارات متحده عربي، بر ادعاي مالکيت اين جزاير پافشاري کنند و ايران همان اشتباه صدام حسين را تکرار کند و به جنگ با آنها برخيزد؛ آن وقت همان طور که در مورد عراق اتفاق افتاد، فرصت از بين بردن برنامه‌هاي نظامي و توسعه هسته‌اي ايران به دست خواهد آمد.» 24

جالب اين جاست که با اندک تأملي دست به ظاهر پنهان اين جماعت رسوا در طراحي و ساخت فرقه‌هاي انحرافي چون وهابيت، بهاييت و صوفي‌گري نيز به وضوح ديده مي‌شود.

از ديگر کارشکني‌هاي امنيتي يهود در هميشه تاريخ رخنه در پيکره مسلمانان و توسل به جاسوسي بوده است. در عصر حضرت رسالت (ص) برخي از آنان با حضور در محافل مسلمانان و اطلاع يافتن از تصميمات از يک سو مانع از حرکت آنان در مسير حق مي‌شدند و از سوي ديگر با انتقال اطلاعات به سران خويش به فتنه‌انگيزي و خنثي‌سازي تدابير پيامبر (ص) و ياران حضرتش مي‌پرداختند.

آيه يکصد و هجدهم از سوره آل عمران با پرهيز دادن مسلمانان از اعتماد بر يهود مي‌فرمايد: «اي کساني که ايمان آورده‌ايد، مَحرم اسراري از غير خود انتخاب نکنيد. آنها از هرگونه شر و فسادي درباره شما کوتاهي نمي‌کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد.»

امروزه «موساد» به عنوان چهره پيدا و سازمان جاسوسي صهيونيسم در دنيا، تنها بخشي از توان يهود سازمان يافته را براي کارشکني به نمايش گذاشته است. نفوذ اين رژيم در بدنه بسياري از سازمان‌هاي امنيتي و اطلاعاتي دنيا و پيگيري منافع و مطامع خويش بسترساز نيل به اهداف بعدي شده است که رخنه در نظام حکومتي کشورها از آن جمله است. با پيروزي انقلاب شوکت آفرين اسلامي، کشوري که کادر سازمان امنيتش آموزش ديده سرويس‌هاي جاسوسي اسرائيل بود و شخص اول آن بيشترين دستور و سفارش براي حفظ حقوق! صهيونيست‌ها در ايران و تبادل! اطلاعات را صادر مي‌کرد به بزرگ‌ترين تهديد براي موجوديت مجعول و کثيف اين رژيم شد.

در جهان امروز که صهيونيسم مي‌کوشد با جهاني کردن سکولاريسم و همه‌گير کردن وباي پلوراليسم از هر منفذي صدايي به ظاهر متفاوت و البته همسو با خويش را طنين افکند ايجاد سازمان‌هايي به اصطلاح جهاني و نهادهاي به ظاهر مدعي حقوق ساکنان زمين و مکيدن زالو صفتانه سرمايه‌هاي ملت‌ها و بهره‌کشي از ابزار رسانه و تبليغات گوش کر کن و دل سياه کن، و در تنگنا قرار دادن جريان‌هاي اصول‌گراي اسلامي را مي‌توان ادامه سياست‌هاي شيطاني يهود عصر نبوي در سازماندهي تشکيل‌ها و اتحاديه ضد اسلامي و انسجام قبايل کوچک و بزرگ و هم‌پيماني با جبهه نفاق آن روزگارارزيابي کرد.

اين تشکل‌ها در ابتدا به صورت مخفي و پس از آن، آشکارا قدم به ميدان مبارزه با اسلام گذاشتند و در نبردهاي مسلمانان با قريش جانب بت‌پرستان را گرفته و به ياري نظامي و اقتصادي آنان پرداختند. اين خباثت‌ها به همين جا خاتمه نيافت و جماعتي که به صراحت کلام خداوند بدترين دشمن پيامبر و مسلمانان معرفي شده است.25 و البته پس از ناکامي در کارشکني‌هاي فکري ـ فرهنگي، سياسي ـ امنيتي و اقتصادي؛ طرح ترور پيامبر را به اجرا گذاشت.

داستان از اين قرار است که پيمان‌شکني يکي از مسلمانان، پيامبر را روانه قلعه بني‌نضير نمود. يهوديان بني‌نضير نيز بااستفاده از فرصت انتظار پيامبر در پشت ديوار قلعه، با هم خلوت کرده، گفتند: «شما هرگز براي کشتن اين مرد چنين فرصتي پيدا نخواهيد کرد، هم اکنون مردي بر بالاي ديوار قلعه رود و سنگي از بالا بر سر او بينداز و کارش را تمام کند.»26 عمر بن جحاس اجراي اين نقشه شوم را پذيرفت. اما خداي پيامبر، فرستاده‌اش را از اين نيرنگ آگاه ساخت. رسول خدا (ص) مدينه را پيش گرفت. يهود خيانت پيشه، با نگراني در جمع خويش، لب به اعتراف گشود که به تورات قسم، محمد (ص) از خيانت ما آگاه شد. خود را فريب ندهيم. به خدا قسم او فرستاده خداست، ما مي‌خواستيم او از خاندان هارون باشد، ولي اراده خدا بر اين بود و در کتاب تورات هم خوانديم که محل تولدش مکه و محل هجرتش يثرب است، آنچه از صفات او در کتاب آمده است، اندکي تفاوت ندارد.» 27

تخلف از بديهي‌ترين اصول انساني و قوانين پذيرفته شده بين المللي و شکنجه و آزار زندانيان به فجيع‌ترين و زشت‌ترين شکل ممکن در رأس برنامه‌هاي يهود و عالمان دنياطلب آنان است. چندي پيش يکي از اسراي ترک آزاد شده از زندان گوانتانامو به نام «ابراهيم شن» در گفت‌وگو با روزنامه «واکيت» چاپ استانبول پرده از واقعيت‌هايي کنار زد که همه خصلت‌هاي زشت تاريخي يهود را مي‌توان در آن به يک باره مشاهده نمود. وي مي‌گويد:

«90 درصد افسران و بازجويان زندان مخوف گوانتانامو، صهيونيست هستند و 15 خاخام يهودي با لباس رسمي بر تن و عرق‌چين مخصوص عالمان يهود (کيپپا) مسئوليت نظارت بر بازجويي‌ها از مسلمانان را به عهده دارند. من به دست يک فرمانده يهودي به نام «ياسف» شکنجه مي‌شدم. او وقتي مرا با برق شکنجه مي‌داد، مي‌گفت: «بعد از عراق، سوريه و ايران، نوبت به ترکيه شما مي‌رسد و زنان شما کنيزان، و مردانتان برده‌هاي ما خواهند شد و قبر سلطان عبد الحميد (شاه عثماني که از دادن سرزمين فلسطين به صهيونيست امتناع کرد) را به آتش خواهيم کشيد. من در طول مدت زنداني در گوانتانامو شاهد ديوانه شدن 90 اسير و خودکشي 400 زنداني بودم که علت اصلي آن شکنجه هاي شديد به خصوص با برق و هتک حرمت بود.» 28

3. دوران ستيز

ازآن چه گذشت روشن شد که ايمان پوشالين و باورهاي خرافي برخاسته از خصلت‌هاي نکوهيده يهود بستر توطئه‌ها و دسيسه‌ها و کارشکني‌هاي رنگارنگ را فراهم نموده تا آنکه با تعرض و هتک حرمت ناموس مسلمانان، رسول رحمت (ص) دستور قطع رابطه با آنان راصادر فرمود و با محاصره قلعه يهود بني‌قينقاع سزاي عمل پليدشان را به آنان چشانيد. از آن پس بود که پيمان‌شکني‌ها پررنگ‌تر از گذشته نمايان شد و قبايل ديگر يهود بانيرنگ‌هاي سران خويش پيمان خود با پيامبر (ص) را زير پا گذاشته، اجراي سناريوي براندازي حکومت اسلامي را با جديت و صراحت بيشتر پي‌گرفتند. جماعتي که به فرموده خداوند رضايت خاطر خويش را جز در استيلاي ديگران و چيرگي و دست‌اندازي بر مردمان و پيروي بي چون و چراي آنان جست و جو نمي‌کنند29 ديگر بار روسياه از اين آزمايش بيرون آمدند و آتش خشم الهي بر دامانشان فرو افتاد. پيامبر خدا (ص) فرمان جنگ با قبيله‌هاي متخلف را صادر فرمود و سرنوشت ناگواري را براي آنان رقم زد.

سوگمندانه بايد مرثيه تکراري امتي را که مي‌توانست باتمسک به روشناي آموزه‌هاي پيامبران الهي بر چکاد «قوم برگزيده» قدم بنهد و بشريت را به کمال انساني رهنمون سازد، در عصر حاضر نيز سرود. اگر به سخنان يکي از رهبران اسراييل که به «قصاب صبرا و شتيلا» در سپتامبر 1982 ميلادي نام گرفته، در مصاحبه با روزنامه «داور»، دقت شود30 درخواهيم يافت که صهيونيسم چگونه در پي انهدام ارزش‌هاي انساني است.

«آريل شارون» مي‌گويد: «مرا هر چه دوست داريد، بخوانيد. مرا جنايتکار يا شيطان بخوانيد... اسرائيل را به هر نامي که دوست داريد بخوانيد. آن را کشور يهودي‌هاي نازي بخوانيد. چرا که نه؟... هر کسي را که بخواهد دستي عليه فرزندانم بلند کند نابود مي‌کنم... حتي اگر با روش‌هاي رياضي بخواهيد به من ثابت کنيد که جنگ فعلي در لبنان يک جنگ کثيف و غير اخلاقي است، من اهميتي نخواهم داد. ما بايد يک جنگ ديگر را آغاز کنيم. بيشتر و بيشتر بکشيم و نابود کنيم.... چون اين جنگ، ما را در جهان به اصطلاح متمدن، بسيار زشت جلوه مي‌دهد... من شخصاً نمي‌خواهم از «برژنف» يا «قذافي» يا «اسد» يا خانم «تاچر» يا حتي از «هري ترومن» که با دو بمب هسته‌اي نيم ميليون ژاپني را کشت، بهتر باشم. من فقط مي‌خواهم از آنها باهوش‌تر، سريع‌تر و مؤثر‌تر باشم. نمي‌خواهم بهتر يا زيباتر از آنها باشم.

خودتان بگوييد، آيا امروز آدم بدها شرايط بدي دارند؟ اگر کسي بخواهد به آنها نزديک شود. شيطان دست و پايش را مي‌برد. آنها هرچه را که بخواهند شکار مي‌کنند. هضم برايشان کاري ندارد و مجازاتي هم ازآسمان برايشان نمي‌رسد. من مي‌خواهم اسرائيل هم به همين کلوپ بپيوندد. شايد بالاخره مردم دنيا هم به جاي آنکه براي من متأسف باشند از من بترسند. شايد بر خود بلرزند و به جاي ستايش من، از ديوانگي‌ام هراس پيدا کنند. بگذاريد بر خود بلرزند و ما را ديوانه بخوانند. بگذاريد بفهمند که ما کشوري وحشي و خطرناک براي همسايگان هستيم؛ که ما غير عادي هستيم... شايد به سرمان بزند و تمام ميدان‌هاي نفتي خاورميانه را آتش بزنيم!.... بايد بگويم که مهم‌ترين وشيرين‌ترين ميوه جنگ لبنان چيست.

آنها فقط از اسرائيل متنفر نخواهند بود. به لطف ما، آنها ديگر از تمام يهوديان در پاريس، لندن، نيويورک، فرانکفورت و مونترال هم تنفر خواهند داشت.... به زودي همه آنها مجبور مي‌شوند به فلسطين بيايند، زيرا چاره ديگري ندارند و اين همان امتيازي است که ما از جنگ لبنان به دست آورديم. به نظرتان ارزشش را نداشت؟

به زودي ما هم روزگار خوبي خواهيم داشت. يهودي‌ها به اينجا مي‌آيند، اسرائيلي‌ها ديگر مهاجرت نمي‌کنند. و مهاجران قبلي هم باز مي‌گردند... اگر هر کس حتي سرش را در مقابل ما بلند کند، زمينش را پس مي‌گيريم و مي‌سوزانيم، حتي اگر ميدان نفت باشد. حتي ممکن است از سلاح هسته‌اي هم استفاده کنيم... من فقط به يک چيز مطمئنم؛ تا وقتي که براي زنده ماندن مي‌جنگيد هر چيزي مجاز است. حتي اگر همه اعراب را از کرانه باختري بيرون کنيد هم، کارتان مجاز بوده است... راست مي‌گويند، ما يهودي نازي هستيم. چرا که نه؟... مهم نيست که مرا به دادگاه نورنبرگ ببريد يا برايم حبس ابد ببريد. اگر دوست داريد، مرا به عنوان جنايتکار جنگي دار بزنيد... ، اگر دوست داريد بنويسيد که من مايه شرمساري نسل بشريت هستم. برايم اهميتي ندارد!» 31

1 . پروتكلهاي رهبران يهود براي تسخير جهان، پروتكل 4، ترجمه بهرام محسنپور.

2 . قاموس الكتاب المقدس، جمعي از نويسندگان،ص 1084.

3 . معجم البلدان، 3/598.

4 . انساب الاشراف: 1/340.

5 . اعلام الوري، 1/157 و مکاتيب الرسول، 1 / 260.

6 . مجمع البيان 1/706 و التفسير الکبير 3 / 154.

7 . مکاتيب الرسول.

8 . سورة آل عمران، آيه 64.

9 . روز شمار انتفاضه فلسطين، 345.

10 . روزنامة کيهان، 25/ 6/ 1380، ص 12.

11 . سوره مائده،آيه 5.

12 . ر.ک: سورة بقره، آيه 61 به بعد.

13 . الصحيح من سيرة النبي الاعظم، 4/119.

14 . الجذور التاريخيه العنصريه، 12.

15 . سايت خبري بازتاب، 13 / 3 / 85.

16 . ماهنامه صداي فلسطين اسلامي، تير ماه 1380 هـ .ش ، صص 44 و 45.

17 . الصحيح من سيرة النبي الاعظم (ص)، 4 / 52.

18 . پروتکلهاي رهبران يهود براي تسخير جهان، پروتکل 9، ترجمه بهرام محسنپور.

19 . فصل نامه وقف ميراث جاويدان، 109.

20 . مجمع البيان في تفسير القرآن، 2 / 460.

21 . سورة آل عمران، آيه 181.

22 . عفيف عبد الفتاح طباره، اليهود في القرآن، 27.

23 . جعفر سبحاني، منشور جاويد، 6/299.

24 . فصل نامه مصباح، ش 9، بهار 73، ص 108.

25 . سورة مائده، آيه 82.

26 . ابو محمد بن هشام، تاريخ ابن هشام، 194.

27 . واقدي، المغازي، 1 / 265.

28 . سايت خبري بازتاب، 1 / 4 / 1385.

29 . سورة بقره،آيه 120.

30 . اين مصاحبه جنجالي بعدها منجر به اعلام اتهام جنايت جنگي عليه «شارون» شد.

31 . همشهري ماه، دي 1384.

/ 1