پروژه آخر الزمان سازی هالیوود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پروژه آخر الزمان سازی هالیوود - نسخه متنی

محمدحسين فرجی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصول كلي حاكم بر فيلم ‌هاي آخر الزمان هاليوود :
پروژه آخر الزمان سازي Hollywood

به جاي مقدمه

اين روزها تبليغات مسلّط در اين «جنگل جهاني» _ كه به اشتباه «دهكده» ناميده‌اند _ در يد صِهيونيان مي‌باشد كه در لباس مسيحيت، در خدمت يهودند. يهودِ ماده‌گرايي كه خالق عالم، آنان را شديدترين دشمنان مؤمنين1 و حريص‌ترين مردم به زندگي مادي2 ناميد. مسيحيت صهيونيستي، اكنون بهترين پوشش براي پنهان شدنِ زرسالارانِ يهودي و مسيحي دنيا شده تا بتوانند در پوشش دفاع از آينده دينِ خدا و زمينه‌سازي ظهور مسيح، اهداف مادي و شهواني خود را تعقيب كنند. مسيحياني كه انجيل را فقط به قرائت توراتي و تلمودي مي‌فهمند و به خاطر ظهور مسيح (ع)، به رژيم غاصب اسرائيل ياري مي‌رسانند تا دولت الهي اسرائيل (!) را در سرزمين شير و عسل حفظ كند و برتري در جنگ آرماگدون را براي ظهور مسيح (ع) سبب شوند!

محمدحسين فرجي‌نژاد

اشارتي تاريخي

روزگاري، يهوديان از نظر كليساي مسيحي، قاتلان عيسي (ع) شمرده مي‌شدند و مثلث شيطاني «يهود، يهودا و شيطان» مورد لعن مسيحيان بود، امّا با نفوذ مزوّرانه و برنامه‌ريزي مدبّرانه يهوديان دنيا‌طلب، در طول قرون 14 _ 16، پروتستانيسم يهودگرا در مسيحيت سر بر آورد3 و در مقابل كليساي رم قد علم كرد و با همياري ثروتمندان منتقد يهودي و خوانين و پادشاهان محلي مسيحي قدرت طلب، عليه كليسا قيام كرد و سپس از دلِ پروتستانيسم، پيوريتانيسم يهوديزه متولّد شد و با توسعة فرهنگ آنگلوساكسون در انگلستان و سپس آمريكا، تمدنِ اومانيستي معاصر توسط «مسيحيت يهوديزه» رشد و توسعه يافت و نهايتاً ليبرال دموكراسي را قلة آمال خود قرار داد. 4

در دهه دوم قرن بيستم كه قدرت تصوير سينمايي، خود را نماياند، شش استوديوي يهودي «برادران وارنر»، «مترو گلدن ماير»، «يونيور سال»، «پارامونت»، «كلمبيا» و «فوكس قرن بيستم»، هاليوود را در حومة شهر لس‌آنجلس شكل دادند. از آن تاريخ تاكنون، سينماي هاليوود، به ابزاري قوي و جهان‌شمول تبديل شد كه با هدايتِ تهيه‌كنندگان و برنامه‌ريزان يهودي، سوژه‌هاي مورد نظر خود را انتخاب مي‌كرد و آگاهانه آنها را بارور كرده و به فيلم تبديل مي‌كرد و تأثيرات خود را مي‌گذاشت.

در ايام جنگ جهاني اين مثلث عوض شد و «نازيسم، فاشيسم و شيطان» اضلاع سه گانة آن را ساختند و پروپاگانداي سينمايي عليه حكومت رايش سوّم شكل گرفت.

در سال‌هاي جنگ سرد، مثلث شيطاني باز تعريف شد و «چين، شوروي و شيطان» سه ضلع آن را ساختند و يهود و يهودا از گناه تاريخي خود تبرئه شدند؛ تا اين كه روح خدا در كالبد ملّت ايران دميد و به رهبري امام و با پشتوانة ‌حماسه عاشورا، انقلابي علوي شكل گرفت كه عملاً ايرانيان را چون مرداني آهنين، به صف منتظرانِ موعود، وارد كرد. ناگهان، ديكتاتوري سرمايه كه با به راه انداختن جنگ تصنّعي بين آمريكا و شوروي سودهاي كلاني به جيب زده بود و در سينما «جنگ ستارگان» را به راه انداخته بود تا «مجتمع‌هاي صنعتي _ نظامي» صهيونيستي حداكثر سود را داشته باشند، از خوابِ خود خواسته پريد و دوباره تعريفي جديد از مثلث شيطاني ارائه داد؛ «روسيه، مسلمانان و شيطان». در سينما هم آثاري چون «مردي كه فردا را ديد»5 پديد آمد كه براساس پيشگويي‌هاي نوستر آداموس توسط يهودياني چون «اورسون ولز» دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي (1981) ساخته شد كه در آن به همكاري هسته‌اي مسلمانان و روس‌ها و ظهورِ دجّال در بين مسلمين پرداخته بود.

با فروپاشي بلوك شرق، خطر كمونيسم در سينما كمتر مورد اشاره قرار مي‌گرفت و اين بار حتي مثلث تبديل به دو ضلعي (؟!) شده بود و يك خط شيطاني در طول تاريخ رسم مي‌شد كه در لباس جديدي، تمدن غرب را نشانه گرفته است؛ شيطانِ باستاني در قالبِ اسلام، خود را ظاهر كرده بود و با فريبِ مسلمانان، زمينة سقوط بشريتِ (بخوانيد غرب) را فراهم كرده بود. در سناريوي جديد، مسلمين، ياران شيطان بودند كه از زير خاكستر قرون برآمده بودند و هم چون «گودزيلا» حيات انساني را تهديد مي‌كردند و فقط دايناسورهايي بزرگتر از خودشان چون «يونگاري»6 حريف آن‌ها مي‌شدند و چون «بيگانه»‌اي بودند كه اگر خونش را هم مي‌ريختي، سرخي خونش هم اثرات مخرّب خود را براي تمدن اومانيستي غرب با محوريت آمريكا داشت7 و باعث ويراني و فساد مي‌شد؛ لذا ظهور «بيگانه»ها و «وحشي»ها را همسانِ پايان يافتنِ زمانة انسان به تصوير كشيدند. ديگر اين «جنگ دنياها» آن چنان وسيع شده بود كه دامنة گسترده‌اش، آن را به خطري براي همة بشر تبديل مي‌كرد و پايان دوران را در صورتِ تسلطِ شياطين مخرب، براي بشر به ارمغان مي‌آورد؛ پس هاليوود در دشمن‌سازي‌اش، نياز داشت اوضاع را آخرالزماني به تصوير كشد و عطش نياز به منجي را چند برابر كند و منجيان و اَبَرقهرمانان خود را به رُخ عالميان كشد. اين چنين بود كه آخرالزمان و موعود و منجي براي اربابان سينما، موضوعيتي دو چندان يافت.

با نزديك شدن سال 1999 و 2000 و عطش هزاره گرايي8 در بين فرقه‌هاي مختلف مسيحي و يهودي، منجي‌گرايي نيز رشد يافت و با سيلي از ظهور قهرمانان قديمي و جديد در هاليوود روبه‌رو بوديم.9 از طرفي با افول كمونيسم، كارخانه‌داران تسليحات _ كه غالباً صهيونيست هستند _ به فكر افتادند كه بازاريابي سينمايي خود را باز هم تداوم بخشند و در دوراني كه غربيان به شدت از مدرنيسم و ماشينيسم و مكاتب بشر ساخته خسته شده‌اند، دشمني قوي اسلام را با غرب هر چه افزون‌تر به تصوير كشند و با نزديك‌نمايي دوراني كه شياطين مسلمان (!) بر جهان مسلّط شده‌اند، آخرالزمان خاص خود را خلق كنند، آخرالزماني كه اگر تجهيزاتِ مدرن و تسليحات فوق پيشرفتة آمريكايي نباشد، شيطان بر اوضاع مسلط مي‌شود.

همة اين عوامل در كنار پيشرفت‌هاي ايرانِ شيعي و نفوذ تفكرات نابِ اسلامي در جهان، باعث شد كه بحث آخرالزمان و مسيحي و حكومتِ پايانِ روزگار در سينماي غرب و سرآمد آن يعني هاليوود، اصالت پيدا كند و در فاصله ده ساله 1995 تا 2005 از 22 فيلم پرفروش جهان، 19 مورد به نحوي به اين موضوع بپردازند. 10 آثار شاخص و تأثيرگذاري چون: ماتريكس، هري پاتر، ارباب حلقه‌ها، پسر جهنمي، ترميناتور، اُمِگاكد 2 (مگيدو) و .... .

اكنون كه پروژة جهاني‌سازي تفكرات صهيونيستي يا همان اسطوره‌هاي صهيون‌مآب در دستور كار سازمان‌هاي فرهنگي، تبليغي، سياسي غرب خصوصاً آمريكا قرار گرفته است.

انواع آخرالزمان در سينما

از جهات مختلفي مي‌توان انواعي براي پايان دوران در سينماي مرسوم غرب متصور شد. در يك تقسيم‌بندي مي‌توان به اين اقسامِ تصوير كردن آخرالزمان در سينما برسيم: 11

1. آخرالزمان ديني كه در آن پيش‌گويي‌هاي كتاب مقدس (با محوريت تورات) به تصوير درمي‌آيند. حتي انجيل هم با نگاه به تورات تصوير مي‌شود.

2. آخرالزمان تكنولوژيك كه حديث چالش وسيع انسان و مصنوعات اوست كه بر او برتري يافته‌اند؛ چه از نوع ماشين‌هاي قوي يا موجودات زنده‌اي كه با مهندسي ژنتيك تغيير كرده‌اند.

3. آخرالزمان علمي _ تخيلي كه در آن جدال گسترده‌اي بين انسان و موجودات فرا زميني يا بيگانه به تصوير درمي‌آيد.

4. آخرالزمان اسطوره‌اي كه موجودات و مفاهيمي از اعماق افسانه‌ها و اساطير به امروز مي‌آيند و شرايط سخت آخرالزمان را براي بشر ايجاد مي‌كنند.

5. آخرالزمان طبيعي كه بشر با انواع و اقسام بلايا و مصيبت‌هاي طبيعي مثل سيل‌ها و زلزله‌هاي شديد، امراض فراگير، آتشفشان‌هاي بي‌رحم، شهاب‌سنگ‌هاي بزرگ و حشرات و حيوانات عجيب و غريب عليه سلطة افراطي بشر مي‌شورند و بشر در نبرد با اين بلايا به شرايط صعبي مي‌رسد كه اگر تلاش نكند و در مقابل اين‌ها مقاومت نكند، آخرين نفس‌هاي حيات خود را مي‌زند و به پايان جهان مي‌رسد.

6. آخرالزمان متافيزيكي _ جادويي كه ساحران و جادوگران و رمالان امروزي يا ديروزي، براي به دست آوردن قدرت، عرصه را بر آدمي تنگ كرده و اوضاع را به سمت وحشت و هراس واپسين روزهاي حيات بشري پيش مي‌برند.

در هر كدام از اين انواع، فيلم‌هاي زيادي ساخته شده است كه در تمام آن‌ها، نجات‌بخشِ كرة زمين بايد از نژاد يهودي يا آنگلوساكسون باشد و اگر منجي يا منجيان غربي نباشند، همة افراد بشر در خطر نابودي يا بردگي هميشگي شيطان هستند.

در يك تقسيم‌بندي ديگر، مي‌توان دو نوع كلي از آخرالزمان را در آثار سينمايي برشمرد:

1. آخرالزمان ديني

كه در آن عناصري چون مسيح يا مشيا (ماشيحا)، خدا، فرشتگان و ساير عناصر مسيحي _ يهودي، ياريگر انسان در برابر هيولا يا وحش يا مار يا شيطان يا اژدها هستند و بحث هزاره‌گرايي و درياچة آتش و زندان هزار ساله و تخت پادشاهي و حق و باطل و ايمان و كفر مطرح است. البته به دليل نفوذ بسيار بالاي يهوديان و صهيونيست‌ها در هاليوود، طبيعتاً محور اين قبيل آثار، پيش‌گويي‌هاي تورات خصوصاً كتاب‌هاي دانيال نبي و اشعيا و حزقيال مي‌باشد و در مواردي هم كه طبق پيش‌گويي‌هاي انجيل در كتاب مكاشفات يوحنا، مواردي مطرح شده، با قرائت‌هاي مسيحيت صهيونيستي و با تفاسير يهوديزه از مسيحيت طرف هستيم. در چنين آثاري، بشر در آخرين لحظه‌هاي غربت و تنهايي جبري و تقديرِي‌اش در برابر سپاهيان شرارت و شيطان، مورد حمايت يك نيروي معنوي قدرتمند مسيحيايي قرار مي‌گيرد. بهترين نمونه از اين دست آثار، فيلمِ اُمگاكد 2 (مگيدو) 12 است كه ساخته شبكه TBN و صهيونيست‌هاي مسيحي است.

2. آخرالزمان غير ديني

در اين نوع تصوير آخرالزمان، كمتر نامي از خدا و مسيح و (ماشيحا) برده مي شود و بشر به تنهايي با ارادة قوي خود، جبر و تقدير را مي‌شكند و به تنهايي با تكيه بر تكنولوژي و عقلِ خود بر دشمنِ شريرش فائق آمده و برتري انسان بر همه چيز و اومانيسم افراطي را به وضوح به تصوير مي‌كشد. در اين قبيل آثار به جاي قدرت الهي، در برخي موارد قدرت عشق مطرح مي‌شود كه قهرمان داستان با عشق خالصانه و صد در صد زميني به ستارة مؤنّث فيلم، جهان را از شرّ شياطين مي‌رهاند؛ مانند فيلم «پسر جهنمي»13 و «ماتريكس»14 و در برخي موارد نوع‌دوستي و يا ملي‌گرايي يا قوم‌گرايي يا ميراث اجدادي يا خانواده يا سرزمين، بت‌هايي مي‌شوند كه قهرمان به خاطر آن‌ها در مقابل ضد قهرمان ايستادگي و مقاومت مي‌كند؛ مانند فيلم «هري پاتر»15 كه خانواده و حفظ ميراث اجدادي و سرزمين‌ هاگوارتز در آن اصالت دارد.

نكتة مهم اين است كه اساطير صهيونيستي هم در نوع ديني و هم در نوع غير ديني به شدّت يافت مي‌شوند. انواعي از آخرالزمان غير ديني آن چنان انحرافي و عجيب هستند كه بعضاً ضد ديني مي‌شوند؛ مانند قسمت چهارم «طالع نحس»16 كه در آن شيطان تمام موانع پيش روي خود را برمي‌دارد و دخترك مورد حمايت خود و برادر كوچك‌ترش «الكساندر» را محافظت مي‌كند تا بتوانند حلقة شيطان پرستان را تشكيل و گسترش دهند. دختركي كه به شدّت از علائم مسيحي و كليسا و كشيش و هر نوع متافيزيكي متنفّر است. قابل ذكر است كه پس از ساخته شدن قسمت اول طالع نحس، اسرائيل نقش مهمي در توليد قسمت‌هاي بعدي اين فيلم ايفا كرد. 17

برخي منتقدين مسيحي، «هري پاتر» را هم در اين راستا ارزيابي كردند و شيوع خرافه و جادو و كارهاي خلافي چون دزدي، پنهان‌كاري، جادوگري و قانون‌شكني توسط قهرمان داستان را عليه مسيحيت ارزيابي كردند. نكته قابل توجه اين است كه در هاليوود ضد ديني، فيلم هميشه ضد مسيحي است و فيلم ضد يهودي واقعي در هاليوود هرگز ساخته نمي‌شود. 18

مباني و پيش‌زمينه‌هاي آثار آخرالزماني سينماي غرب

پرداختن به اين بحث در سياست‌هاي استعماري غرب نوين، قبل از اختراع سينما هم سابقه ديرينه‌اي داشته است. برخي مباني و پيش‌زمينه‌هاي اين قبيل آثار آخرالزماني بدين قرار هستند:

1. كاباليسم (تصوّف يهودي)

كابالا تلفظ انگليسي كلمة «كباله» عبري است. اين كلمه به معني قديمي و كهن است و اصطلاحاً به معناي تصوف يهودي به كار مي‌رود. پيروان آن، اين مكتب را دانش سرّي و پنهان خاخام‌هاي يهودي مي‌خوانند و براي آن پيشينه‌اي تا حدود قرن دوم ميلادي قائلند؛ امّا محققان19 شروع آن را به قرن سيزدهم ميلادي مي‌رسانند كه با «شيطان‌شناسي» و «پيام مسيحايي» قوي خود در جنوب فرانسه، توسط اسحاق كور (1160 _ 1235) پايه‌گذاري شد. اين دوران مصادف با سلطنت جيمز اول (1213 _ 1276)‌، شاه آراگون (واقع در شمال اسپانيا) ا‌ست. جيمز از سال 627 هجري (1229م.) به دولت‌هاي اسلامي اندلس هجوم برد و موجي از جنگ‌هاي صليبي را عليه اسپانياي اسلامي راه انداخت.

همچنين همين ايام بود كه جنگ صليبي پنجم در شرق اروپا با جهان اسلام انجام مي‌شد و سلطنت عباسي بغداد به وسيلة ‌بودائيان هم پيمان هلاكوخان مغول (656 ق / 1285 م.) در هم شكست و دولت مقتدر مماليك ترك در مصر ايجاد شد و به اصلي‌ترين رقيب زرسالاران يهودي و صليبيون مسيحي اروپا تبديل شد. 20 زرسالاران يهودي در اين ايام احساس كردند كه به يك حركت و شور مسيحايي قوي نياز دارند تا توده‌هاي مسيحي و خواص يهودي را با خود همراه كنند. ايجاد كاباليسم در همين ايام، براي انداختن شور آخرالزماني گسترده‌اي بين عوام اروپا براي مقابله با مسلمانان بود و از طرفي با اتحاد راهبردي بودائيان مغول و يهوديان و صليبيون اروپا، فشار بر دولت مماليك مصر و عبّاسياني كه مركز خود را به قاهره منتقل كرده بودند، بيشتر شد و براي زرسالاران جنگ‌طلب اروپا نياز بود كه شيطان و ياران او را در ميان مسلمانان جستجو كنند تا مردم اروپا عليه مسلمانان بسيج شوند و در جنگ‌هاي صليبي باقيمانده، از جنگ‌طلبان حمايت كنند.21

در كاباليسم، همان اسطوره سياسي يهودي «پادشاهي خاندان داوودي» در آخرالزمان، جنبه‌اي ملكوتي و رازآميز عرفاني مي‌گيرد و در قالبي جديد چنين طرح مي‌شود كه نخستين تجلّي نور در كوه طور بر موسي (ع) بود و سپس داوود (ع) نماد نور الهي و عامل آن در دنياي زميني بدل مي‌شود و «شخينا»، تجلي روحاني داوود (ع) به حامل آن نور الهي در دنياي ماوراء زميني مبدل مي‌گردد. اين نور در بين يهوديان مي‌ماند تا در زمان آخر در سرزمين موعود بر مسيح از نسل داوود (ع)، نازل شود و حكومت جهاني يهود تشكيل گردد.22 اين مفاهيم كه در بين مسيحيان هم به دليل آشنايي با نبي داوود مرسوم بود، به زودي جا افتاد و با چاپ متعدد رساله‌هاي كابالي، تا چند قرن، شور مسيحايي و شعف آخرالزماني را در بين مسيحيان اروپا هم راه انداخت و باعث انسجام و اتحاد سربازان اليگارشي زرسالار يهودي _ مسيحي اروپا شد.

تا اين كه در نيمة‌اول قرن 17م. آمستردام به كانون فرهنگي فعال اليگارشي يهودي بدل شد و هم‌پاي آن، ترويج آرمان‌هاي مسيحايي به عنوان ايدئولوژي استعمار زمانه آغاز گشت و همين آرمان‌هاي آخرالزماني بهانة غاصبانِ آمريكا براي رفتن به «سرزمين جديد» و قتل عام سرخ‌پوستان شد.23 تكاپوي تبليغاتي و انتشاراتي زرسالاري يهودي هلند در آمستردام، تأثيرات جدّي در تكوين انديشة استعماري انگليس نيز بر جاي نهاد. 24 مناسك جنسي و جادوگري و سحر و كهانت، بعدها در كلوپ‌هاي كاباليتي مرسوم شد و حتي اتهام آشاميدن خون توسط يهوديان و پيوند آنها با شياطين و جادوگران در سده نوزدهم (خصوصاً در روسيه و شرق اروپا‌) به وفور بين مردم شايع شد.25 اين آيين منحرف، بعدها در تكوين انديشه فراماسونري هم نقش بسزايي بازي كرد كه انجمن‌هاي سرّي ماسوني را در اختيار استعمارگران انگليسي و آمريكايي قرار داد.26

اكنون نيز در هاليوود، در سال‌هاي دهه 1990 و 2000 م. كاباليسم جان تازه‌اي گرفته است و برخي قوانين سنتي كاباليسم را زير پا گذاشته و با عضويت زنان در اين فرقه موافقت شده است تا از طريق بسط آرمان‌هاي مسيحايي و آخرالزماني و شيطان‌شناسي صهيونيستي بتواند انسجام بيشتري در مواجهه با روند رو به رشد اسلام انقلابي داشته باشد.

به نوشته روزنامه ديلي ميل، اكنون رهبر يهودي 75 ساله اين فرقه «فيوال گروبرگر (فيليپ برگ)»، از قدرتمندان پشت پرده هاليوود است و با كمك همسر دومّش «كارن»، به طور علني «مركز آموزش كابالا» را تأسيس نموده و بسياري از هنرپيشه‌هاي معروف و عوامل سينماي هاليوود را به خود جذب كرده است و از طريق اين مزدبگيران اهداف خود را تعقيب مي‌كنند. افرادي چون «مادونا» (كه نام خود را به استر _ ملكه يهودي دربار خشايارشا _ تغيير داده است)، «اليزابت تيلور»، «باربرا استرايسند»، «ديان كيتن»، «دمي مور»، «برتيني اسپيرز»، «وينونا رايدر»، «ميك جاگر» و حتي از فوتباليست‌ها «ديويد بكام»27 و همسرش «ويكتوريا» و ... . فساد و هرزگي و متأسفانه شهرت بالاي برخي از افراد شهرة عام و خاص است. مثلاً برتيني اسپيرز در يك مورد، يك ازدواج سه ساعته با يك خواننده ديگر داشت و پس از جدايي طي 24 ساعت طلاق گرفت! و البته همينان الگوي بسياري از جوانان مورد استحمار زرسالاران كاباليست هستند.

فرقة فيليپ برگ به ادعاي خودشان، حدود سه ميليون عضو دارد و ثروت فراواني دارد. در سال 2002 حدود 23 ميليون دلار داشت، ولي در سال 2003 فقط در لس‌آنجلس 26 ميليون دلار ثروت داشت! اينان روش‌هاي ظالمانه‌اي براي ثروت‌افزايي دارند؛ مثلاً آب معمولي را به نام «آب كابالا» هر بطري 8 دلار مي‌فروشند! يا كتاب اصلي كاباليسم يعني «ظُهَر» را كه زير يكصد دلار است، به قيمت 430 دلار مي‌فروشند. اين اعمال و پيوستن فرد فاسدي چون «مادونا» به اين فرقه، باعث موضع‌گيري شديد علماي سنت‌گراي يهودي چون «ربّي ياكوب ايمانوئل» و «خاخام باري ماركوز» و «ربّي اسحاق كدوري» خاخام سرشناس بيت‌المقدس عليه فرقة او شده است؛ امّا شواهد و دلايل فراواني بر حمايت همه جانبة شبكه مقتدر زرسالاران يهودي _ صهيونيست هاليوود، از ترويج كابالا و مناسك جنسي و جادوگرايي و رمزوارگي و آرمان‌هاي مسيحايي و شيطان‌شناسي مدرن آن در دست مي‌باشد. 28

طيف مروّج كاباليسم و فرقه‌هاي تابع كاباليسم چون «فرانكيسم» و «دونمه» بسيار وسيع است و شامل ترويج رقص‌هاي جنسي لمبادا (رقص برّه) كه از مناسك جنسي دونمه‌هاي تركيه گرفته شده است و توسط مايكل جكسون و ساير مفسدين هاليوود، رواج داده مي‌شود تا فيلم‌هايي كه به ارزش جادويي اعداد و حروف مربوط مي‌شود
.

(خصوصاً حروف عبري در دايره‌هايي كه نمادهاي سنتي كاباليسم مي‌باشند).

فيلم‌هايي مانند «پي» و «اسرار حروف» به ترويج اهميت حروف و اعداد عبري مي‌پردازند و مقدمه‌سازي مي‌كنند تا مخاطب به كاباليسم نزديك شود و در فيلم پرهزينه و پرمخاطبي چون «هري پاتر» (در قسمت‌هاي متعددش) به مباحث شيطان‌شناسي و آخرالزماني و جادوگرايي و سحر و كهانت و سمبل‌هاي پادشاهي داوودي (شير غُرّّان ايستاده) 29 كه نماد سبط يهودا مي‌باشد، پرداخته مي‌شود؛ سبطي كه بر اسباط 12 گانه مسلط شد و يهوديت ماده‌گرا را به وجود آورد.

در اين فيلم، همچنين با اشاره به شجاعت و استعداد و برگزيدگي پيشين هري، مطالب مزبور را كاملاً جهت‌دار به اسم يك فيلم فانتزي يا داستان تخيّلي به خورد كودكان معصوم مي‌دهند؛30 البته جداي از اين بحث‌ها، آثاري كه در هاليوود، تبليغ زيادي روي آن‌ها مي‌شود، به وضوح در ارتباط با اهداف اربابان صهيونيست يهودي و مسيحي هاليوود مي‌باشد و به گفته مصطفي عقاد كارگردان فيلم معروف «الرساله»: «در هاليوود همه‌كاره تهيه‌كنندگان و پشتيبانان، صهيونيست‌ هستند... همه چيز حتي سوژه‌ها كنترل مي‌شود...» 31

2. عهد عتيق و تاريخ و عقايد و احكام و اسطوره‌ها و سمبل‌هاي يهودي، يكي از مهم‌ترين منابع و مباني فيلم‌هاي آخرالزمان محسوب مي‌شود. در عهد عتيق كتاب «دانيال نبي» و «اشعيا» و پيشگويي‌هاي انبياي بني‌اسرائيل، در اين باره بسيار اهميّت دارد. انتخاب نماد مار يا اژدهاي بالدار به عنوان شيطان در برخي فيلم‌هاي آخرالزماني از اين قبيل است و همچنين رسيدن بهشت زميني و ايجاد پادشاهي مسيح بن داوود از مهم‌ترين آموزه‌هاي روزگار پايان در عهد عتيق محسوب مي‌شود. در فيلم‌هاي يهودي سمبليك آخرالزماني، نماد شير يا تاج يا قلعه همان «پادشاهي داوودي»‌ مي‌باشد كه بايد در سرزمين شير و عسل (همان اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات) تشكيل شود و سپس تسلط بر همة جهان را براي اعقابِ يعقوب، پديد آورد. توجه به حفظ ميراث خانوادگي و سمبل‌هاي نگهدارندة آباء و اجداد؛ علي الخصوص سمبل «سپر محافظ دودماني»32

(Heraldry / ‍Coat of Arms) و نمادهاي جانبي‌اش چون تك شاخ و اسب و گوزن و مهرگياه و تاج و قلعه و شمعدان هفت شاخه و گرگ و رنگ‌هاي آبي آسماني و فيروزه‌اي و قرمز و طلايي كه هر كدام نماد يكي از قبايل 12 گانه بني‌اسرائيل بود،33 در اين قبيل آثار به وفور ديده شده است.

نژادپرستي و تأكيد بر اصالت خون و عالي‌ترين نسب و دودمان نجيب و درجه اول نيز از مشخصات اصلي برخي آثار سينمايي محسوب مي‌شود. تأكيد بيش از حد روي كلمة «مادر»‌ و «ميراث اجدادي» نيز از ديگر نشانه‌هاي يهودي بودنِ منشاء اثر مي‌باشد، چرا كه نسل و دودمان و اليگارشي دودماني يهودي كه در خانواده‌هايي چون روچيلد در طي 200 سال متجلّي شده است، در بين يهوديان بسيار اهميت دارد و در يهوديت است كه يكي از اصلي‌ترين ملاك‌هاي يهودي بودن، يهوديت مادرِ فرد است تا آن جا كه بسياري از مفسرين قانون در رژيم غاصب فلسطين، يهودي بودن مادر را دليل اصلي يهوديت فرد اسرائيلي مي‌دانند. اسطوره‌هايي چون: مظلوميت و تنهايي و آوارگي يهوديان و دوري از سرزمين مادري و سپس بروز استعدادها با تكيه بر «يادِ خانواده» و تداوم «ثروتِ دودماني» و «شرافتِ خانوادگي» براي «شكست شياطين جن و انس» رسيدن به سروري ديگران و تشكيل «سلطنت آخرالزماني» در سرزمين وعده داده شده و مقدس؛ در آثار فراواني از هاليوود مطرح شده اند كه «هري پاتر» و «ارباب حلقه‌ها» و «ماتريكس» و «فرار جوجه‌اي» از آن نمونه‌اند كه همگي اين آثار از مهم‌ترين فيلم‌هاي آخرالزماني هم محسوب مي‌شوند. بحث معاد مادي و رستاخيز مردگانِ خاص (يهوديان) و زندگي آزاد مردگان در بين زندگان و كمك به زنده‌ها براي ايجاد بهشت زميني نيز از مهم‌ترين عناصر يهوديزه هاليوود هستند كه در بسياري از فاخرترين فيلم‌ها شاهد آن بوده‌ايم. 34

به علتِ ابتناي بسياري از آينده‌نگري‌هاي آخرالزماني هاليوود بر به اصطلاح پيشگويي‌هاي انبيا و مقدسين بني اسرائيل و انتزاعي و مبهم بودن اكثر آن پيشگويي‌ها و در نتيجه، آزاد بودن راه براي تعدد تفاسير و تأويلات آخرالزماني، فيلم‌هاي گوناگون آخرالزماني با عناصر تصويري مختلفي ساخته شده‌اند و «اژدهاي هفت سر» و «وحش» و مار يا اژدهاي قديم و عناصر شيطاني ديگر به انحاي مختلفي تصوير شده‌اند.

3. مسيحيت صهيونيستي و يهوديزه و عهد جديد و تفاسير صهيونيستي

توراتي از آن، نيز از مهم‌ترين منابع و مباني فيلم‌هاي آخرالزماني مي‌باشد. آن چه به شدت در اين قسم خودنمايي مي‌كند، كتاب مكاشفات يوحنا، آخرين سِفر عهد جديد است. اكثر مسيحيان، عهد عتيق را هم معتبر مي‌دانند، خصوصاً مسيحياني، كه به آراء و انديشه‌هاي يهودي _ توراتي نزديكترند؛ مانند پروتستان‌ها و كالوينيست‌ها و پيورتيانها و مسيحيان صهيونيست. به همين دليل، امروزه تفاسير توراتي از انجيل و مكاشفات يوحنا مبناي بسياري از قضاوت‌هاي آخرالزماني و هنر و سينماي پايان دوران شده است. شايد برخي از عناصر خاصِ مسيحيت صهيونيستي كه در عهد قديم (تورات)‌ نيامده است را بتوان به عنوانِ شاخصه‌هاي اصلي فيلم‌هاي صهيونيست مسيحي بدانيم؛ گرچه يهوديان هم براي جذبِ مسيحيان و قلوبِ ديني آنان، از اين عناصر استفاده مي‌كنند. برخي از مهم‌ترين اين عناصر را در ادامه مي‌آوريم.

بر اساس آموزة نجات در مسيحيت و يهوديت و‌ از نظر مسيحيان صهيونيست، در آخرالزمان، يهودياني هم كه پس از نبرد آرماگدون باقي مي‌مانند، مسيحي مي‌شوند و ياور عيسي (ع) خواهند شد؛ ولي از منظر يهوديان، نژاد برتر عبرانيان هستند كه پس از پيروزي مسيح بن داوود بر شياطين و شروران، بر تمام انسان‌هاي ديگر كه درجه دوم و سوم و حتي در برخي متون35پست‌تر از حيوانات شمرده شده‌اند، حكومت خواهند كرد.

صهيونيسم مسيحي درباره مشكلاتي كه در بابل (عراق و سوريه و اردن امروز) پيش مي‌آيد و حكومت دولت يهودي در فلسطين و ظهور مسيحا در زمانة ‌واپسين و بلاياي آخرالزماني و ظهور شيطان قدرتمند در آخرالزمان و برخي موارد ديگر با صهيونيسم يهودي اشتراكاتي دارد و اصولاً همين اشتراكات بوده است كه باعث شده مسيحيان، تحت سلطة تفكرات اسطوره‌اي صهيونيسم قرار بگيرند و فرقة مسيحيت صهيونيستي به وجود بيايد.

فيلم امگاكد 2 (مگيدو) نمونه كاملي از يك فيلم صهيونيست مسيحي است كه شبكه T.B.N كه در تملك صهيونيست‌هاي مسيحي آمريكا است، آن را ساخته است. در اين فيلم سپاهيان شرّ به رهبري آنتي كرايس (دجّال يا ضد مسيح) و با حضور اعراب و مسلمانان و ايرانيان و چيني‌ها (آسيايي‌ها) در صحرايي در شمال بيتِ المقدس و جنوب شرق حيفا در كنار تپة شريفان (حرّ مجدّون يا آرماگدون) با سپاهيان خدا به رهبري رئيس جمهور آمريكا درگير مي‌شوند و شيطان از پوستة انساني خود كه همان آنتي كرايس است بيرون مي‌آيد و مانند اژدهايي بالدار نيروهاي سياهي تاريخ را به ياري مي‌طلبد و سپس موفقيتي نسبي پيدا مي‌كند، ولي با توسل مسيحيان معتقد آمريكايي، مسيح دومين قيام خود را انجام مي‌دهد و معجزه‌وار، شيطان را به زندانِ ابد مي‌فرستد و يارانش را (با محوريتِ مسلمين) نابود مي‌كند.

فيلم «بشمار تا آرماگدون»36 هم از نمونه‌هاي صهيونيست مسيحي سينماي هاليوود مي‌باشد كه در آن بر عروج عده‌اي از مسيحيان تحت فشار به آسمان و نزول آنان با مسيح و پيروزي آنان بر مصائب و بلاياي عظيم آخرالزمان و تشكيل حكومت جهاني مسيحي تأكيد مي‌شود. بسيار مناسب است كه در پايان اين قسمت به هفت مرحله يا هفت مشيت كه مسيحيان صهيونيست به آن قائل هستند، اشاره‌‌اي كنيم:

مرحلة‌اول

بازگشت يهوديان به سرزمين‌هاي ميانه (سرزمين موعود و فلسطين يا اسرائيل) پس از ايام پراكندگي در جهان.

مرحلة‌ دوم

ايجاد دولت يهودي در سرزمين فلسطين .

(مسيحيان صهيونيست گاهي داغ‌تر از يهوديان از حكومت جنايتكار اسرائيل حمايت مي‌كنند).

مرحلة‌ سوم

رساندن بشارت‌ها و تنذيرهاي انجيل به جهانيان و بني‌اسرائيل (البته با قرائت‌هاي يهوديزه شده و تفسير اسكوفيلدي از انجيل).

مرحلة چهارم

حصول مرحله سرخوشي مؤمنان مسيحي (Rapture) و عروج مسيحيان معتقد به بهشت در كنار مسيح (ع).

مرحله پنجم

دوران فلاكت و رنج و بلاياي عظيم هفت‌ساله (Tribulation) و ظهور دجال و مبارزه ساير مؤمنان با دجال.

مرحله ششم

وقوع جنگ آرماگدون در انتهاي دوران رنج هفت ساله در شمال غرب بيت المقدس (اورشليم) با تأكيد تبليغاتي بر نبرد هسته‌اي عظيم و كشته شدن تعداد بسيار زيادي از مردم زمين كه در برخي منابع مسيحيت صهيونيستي گفته شده تا چهار پنجم يا دو سوّم مردم زمين كشته خواهند شد و در صحنة نبرد، خون تا زير زين اسب‌ها را خواهد گرفت
.

(برخي به غلط اين روايت را اسلامي دانسته‌اند!)

مرحلة ‌هفتم

ظهور دوم مسيح و مؤمنان واقعي و شكست لشكريان دجال و استقرار بهشت زميني در جهان خصوصاً سرزمين‌هاي ميانه به پايتختي اورشليم (يهوديان بنا به اختلافات يا مسيحي مي‌شوند يا هم‌پيمان مسيح خواهند شد).

4. شيطان گرايي و سيطنيسم37 نيز يكي از پس‌زمينه‌هاي اصلي آخرالزمان‌هاي سينمايي است

گرايش به قدرت برتر و اهريمني شيطان در طول زمان‌هاي دور از مصر باستان تا يونان باستان و غرب جديد ادامه داشته است و در دوران اخير نوع جديدي از پرستش شيطان كه به همراه جادوگري و مناسك جنسي است، شايع شده است و «كتاب شيطان‌‌گرايان»38 توسط پيغمبر شيطاني آنان «آنتوان لوي» نوشته شده و كليساي شيطان (Satan Church) در آمريكا توسط اين يهودي لاوي39 پايه‌گذاري شده است. علاوه بر اينكه پايه‌گذار و مدوّن شيطان‌پرستي يهودي و صهيونيست است، مروّجين و مبلغين آن هم غالباً سينماي هاليوود و شبكه اينترنت مي‌باشد. فيلم‌هايي چون ماتريكس و هري‌پاتر و جن‌گير و كنستانتين با ترويج جبرگرايي و قدرت فوق‌العاده شيطان، از مبلّغين غير رسمي اين مكتب محسوب مي‌شوند.

5. اسلام‌هراسي و كاشتن بذر تنفر از مسلمانان، از اصلي‌ترين مايه‌هاي آثار آخرالزماني هاليوود است

غرب، سال‌هاست كه فهميده ذاتِ اومانيستي تمدنش با خداگرايي و حق‌محوري اسلامي تنافي دارد. از طرفي با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل به عنوان يكي از مراجع بزرگ شيعه، غربِ صهيون‌زده به قدرت نظرية ولايت فقيه، اقتدار حسيني، اميد مهدوي، سلحشوري علوي و عقلانيت و علم‌گرايي شيعي پي برد و آن را بزرگترين دشمن خود در نبرد سايبرنتيك (نبرد علمي، رسانه‌اي و سخت افزاري) يافت. در رأس اقتدار آنگلوزايان، آمريكا بزرگترين رقيب خود را ايران اسلامي ديد و به همين دليل شروع به حمله رسانه‌اي سينمايي (برنده‌ترين سلاح فرهنگي غرب) به مسلمانان كرد.

در بسياري از آثاري كه از حدود سه دهه پيش ساخته‌اند، به شدت اين جوّ ضد اسلامي رواج داده شده و كار را به آنجا رسانده‌اند كه حتي در فيلم «مردي كه فردا را ديد» (پيشگويي‌هاي نوستر آداموس)، امام زمان شيعه را «The King of Terror» يعني سلطان تروريسم و وحشت و شرارت و شيطان خطاب كردند؟! اين فيلم دقيقاً دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1981 م ساخته شد و باز هم براي جوّسازي عليه پروندة هسته‌اي ايران در سال 2001م با حركت جديدي به كارگرداني «اورسن ولز» يهودي، نسخة جديدي با كيفيت بالاي اوليه در دنيا پخش كردند. در اين فيلم ترس فراوان آمريكاييان و صهيونيستها از قدرت تجمع و انسجام مسلمانان در نماز جمعه و قدرت اقتصادي و نفت و قدرت علمي و توان هسته‌اي و همكاري مسلمانان با همسايه قدرتمند شمالي خود روسيه و ولايت‌پذيري آنان از «رهبر جوان و رشيد خود» هويداست.

سينماي فريبندة هاليوود به اين قبيل آثار آخرالزماني كه مسلمانان با بمب اتمي به تمام جهان متمدن! حمله مي‌كنند، اكتفا نكرده و فيلم‌هاي نمادين و پيچيده‌اي چون ماتريكس و هري پاتر و ارباب حلقه‌ها و پسر جهنمي را در فضاي آخرالزمان سازي مورد نظر خود به بازار جهاني ارائه كرد كه با موفقيت زيادي هم همراه شد. شايد در ماتريكس با كامپيوتري روبرو باشيم كه با مغز هوشمند خود بر ابناي بشر مسلط شده است و فقط اهالي شهرزايان (صهيون) هستند كه درست مي‌فهمند و اسير بردگي تكنولوژي نشده‌اند، امّا در يكي از انيميشن‌‌هاي نُه‌گانه ماتريكس (معروف به انيماتريكس) كارگردانان فيلم (برادران واچفسكي) حرف خود را به طور عرياني مي‌زنند: آنجا كه با زوم كردن روي نقشه خاورميانه، عربستان را نشانه مي‌گيرند و با زوم كردن روي مركز بياباني شبه جزيره، شهري را (شهر صفر _ يك) به عنوانِ محل استقرار شياطين روبوتيك (ياران كامپيوتر شيطاني ماتريكس) نشان مي‌دهد كه عقل هر عاقلي آن را مهم‌ترين شهر مسلمانان مي‌داند.

در ادامة ‌اين انيميشن، خرمگسي شوم و جغدمانند روي شبه‌جزيره عربستان فرود مي‌آيد و به سمت بصره و سپس بغداد حركت مي‌كند. (نهايت جسارت و بي‌شرمي نسبت به مقدسات اسلامي!). اين نقشه درون سازمان‌ملل نصب شده است كه به دست قدرت يك كارگر نظافتچي سازمان ملل متحد (!؟) اين خرمگس كشته مي‌شود و با خونش هلال شيعي را از منتهااليه عراق (لبنان) تا وسط ايران ترسيم مي‌كند! در اين انيميشن هم جامعة ملل (بخوانيد صهيونيست‌هاي حاكم بر آمريكا و فرانسه و آلمان و كانادا و ... ) از قدرت علمي و پيشرفت اقتصادي اين روبات‌هاي شيطاني در هراسند و آنها را منكوب و سركوب مي‌كنند! در فيلم پسر جهنمي (Hell Boy)‌ نيز آمريكايي‌ها در مبارزه با اتحاد نازي‌هاي هيتلري و ايرانيان موفق مي‌شوند كه شيطان را محدود كرده و نگذارند راه تسلط او به اين دنيا باز شود.

در صحنه‌اي موجود شريري كه با پسر جهنمي (پسر آتشين) مبارزه مي‌كند، از درون يك مجسمة كاملاً ايراني به وجود مي‌آيد. در فيلم آخرالزماني ديگري به نام «ارباب آرزوها» (Wish Master) نيز شاهديم كه شيطان از درون يك مجسمة‌ خداي ايراني به آمريكا منتقل مي‌شود و بلاياي عظيم را به آمريكا مي‌برد و در آنجا با هوشمندي فرزندان ايالات متحده، شيطانِ شرقي تار و مار مي‌شود. در اين زمينه فيلم‌هاي بيشماري وجود دارد كه به همين مقدار اكتفا مي‌كنيم.

مهم‌ترين هدفِ صهيونيسم بين‌الملل از تصوير آخرالزمان به گونه‌هاي متنوع در سينما، انداختن نوعي هراس در دل مخاطب و تحريك عواطف مخاطب براي تحسين قهرمانان هاليوودي و منجيّان آخرالزماني سينمايي توسط مخاطب است.
اسلام انقلابي مهم‌ترين خطر استراتژيك براي تمدن اومانيستي - صهيونيستي معاصر است و در نبرد سايبرنتيك موجود در عرصة فرهنگ، اين انديشه اسلامي _ شيعي (حسيني، مهدوي و ولايي) است كه در مقابل سيل اطلاعات يك جانبه سد ايجاد كرده و كم‌كم دارد از آبهاي پشت سد به نفع ترويج ايده‌هاي انديشمندانه و عقل‌ورزانه خود استفاده مي‌كند.




1. اشاره به آيه 82 سورة مباركه مائده؛ لَتَجِدَنَّ اَشَدَّ الناس عَداوةً للذينَ آمنوا اليهود و الذينَ اشركوا.

2. اشاره به آيه 96 سوره مباركه بقره: و لَتَجِدَنَّهُم اَحْرَصَ الناسِ علي حياةٍ

3. براي مطالعه بيشتر ر.ك: پروتستانتيسم، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي، نصير صاحب‌حق، نشر هلال، چاپ سوم، تهران، 1384 و همچنين: تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا (هارون يحيي) ترجمه نصير صاحب‌حق، نشر هلال، چاپ اول، تهران، 1384.

4. اشاره به نظريه پايان تاريخ فوكوياما (از استراتژيست‌هاي كاخ سفيد) كه ليبرال دموكراسي را پايان تاريخ مي‌داند.

5. The man who saw tomarrow به كارگرداني اورسن ولز كارگردان فرانسوي يهودي، سال 1981.

6. اشاره به فيلمي به همين نام yonngary كه دايناسوري حامي غربي‌ها شده بود و دايناسور مزاحم را از سر راه برداشت.

7. در فيلم معروف «بيگانه» هيولايي كه در بدن ديگران رشد مي‌كند و از منابع حياتي آنان تغذيه مي‌كند، به انسان غربي حمله مي‌كند و آنچنان خطرناك است كه حتي اگر خون او را بريزي، خونش هم مخرّب است. منتقدان فراواني مقصود از اين بيگانه را مسلمين مي‌دانند كه با شهادت‌طلبي و سرخي خونشان در ذهنِ بستة مادي غربي‌ها نفوذ كرده‌اند و منافع مادي آنها را به خطر انداخته‌اند.

8. هزاره‌گرايي در ميان يهوديان و مسيحيان و حتي مسلمانان و بودائيان طرفداراني دارد. هزاره‌گرايان معتقدند در ابتداي هر هزاره اتفاقات مهمي مي‌افتد. جوّ شديد آخرالزمان‌گرايي كه صهيونيسم مسيحي در آمريكا و غرب ايجاد كرده بود، در ابتداي هزاره سوم ميلادي، هياهوي فراواني دربارة پايان جهان به راه انداخت.

9. از جمله سوپرمن و بتمن بعد از چند دهه بازسازي شدند و مرد عنكبوتي و ماتريكس هر كدام در سه قسمت در اوايل هزاره جديد ساخته شدند.

10. دكتر حسن بلخاري، از بررسي حدود 100 فيلم پر فروش و تأثيرگذار، اين نتيجه را گرفته‌اند. w ww.zohortv.ir

11. اين مطلب از مصاحبه دكتر مجيد شاه‌حسيني با سايت موعود اقتباس شده است. w ww.mouood.org

12. (Omega Code2 Megiddo) به كارگرداني Brian Trenchard - smith و نوشته مشترك Stephen Blinn و John Fasano و به تهيه‌كنندگي Matthew Crouch و محصول شبكه T.B.N است.

13. Hell Boy داستانِ آمدن يك پسر سرخ رنگ آتشين از جهنم به اين دنياست كه مأموريت ذاتي‌اش زمينه‌سازي براي ظهور شيطان اصلي و حضور او در اين عالم است. اين پسرك سرخ رنگ را آلمان‌‌ها با هدف تسلط بر دنيا به اين جهان آوردند، ولي او بر اثر زندگي با آمريكايي‌ها به عواطف انساني رسيد و در اثر عشق به زن (كه نقش او را سلما بلير يهودي بازي مي‌كند) حاضر نمي‌شود شيطان را به اين جهان بياورد و با فداكاري، شيطان را در آخرين لحظة پايان جهان نابود مي‌كند.

14. Matrix در سه قسمت به سال‌هاي 1999 و 2001 و 2003 بر پردة ‌اكران رفت. شركت يهودي صهيونيست برادران وارنر آن را به كارگرداني برادران واچفسكي و تهيه‌كنندگي جوئل سيلور يهودي ساخت و به يكي از آثار مطرح و جريان‌ساز (از جهت جلوه‌هاي ويژه و تفكر شك‌گرايانه ماتريكسولوژي‌اش) تبديل شد.

15. Htarry Potter بر اساس نوشته جي.كي. رولينگ انگليسي در هفت قسمت قرار است توليد شود. اكنون قسمت پنجم آن بر پردة اكران است. اين اثر را شركت يهودي برادران وارنر تهيه كرده و محصول مشترك آمريكا و انگليسي است.

16. 4) Omen: The Awaking به كارگرداني Gorge Montesy and Dominique Othenin - Girard.

17. ر.ك: طالع نحس، فيلمي كه شيطان را به جهان سياست راه داد؛ نرم‌افزار نمايه مطبوعات، نشر هيئت امناي كتابخانه‌هاي كشور.

18. ر.ك: نگاهي به لابي صهيونيستي در آمريكا، مارك وبر مدير مؤسسه بازنگري تاريخي، روزنامه رسالت، شماره 5302، خرداد 1383، ص 8 به نقل از سايت w ww.IHR.org و همچنين: متن فيلم مستند «سينما، سرزمين موعود صهيونيسم» دكتر مجيد شاه حسيني، نشر كانون فرهنگي بُشري و همچنين: هاليوود و فرهنگ‌سازان شيطاني، رامين شريف‌زاده، فصلنامه كتاب نقد، شماره 32، پائيز 1383، ويژه‌نامه صهيونيسم.

19. زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، عبدالله شهبازي، ج دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، چاپ اول، 1377، تهران، ص 245 فصل «دسيسه‌هاي سياسي و فرقه‌هاي رازآميز».

20. همان.

21. همان، ص 247.

22. همان، ص 245.

23. تعداد كشته‌هاي سرخپوستان را تا صد ميليون نفر در طول سه قرن 16و 17 و 18 گفته‌اند. به دليلِ دستبردهاي فاتحان و غاصبان آمريكا در تاريخ، آمار بسياري از غربي‌ها در اين زمينه خيلي مورد اعتماد نيست. براي مطالعه بيشتر ر.ك: تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا، پيشين. همچنين زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، جلد اول، ص 220.

24. زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، ص 307، ج دوم.

25. همان، ص 357.

26. همان، ص 358.

27. ديويد بكام، كاپيتان تيم فوتبال انگليس كه اخيراً ملكه انگليس وي را به «شواليه» ملقّب كرد.

28. در نوشتن اين قسمت از سايت استاد عبدالله شهبازي استفاده شده است: w ww.shahbazi.org

29. دايرة المعارف جوداييكا، ذيل كلمه Heraldry Coat of Arms.

30. براي مطالعه بيشتر ر.ك: مقاله‌اي از خاخام جك آبرامويچ تحت عنوان : ?Is Harry potter Jewish در آدرس w ww.naghdefilm.parsiblog.com مي‌توان منبع اصلي آن را بيابيد.

31. مصاحبه مجله سوره، شماره سوم با مصطفي عقاد. (دوره شهيد آويني). در اين سايت مي‌توانيد اين مصاحبه را ببينيد: w ww.iricap.com

32. دايرة ‌المعارف جوداييكا، ذيل همين كلمه متن مهمي در تبيين سمبل‌هاي مختلف اسباط 12گانه دارد.

33. استنادات توراتي اين سمبل‌ها و رنگهاي مقدس را در اين منبع بيابيد:مباني فراماسونري(فراماسونري و يهود)،گروه تحقيقات علمي به سرپرستي‌ هارون يحيي،ترجمه سعيد ميري،مركز نشر اسناد انقلاب اسلامي،چاپ سوم،1385،فصل دوم.

34. برخي فرقه‌هاي يهودي(صدوقيان)اساساً زنده بودن روح پس از مرگ را انكار مي‌كنند و عده‌اي(فريسيان)قبول دارند كه روح پس از مرگ نمي‌ميرد،ولي معادشان در همين دنياست و روح مردگان آزادي عمل دارد و جهان آخرتي چون مسلمانان را قبول ندارد.

35. مثلاً در كتاب تلمود كه از معتبر‌ترين منابع يهوديان است، مي‌خوانيم: «فقط به يهوديان مي‌شود به چشم انسان نگاه كرد. خارج از يهود، همگي حيوان هستند.» ر.ك: تلمود، سلطان آروح، صفحه 111. براي ديدن نمونه‌هاي بيشتر ر.ك: مباني فراماسونري، پيشين، ص 15 - 17.

36. Count down to Armagedon

37. Satanism

38. Satanic Bible

39. لاويان گروهي از يهوديان بودند كه مراسم عبادي را در دست داشتند و از كاهنان مصر باستان شديداً تأثير مي‌پذيرفتند.

40. (1) The Exorsist محصول 1973 م به كارگرداني William Friedkin.

/ 1