پيش نويس حكومت جهاني موعود - پيش نويس حكومت جهاني موعود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پيش نويس حكومت جهاني موعود - نسخه متنی

فائزه اسكندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيش نويس حكومت جهاني موعود

اشاره

انتظار قيام يك مصلح بزرگ جهاني، انتظار انقلاب و دگرگوني و تحولي است كه وسيع‌ترين و اساسي‌ترين انقلاب‌هاي انساني در طول تاريخ بشر است. انقلابي كه عمومي، همگاني و جهاني است و تمام شئون و جوانب زندگي انسان‌ها را شامل مي‌شود، در اين ميان انقلابي كه بيش از هر انقلاب ديگري در مسير انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) ولو در سطح منطقه‌اي و ملي قدم نهاده است، انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 1357 مي‌باشد. انقلاب اسلامي ايران نمونه و الگوي بسيار كوچكي از حكومت عدل و داد حضرت مهدي (عج)‌ است. مباني فكري و نظري، اهداف و عوامل ايجاد كننده انقلاب، رهبري و چشم انداز آيندة آن چيزي است كه اين دو انقلاب را بيش از پيش به هم شبيه مي‌سازد و انقلاب اسلامي ايران در جايگاه نمونه كوچكي از انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) مطرح مي‌گردد.

فائزه اسكندري

علت وقوع انقلاب جهاني حضرت ولي‌عصر (عج) و انقلاب اسلامي ايران

استاد شهيد مطهري مي‌گويد: «اصولاً هر انقلابي معلول يك سلسله نارضايتي‌ها و ناراحتي‌هاست. يعني وقتي مردم از وضع حاكم ناراضي باشند و آرزوي وضع مطلوب كنند، زمينة انقلاب به وجود مي‌آيد.»1

در جهان امروز بحران‌هاي كنوني زائيدة نظامات كنوني است و اين نظامات از حل بحران‌ها عاجزند و مردم جهان بايد به قدر كافي تلخي اين وضع نابسامان و بي‌عدالتي‌ها را درك كنند. مردم دنيا بايد اين حقيقت را بيابند كه تنها در ساية اصول و پيوندهاي مادي و ضمانت اجرايي موجود و مقررات خود ساخته انسان‌ها و پيشرفت‌هاي تكنولوژي بدون ساية سلسله‌اي از اصول معنوي و انساني، مشكل جهان حل نمي‌شود؛ بلكه مشكلات هر روز متراكم‌تر و به گونه كلاف سردرگمي پيچيده‌تر مي‌گردد. بالاخره مردم جهان بايد تشنه شوند و تا تشنه نشوند به سراغ چشمه‌هاي آب نمي‌روند. 2

در ارتباط با انقلاب اسلامي ايران بايد اذعان كرد علت مبارزه با رژيم شاه، ناشي از نارضايتي مردم از رژيم طاغوت حاكم بوده است و اين تحولات در برهه‌اي اتفاق مي‌افتد كه نه اثري از «مدرنيزاسيون» يا «اسلام‌زدايي» بود و نه «پشت نمودن به اسلام» يا ظهور «بحران اقتصادي». ريشة اين نارضايتي را بايستي در سرشت سياسي آن رژيم جستجو نمود. از يك سو برخي از نمودهاي ترقي و پيشرفت اقتصادي به چشم مي‌خورد و از سوي ديگر در حوزة ساختار سياسي، كمتر تحول مؤثري در آن صورت گرفته بود و في‌الواقع ايران مدرن محمدرضا شاه در آستانه «دروازه‌هاي تمدن بزرگ»‌ در مقايسه با ايران عقب مانده ناصرالدين‌شاه يكصد سال قبل از آن تفاوت چنداني نكرده بود. به اين ترتيب عوامل اصلي حركت و اعتراض عليه نظام قاجار در قالب نهضت مشروطه باعث پيدايش انقلاب اسلامي در عصر پهلوي شد.3

بدين ترتيب نارضايتي مردم از وضع موجود را مي‌توان علت مشترك انقلاب جهاني مهدوي و انقلاب اسلامي ايران دانست كه همين امر به دو انقلاب، شكلي مردمي بخشيد.

مباني فكري و نظري انقلاب

تجربة تاريخي انقلاب‌هاي مهم دنيا مؤيد آن است كه قبل از وقوع هر انقلابي، بايد طي يك تأمّل نظري و فلسفي، ضمن طرد و نفي نظام موجود، يك مكتب فكري جديد به وجود آيد كه تعريف جديدي از جايگاه انسان و جامعه ارائه دهد. پس بر مبناي مكتب فكري جديد، يك نظام سياسي - اجتماعي ايده‌آل طراحي مي‌گردد تا پس از پيروزي انقلاب مبناي مهندسي اجتماعي قرار گيرد.4

انقلاب اسلامي يعني راهي كه هدف آن،‌ اسلام و ارزش‌هاي اسلامي است و انقلاب و مبارزه صرفاً براي برقراري ارزش‌هاي اسلامي انجام مي‌گيرد. مباني فكري يك انقلاب مبتني بر اسلام مي‌بايست مقبوليت مردمي و پايگاه اجتماعي پيدا كند و ضمن نفي اساس سلطنت، در مباني انديشه‌ها و ايدئولوژي‌هاي رقيب نيز خلل وارد كند و ضعف و كاستي‌هاي آن‌ها را نشان بدهد. در بعد ايجابي مي‌بايد نظام مطلوب آينده را ترسيم كند و راه رسيدن به آن را ارائه دهد و براي مسائل و مشكلات عصر جديد هم پاسخي داشته و در واقع طرحي براي زندگي در عصر نوين را داشته باشد.5

در خصوص مباني فكري انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) بايد اذعان كرد «با وجود اينكه اين انقلاب هنوز به وقوع نپيوسته، اما آينده جهان به دلايلي روشن ديده مي‌شود كه اين ادله عبارتند از سير تكاملي جامعه انساني و هماهنگي با نظام عموم آفرينش، الزام‌هاي اجتماعي و فطري و صلح و عدل جهاني.»6 تصور اين كه جهاني به وجود آيد خالي از تبعيض‌ها و اختلاف‌هاي طبقاتي و جدايي‌ها و پراكندگي‌ها، خالي از جنگ و خونريزي تجاوز و خالي از ناله‌هاي محرومان به زنجير كشيده شده، بسيار دل‌انگيز و نشاط آفرين است كه در اصل مبناي انديشه و تفكر انقلاب مهدوي را روشن مي‌كند.

با توجه به اينكه انقلاب اسلامي ايران نمونة كوچكي از انقلاب جهاني مهدوي است، مباني فكري و تحولات و نتايج اين انقلاب در ابعاد اقتصادي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي به خوبي نشان مي‌دهد كه انقلاب اسلامي ايران در تناسب كامل با انقلاب مهدوي در مسير صحيحي حركت مي‌كند. «وجه تمايز اصلي انقلاب اسلامي از ساير جنبش‌هاي سياسي معاصر ايران نيز در مكتب فكري نوين و تأمل نظري و فلسفي است كه انقلاب ايران در حوزة انديشه و تفكر ايجاد كرد، تأمل نظري كه تحول بي‌سابقه‌اي در تاريخ انديشة سياسي شيعه است.»7

ماهيت انقلاب اسلامي

در بررسي تطبيقي نسبت‌هاي انقلاب اسلامي ايران با انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج)، در ابتدا اين سؤال مطرح مي‌شود كه اساساً ماهيت اين دو انقلاب چيست؟ آيا ماهيت آنها طبقاتي، ليبراليستي است و يا ايدئولوژيكي و اعتقادي و اسلامي؟ «در مرحلة ‌پيروزي انقلاب، عامل اصلي؛ مذهب (فرهنگ و تاريخ شيعه) است، اگر چه مردم و رهبري در پيروزي نقش مهمي دارند؛ ولي نقش آنها را نيز بايد در مذهب جستجو كرد.»8 چارچوب مذهبي بودن هويت و ماهيت انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) آشكار است، زيرا اين انقلاب ادامه دهندة ‌انقلاب صدر اسلام توسط نبي مكرم (ص) است.

انقلاب ايران، به اعتراف بسياري يك انقلاب مخصوص به خود است، يعني براي آن نظيري در دنيا نمي‌توان يافت و منحصر به فرد بودن اين انقلاب امري پذيرفته شده است. استاد شهيد مطهري مي‌فرمايد: «اين انقلاب اسلامي بوده كه برخي فكر مي‌كنند منظور از اسلام همان معنويتي است كه در اديان ديگر از جمله اسلام وجود دارد، ولي اسلام معنويت محض، آنچنان كه غربي‌ها دربارة مذهب مي‌انديشند، نيست. اين حقيقت نه تنها دربارة انقلاب فعلي، بلكه در مورد انقلاب صدر اسلام نيز صادق است كه در همان حال كه انقلابي مذهبي و اسلامي بود؛ سياسي، اقتصادي و مادي بود و هيچ يك از ابعاد اشاره شده، بيرون از اسلام نيستند. راز موفقيت نهضت ما در اين است كه نه تنها به عامل معنويت تكيه داشته، بلكه عامل مادي و سياسي نيز با اسلامي كردن محتواي آنها را در خود قرار داده است.»9

در ارتباط با انقلاب اسلامي ايران و هويت مذهبي آن به جرأت مي‌توان ادعا كرد كه نه تنها هيچ يك ازانقلاب‌هاي مدرن مذهبي نبوده‌اند (انقلاب كبير فرانسه، انقلاب اكتبر روسيه و انقلاب‌هاي كوبا و چين اساساً ضد مذهبي بوده‌اند) بلكه ظرف يك قرن اخير كمتر جنبش و حركت توده‌اي را مي‌توان پيدا نمود كه به گونه انقلاب ايران با مذهب عجين شده باشد.10

مسئلة رهبري انقلاب جهاني موعود و انقلاب اسلامي ايران

چگونه مي‌توان ثابت كرد اين انقلاب، انقلابي اسلامي بوده و هويت ديگري نداشته است؟ يكي از راه‌هاي شناخت انقلاب، بررسي كيفيت رهبري آن انقلاب و نهضت است. هويت ديني انقلاب اسلامي بر همگان محرز و مسلّم است. تجلي اين هويت را مي‌توان در رهبري، آرمان‌ها، اهداف، شعارها و نقطه‌هاي اوج انقلاب مشاهده كرد.11

امام يا رهبر انقلاب توحيدي، بايد جامع كمالات و فضايل باشد تا بتواند از عهدة مسئوليت هدايت و تعالي بخشيدن مردم برآيد. حكومت و رهبري در نظام اسلامي، برخلاف بسياري از نظام‌هاي تاريخ بشر، نظام مسئوليت است؛ نه نظام حقوق و سلطه. سهم رهبري انقلاب در طول سهم خداوند متعال است؛ چون سهم خداوند هدايت و ارشاد و آموزش حكمت و فضائل و پرورش مكارم اخلاقي است. كار رهبري جز همين امور در جهت ميسّر ساختن مسير تعالي مردم نيست.12

اسلام كه ضامن سعادت ابدي انسان است، ضامن تحقق عيني جامع و مانع ايده‌آل‌هاي متعالي فطري _ الهي انسان است و بديهي است كه تحقق مدينة فاضله تنها با ظهور حضرت مهدي (عج) ممكن خواهد شد. رهبري انقلاب جهاني آخر الزمان به دست مهدي موعود (عج) است و آيات قرآن13 نيز خبر از مصلح بزرگ جهان يعني خبر از تحقق يك حكومت عدل جهاني در ساية ايمان مي‌دهد.

رهبري جهاني بايد عظمتي داشته باشد كه فقط در امام زمان (ع)‌ محقق است. امام خميني (ره) دربارة عظمت مقام صاحب الزمان (ع) به شامل بودن مفهوم عدل در زمان ظهور اشاره كرده و مي‌فرمايد: «قضيه غيبت حضرت صاحب، قضيه مهمي است كه به ما مسائلي را مي‌فهماند، مِن‌جمله اينكه براي اجراي عدالت در تمام دنيا، در تمام بشر نبوده كسي الا مهدي (عج) كه خدا او را براي بشر ذخيره كرده... آن كسي كه به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجرا خواهد كرد، نه آن هم عدالتي كه مردم عادي مي‌فهمند، بلكه عدالت در تمام مراتب انسانيت؛ تنها حضرت صاحب (ع) است.» سخنان امام خميني نشان مي‌دهد كه امام زمان (عج) در برنامه كار خود از اين نقطه زير بنايي و مهم كه همان انسان سازي و جهاد اكبر براي همه مردم است شروع مي‌كند، زيرا تا انسان‌ها ساخته نشوند، جامعه بنياد صحيح نخواهد يافت.

ارائة نظرية ولايت فقيه و بايستگي حكومت براي فقيهان در زمان غيبت امام عصر (عج) و مؤلفه‌هاي ديگري از جمله مسئله انتظار و تشكيل حكومت اسلامي باعث شد كه امام خميني (ره) رهبري قيام اصلاح‌طلبانه را بر عهده گرفت. «همين ولايتي كه براي رسول اكرم (ص) و امام در تشكيل حكومت و اجرا و تصدي هست، براي فقيه هم هست».14

اهداف انقلاب اسلامي در مسير جهاني و ملي

انقلاب اسلامي ايران كه ادامه دهندة مسير نبي مكرم اسلام (ص) است، اهداف و آرمان‌هايي را برگزيده كه بيش از پيش برخورداري اين انقلاب از تجلي انوار سازندة انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) را ميسّر مي‌سازد. «بزرگترين هدف و دستاورد انقلاب اسلامي ايران تجديد حيات اسلام و احياء ديني و اخلاقي و فرهنگي و معنوي بوده است.»15

اما ديگر اهداف انقلاب ايران عبارتند از:

1. اضمحلال رژيم ستمشاهي

2. تشكيل حكومت اسلامي

3. احياي عدالت اجتماعي

4. استقلال و آزادي.

پيروزي چگونه صورت مي‌گيرد؟

از مسائل عمدة فلسفة انقلاب اسلامي چگونگي پيروزي مردم بر نيروهاي محافظ رژيم طاغوت است.

پيروزي تابع چند شرط است:

1. تعالي اشخاص

2. كثرت اشخاص تعالي يافته

3. تقويت روحيه جهاد و فداكاري يا شهات

4. انضباط و تبعيت از رهبري

5. بر هم خوردن تناسب نيروي ايمان و نيروي كفر

6. حُسن رهبري و ادارة مبارزه. خداوند متعال همين شروط را براي نيروي اسلام فراهم آورد. انقلاب نبي اكرم (ص) در صدر اسلام به گونه‌اي بود كه خداوند تأسيس دولت اسلام را چندان به تأخير مي‌اندازد تا مسلمانان به كثرت لازم برسند.16

در آخر الزمان وقتي عدد مؤمنان مجاهد به 313 نفر برسد، امام ظهور مي‌فرمايد. به اين معنا كه هرگاه تناسب نيروها (نيروي ايمان و كفر) چنان شود كه امكان پيروزي بر كفر قطعيت يابد، امام قيام خواهد فرمود. با وجود اينكه انقلاب اسلامي ايران مقياس كوچكي از انقلاب صدر اسلام و انقلاب جهاني مهدوي است، اما تحقق شش شرط مذكور در 22 بهمن 1357 نيز به گونه‌اي بي‌نظير، مؤيد اين مطلب است.



1. ايدئولوژي رهبري و فرآيند انقلاب اسلامي: مجموعه مقالات كنگره بين المللي تبيين انقلاب اسلامي، ج 2، ص 130.

2. آيت الله ناصر مكارم شيرازي، حكومت جهاني مهدي (عج)، ص 242 _ 243.

3. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن: مجموعه مقالات (1)، مقايسه‌اي تطبيقي پيرامون نظريه‌هاي مختلف در تبيين علل وقوع انقلاب اسلامي در ايران، ص 109 _ 110.

4. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن: مجموعه مقالات (1)، تحولات فكري ايران و انديشه انقلاب اسلامي، ص 228 _ 229.

5. همان، ص 230.

6. آيت الله ناصر مكارم شيرازي، حكومت جهاني مهدي (عج)، ص 17 _ 48.

7. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن: مجموعه مقالات (1)، تحولات فكري ايران وانديشه انقلاب اسلامي، ص 229.

8. ايدئولوژي رهبري و فرآيند انقلاب اسلامي: مجموعه مقالات، حدود تأثيرپذيري انقلاب اسلامي از فرهنگ و تاريخ شيعه، ج 2، ص 127.

9. شهيد مرتضي مطهري، يادداشت‌ها و سخنراني‌ها پيرامون انقلاب اسلامي، ص 39 - 41.

10. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن: مجموعه مقالات (1)، مقايسه‌اي تطبيقي پيرامون نظريه‌هاي مختلف در تبيين علل وقوع انقلاب اسلامي، ص 89.

11. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن: مجموعه مقالات (2)، نهاد مرجعيت در دوران نهضت و نظام، ص 253 _ 254.

12. همان، ص 377 _ 379.

13. سوره انبياء، آيه 105 و 106.

14. امام خميني، ولايت فقيه، ص 57.

15. جرعه جاري: سي مقاله پژوهشي پيرامون انقلاب اسلامي، ارزيابي آثار و نتايج انقلاب اسلامي، ص 394.

16. جلال الدين فارسي، فلسفه انقلاب اسلامي، ص 363 - 364.

/ 1