آينده ای برای صالحان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آينده ای برای صالحان - نسخه متنی

سيد سعيد حسينی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آينده‌اي براي صالحان :
فلسفه نظري تاريخ از ديدگاه شهيد مطهري

اشاره

در اين مقاله، ابتدا تعاريف استاد مطهري دربارة فلسفة نظري تاريخ بيان شده و سپس به مسائل تأثيرگذار در اين انديشة استاد اشاره شده و نتايجي از آن به دست آمده است. مقاله نتيجه مي‌گيرد كه سير تكاملي بشر به سوي آزادي از اسارت‌هاي طبيعي و مادي و گرايش به ايمان است و نبردهاي حق و باطل، در عصر ظهور حضرت مهدي موعود(عج) به پيروزي نهايي اهل‌حق منتهي مي‌گردد.

سيدسعيد حسيني

تعريف فلسفه تاريخ

استاد مطهري براي فلسفة نظري تاريخ دو تعريف دارد:

1. علم به تحولات و تطورات جوامع؛1

2. علمي كه ماهيت و چيستي تاريخ، اصول حاكم بر بشر و نيروي اصلي گرداننده تاريخ بشر را بيان مي‌كند. 2

صاحب نظران فلسفة نظري تاريخ، بيشتر به‌ تعريف دوم نظر دارند.

خوش‌بيني نسبت به آينده

به نظر استاد مطهري، يكي از اصول مهم تفكر قرآني و جهان‌بيني توحيدي، «فلسفة تاريخ» است. 3در صدر اين بحث، مسئله خوش‌بيني و بدبيني به تاريخ و انسان4 و به طور كلي، نگرش قرآن به آينده انسان و جامعة بشري مطرح مي‌شود.5 به نظر ايشان، چهار نظريه درباره آينده بشر وجود دارد كه استاد، نظريه چهارم را اختيار کرده است. اين چهار نظريه عبارتند از:

يکم. به عقيده فلاسفة بدبين، شرّ و فساد و بدبختي جزء جدايي‌ناپذير حيات بشري است.‌ انسان، اصلاح‌پذير نيست و بزرگ‌ترين خدمت به بشر، خاتمه دادن به حيات انسان‌هاست.6 استاد بين ماترياليسم و بدبيني فلسفي، به ملازمه انكارناپذير قائلند و علت آن را ناتواني ماترياليسم در حل مشكل شرور مي‌داند. 7

دوم. عده‌اي مانند اينيشتين معتقدند بشر بر اثر پيشرفت حيرت‌آور تكنيك و ذخيره وسائل مخرب، به احتمال زياد، خود را نابود خواهد كرد. استاد مطهري، اين احتمال را با مقياس علل و عوامل ظاهري، به جا مي‌داند. 8

سوم. بشر در ذات خود نه خوب است و نه بد؛ زيرا خوب و بد اصالت ندارد و تحت تأثير ابزار توليد است. خير و شر، تابع نظام توليد و معلول مالكيت فردي به شمار مي‌آيد. فجر تاريخ (كمون اوليه) نوراني است، سپس ظلمت سراسر تاريخ را فرا مي‌گيرد، اما تكامل ابزار توليد اين ام‌الفساد را ريشه‌كن خواهد كرد و در سوسياليزم و كمونيزم نهايي، نور و عدل و خير به جامعه بشر باز مي‌گردد. 9

چهارم. نه شر جزء جدايي‌ناپذير بشر است و نه جبر تمدن، خودكشي دسته‌جمعي پيش مي‌آورد، بلكه آينده‌اي روشن در انتظار بشر است و انسان بالفطره در راه تكامل فكري، اخلاقي و معنوي پيش مي‌رود. 01

خير و شر و نظام احسن

به نظر استاد مطهري، اشكال شرور كه از مهم‌ترين مسائل فلسفه به شمار مي‌آيد، موجب پيدايش فلسفه‌هاي «ثنويت» و «مادي‌گري» و «بدبيني» گرديده است.11براي تقويت نظر استاد در بحث خوش‌بيني به آيندة بشر، طرح اين بحث ضرورت دارد.

به عقيده ايشان، نظام هستي اولاً حكيمانه و ثانياً اصلح و احسن است؛ يعني كامل‌ترين جهان ممكن به شمار مي‌آيد.12

شيطان

استاد مطهري با بيان معلومات13وسيع شيطان (شناخت و اعتقاد به خدا، معاد، اسماءالله، ‌انبيا، مخلصان، خالقيت و ربوبيت تكويني پروردگار)، او را از عوامل انحراف بشر مي‌داند كه با حزبش تأثير مهمي در عالم دارند.

ايشان، شيطان را شرّ نسبي مي‌داند كه وجودش در نظام احسن، همانند فرشتگان ضرورت دارد تا زمينه امتحان كه هدف قريب آفرينش است، فراهم گردد، بلكه فراتر از آن، مي‌گويد پُست گمراه‌سازي را خداوند متعال به او اعطا فرموده است:41

البته توجه داريم كه اضلال الهي، اضلال كيفري است، نه ابتدايي و اضلال كيفري، به سوءاختيار اهل ضلالت برگزيده مي‌شود.51 قلمرو شيطان در حد وسوسه است.16پس هم بايد به علم وسيع و قدرت نفوذ او در سينه‌ها توجه داشت ـ به طوري كه پيامبر اعظم(ص) از حضور او به خداوند متعال پناه مي‌برد ـ و هم اين‌كه ياد خدا، راه نفوذ شيطان را سدّ مي‌كند.17

گفتني است شيطان تا «يوم يبعثون» مهلت خواست، اما خداوند تا زمان معيني به او مهلت داد. 18

يعني شيطان تنها مهلت يافته نيست، بلكه موجودات ديگري در مقابل القائات او وجود دارند تا مردم را به خير دعوت كنند.19

افزون بر آن، مهلت تا وقت معلوم است كه امام سجاد (ع) فرمود: مهلت زمان يعني براي شيطان تا روز قيام قائم آل محمد(عج) خواهد بود.20

نقش دين انبيا و اوليا در تاريخ

استاد مطهري، هدف انبيا را شناختن خدا و قرب به او ( توحيد نظري و عملي فردي) و برقراري قسط و عدل در جامعه بشري (توحيد اجتماعي ) مي‌داند. دومي در عين آن‌كه به خودي خود ارزش دارد، ولي مقدمه رسيدن به هدف اصلي است.12

به نظر ايشان، دعوت انبيا در مردم تحريك ايجاد مي‌كند22و در اين‌باره مي‌فرمايد:

«ناموس آفرينش، جهان را مسخر انسان و انسان را مسخر نيروي ايمان و پيامبران را سلسله‌جنبان اين نيرو قرار داده است.»32

استاد مطهري در رد كساني كه نقش پيامبران را منفي مي‌دانند، يعني متظاهران به روشن‌فكري و پيروان ماركسيسم و نيچه، مي‌گويد:

دين نه تنها ترمز پيشرفت بشر نيست، بلكه جنبه‌هاي مادي تمدن بشر در پرتو تكامل جنبه معنوي تمدن رشد مي‌يابد. تاريخ را نمي‌توان صرفاً بر اساس تضاد منافع طبقاتي توجيه كرد و جنبه‌هاي انساني تاريخ را ناديده گرفت، ضمن آن‌كه انسان برتر مساوي با انسان قوي‌تر نيست.

به عقيده ايشان، به جز سه گروه گذشته، همه، حتي منكران اديان، نقش انبيا را در گذشته، مفيد و مثبت مي‌دانند، ولي در مورد آينده، برخي از اين گروه‌ها معتقدند با پيشرفت علوم، تعليمات ديني به تدريج نقش خود را از دست خواهد داد، در صورتي كه ايمان و ايدئولوژي مذهبي، جانشين ندارد.42

استاد مطهري، نقش تاريخي انبيا را «تعليم و تربيت»، «استوار ساختن ميثاق‌ها و پيمان‌ها» و «آزادي از اسارت‌هاي اجتماعي» مي‌داند25و معتقد است بزرگ‌ترين حادثه عالم، تأثيرگذاري قرآن بر سرنوشت بشر است كه مسير تاريخ را تغيير داد26و پيامبر اعظم، دعوتي را آغاز كرد كه در كم‌تر از نيم قرن سراسر جهان متمدن را فرا گرفت.27 اين دعوت، سه بعدي است؛ هم، سطح بسياري را اشغال مي‌نمايد، هم قرن‌هاي متمادي در كمال اقتدار حكومت مي‌كند و هم تا اعماق روح بشر ريشه مي‌دواند.28 همان‌ها كه سال‌ها شعار «دين افيون ملت‌هاست» را سر مي‌دادند، اعتراف مي‌كنند كه اسلام، عامل تحرك اجتماع است.29

بعد از رحلت رسول اعظم (ص)، اهل‌بيت (ع) در جايگاه خود قرار نگرفتند، ولي با امر به معروف و نهي از منكر (مانند قيام كربلا)، نشر علم و معارف (مانند نهج البلاغه و صحيفه سجاديه) و جهاد علمي باقرين (ع) و تقواي عملي، مواريث معنوي پيامبر اعظم (ص) را حفظ كردند.03

به عقيده ايشان، ملت عظيم‌الشأن ايران با اقتدا به حضرت امام خميني (ره) و با سرخوردگي از ليبراليسم غربي و سوسياليسم شرقي، وقتي به اسلام اصيل بازگشت، توانست اين انقلاب را به وجود آورد31كه ان شاءالله به ايران محدود نمي‌مانَد.32

قوانين و سنت‌هاي الهي

به نظر استاد مطهري «آن‌چه در اصطلاح فلسفه به نام "نظام جهان" و "قانون اسباب" خوانده مي‌شود، در زبان دين، سنت الهي ناميده مي‌شود».33

برخي سنت‌هاي الهي، مطلق و برخي ديگر مقيّدند. سنت‌هاي مقّيد و مشروط، برخي مخصوص اهل حق و برخي ديگر مخصوص اهل باطل است. 34 با اين حال، بايد توجه داشت كه به عقيده ايشان، سنن و قوانين لايتخلف حاكم بر عالم، لازمه نظام علّي و معلولي جهان است. اين نظام متقن هم در علل و معلولات مادي جريان دارد و هم در غيرمادي. ملائكه، روح، لوح، قلم و کتب سماوي، وسايطي هستند كه فيض الهي و قضا و قدر الهي به اذن پروردگار، به وسيله آنها جريان دارد.35

يكي از سنت‌هاي الهي، «پيروزي حق بر باطل است». به عقيده ايشان، جنگ حق و باطل هميشگي است36 يعني بشر با ايمان به يك حقيقت، منافع خود را فداي ايمانش مي‌كند و در راه آن، با طرف مقابل كه به دنبال منافع شخصي است، مي‌جنگد.37

به نظر ايشان، باطل هماره مغلوب خواهد شد به شرط آن‌كه اهل ايمان به وظيفه خود كه مبارزه با باطل است،38عمل كنند و در پيروي از حق پايدار باشند.93ظهور مهدي موعود (عج) حلقه‌اي از حلقه‌هاي مبارزه حق با باطل است كه به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي‌شود.40

فطرت

استاد مطهري معتقد است در جنگ حق و باطل، فطرت الهي انسان‌ها عامل اصلي مبارزه است:

تنها اين مبارزات بوده كه تاريخ را از نظر انسانيت و معنويت‌هاي انساني به پيش رانده است. نيروي محرك اصلي اين مبارزه... همان عامل غريزي و فطري گرايش به حقيقت و شناخت نظام وجود ـ چنان‌كه هست ـ و گرايش به عدالت يعني ساختن جامعه ـ چنان‌كه بايد ـ بوده است.41

استاد مطهري، پنج نظريه نژادي، جغرافيايي، قهرمانان، اقتصادي و الهي را عامل محرك تاريخ مي‌دانند كه همگي دچار نوعي خلط مبحث هستند.42 البته معتقد است که نوابغ، نقش فوق‌العاده‌اي داشته‌اند، اما به اين معنا نيست كه تنها عامل سازنده تاريخ و جامعه بوده‌اند.43

به نظر ايشان، پيامبران هم جامعه را در جهت فطرت حركت داده‌اند.44

انسان خصايصي دارد كه به موجب آنها زندگي اجتماعي‌اش تكامل مي‌يابد. اين ويژگي‌ها عبارتند از:

1. استعداد حفظ و نگه‌داري تجارب؛

2. مجهز بودن به نيروي عقل و ابتكار؛

3. استعداد يادگيري از راه بيان و قلم؛

4. ميل ذاتي و علاقه فطري به نوآوري و خلاقيت.45

بر اساس بينش فطري، انسان در آغاز پيدايش شبيه نوار خالي نيست، بلكه به نهالي شباهت دارد كه استعدادهاي ويژه‌اي در آن نهفته است.46

ايشان چنين نتيجه مي‌گيرد:

1. نبردهاي پيش‌برنده تاريخ، ميان انسان متعالي و انسان بي‌مسلك رخ داده است؛

2. توحيد كه مهم‌‌ترين سرمايه سعادت بشر است، به هر شكل به خطر افتد، مبارزه را مشروع مي‌كند؛

3. اصلاحات جزئي نه تنها محكوم به شکست نيست، بلكه بر سرعت آهنگ حركت تاريخ به سود اهل ‌حق مي‌افزايد؛

4. سير تكاملي بشر به سوي آزادي از اسارت طبيعت مادي و بيشتر، به سوي دست‌يابي به اصالت ايمان است.47




1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 2،‌ ص 369.

2. همان، ج 13، ص 612.

3 . مرتضي مطهري،آشنايي با قرآن، ج 2، ص 105.

4 . مجموعه آثار،‌ ج 15، ص998.

5. آشنايي با قرآن، ج 2،ص 112.

6. مرتضي مطهري،قيام و انقلاب مهدي(عج) از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 58؛ آشنايي با قرآن، ج 2، ص 107ـ 108.

7. مجموعه آثار، ج 1، ص 98.

8. قيام و انقلاب مهدي(عج) از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 58 ـ 59؛ مجموعه آثار، ج 3،ص 147؛ ج23، ص 649 ـ 650.

9 . آشنايي با قرآن، ج 2، ص 112؛ مجموعه آثار، ج 15، ص 1004 ـ 1007؛ قيام و انقلاب مهدي4 از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 59.

10. قيام و انقلاب مهدي (عج) از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 5 ـ 6 و 59 ـ 60.

11. مجموعه آثار، ج 1، ص 111.

12. به تعبير حكما كه بيشتر كلمة «عنايت» را به كار مي‌برند، «كون الواجب عالماً بنظام الخير لذاته، علة لنظام الخير لذاته و راضياً بنظام الخير لذاته»؛ همان، ج2، ص143.

13. همان، ج1، ص 291 ـ 292.

14. همان، ج1، ص 97؛ آشنايي با قرآن، ج 3، ص 108 ـ 109. وَاسْتَفْزِزْ مَنْ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَولَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمْ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا. سوره اسراء، آيه 64.

15. آشنايي با قرآن، ج 10، ص 150؛ عبدالله جوادي آملي، توحيد در قرآن، ص 466 ـ 474.

16. مجموعه آثار، ج1، ص 94 ـ 98.

17. وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُون؛ سوره مؤمنون،‌ آيه 98. إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ سوره اعراف، آيه 201.

18. فَإِنَّكَ مِنْ الْمُنْظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم؛ سوره ص، آيه 80 ـ 81.

19. الميزان، ج 14، ص 163.

20. «الوقت المعلوم يوم قيام القائم (عج) فيضرب عنقه»؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص 376.

21. مجموعه آثار، ج2، ص 175 ـ 179؛ آشنايي با قرآن، ج 7، ص 140.

22. همان، ج 2، ص 166.

23. همان، ج 2، ص 166.

24. مجموعه آثار، ج2، ص 169 ـ 174.

25. مجموعه آثار، ج 2، ص 172 ـ 173؛ ج 23، ص 438 ـ 440 و 461 ـ 462.

26. آشنايي با قرآن، ج 10، ص 160.

27. مجموعه آثار، ج17، ص 418.

28. همان، ج 16، ص 33.

29. همان، ج 3،‌ ص 164.

30. يادداشت‌ها، ج 9، ص 184 ـ 186.

31. پيرامون انقلاب اسلامي، ‌ص 121.

32. همان، ص 20.

33. مجموعه آثار، ج1، ص 135.

34. نك : جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 424 ـ 458.

35. مجموعه آثار، ج2، ص 235.

36. همان،‌ ج3، ص 428.

37. پانزده گفتار، ص 297 ـ 298.

38. آشنايي با قرآن، ج 3، ص 56.

39. همان، ص 48.

40. قيام و انقلاب مهدي(عج) از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 68.

41. مجموعه آثار، ج 2،‌ ص 457.

42. همان، ص 490 ـ 494؛ ج 15، ص 48 ـ 50، و 60 ـ 68، 80 ـ 98، 40 ـ 41 و 69 ـ 72.

43. همان، ج 15، ص 64.

44. همان، ص 153.

45. همان، ‌ج2، ص 494 ـ 496.

46. همان، ص 35.

47. همان، ص 41 ـ 51.

/ 1