تأثير مهدويت در پيروزي مقاومت حزب الله
اشاره
اکنون حدود بيست سال از تشکيل مقاومت اسلامي حزبالله لبنان سپري ميشود و جنبش حزبالله امروزه به عنوان يکي از موفقترين نهضتهاي اسلامي در دنيا مطرح است. در تحليل و بررسي عوامل پيروزي و موفقيت حزبالله، ديدگاههاي فراواني مطرح مي باشد. از نگاه نگارنده باورهاي معنوي از جمله اعتقاد به مهدويت نقشي اساسي در اين امر داشته است.اين مقاله بر آن است که نقش و تأثير مهدويت و آموزههاي مهدوي را در پيروزي مقاومت حزبالله لبنان مورد بررسي قرار دهد.حبيب زمانييکي از مشهورترين و مهمترين گروههاي اسلامگرا که در جهان اسلام ظهوريافته، جنبش انقلابي «حزبالله» لبنان مي باشد. اين جنبش توانسته است از بدو شکل گيري تا به امروز توفيقات فراواني کسب نمايد و به نماد عزّت و اقتدار ملي لبنان مبدّل گردد. تلاشها و مقاومت تحسين برانگيز نيروهاي شهادتطلب اين حزب منجر به خروج نيروهاي غربي(ناتو) از سواحل بيروت (در سالهاي1361 و1362) و عقبنشيني اسرائيل از بخش اعظم خاک لبنان و لغو پيمان منعقد ميان دولت (دست نشاند?) لبنان با اسرائيل گرديد. مدتي پيش نيز دليرمردان و شيرزنان اين حزب شيعي معجزه اي ديگر آفريده، در نبردي که به «جنگ سي و سه روزه» شهرت يافت، رژيم غاصب صهيونيستي را ـ با تمام توان نظامياش ـ به خاک مذلّت نشاندند و پرچم جهاد را به نفع اسلام به اهتزاز در آوردند.. اين دستاوردها و پيروزيهاي درخشان حزبالله توجه تمام دنيا را به خود معطوف ساخته و سبب شده است نظريه پردازان و تحليلگران، هريک از زاويه اي خاص به بررسي عوامل پيروزي حزبالله بپردازند. به نظر مي رسد مباني و اصول عزتمندانه شيعه به نهضت حزبالله ماهيتي خاص بخشيده که در اين ميان "گفتمان مهدويت" بسيار تأثيرگذار بوده است.
دو ديدگاه در مورد انتظار
از مهمترين مباحثي که در گفتمان مهدويت مطرح است، بحث انتظار ميباشد. هرچند انتظار در فرهنگ شيعه با فضيلتترين اعمال ذکر شده است، لکن برداشتها و تفاسير مختلف از روايت انتظار موجب شده ديدگاههاي متعددي دربار? آن مطرح شود. در مجموع انتظار به دو بخش عمده يعني انتظار سازنده، مثبت و انقلابي و انتظار ويرانگر و مخرب تقسيم ميگردد.انتظار مخرّب
در اين ديدگاه انتظار عمدتاً در حد اصلاح فردي با ابزار دعا براي تعجيل فرج و صدقه دادن براي سلامتي آقا و گريه شوق در فراق موعود خلاصه مي شود. گاهي نيز انحراف در اين بينش به حدي ميرسد که با تغيير انحرافي بعضي روايات، ترويج فساد و ظلم و ستم مقدمه ظهور پنداشته مي شود. پيروان اين ديدگاه جنبه انفجاري براي انتظار قائل بوده و معتقدند که براي اصلاح جهان بايستي اوضاع چنان پريشان گردد که به مرحله انفجار برسد. اين ديدگاه ويرانگر و اسارتبخش ـ که در واقع نوعي اباحيگري است ـ به توجيه واقعيات موجود و تسليم شدن در برابر ظلم و جور مستکبران و در يک کلام سرگرم شدن در انحرافات مهر تأييد زده، براي آنکه زمان انفجار به تعويق نيفتد هر اصلاحي را محکوم مي شمارد. اين نوع برداشت منفي از انتظار که ثمر? آن رواج و اشاعة ظلم، تبعيض، اختناق، حق کشي و تباهي و در يک کلام يکه تازي باطل و سير قهقرايي جامعه است، به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني وفق نمي يابد و به صراحت و شدت، تقبيح و نفي گرديده است. صاحبان چنين انديشه خامي به امام غائب علاقهمند هستند، نه به امام قائم.انتظار سازنده
ديدگاه ديگر در مورد انتظار عقيده گروهي است که قرائتي ديگر از انتظار دارند و براي آن ماهيت انقلابي قائل مي باشند. اين انتظار سازنده و بالنده که مبناي آن در آيات قرآن و روايات اسلامي ريشه دارد، دعوت به نپذيرفتن باطل ميکند. در اين ديدگاه تحرکآفرين و تعهدبخش ـ بر خلاف نظريه پيشين که براي انسان تکليفي قائل نبود ـ فرد منتظر بايستي با برخورداري از اعمال پاک، شهامت و آگاهي، خود و جامعه را مهياي ظهور منتظَر نمايد. ايستايي، بي تفاوتي و همنوايي با وضع موجود و صرفاً منتظر ظهور موعود نشستن در اين نگرش کاملاً مطرود است؛ چرا که دولت ايدهآل، عصر ظهور را محصول سير استکمالي جامعه انساني ميداند نه از نوع انفجار تاريخي.انقلاب جهاني مهدي موعود وسيع ترين و اساسيترين انقلاب بشري است و انتظار راستين چنان تکاملي در انسان پديد ميآورد که آمادگي شرکت در اين انقلاب را کسب ميکند. مفهوم درست انتظار جز تلاش براي تحصيل اين آمادگي نيست و چيزي نيز غير اين نميتواند زينت بخش و برازندهاش باشد که عاشقان حقيقي از سر اخلاص در طريق اقامه دين حق بکوشند و مقدمات ظهور دولت حق و عدل را فراهم آورند.بر اين اساس بايستي اظهار داشت که اعتقاد به مهدويت منشأ و رکن اساسي جنبشها و حرکتهاي آزاديبخش و تحولآفرين جوامع شيعي ميباشد. جنبش شيعي حزبالله هم از اين قاعده مستثني نبوده و نشانه هاي فراواني از تأثير باورداشت مهدويت در شکلگيري و پيروزي اين نهضت مشاهده ميشود که در ادامه به مواردي از آن اشاره خواهد شد.عدالت گرايي و ظلم ستيزي
از محورهاي اساسي گفتمان مهدويت تحقق عدالت و مقابله با حکومت ظلم و جور و نامشروع دانستن همکاري و همراهي با آنهاست. بر همين اساس معتقدان به مهدويت در عصر انتظار سعي مي کنند در راه پياده شدن عدل و قسط در جامعه و مبارزه با ظلم و بيداد قدم بردارند و از اين طريق جامعه را براي ظهور بزرگ پرچمدار عدالت مهيا سازند.پايداري بر اصل تأييد شده مقاومت و ايستادگي در برابر ظالم از بارزترين مؤلفههاي تأثيرپذيري حزبالله از گفتمان مهدويت مي باشد. جنبش حزبالله با تأسي به اين انديشه، سلطه ظالمين اشغالگر را نپذيرفته، تلاش ميكند ريشة دشمن تجاوزگر خود را برکند. انديشه ظلم ستيزي و مقاومت در لبنان، که با اقدامات امام موسي صدر و شهيد دکتر مصطفي چمران تحولي شگرف يافته بود، پس از شکل گيري حزبالله وارد مرحلهاي نوين شده و در بين عامة مردم اين منطقه فراگير شده است. حزبالله در حرکت ظلم ستيزي خويش بيشترين بهرهبرداري را از آموزه هاي مهدوي به عمل آورد. بر اين اساس، حزبالله به مبارزه با فرآيند سازش و تحميل اراده و هژموني دشمن پرداخت و با پافشاري بر همين اصل ظلم ستيزي موجب اخراج نيروهاي بيگانه و عقب راندن دشمن زبون شد. سيد حسن نصرالله دبير کل حزبالله لبنان در مصاحبهاي در پي عقب نشيني اسرائيل از جنوب لبنان اظهار داشت:
«اما [اگر] زماني دولت لبنان [هم] با اسرائيل صلح کند و پرچم اين رژيم بر فراز سفارتش در بيروت به اهتزاز درآيد، طبيعي است که من با اسرائيل صلح نمي کنم و به عناصر و نيروهاي خود خواهم گفت: ما اراضي جنوب لبنان را آزاد کرديم. اين بخشي از نبرد ما بود. اما امروز مسئله عادي سازي روابط با رژيم اسرائيل وجود دارد، ما بايد با آن مقابله کنيم و اين بخشي ديگر از مبارزه ما با دشمن است».اين تفکر جهادي حزبالله را ميتوان در نامة سرگشاده آنان ـ که در آن به معرفي مواضع سياسي خود ميپردازند ـ به وضوح لمس کرد.
در بخشي از اين نامه آمده است:
«ما با صراحت و روشني اعلام ميکنيم امتي هستيم که جز از خداوند از کسي نميترسيم و ظلم و تجاوز و ذلت را نميپذيريم.»
در بخش ديگري از اين نامه آمده است:
«مبارزه با اسرائيل اشغالگر از باورهاي اعتقادي و تجربه تاريخي نشأت گرفته... (بر اين اساس)امضاي هرگونه توافقنامة آتشبس،توقف عمليات مسلحانه بر ضد اسرائيل و يا امضاي قرارداد صلح يکجانبه و چندجانبه با اين رژيم را به رسميت نميشناسيم.»
اميدبخشي به آينده
در اين نگرش حقيقت و اصالتي نهفته است که هيچ ترديدي در اين زمينه نبايد به دل راه دارد. فرد منتظر ايمان دارد که دوران ظلم و فساد و تباهي برچيده خواهد شد و استقرار عدالت اجتماعي امري قطعي است.الهام گيري از اين انديشه است که روح اميد را در بين حزبالله زنده نگاه داشته و ايمان آنها را در مبارزه با ظلم و جور راسخ تر نموده است. آنها به آيند? روشن و پيروزي قطعي خويش اعتقاد قلبي دارند.سيدحسن نصرالله، پس از آغاز تهاجم صهيونيستها در «نبرد سي و سه روزه» در اولين پيام خود به شبکه المنار خطاب به صهيونيستها چنين گفتند: «شما نميدانيد امروز با چه کسي ميجنگيد، شما با فرزندان محمّد(ص)، علي، حسن، حسين و با اهل بيت رسول خدا و اصحاب او (عليهم السّلام) وارد جنگ شده ايد، شما با قومي ميجنگيد که ايماني فراتر و برتر از همه انسانهاي اين کره خاکي دارد... به اميد و ياري خدا روزهاي آينده را ميان ما و شما خواهيم ديد.»
ايشان سپس به مردم لبنان وعده داد:
«من با توکل و اعتماد به خداوند سبحان و با اعتماد به مبارزان و به شما و با شناختي که از اين ملت و اين دشمن دارم، همچنانکه بارها وعده دادهام، باز هم به شما وعده پيروزي مي دهم... به ياري خدا پيروزي محقق است.»رهبر دلير حزبالله در دومين پيام خود نيز به مردم لبنان گفت:
«مردم عزيز لبنان... من به شما اطمينان مي دهم که ما پيروز خواهيم شد... شما از مشاهده اين ويراني نااميد نشويد... مهم اين است که هم اکنون پايداري کنيم تا پيروزي را در آغوش گيريم.»سيد حسن نصرالله در سخنراني ديگري با اشاره به اينکه انقلاب ايران مقدمه ظهور امام زمان(عج) به شمار مي آيد، مي گويد:
«دولت عدل مقدسي که به وجود آمده است، در محدود? جغرافيايي آن محصور نخواهد ماند، بلکه اين دولت، فجر و سپيده دمي است که نهايتاً منجر به ظهور مهدي موعود خواهد شد. اوست که وطن بزرگ اسلامي را در کره زمين برپا خواهد کرد.»گذشته از اين بيانات دبير کل حزبالله، آيه معروف «فَانَّ حزبالله هُمُ الغالبون» که بر پرچم حزبالله نقش بسته است، به طور مشخص ايده و باور آنها را به اين اصل اثبات مي کند. آنها به پيروزي خويش ايمان و باور دارند و اين عقيده جز از باور آنها به مهدويت و اميد به آيندهاي روشن نشأت پذير نيست.
تأکيد بر انديشه حکومت جهاني
اسلام ديني جهاني و مخاطبش کل بشريت است. بر اين اساس ضمن تأييد و پذيرش جامعة جهاني بر تشکيل آن در قالب امت واحده بر مبناي انديشة مهدويت تأکيد شده؛چرا که در انديشة مهدويت رسيدن جامعة بشري به مرحلة تشکيل امت واحده و جايگزيني نظام امامت و نفي دولتهاي مبتني بر اقتدار يکطرفه جزء مقولات اصلي به شمار ميآيد.در فرهنگ گفتماني حزبالله به اين موضوع توجه ويژه شده است. نگاه حزبالله نگاهي محدود نيست که تنها در پي آزادي خود لبنان از چنگال دژخيمان باشد، حزبالله در انديشه پيروز ساختن اسلام بر کفر جهاني و فراهم ساختن پايههاي حکومت جهاني موعود است.حسين موسوي (ابوهاشم) ـ از رهبران تشکيلات حزبالله ـ در اين خصوص ميگويد:
«حکومت اسلامي در لبنان، [تنها] چيزي نيست که خواستار آن هستيم، هدف ما، [صرفاً] برپايي حکومت اسلامي در يک کشور نيست، بلکه تأسيس وطن فراگير و بزرگ اسلامي که لبنان را نيز در بر گيرد، هدف ما را پديدار ميسازد.»بدين ترتيب مشاهده مي شود که حزبالله به هيچ وجه خود را يک جنبش صرفاً لبناني ندانسته، بلکه امتداد جنبش جهاني اسلام مي داند که در راستاي رهنمودهاي اسلام، که از سوي رهبراني چون امام خميني(ره) عرضه مي گشت، به پيش ميرود.
حزبالله نگاهي عميق و دور انديشانه به مسئله دارد؛ نگاهي که برگرفته از آموزههاي مهدوي است و در پي اصلاح کل جهان و استقرار حکومت واحد جهاني ميباشد.براي تکميل بحث توجه شما را به بخشي از نامه سرگشاده حزبالله جلب مي کنيم:
«ما فرزندان حزبالله، خود را بخشي از امت اسلامي در جهان مي دانيم... ما يک سازمان حزبي بسته و يا يک تشکيلات تنگ سياسي در لبنان نيستيم. ما خود را امتي مي دانيم که با مسلمانان سراسر جهان ارتباط عقيدتي و سياسي استوار در چارچوب اسلام دارد.»
در بخش ديگري از اين نامه آمده است:
"ما ضرورت تشکيل جبهة جهاني مستضعفان متشکل از تمامي جنبشهاي رهايي بخش با هدف هماهنگي هرچه بيشتر براي آغاز يک حرکت فعال و متمرکز بر نقاط ضعف دشمنان را يادآور مي شويم."
پيوند با مقام ولايت
بر هيچ کس پوشيده نيست که از مقدمات فکري و عملي حزبالله اعتقاد آنان به ولايت فقيه و التزام قلبي و عملي به آن است. اين مسئله اصلي ترين ويژگي حزبالله در مقايسه با گروهها ي اسلامگرا در جهان است که بر کليه ارکان تشکيلاتي و همچنين ديدگاههاي حزبالله سيطره افکنده و از عوامل اصلي تشکيل اين حزب به شمار ميآيد.سيد حسن نصرالله در اين باره مي گويد:"به نظر من هرگونه مقابله، مبارزه، مقاومت و جهاد بدون ولايت و امامت و اطاعت از رهبري ميسر نخواهد بود".
دکتر صفي الدين نمايندة حزبالله در تهران نيز در تحليل دلايل موفقيت حزبالله ميگويد:
"ما هر چه داريم از انقلاب اسلامي، امام (ره)، مقام معظم رهبري و ولايت مطلقة فقيه است و هر چه داريم از اطاعت محض ازولايت فقيه است."پذيرش کامل نظريه ولايت فقيه و حاکم نمودن آن بر شئون مردمي و سازماني، مبنا قرار دادن آن در همگرايي و واگراييها، ملاک دانستن و انطباق بايدها و نبايدهاي خود با آن، لحاظ نمودن جايگاه علماي ديني و روحانيون در رفتارهاي سازماني و جهت گيريهاي مقاومتي، نمونه هايي از حلقه هاي وصل حزبالله با مقام ولايت است.
حزبالله مهمترين ويژگي خود را در پيوند دادن مردم با ولي فقيه مي داند؛ ولي فقيهي که نبايد ضرورتاً لبناني باشد، زيرا اين جغرافياي اسلام است و نه جغرافياي لبنان که مرز و عرص? فعاليتهاي حزبالله را مشخص مي سازد.حزبالله لبنان هم به لحاظ سياسي و هم مذهبي از رهنمودها و فرامين بنيانگذار انقلاب اسلامي خميني کبير(ره)، به عنوان ولي فقيه، اطاعت محض داشته و با تکيه بر همين پشتوانه موفق شدند موازنه هاي مرگبار قبلي را بر هم زده و روح مقاومت را در بين مسلمانان عالم احيا نمايند. جرقههاي اوليه تأسيس حزبالله ناشي از تفکر و انديشه هاي جهان شمول حضرت امام(ره) بود که توسط شاگردانش به بار نشست. در واقع مي توان چنين ابراز داشت كه حزبالله مباني، اصول و ايدئولوژي خود را از امام(ره) دريافت نمود. اين امر بارها و بارها در بيانيههاي رسمي و سخنرانيهاي مسئولان حزبالله ابراز شده است.در نامة سرگشادة حزبالله آمده است:
"تعهد خود را نسبت به دستورات رهبري يگانه،حکيمانه و عادلانه، ولي فقيه جامع الشرايط که در حال حاضر در شخص امام آيت الله العظمي روح الله موسوي خميني(دام ظله)تجسم يافته است، اعلام مي داريم."سيد حسن نصرالله در خصوص تمکين حزبالله از رهبري امام خميني ميگويد: «از نظر ما، امام خميني، مرجع ديني، امام و رهبر به تمام معناي کلمه مي باشد. همان گونه که هر رهبر بزرگ ديني در هر کيشي در جهان اين گونه است. اما امام براي ما بيش از اين است. ايشان سمبل و نماد انقلاب عليه طاغوت ها، مستکبران و نظامهاي استبدادي مي باشد. به طوري که موفق شد روح اميد را در جانهاي مستضعفان بدمد. ايشان، نظريه اراد? ملتها در مقابل اراد? مستکبران را احيا کرد. بدين ترتيب، امام براي ما بيش از يک سمبل ديني مطرح است، نه تنها براي ما، بلکه براي هم? مستضعفان جهان.»پس از ارتحال امام(ره)، حزبالله رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي را به عنوان ولي فقيه خويش شناخته است. پيروي و اطاعت حزبالله از مقام معظم رهبري ـ ولي امر مسلمين ـ بر هيچ کس پوشيده نيست؛ چنان که رهبر مقاومت حزبالله بر دستان ايشان بوسه زده و خود را سرباز ايشان معرفي مي نمايند.
در گفتگويي که خبرنگار هفته نام? تايم با سيد حسن نصرالله داشت، ايشان در جواب به اين سؤال که «آيا خط مشي حزبالله را آيت الله خامنه اي، تابستان امسال که به ايران سفر کرديد، برايتان تعريف کرد؟» چنين جواب داد: «(آيت الله) خامنه اي ولي فقيه است. او به عنوان ولي فقيه توصيه هايي به حزبالله ميکند. اين توصيه ها نه فقط در ملاقاتهاي خصوصي که در سخنراني هاي عمومي هم مي آيد. اينکه رهبري به ملت توصيههايي بکند طبيعي است... اين همان نقش رهبري است.»
نقش محوري روحانيت در جنبش حزبالله
از ابتداي تأسيس حزبالله تاکنون همواره اکثريت اعضاي شوراي اين حزب را روحانيون تشکيل داده اند و رياست شوراهاي مهم همواره بر عهده يک روحاني بوده است.روحانيون دو نقش مهم براي حزبالله ايفا مي نمايند:
1 ـ ارتباط ميان ولي فقيه و پيروان حزبالله؛
2 ـ حفاظت و صيانت از ماهيت اسلامي حزب و تشکيلات آن و توجيهات شرعي بر اعمال و مواضع حزب از جمله مقاومت و مبارزه جهادي.روحانيون حتي براي لحظهاي از يادآوري به اعضاي حزب در مورد وظيفه و رسالت خويش و تشويق آنان به جهاد و رويارويي با بيگانگان و کفر جهاني باز نايستادند. از اقدامات ارزنده روحانيون معرفي نمودن اقدامات جهادي پيروان حزبالله ، به عنوان عملي مشروع و صحيح در جهت نيل به هدفي متعالي است. حزبالله همواره نياز داشت که هواداران و شيعيان مؤمن را متقاعد سازد که اعمال و اقداماتي که انجام ميدهند اعمالي جهادگرانه بوده است و نه جنايتکارانه؛ زيرا اين اعمال از سوي مظلومان عليه ظالمان و ستمگران صورت گرفته و قطعاً مورد تاييد حضرت بقيتالله الاعظم (عج) است. ـ پي نوشت ها در دفتر نشريه موجود است.