رسانه و سكولاريسم
اشاره
رسانه ابزاري است كه ميتوان آن را در جهت نشر ارزشهاي ديني به كار برد؛ اما به دليل برخاستن رسانه از فرهنگ و تمدن غرب، بايستي به رابطه و چگونگي تعامل رسانه و سكولاريسم آشنا بود تا رسانه در دامان سكولاريسم قرار نگيرد. رسانه ديني، رسانهاي است كه ضمن درك صحيح دين، مرزهاي خود با سكولاريسم و رسانه سكولار را به خوبي بشناسد. نوشتار حاضر بخشي است كوتاه در مقوله رسانه و سكولاريسم.طاها حسينيشايد آنگاه كه «مارتين لوتر» كشيش معترض و متفكر مسيحي در مقابل واتيكان به مبارزه برخاست، گمان نميبرد روزي او سردمدار ديدگاهي معرفي شود كه در قرن 19 و 20 به مخالفت اساسي با دين بپردازد. اساساً واژه سكولار و سكولاريسم با توجه به نگاه و جهانبيني افراد مختلف در معاني متفاوتي به كار گرفته شده است. ترديدي نيست كه مارتين لوتر يك ضد مذهب و مذهبگريز نبود؛ او فقط يك كشيش معترض بود! معترض به سياستهاي نادرست واتيكان. همين سياستها بود كه باعث فرار متفكران غرب از دين و به حاشيه راندن دين و دينمداري در اروپا شد.نيك است براي شناخت و درك صحيحتر ابتدا به بررسي واژه «سكولار» بپردازيم:سكولاريسم را دنيايي اين جهاني و جدايي از كليسا و دين معنا كردهاند.1 در علوم سياسي سكولاريسم به جدايي دين از سياست تعبير ميشود. «وبر» در تعريف آن گفته است: «جدا بودن جامعه ديني از جامعه سياسي، به گونهاياست كه دولت حقّ هيچگونه اعمال قدرت در امور ديني را نداشته باشد و كليسا نيز نتواند در امور سياسي مداخله كند.2همانطور كه در ابتداي بحث به آن اشاره شد، سكولاريسم از ابتدا گرايشي ضد ديني و الحادي نبود، بلكه به صورت «حركتي اصلاحطلبانه با اعتراض به شيوةحاكميت كليسا و با رهبري انديشمندان مسيحي چون سنت آگوستين و مارتين لوتر آغاز شد و تحولاتي را در جامعه و كليساي آن زمان به همراه داشت».3در واقع با گذشت زمان، هرچه از دوره رنسانس گذشت، در نظر سكولاريسم تغييرات بيشتري صورت پذيرفت. در مقابل، نظريهپردازاني چون بلا، لاكمن و استارك و بين بريج با نفي اين ديدگاه تأكيد كردهاند: «با وجود عقلگرايي و مباني علمي و فناورانه جامعه معاصر، دين، خصلت متعادل خود را از دست خواهد داد و مظاهر خاص مذهبي دستخوش تغيير مشهود خواهند شد؛ ولي دين همچنان جايگاه خود را به عنوان كانون توجهات بشري حفظ خواهد كرد.»4به واقع، پايههاي ديدگاههاي علمي - فلسفي از خدا، محوري به عقل محوري و اصالت انسان تغيير يافت و همه چيز دنيايي تفسير شد.ماكياول كه خود را رهرو آگوستين قديس ميداند، اذعان كرد:«هدف سياست جلب رضايت خداست.» ولي معتقد بود سياستي خداوند را راضي ميكند كه رضايت انسان را به دست آورد و رضايت خدا در رضايت انسان خلاصه ميشود. اين نقطة آغازين سكولاريسم است.5اين گونه بود كه خدامحوري به انسانمحوري تبديل شد و اين عقل بود كه ملاك همه چيز قرار گرفت. در اين بين، اهميت ايمان و اعتقادات و ارزشهاي ديني از بين رفت. بايد دانست شروع دوران سكولاريسم كه با رنسانس همراه بود و در پي آن ايمان مسيحي با انسانگرايي فلسفي6 غربي متجدد ميگردد و به عقلگرايي افراطي7 ميانجامد، در ارتباط مستقيم با مسيحيت است و به همين دليل، واژه سكولار و سكولاريسم در برخورد با اديان و فرهنگهاي متفاوت تغيير معنا و مفهوم خواهد داد. گفتني است اصطلاح سكولار و سكولوم از زماني به طور رسمي مطرح شد كه سال 1646 در منطقه رستفالن آلمان طبق قانون حاكميت ملّي، تمام املاك كليسا به تملك دولت وقت درآمد.8 اساس پيدايش سكولاريسم در «غرب مسيحي» بود. آثار موجود درباره سكولاريسم كه توسط روشنفكران و متفكران غربي نوشته شده، نشان ميدهد كه اغلب بحثهاي اين حوزه به جهان مسيحي غربي مربوط است.مارتين (1991) با مقايسه اروپا، آمريكاي شمالي و خاورميانه تصريح ميكند كه سكولاريسم پديدهاي بيشتر اروپايي است و با كشمكشهايي ميان كليسا و نيروهاي دنيوي در تاريخ اروپا و در اوايل دوره جديد ارتباط دارد. اين كشمكشها كه دين را در غرب تا اندازهاي از اعتبار انداخت، در جايي ديگر رخ نداده است.9نميتوان به طور قطعي گفت كه سكولاريسم پديدهاي كاملاً مسيحي و غربي است يا با جريان صنعتي شدن و تجدد غربي پيوند دارد؛ ولي ميتوان ادعا كرد چنانچه ديگر كشورها، تجدد به سبك كشورهاي غربي مسيحي را الگوي خود قرار دهند، با پيآمدهاي سكولاريسم روبرو خواهند شد.10
آيا رسانه ذاتاً سكولار است؟
دربارة تعامل رسانه و سكولاريسم و نسبت اين دو به هم، گروهي معتقدند رسانه ذاتاً سكولار است.نظريه مزبور بر اين مبنا است كه براي نمونه، رسانههاي تصويري كه فرآوردهاي تكنولوژيك از فرهنگ و تمدن غرب هستند، به علت ماهيت و ذات خود، اقتضايي جز آنچه در بستر آن روييده (فرهنگ سكولار غربي) ندارند.
حال اين سؤال پيش ميآيد كه آيا ضرورتاً ميان اين تكنولوژي و متن فرهنگي تمدني و سكولار رسانه پيوند محتوايي وجود دارد؟11اين گروه معتقدند رسانه به علت سرچشمه گرفتن از تمدن و فرهنگ غرب، تحميل كننده همان فرهنگ خواهد بود. پس هيچ فرقي نميكند كه رسانه در شبه جزيرة عربستان باشد يا در ايالات متحده آمريكا و در هر دو حوزة فرهنگي و تمدني، يك خروجي دارد: «ترويج فرهنگ سكولار».
در پاسخ به اين ديدگاه بايد گفت: آيا صنعت چاپ كه فنآوري برخاسته از همين فرهنگ (فرهنگ سكولار) است و به كشورهاي دنيا صادر شده، هم اكنون مروج سكولاريسم است؟چه بسيار كتابها، روزنامهها، مجلات و رسالههايي كه در نقد سكولاريسم، لائيسم، ليبراليسم و ... به چاپ رسيده است. به نظر ميرسد رسانه اگر چه از فرهنگ سكولار برخاسته باشد، ميتواند عليه همان فرهنگ به كار گرفته شود. پس اين نظريه كه رسانه ذاتاً مروج سكولاريسم است نقض ميشود. به واقع هوشمندي انسان به حدي است كه بعد از دوره اوليه استعجاب و شيفتگي در برخورد با يك تكنولوژي جديد، راههاي خاص خود را براي تحميل فرهنگ و منوّيات خويش بر آن تكنولوژي پيدا ميكند.12البته براي جلوگيري از نفوذ فرهنگي سكولاريسم توسط رسانه بايد به نكاتي توجه نمود كه از آفات رسانه به شمار ميآيند. براي نمونه، يكي از شاخصهاي برنامهسازي در رسانهاي مانند تلويزيون، انطباق برنامهها با ميل و انتظار مخاطب است.
از طرفي ممكن است به دليل مختلف، سلايق مخاطبان دچار انحراف شده باشد؛ بنابر اين اگر رسانه تنها به دنبال راضي كردن مخاطب و تأمين سليقه وي باشد، به عرفيگرايي رسيده است و خود مروّج فرهنگ غلط خواهد بود. امروزه رسانه به صورت يك ابزار مهم با دايرهاي گسترده از مخاطبان چنان اهميتي دارد كه جامعه ديني را وادار ميسازد تا با تعيين راهكارهاي صحيح و استراتژي مناسب، اولاً رسانه را به نفع اهداف خود به كار گيرند و ثانياً در مقابل آفتها و تهاجمهاي دنياي غرب تاكتيكي مناسب درپي گيرد.برخلاف تصور كساني كه ميگويند رسانه ابزاري صددرصد سكولار و مناسب نظام غير ديني است، بايد گفت: رسانه قابليتها و اقتضائات ويژهاي دارد كه با شناخت و به كارگيري مناسب، ميتوان آن را در راستاي اهداف ديني به خدمت گرفت.
1.فرهنگ آكسفورد.2.اعواني و ديگران، «ميزگرد سكولاريسم»، نامه فرهنگ، س 6، ش 21، ص 15.3. محمد سليمي، مقاله «فرهنگ، رسانه و فرآيند سكولاريزاسيون»، رسانه تلويزيون و سكولاريسم، قم 1386.4.دكتر ناصر باهنر، مقاله «تمام ريشههاي سكولاريسم در نظريههاي هنجاري رسانه»، رسانه تلويزيون و سكولاريسم، قم، 1386.5.شمس الله مريجي، سكولاريسم، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1382، ص 27.6. Humanism.7. Rationalism.8. منوچهر آشتياني، سكولاريسم و علل جامعه شناختي تكويني و رشد آن، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، 1374، ص 25.9.هميلتون ملكم، جامعهشناسي دين، ترجمه محسن ثلاشي، تهران، تبيان، 1377، ص 316 - 317.10.دكتر ناصر باهنر، پيشين.11.مهندس ابوطالبي، «مقاله «سكولاريسم و تلويزيون»، رسانه تلويزيون و سكولاريسم، قم، 1386.12.همان.