دجّال‌جذاب! - دجال‌جذاب! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دجال‌جذاب! - نسخه متنی

عليرضا كميلي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دجّال‌جذاب!

عليرضا كميلي

نمي دانم درست است يا نه!؟ اما شايد آن دجّال وعده داده شده آخرالزمان را که يک چشم دارد و موهاي بسيار و از هر مو آهنگ‌هايي توليد مي‌کند بتوان از باب "کلّم الناس علي قدر عقولهم"بر همين رسانه‌هاي کنوني تطبيق داد که ابزار گسترش بندگان شيطان شده اند و مردمان را از آسمان دور مي سازند و به انواع لذايذ دنيوي جذب مي‌کنند... شايد! با نوجواني از مسجد محله‌مان که امروز اول دبيرستان است و کم کم قد کشيده و مويي هم بر صورتش جوانه زده، قرار گذاشته بودم تا صبح زود، به حرم امام رضا (ع) برويم. در طول مسير بخش‌هايي از ده‌ها اثر رپ خوان‌هاي ايراني را از ام‌پي فورش پخش کرد که لابلايشان، مداحي مداحان مدرن نيز بود!

آري! نسل هاي گذشته گرچه گوشه‌اي از فرهنگ مادي متأثر از مدرنيته را ديدند و چشيدند اما آن‌چنان که عنصر رسانه هاي غربي بر تربيت و شخصيت نسل جديد مؤثر افتاده است، شايد به دليل عدم گسترش ابزارهاي رسانه اي، بر آنان اثر نداشت و هر چند تعداد بالاي جمعيت اين سنين و مشکلات کشور، مسائلي را در زمينه شغل و ازدواج و مسکن و... آنان بروز داد، آثار مخرب فرهنگي و از خود بيگانگي هاي مولود رسانه‌ها، در ايشان کم‌تر ديده مي‌شد.نسل جديد اما ارتباط تنگاتنگي را با رسانه‌هاي جديد دارد که حجم استفاده از اينترنت، رايانه، سي دي و دي وي دي هاي فيلم‌ها، گيم نت ، بازي‌هاي رايانه‌اي، موبايل و حتي ماهواره دليلي بر اين مدعاست تا جايي که امروزه معضلي به نام تلفن همراه در بسياري از مدارس ابتدايي و راهنمايي نيز به چشم مي‌خورد! رسانه‌هاي جديد از آن‌جا که عامل غفلت‌زايي و سرگرمي‌اند، به گونه‌اي شگفت انگيز از طرح مسائل جدي، ايجاد سؤالات اساسي و روحيه تلاش و جستجو، در ذهن نوجوانان و جواناني که در اين سن دچار تغييرات طبيعي روحي و رواني و شکل‌گيري شخصيتي نيز هستند، جلوگيري مي‌کنند و فضايي سرشار از لودگي و تنهايي و احساسات دروني و تحريکات جنسي را جايگزين آن‌ها مي‌نمايند و اين‌چنين است که نسل رسانه را پرآسيب و بحران‌زا مي‌بينيم.

از طرفي، محتواي اين رسانه‌ها، مدتي است که در حال بومي شدن اند و شکل‌گيري گروه‌هاي متعدد رپ خوان و موسيقي‌هاي آماتوري نشانه آن اند که شايد به دليل ارتباط گيري راحت تر از جهت فارسي بودن زبان خواننده ها و جديد بودن سبک و محتوا، اتفاقا با استقبال گسترده نسل جديد هم روبرو شده اند و مي بينيم که راديوهاي بيگانه نيز برنامه‌هاي ويژه اي را براي بررسي و ضريب دهي به مقوله "رپ ايراني"اختصاص مي دهند! متأسفانه عناصر ديگر جامعه نيز مقوّم اين مقوله فرهنگي شده اند و مثلا در عرصه اقتصادي، تجملات و مصرف‌زدگي و ... به صورت بي‌رويه رواج يافته و مدلي کاملا مادي از زندگي را بازتعريف کرده است و جالب اين‌که بسيار مي‌بينيم افرادي، گرچه از آثار فرهنگي مدرنيته نگرانند اما از درک اين رابطة ماهوي ميان اقتصاد و فرهنگ و به عبارتي ابعاد وجودي انسان و جامعه انساني عاجزند و همزمان در ورطه دنيا و لذايذ آن غوطه ورند و نمي‌دانند که بزرگ‌ترين مقتضي تربيت، ترک دنيا و بزرگ‌ترين مانع آن، حب دنياست و اين‌ها همه جلوه هايي از دنيازدگي مفرط جامعه ما مي باشند.1

مواجهه نرم!

حال سؤال اين است که در مقابل اين جريان چه بايد کرد؟ آيا مي‌توان جلوي گسترش ابزارهاي رسانه را که عامل گسترش استفاده از رسانه ها نيز هستند، گرفت؟ آيا مي‌دانيم که امروزه حتي در برخي موبايل‌ها امکان مشاهده مستقيم شبکه‌هاي ماهواره اي وجود دارد؟ آيا در اين شرايط، چيزي به نام سانسور شدني و متصور است؟

به نظر مي‌رسد نمي‌توان مانند برخي غرب‌زده‌ها، از آزادي افسارگسيخته دم زد و جامعه را به حال خود رها کرد و در سکوتي تلخ، روند تدريجي اندوليزاسيون جامعه اسلامي را بار ديگر به نظاره نشست! با وجود اين، راه حل چيست؟! بخشي از راهکارهايي که تاکنون در قبال اين مسأله مطرح شده اند، ناظر به مواجهه ايجابي با اين رسانه ها هستند. براي مثال، ساختن بازي‌هاي رايانه‌اي سالم، گسترش شبکه‌هاي تلويزيوني و توليد برنامه‌هاي سالم، آموزش خانواده‌ها و تذکر آفت‌هاي رسانه‌ها و چگونگي استفاده سالم از رسانه هاي فراگير جديد و... که همگي مي‌توانند راهبردهايي مناسب باشند و بايد از مهجوريت به در آمده، مورد توجه اهل فرهنگ، هنر و رسانه قرار گيرند. اما به نظر مي رسد بايد مسأله را در سطحي عميق‌تر بررسي کرد؛ چرا که حجم توليدات و توان طرفين از تعادل و موازنه کافي و لازم برخوردار نيست.

براي فهم بهتر مسأله، جوان و نوجوان امروزي را که در دهکدة جهاني مولود رسانه‌هاي ارتباط جمعي زندگي مي‌کند، مشابه فردي در نظر بگيريم که در کشوري داراي اديان و مسلک‌هاي مختلف زندگي مي‌کند و آن‌گاه که قوه تعقل و چرايي‌طلبي‌اش جوانه مي زند، چه بسا بر تربيت سنّتي خود پشت پا زند و آزادي لازم براي هر تغييري را نيز دارا باشد. با اين فرد چه بايد کرد؟ به نظر مي رسد پاسخ به اين سؤال را بايد در مسأله‌اي مهم يعني"اصلاح فرآيند تربيت به سمت تربيت مصونيت زا"يافت.

در تربيت مصونيت زا، فرد بايد با همه عناصر فکري و روحي مورد نياز خويش از باب تعقل و شناخت و نه عادت و پيروي کورکورانه وارد شده باشد و پس از شنيدن آراي مختلف، به نحوي که آزادي انتخابش محدود نبوده باشد، به سوي راه درست هدايت گردد. البته پيدايش لوازم اين فرآيند تربيتي در جامعه ما، به دليل نبود زيرساخت‌هاي لازم دشوار است. 2

در اين فرآيند نيز، بار ديگر عناصر اساسي مسأله تربيت، يعني مدرسه، خانواده، رسانه‌ها و ساير مراکز، نقشي بسزا ايفا مي‌کنند و هر يک بايد به فراخور هدف گذاري جديد خود به امکانات و توانمندي‌هاي لازم مجهز شوند. براي مثال، اگر روند شکل‌گيري باورها و مباني فکري و اعتقادي فرد، در تربيت رايج، تقليدي و شناسنامه‌اي‌است، چنان‌چه خانواده ها نيز توان آن را ندارند تا در فرآيند جديد، روشي استدلالي را با فرزند خود در پيش گيرند، اين خلأ را بايد مدارس، مساجد، رسانه‌هاي جمعي، کلاس‌هاي آموزشي و... پر کنند. در مجموع، براي دستيابي به توفيق پايدار و مؤثر در مواجهه با رسانه‌هاي جديد بايد آن را مواجهه‌اي نرم‌افزاري و در سطح معرفتي و تربيتي ببينيم و نه در سطح ابزاري و سخت افزاري و لايه‌هاي رويين فرهنگ مدرن، که ما را به وادي فرم‌گرايي و جذابيت‌‌هاي رايج در رسانه‌ها و مجلات زرد خواهد انداخت.



1.ر.ک: استاد دلشاد تهراني، سيري در تربيت اسلامي.

2.ر.ک: شهيد بهشتي، نقش آزادي در تربيت کودکان.

/ 1