تاملی در ماهيت کارآگاه گجت! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاملی در ماهيت کارآگاه گجت! - نسخه متنی

ليلا‌خرمي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاملي‌در‌ماهيت‌کارآگاه‌گجت! :
آيا‌بشر‌به‌رسانه‌نيازمند‌است؟

اشاره

شايد بهتر باشد با دو سوال شروع کنيم: آيا رسانه يک نياز است؟

و اگر هست، چه نيازهايي را برآورده مي سازد؟

امروزه نياز به رسانه به عنوان يکي از نيازهاي اساسي بشر در کنار آب و غذا و مسکن در باور عمومي پذيرفته شده است. در اين يادداشت کوتاه تنها به تشکيک در ماهيت اين نياز پرداخته شده، و نه ارائه راه حلي براي يک مشکل. در اين جا اساسا اصل نياز به اين رسانه ها زير سوال رفته است.

ليلا‌خرمي

مارشال مک لوهان گسترش ابزار و تکنولوژي را گسترش بدن خود انسان مي داند و اين ابزار اتوماتيک، مانند انواع دست و پاي اضافي و امکانات متعدد و پيشرفته کارآگاه گجت براي دستگيري يک ظالم (که از قضا هرگز هم دستگير نمي شود و تنها نقشه هايش لو مي رود)، قرار است انواع نيازهاي بشر جديد را برآورده سازد.

اگر در دوران ماقبل مدرن از جار زدن و حنجره و طبل براي اعلام وقايع و دستورات حکومتي استفاده مي‌گرديد، امروزه رسانه هاي جديد، شکل تکميل يافته آن جار زدن و طبل زدن نيستند، بلکه ماهيتا از آن ها متفاوتند و به گفته شهيد آويني: بايد گفت بسياري از نيازهايي که توسط اين رسانه ها برآورده مي‌شوند، در گذشته وجود نداشته‌اند، هم نيازها جديد هستند و هم متعلقات اين نيازها.
(آينه جادو، مقالات سينمايي، صفحه 103)

رابطه مخاطبان با اين رسانه هاي مدرن، به ويژه رسانه هاي تصويري مانند تلويزيون، سينما و ويدئو و ماهواره يک رابطه تسخيري و بالاختيار است، اما رسانه هاي قديم، رابطه تسخيري با مخاطب نداشتند و کليت مغز او را در انحصار خود در نمي آوردند.

و چرا تسخير؟

از آن جا که تسخير روح بشر براي تاثيرگذاري روي او و مسخش به عنوان يک آدم آهني و ربات بي‌عاطفه براي اهداف سرمايه داري و امپرياليسم و استعمار يک نياز اساسي است، انساني که مسخ نگردد، لاجرم فکر خواهد کرد و چنانچه فکر کند، مسلما به تناقض هاي موجود در جامعه و بي عدالتي و جنايات يک نظام اجتماعي اعتراض خواهد نمود.

آيا اساسا ما نيازي به ارتباطات اجتماعي داريم؟

روانشناسان مي گويند بله. يک نياز رواني براي تکامل روح بشر است. البته اين طور است ولي آيا نيروي تفکر و تعقل ما در گرو ارتباطات است که رشد مي کند و نسبت خود را با جهان درک مي نمايد؟

اين که از کوچک‌ترين اتفاق رخ داده در عالم، از اکتشافات و اختراعات علمي گرفته تا انواع حوادث و جنايات و جنگ ها تنها باخبر باشيم، چه کمکي به درک درست ما از جهان پيرامون و کشف اين نکته که در کجاي عالم قرار داريم و به عنوان يک خليفه خدا در زمين قرار است چه کنيم و تکليف خود را بشناسيم مي کند؟

بگذريم از اين که آيا اين اخبار مطابق واقعيت به ما عرضه مي شوند يانه، صرف اطلاع داشتن از يک موضوع، ما را به درک دروني آن راهنمايي مي کند؟

در عصر انفجار اطلاعات و درحالي که رسانه ها مداوم مغز ما را با انواع اطلاعات مفيد و غير مفيد براي زندگي دنيوي يا اخروي بمباران مي کنند، اولويت براي ما دانستن يک خبر داغ قبل از ديگران است.
جذابيت اطلاع داشتن، روح ما را تسخير کرده و چنان که مي بينيم، هر روز و هرشب و هر لحظه، خبر کشتار و جنايت و تبهکاري و فساد سياسي و اقتصادي و جنگ و اشغالگري فراوان مي بينيم و مي شنويم و اين شيفتگي نسبت به اخبار و نه اين که اين اخبار با ما چه مي کنند و چه تاثيري بر ما مي گذارند، ما را تسخير کرده است.

رسانه به شکل جديد آن، نياز آفريني شده است و لزوما نيازهاي فطري و طبيعي ما را برآورده نمي سازد. رسانه ها ما را مسخ گونه به خود وابسته کرده اند، فارغ از آن که بايد برخاست، و براي تغيير مسير غلط آحاد بشر، چاره اي انديشيد

/ 1