ما را به كجا ‌مي برند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ما را به كجا ‌مي برند؟ - نسخه متنی

محمد حسين ظريفيان يگانه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأملاتي‌تاريخي‌بر‌كاركرد‌رسانه‌در‌باز‌توليد‌فرهنگ‌ملّي‌ايرانيان :
ما‌را‌به‌كجا‌مي‌برند؟

اشاره

«رسانه‌همان پيام است».1 اين سخن را جوهره‌انديشه مارشال مك لوهان، مبدع نظريه دهكده جهاني، دانسته‌اند كه با شناخت منظومه فكري او و ديگر همسلكانش در مغرب زمين درمي‌يابيم كه برداشت ايشان از كاركرد رسانه در پروژه جهاني‌سازي بيهوده و ناروا نيست. آن‌چه موجب حيرت مي‌شود، غفلت كساني است كه در اين سوي زمين هنوز رسانه را ابزار مي‌پندارند. صورت مسأله اما بسيار ساده است. پروژه جهاني‌سازي و نه جهاني شدن - كه غرب‌مدرن اصرار دارد اين هژموني را در قالب «شدن» به كار برد2 - در آغاز با تكيه بر گزاره‌هاي اقتصادي قدم به عرصة گفتمان جهاني نهاد؛ ولي ديري نپاييد كه مأموريت نهان خود را در ابعاد سياست و فرهنگ فاش ساخته و سعي در تحميل ارادة خويش بر جهان و ديگرگوني هويت‌ها دارد. از آن روست كه ارتباطات به عنوان كليدي‌ترين علم و صنعت اين آوردگاه هيچ‌گاه چون امروز اهميت نداشته و اين همه به رشد سرسام‌آور رسانه‌هاي ديجيتال انجاميده است؛ رشدي كه با اخراج ادراكات بشري از قالب‌هاي زمان، مكان، تاريخ، فرهنگ و در يك كلمه «هويت بومي»، همه چارچوب هاي اساسي بشري را مي‌شكند.

محمد حسين ظريفيان يگانه

اگر روند جهاني سازي در دوره «پيش صنعتي» با فتح قاره آمريكا در 1492 ميلادي و شتاب استعمار اقتصادي در ابتداي قرن 17 پس از تأسيس شركت هلندي «كمپاني سرمايه‌گذاري هند شرقي» آغاز شد و در «دوره صنعتي» با رشد روز افزون صنعتي اروپاي قرن 18 و 19 و شكل‌گيري نظام نوين اقتصادي پس از جنگ جهاني دوم و تأسيس بانك جهاني و صندوق بين المللي پول بر سرعت خود افزود، در دوره «فراصنعتي» اما اين تنها اقتصاد نيست كه يكه تاز ميدان تسخير جهان است، بلكه «انقلاب انفورماتيك» يا همان تعبير پر مفهوم «انفجار اطلاعات» است كه پس از دهه 1970 آرايش چهره روزگار را ترسيم كرده و الگوهاي اداره فكر و فرداي مردمان را ترسيم مي‌كند.

در اين الگوها رسانه‌ها سبك انديشه و اقدام انسان‌ها را باز توليد مي‌كنند و لحن گفتمان و همه ارزش‌هاي فكري و اجتماعي يا همان فرهنگ جوامع توسط رسانه‌ها تنظيم و ارايه مي‌شود.

رسانة رساله

بسياري از انديشوران، هويت ملي ايرانيان در دوران كنوني را متأثر از سه مؤلفه اساسي «ايران» ، «اسلام» و «غرب»‌دانسته‌اند. آشنايي ايرانيان با فرهنگ و تمدن غربي به مقطع تاريخي و عبرت‌آموز شكست ايران در جنگ‌هاي ايران و روس در عهد قاجار و آغاز چالش ميان هويت ايراني اسلامي با فرهنگ مهاجم غربي باز مي‌گردد كه اين جدال سخت تا به امروز جدي‌تر و همه جانبه‌تر شده است.

«صفويه» به عنوان سلسله‌اي پادشاهي، از بي‌عدالتي‌هاي حكومت‌هاي شاهي مبرا نبوده و نيست. آن‌چه اما اين برهه تاريخ را مورد توجه منصفان قرار داده، نه وجوه سلبي آن كه جنبه ايجابي اين سلسله است كه سرآغاز تحولي نوين در تاريخ ايران با عنوان «بازتعريف هويت ايراني» به شمار مي‌آيد. رمز پايه‌گذاري اين تحول و توفيق در اين عرصه را مي‌بايد در شريعت‌مداري و موقعيت‌شناسي مؤسسان اين سلسله در درك واقعيت‌ها و نيازمندي هاي واقعي ايرانيان دانست. 3

هنر صفويه پس از 9 قرن از ورود اسلام به ايران، ايجاد يكپارچگي در سرزميني بود كه از شمال به چچن امروز، از جنوب به دو زاويه خليج فارس، از شرق به قندهار و كابل و از غرب به بين النهرين منتهي مي‌شد و 15 حكومت در آن حكمفرمايي مي‌كردند. اين يكپارچگي جز در سايه بازتعريف فرهنگ ملي و با وارد ساختن قوي عنصر مذهب در عنصر مليت ميسر نشد.

اين قوام، مرهون نقش آفريني جدي عالمان و فقيهان و محدثان شيعي در جاي‌جاي تثبيت اين هويت است؛4 هويتي كه با اجابت دعوت از سوي عالمان بزرگ شيعي چون محقق كركي رضوان الله عليه و پذيرش مسؤوليت نايب السلطنه شاه طهماسب صفوي از سوي وي و اعلام اثر فقهي «قواعد» علامه حلي به عنوان يگانه مرجع قوانين حقوقي از سوي شاه اسماعيل و تربيت شاگردان فراوان و تبليغ و تبيين اصول مذهب شيعه و حمايت از اقدامات دين‌مدارانه حكومت صفويه ريشه‌دار شد و از رسانه‌هاي محدود آن زمان هم‌چون كتاب‌ها و رساله‌ها و بيانيه‌ها و نامه‌ها و خطابه و وعظ و ارتباطات چهره به چهره، نيك بهره جست.

تأثير‌گذارترين و موج‌آفرين‌ترين رسانه آن روز كه پس از آن نيز در سخت‌ترين تهديدها عليه هويت ملي ايران به كار آمد، «رساله»ها و «بيانيه‌»هاي عالمان و فقيهان بزرگي است كه ضمن يادآوري آموزه‌هاي اسلامي ايراني در بازتوليد و تقويت هويت ملي، به شدت مؤثر مي‌افتاد. تاريخ توانسته است تعداد فراواني از اين رساله‌ها را در خود ثبت كند كه رساله جهاديه مرحوم آيت الله سيدمحمد مجاهد (ره) و فتواي كوتاه، پر مضمون و انقلابي ميرزاي بزرگ شيرازي (ره) در تحريم تنباكو از آن جمله اند.5

هويت در محاق

نفوذ مدرنيته و مظاهر آن زودتر از آن‌چه تصور مي‌شد، مشخصه‌هاي هويتي ايران را دچار اختلال كرد. اين اختلال نخست از ناحيه منورالفكران صدر مشروطه بر هويت ملي تحميل شد. شتابزدگي و خودباختگي جريان روشنفكري از يك سو و اوج ضعف و انحطاط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي قاجار از سوي ديگر، انگيزه و توان بازتعريف مفاهيم نو را سلب كرد؛ چنان‌كه نگاه ژرف فقيهان نامداري چون مرحوم آخوند خراساني (ره) و ميرزاي ناييني (ره)6در بازتوليد هويت ملي ايراني در مواجهه با مفاهيم جديدي چون عدالتخانه، مشروطيت، مجلس شورا، قانون،‌آزادي و ... كارگر نيفتاد و خروش دين‌مداران بزرگي چون شهيد آيت الله شيخ فضل الله نوري (ره) و شهيد آيت الله بهبهاني (ره) نيز فرجامي جز شهادت، حرمان و ترور نداشت.7

بحران هويتي كه ريشه‌هاي فكري و فلسفي آن در دوران پر فراز و نشيب مشروطه شكل گرفت، در دوران سياه پهلوي به اوج خود رسيد. گناه اصلي اما بر عهده كساني بود كه با سطحي‌ترين و مبتذل‌ترين برداشت از مدرنيته تنها ظواهر مادي آن را فهم كردند و ساليان درازي رسانه‌هاي نوظهور را به استخدام اين دريافت كودكانه خويش درآوردند. ديدگاهي كه رمز پيشرفت ايران و ايراني را در فرنگي شدن از «فرق سر تا ناخن پا»8 مي‌دانست و ثمرة آن، رونق فرهنگ عوامانه براي سرگرم كردن توده‌ها به جاي فرهنگ عاميانه برآمده از هويت ملي شد.

فاجعه‌بارترين آسيب بحران در هويت ايراني را مي‌توان در ايجاد شكاف ميان دو عنصر مليت و ايراني بودن به نظاره نشست. اين ساحت رسانه بود كه چون باتلاقي، جامعه فكري ايران را در محاق تصور بي‌هويتي فرو مي‌برد؛ تصوري كه با تلقين‌هاي پي در پي در كتاب‌ها، رمان‌ها، اشعار، نشريات، روزنامه‌ها و بعدها در نمايش‌ها و فيلم‌ها به تصديق تبديل گشته و در حقيقت معلول استيلاي فرهنگي غلط و وابسته بر ملتي بود كه نه تنها به فقر فرهنگي مبتلا نبود كه بر قيمتي‌ترين گنج‌ها تكيه زده بود و «آن‌چه خود داشت ز بيگانه تمنّا مي‌كرد.»

آغازي بر يك پايان

دغدغه ابتلاي به بي‌خودي و فراموشي خودي و لزوم بازگشت به خودي خود - كه همان هويت اسلامي ايرانيان است - موضوعي بود كه سال‌هاي سال اذهان برخي نخبگان جامعه ايران را به خود مشغول كرده بود. نخست طيفي از روشنفكران كه سعي در توجيه روشنفكرانه دين داشت و به جريان «نوگرايي ديني» شهرت يافت. «جلال آل احمد» كه براي اولين بار به طور جدي با انتشار دو كتاب «غرب‌زدگي» و «در خدمت و خيانت روشنفكران» به بحران هويت ملي و دست‌اندازي غربيان و غربزدگان به آن از ديدگاه غربزدگي پرداخت، انديشه بازگشت به هويت خودي را پي گرفت و آن را ناظر به درمان پديده رواني خاصي دانست كه در طول دوره‌هاي مختلف با انگيزه نابودي اعتماد به نفس و باور به توانمندي خويشتن و هويت ملي به نخبگان و توده‌ها تلقين شده بود. 9

دومين و مهم‌ترين جريان فكري كه دغدغه‌مند هويت ملي ايران بود، از يك سو فرهنگ اسلامي و شاكله هويت ديني ايران را به درستي فهم كرده بود و از سوي ديگر با بدنه اجتماعي و اقشار گوناگون ملت ارتباطي ديرين و عميق داشت. ادبيات اين جريان ديني برخاسته از متن حوزه‌هاي علميه و طبقات متدينين بود. اوج اين اقبال و علقه را مي‌توان در سبك بيان و مفاهمه سلسله جنبان اين جريان فكري يعني حضرت امام خميني (ره) در كشاكش پانزده سال مبارزه و يك دهه رهبري امت مشاهده كرد. امام (ره) كه فهمي عميق و دقيق از رسانه و كاركرد آن داشت به خوبي در دوران پرفراز و نشيب پيشوايي ملت با صدور اعلاميه‌ها و بيانيه‌ها و انجام گفت و شنودها و مصاحبه‌هاي راديو - تلويزيوني انديشه و آرمان هويت بخش خود را - كه مبرم‌ترين نيازهاي ملت بود - فرهنگ‌سازي كرد.10

پيروزي انقلاب اسلامي ايران و حاكميت نظام مردم سالاري ديني، فصلي نوين و بي‌بديل از بازتوليد هويت ملي ايرانيان را پيش روي جهانيان گشود كه مي‌كوشد با نفي نابرابري‌ها و بي‌عدالتي‌ها و عمق بخشيدن به پيوند دو عنصر مذهب و مليت «نقشه پيشرفت اسلامي - ايراني» را ترسيم كند و در پس آن با بازتوليد هويت ملي ايرانيان در عصر حاضر نويد بخش تمدن باشكوه اسلامي باشد. هرچند به فرمودة رهبر فرزانه انقلاب اسلامي «[تدوين نقشه پيشرفت اسلامي ايراني] به طور كامل انجام نگرفته است و بايد بشود. اما هميني كه ما فهميده‌ايم كه بايد برگرديم به نقشه اسلامي - ايراني، اين خودش موفقيت بزرگي است.»11

رسالت رسانه‌ها - كه «امروز در دنيا فكر، فرهنگ، رفتار و در حقيقت هويت فرهنگي انسان‌ها را القا مي‌كنند، تعيين كننده هستند... و مي‌توانند ملت‌هايي را از هويت انساني خودشان و هويت ملي‌شان تهي كنند»12 در اين ميان بي‌بديل و تاريخ‌ساز است. چه آن‌كه جهت‌دهي افكار عمومي براي بازشناسي و فهم عميق و باور‌مندي نسبت به مؤلفه‌هاي هويت ملي و ايجاد فضاي مطالبه «نقشه پيشرفت اسلامي - ايراني» تابعي از دلبستگي و ميزان دغدغه‌مندي اصحاب رسانه و باور و انگيزه حاكمان و نگاه دولت‌ها13 در هر دوره است.

امروز و پس از گذشت سه دهه از حيات مبارك نظام اسلامي و عبور از عقبه‌هاي دشوار و كسب تجربه‌هاي تلخ و شيرين از حاكميت جريان‌هاي گوناگون فكري سياسي از ملي‌گرايان و ليبرال‌ها و اخلاف ناصالحشان در دوره اصلاحات - كه خاطره غم‌انگيز حركت به سوي ايجاد بحران در هويت ملي و شارلاتانيزم مطبوعاتي دوران مشروطيت را تجديد نمودند14 - گرفته تا نيرو‌هاي معتقد به اصول و آرمان‌هاي نظام اسلامي و مكتبي، طليعه و بركات حاكميت نگاه اصول‌گرايانه با تكيه بر بازگشت به شعارهاي اساسي انقلاب اسلامي و باورمندي به گفتمان «ما مي‌توانيم» بيش از پيش هويدا و اميدبخش است.




1.مارشال مك لوهان، براي درك رسانه‌ها، ترجمه سعيد آذري، مركز تحقيقات صدا و سيما، 1377.

2.معمولاً رسم غربيان بر اين است كه هژموني را در قالب «شدن» به كار مي‌برند؛ يعني يك فرآيند و اتفاق كه قهراً در حال رخ دادن است. از اين رو از آن به عنوان «گلوباليزيشن» ياد مي‌كنند و نه «گلوباليسم». اين بهترين شيوه براي افكار توده‌هاست.

3.موسي نجفي، و موسي حقاني، تاريخ تحولات سياسي ايران و تكوين دولت - ملت در گستره هويت ملي ايرانيان، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1384، صص 41 - 39.

4.همان، ص 50.

5.سعيد زاهد، جنبش‌هاي اجتماعي معاصر ايران، انتشارات سروش، 1381، ص 90.

6.سيدمصطفي تقوي، فراز و فرود مشروطه، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1384،‌صص 242 و 243.

7.درباره بهره‌گيري شيخ شهيد (ره) از رسانه‌هاي مكتوب و فضاي سياه آن دوران در عدم چاپ بيانيه‌ها و لوايح ايشان و اقدام وي براي خريد دستگاه چاپ رك؛ جمعي از نويسندگان مجله حوزه، روحانيت و مشروطه، مؤسسه بوستان كتاب، 1385، صص 420 - 422.

8.اشاره به سخن مشهور ميرزا ملكم خان ناظم الدوله، پدر روشنفكري بيمار در ايران، رك؛ سيدجلال الدين مدني، تاريخي سياسي معاصر ايران، انتشارات امير كبير، 1362، ج1، ص 95.

9.حميد پارسانيا، حديث پيمانه، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها، 1380، ص 344.

10.براي نمونه ايشان مي‌فرمايد: «ما بايد اين را بفهميم كه همه چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم. ما كه خودمان را گم كرده بوديم بايد اين «خودِ گم كرده» را پيدا بكنيم.» كلمات قصار امام خميني (ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) 1372، ص 73.

11.پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري مد ظله، بيانات معظم له در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه شيراز، 14/2/1387.

12.پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري مد ظله - بيانات معظم له در ديدار مديران و برنامه‌سازان رسانه‌هاي كشورهاي مختلف، 26/2/1385.

13.شوراي فرهنگ عمومي كشور در خرداد سال جاري با تدوين «سند هويت ملي ايرانيان»، عناصر آن را بدين ترتيب تبيين نمود: 1. روح معنويت، تعبد و توحيد 2. اسلام مبتني بر معارف قرآن كريم و مودت اهل بيت (ع) 3. ولايت‌مداري 4. سرزمين ايران 5. زبان و خط پارسي 6. تمدن و تاريخ ايران 7. مهدويت، انتظار و رسالت تاريخي ايران. خبرگزاري فارس به نقل از دكتر منصور واعظي، دبير شوراي فرهنگ عمومي كشور، 21/3/87. ناگفته پيداست كه نگاه ارزش‌مدارانه و مكتبي دولت نهم در تدوين اين سند متبلور است.

14.رك؛ جهاندار اميري، اصلاح‌طلبان تجديدنظرطلب و پدرخوانده‌ها، مركز اسناد انقلاب اسلامي - 1386 صص 150 - 141 و 193 - 189.

/ 1