تعددونفوذگستردة رسانههايصهيونيستي :
مطبوعاتونشريات
اشاره
اروپاييان در سالهايي نه چندان دور، يهوديان را نماد فساد و نيرنگ مي دانستند و آنها را موش کثيف مي ناميدند؛ اما چه شده که امروزه در دانشگاهها و رسانههاي دنيا، يهوديان و به تبع آن صهيونيستها سمبل هوشياري و زيرکي ناميده ميشوند؟ و در هر فيلم و کارتوني موش سرآمد زيرکي، فهم و شعور است؟ شايد در مسير رسيدن به پاسخ، اين سخن خاخام «راشورون» راهنماي ما باشد که در 1869 گفت: «اگر طلا نخستين ابزار ما در سيطره و حکومت بر جهان است، بيترديد مطبوعات و روزنامهنگاري دومين ابزار ما خواهد بود.» بيگمان چنانچه در آن سالها سينما و تلويزيون وجود داشت، وي پيش از مطبوعات، به اين دو ابزار رسانهاي اشاره ميکرد، همانگونه که بعدها آنان سينما را «ساحل نجات» خود ناميدند و در شبکه هاي جهاني تلويزيوني نفوذ کردند. امروزه رسانههاي گروهي، مهم ترين ابزار جنگ رواني و استعمار فرانو و ناتوي فرهنگي شده اند. در اين نوشتار بر آنيم که نفوذ صهيونيستها در رسانههاي متعدد را به اجمال بررسي كنيم. محمدحسين فرج نژادامروزه نام رابرت مردوخ (روپرت مرداک)، يهودي استراليايي الاصل، با نام غولهاي رسانهاي عجين شده است. او اکنون سمبل جهانخواران بي خيالي شده است که حاضرند از هر وسيلهاي براي رسيدن به اهدافشان در مسير استعمار فرانو و نبرد سايبرنتيک و رسانهاي استفاده کنند. رابرت مردوخ سالها پيش که روزنامه تايمز در مشکلات شديد مالي به سر ميبرد، آن را خريد و بدين ترتيب يك يهودي، سمبل لندن مدرن شد. او همچنين اندکي بعد روزنامه ساندي تايمز را خريداري کرد و مالکيت سه مجلة انگليسي سان (پوچگرا و مبتذل با تيراژ حدود سه ميليون و هفتصد هزار نسخه)، نيوز آو دِوُرد (اخبار جهاني که نشريهاي مبتذل و حادثهاي و خبري با تيراژ حدود چهار ميليون نسخه مي باشد) و سيتي مگزين را از آنِ خود کرد. وي مجلات و روزنامههاي فراواني را نيز در استراليا، امريکا و چين زير سيطره خود آورد و در تمام آنها با محوريت فوتبال و حادثه و سکس، توانست مشتريان غفلتزده بسياري را جلب کند. رابرت مردوخ همچنين مالک شرکتهاي سينمايي، تلويزيوني و ماهواره اي متعددي همچون فاکس، اسکاي، فاکس نيوز و شرکت بزرگ فوکس قرن بيستم نيز، ميباشد. در امريکا، روزنامه نيويورک تايمز در سال 1896 که با بحران مالي روبرو شده بود، توسط آدولف اوش يهودي خريداري و صهيونيستي شد. صهيونيستها همچنين نفوذ فراواني بر واشنگتن پست دارند. آنها افسارِ روزنامه هاي ديلي نيوز، نيويورک پست، و استارليجر و سان تايم را نيز در دست خود گرفتهاند و بر مجلات فاريتي (هنري سينمايي)، تايم (که در سال 1981 به تيراژ 5/4 ميليوني رسيد) و نيوزويک (که در سال 1981 به تيراژ سه ميليوني رسيد سيطرة کاملي دارند. در فرانسه مجلات يهودي نوفوکاييه و دفاتر جديد و اکسپرس و خانواده کارگر و روزنامههاي فيگارو و لوکوتيدين و فرانس اسوار و مردم، تحت نفوذ عميق صهيونيستهاي مقتدر فرانسوي هستند.خبرگزاريها
ژوليوس رويتر يهودي که در سال 1816 خبرگزاري خود را راهاندازي کرد، از پيشگامان تسلط خبري صهيونيستها بر مراکز بزرگ توليد خبر در جهان به شمار ميآيد. آسوشيتدپرس در 1848 توسط پنج روزنامه تأسيس شد و امروزه از مهمترين منابع رسانههاست. در 1907، اسکريپس و هوارد، خبرگزاري اسکريپس هوارد يونايتدپرس را بنيان نهادند. در 1909 ويليام هرست که در راه آرمانهاي يهودي از هيچ تلاشي فروگذار نميكرد، خبرگزاري اينترنشنال نيوز سرويس را افتتاح کرد. اين دو خبرگزاري در سال 1958 با عنوان يونايتدپرس اينترنشنال متحد شدند. در فرانسه نيز يکي از يهوديان خانواه هاواس، آژانس هاواس را در سال 1835 بنيان نهاد که بعدها خبرگزاري دولت اين كشور شد.فيلم و سينما
امروزه به آساني ميتوان در دايره المعارفهاي اينترنتي ليست هايي بسيار طولاني از يهوديان و صهيونيستهاي بازيگر، کارگردان و تهيه کننده در سينماي جهان يافت. کافي است در سايت Wikipedia ، Freedictionary يا سايت هاي جستجو، عبارت هايي چون Jewish actor (Zionist)، Jewish Director(Zionist)، Jewish Produer (Zionist)يا Hollywood Juda (Zionism) را وارد کنيد تا ليست هاي بلندي به شما ارائه شود. به دليل نفوذ بسيار بالاي صهيونيستها در هاليوود، يهوديان ضد صهيونيست هيچ جايگاه مهمي در سينماي امريکا ندارند و تجربه هم نشان داده که مخالفان مسيحي يا يهودي صهيونيسم هرگز نتوانستهاند تأثيري بر جريان مسلط سينماي جهان داشته باشند. در اين بين، اسامي مشهوري ديده ميشود؛ همچون استيون اسپيلبرگ، رومن پولانسکي، استنلي کوبريک، تيم برتون، وودي آلن(با نام يهودي آلن کونيگسبرگ)، مل بروکس (با نام اصلي يهودي ملوين کامينسکاي)، بيلي وايلدر، سيدني پولاک، جوئل سيلور، برانکولاستيگ، آدولف زوکر، ساموئل زلستر، رابرت مردوخ، سام گلدوين، جفري گاتنبرک، کارل لامل، مارکوس لوي، لوئيس بي ماير، جک وارنر، جري لوئيس، سام ريمي، اليور استون، اريک فون اشتروهايم، ديويد زوکر، جري زوکر، جري بروکهايمر، لئونارد گلدبرگ، ديويد کوهن، برايان سينگرو... . معدود افرادي مانند چارلي چاپلين نيز كه پس از مدتها خدمت به مرام صهيونيسم، نقدهاي جدي به آن وارد کردند، از امريکا و هاليوود اخراج و مطرود سرمايهداران شدند و در غربت به ديار باقي شتافتند.صنعت سينماداري
دربارة نفوذ صهيونيسم در صنعت سينما همين بس که لُرد لفونت يهودي در انگليس به تنهايي 280 سالن سينمايي را در مالکيت خود دارد. همچنين در امريکا، سرمايهداران يهودي بر سينماهاي زنجيره اي بزرگي تسلط دارند که اگر اراده کنند، فيلمي را به شکست ميکشانند؛ مانند انيميشن «محمد (ص) آخرين پيامبر» که توسط شرکت بدر اينترنشنال (به مالکيت موفق الحريثي عرب مسلمان) پيش از 11 سپتامبر 2001 ساخته شده و بنا بود سال 2002 نمايش داده شود، ولي به دليل اين که اربابان هاليوود به ايجاد فضاي اسلام هراسي نيز داشتند، اين پويانماي توليد مسلمانان در امريکا را تحريم و دو شرکت بزرگ لوييوز و A.M.C از پخش آن خودداري کردند و فقط تعداد بسيار معدودي سينما آن را نمايش دادند (کمتر از پنجاه سالن سينما)؛ در حالي که براي نمونه، مصائب مسيح را حدود 4600 سينما و ماتريکس را که در مسير اهداف صهيونيست ها بود بيش از 4000 سينما، در امريکاي شمالي پوشش دادند!تبليغات تجاري
استفادة شرکتهاي بزرگ صهيونيستي از سکس، خشونت و جادوپردازي در تبليغات مزورانه کالاهاي خود، موضوعي نيست که بتوان آثار سوء رسانه اي آن را ناديده گرفت. به علاوه توهينهايي که مستقيم يا غير مستقيم به مسلمانان داشتهاند، قابل اغماض نيست. براي نمونه، زني نيمه برهنه در تبليغ نوعي صابون ميگويد:« فلان صابون هر چيزي را پاک و تميز ميکند، حتي اعراب (مسلمانان) را!» يا «فلان صابون در اوج تأثير و مرغوبيت است، در پاکيزه نشدن اين عرب، ايراد از صابون نيست، اعراب (مسلمانان) ذاتاً پاک نشدني هستند!». يا در برخي تبليغات، اعراب و مسلمانان در اوج شترسواري و بدبختي، فلان مايع يا نوشابه را مي خورند و نشاط مييابند!شبکه هاي تلويزيوني و راديويي
در کتاب ارزشمند سلطة پنهاني، اسناد صهيونيستي و يهودي بودن شبکههاي Fox، A.B.C و N.B.C در امريکا و تلويزيون فرانسه و ايتاليا و نفوذ آنان در B.B.C به تفصيل آمده است. از طرفي شبکههاي صهيونيسم مسيحي چون T.B.N ، C.B.N ، GodTV ، FaithTV و 3.A.B.N به طور مستمر در حمايت از آرمان هاي آخرالزمانيِ يهوديان صهيونيست فعالند و با زبان مسيحيان، آنها را زير سلطة بيشتر يهوديان ميبرند؛ تا آنجا که به نوشتة جورجي کنعان، صهيونيستهاي مسيحي در امريکا بيش از 1500 شبکة راديويي دارند. در انگليس نيز، راديوي B.B.C زير سيطرة صهيونيستهاست.شرکتهاي چاپ و نشر کتاب
در امريکا، شرکت بزرگ انتشاراتي راندوم هاوس که جنت کرف يهودي آن را پايهگذاري کرد، و مؤسسة انتشاراتي سايمون اند شوستر که ريچارد سايمون و ماکس شوستر آن را بنا نهادند، زير سلطه صهيونيستها قرار دارند. يکي از قديميترين مؤسسههاي انتشاراتي امريکا با نام هارپرو رو و نيز مؤسسة نشر انگليسي ويليام کالينز را رابرت مردوخ صهيونيست خريداري كرده است. گريس هالسل، روزنامه نگار امريکايي، مينويسد: «بر من کاملاً محرز شده که يهوديها به طور کامل بر صنعت نشر، به ويژه در نيويورک تسلط دارند و حتي مراکز انتشاراتي که در اختيار غير يهوديان است مانند دايل داي و مکفرو هيل و مکميلان، همگي يهودياني را که در رأس پستهاي حساس و تصميمگيرنده قرار دارند، به استخدام خود در آوردهاند». به همين لحاظ «تقريباً غير ممکن است که يک نويسنده بتواند ناشر مهمي را پيدا کند که يک کتاب ضد صهيونيستي را چاپ و منتشر کند.»دايرةالمعارف نويسي
دايرةالمعارف ها که به صورت نبض تپندة کتابها و مطبوعات عمل ميکنند، نه تنها از تعرض صهيونيستها مصون نبوده اند، بلکه پايگاهي مستحکم براي ترويج ايدههاي آنان شده است. دکتر کامل العسلي ميگويد: «نگاهي شتابزده به دايرةالمعارف انگليسي بريتانيکا، دايرةالمعارف امريکايي ماير، دايرةالمعارف لاروس فرانسه و دايرةالمعارف آلمان، اين واقعيت را آشکار ميکند که چگونه اين دايرةالمعارفها ديدگاههاي صهيونيستي را اساس کار خود قرار داده و از آن دفاع ميکنند. در تمام اين دايرةالمعارفها،از سرزمين فلسطين به نام اسرائيل ياد و ادعا شده که نه در تاريخ و نه در قوانين بينالمللي،هيچ گاه کشوري به نام فلسطين وجود نداشته است. در اين دايرةالمعارفها حکومت داوود (ع) و سليمان(ع)،آغاز تاريخ بيت المقدس قلمداد شده؛ در حالي که قدس کنعاني، پيش از دوران داوود(ع)، سليمان(ع) و حداقل دو هزار سال قبل سابقه داشته است.» دايرةالمعارف انگليسي نيوکاکستون به شدت ضد اسلامي است و توزيع آن در بسياري از کشورهاي عربي ممنوع است. در فرهنگ امريکايي وبستر از شخصيت عرب با عباراتي اهانت آميز نظير:مردمي حيوان صفت، قاتل، خونريز، زنباره، آواره، گدا، کودن و شورشي ياد شده است! سرپرست اين فرهنگ يک امريکايي مدافع صهيونيسم به نام ويليام لئوليان است. همچنين در سالهاي اخير دايرةالمعارف ايرانيکاست با بودجه خاص سيا و فراماسونرها زير نظر يك بهايي ايراني به نام احسان يارشاطر در امريکا نوشته شد كه جلال آل احمد به او لقب احسان يارقاطر داده بود! وي از جيرهخواران طاغوت و صهيونيسم است. بر اساس اعترافهاي يارشاطر، در مجموعه ايرانيکا تاکنون (10 جلد اول) تنها 11 درصد مقالات توسط ايراني ها نوشته شده و بقيه به وسيلة همياران صهيون! تمام اين موارد به جز دايرةالمعارف جودائيکا و دانشنامه يهود است که تحت اشراف کامل صهيونيست ها به تحريف تاريخ مشغولند.
1. دکتر مجيد صفاتاج، سلطه پنهاني (سيطره نامرئي صهيونيسم بر سياست، فرهنگ و افکار ملت ها)، آرون، 1383، تهران 2. فؤاد بن عبدالرحمن الرفاعي، نفوذ صهيونيسم بر رسانههاي خبري، ترجمه حسين سرو قامت، کيهان، 1377، تهران. 3. زياد ابوغنيمه، يهود در فرهنگ، تبليغات و رسانه هاي غرب، ترجمه عبدالفتاح احمدي، مؤسسه ضياء انديشه، تهران، 1380 4. عبدالله حلّاق، الاعلام اليهودي اسلوب و هدف. الدارالاسلاميه، بيروت 1985. 5. محمد الغيطي، مدبولي الصغير، اسرائيل تسرق الفن المصري، الطبعه الاولي، 1977، 6. منذر عنبتاوي، اضواء علي الاعلام الاسرائيلي سياسه کسب الانتصار، مرکز ابحاث منظمه، التحرير الفلسطيني، بيروت، 1968. 7. مصاحبه دکتر کامل العسلي در نشريه الدستور اردن، 15/5/1982.8. عبدالله شهبازي، زرسالاران پارسي و يهود، استعمار بريتانيا و ايران، نشر مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران، 1377.