نسخه‌هاي سياهي كه تجويز شدند - نسخه های سياهی كه تجويز شدند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نسخه های سياهی كه تجويز شدند - نسخه متنی

فائزه اسكندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نسخه‌هاي سياهي كه تجويز شدند

اشاره

فرقة ضالة وهابيت با انديشه‌هاي انحرافي عده‌اي كج‌انديش شناخته مي‌شود كه مي‌كوشند تا با برداشت‌هاي سطحي از مفاهيم عميق ديني، چهره‌اي خشن و كريه از دين ارائه كنند.وهابيان تحت تأثير افكار نادرست ابن تيميه و به دنبال او محمدبن عبد الوهاب، ديدگاه خاصي در ميزان شرك و توحيد دارند و بسياري از اعمال مسلمين را شرك و عاملان به آن را مشرك مي‌خوانند، و به تبع آن، خون و اموالشان را حلال مي‌شمارند. در نوشتار ذيل عقايد و افكار وهابيون و ادلة ارائه شده در رد آن را به اختصار بررسي مي‌كنيم.

فائزه اسكندري

1.شفاعت

وهابيان طلب شفاعت از كساني را كه خداوند براي آنان حق شفاعت قرار داده (مانند پيامبران، صالحان و ملائكه) كفر مي‌دانند و خون و اموال شفاعت‌خواهان را مباح مي‌شمرند. عمده دليل آن‌ها عبارت «من دون الله» در آيه ذيل است:

وَ يَعبْدوُنَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَؤلاء شُفَعاءنا عِندَ اللهِ؛

و به جاي خدا چيزهايي را مي‌پرستند كه نه به آنان زيان مي‌رساند و نه به آنان سود مي‌دهد و مي‌گويند: اين‌ها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.1

آن‌ها؛ پيامبران، اوليا، بت‌ها، جنيان و مردگان را بارزترين مصداق اين آيه مي‌دانند. به واقع، بين بت‌هاي زمان جاهليت، كه شافع مردم جاهليت بوده و شخص پيامبر فرقي قائل نيستند؛ زيرا معتقدند پيامبر (ص) از دنيا رفته است و كاري از او برنمي‌آيد.

ادلة مسلمين

از جمله آياتي كه مي‌توان به عنوان شاهد بر اين مدعا ارائه كرد، آيه 23، سورة سبأ است كه مي‌فرمايد:

«و شفاعتگري در پيشگاه او سود نمي‌بخشد، مگر براي آن كس كه به وي اجازه دهد.»

براساس آيات شريف قرآن كريم شافعان در دنيا، توبه (زمر / 53)، ايمان (حديد / 22)، عمل صالح (مائده / 9)، قرآن (مائده / 16)، پيامبران (نساء / 64)، ملائكه، شهيدان و مؤمنان هستند.2

پس شفاعت افرادي كه واجد شرايط شفاعت باشند، مجاز است.

حتي اگر شفاعت را درخواست چيزي از صاحب شفاعت براي شفاعت شونده بدانيم، شفاعت پيامبر يا غير او، به معناي دعا و نيايش به درگاه الهي است؛ پس شفاعت نوعي دعا است. آيه 85 سورة نساء دليل اين مدعاست. بنابر اين طلب دعا از هر مؤمني كه مقام و وجهي نزد خداوند داشته باشد جايز است، تا چه رسد به پيامبران.3

2.تبرّك جستن به قبور و مساجد

ابن تيميه و پيروان او تبرك جستن به قبور و بوسيدن آن‌ها را حرام مي‌دانند و به مسلمانان نسبت شرك و كفر مي‌دهند و آن‌ها را «قبريّون»‌و «عبادت كنندگان قبرها» مي‌نامند.4 شوراي دائمي مفتيان وهابي نيز مي‌گويند:

«... توجه پيدا كردن مردم به مساجد و مسح نمودن ديوارها و محراب‌ها و تبرك به آن‌ها بدعت و نوعي شرك و شبيه به عمل كفار در جاهليت است.»5

ادلة مسلمين

تبرك در لغت به معناي طلب بركت است. و تبرك به چيزي، يعني طلب بركت از طريق آن شيء. كلمه بركت در قرآن كريم با الفاظ گوناگوني به كار رفته است، براي افادة اين معنا كه برخي از اشخاص يا مكان‌ها و زمان‌هاي معيني را خداوند متعال به جهات خاصي نوعي بركت افاضه كرده است.6
تبرک به آثار انبيا در امت‌هاي ديني پيشين نيز سابقه داشته است، خداوند متعال دربارة تبرک حضرت يعقوب(ع) به پيراهن فرزندش حضرت يوسف(ع) مي‌فرمايد:

«پيراهن مرا نزد پدرم [يعقوب] برده، بر روي او افکنيد تا ديدگانش بينا شود.»7

به اين ترتيب اگر حتي نصّي بر جواز تبرک و تقبيل (بوسيدن قبور) وارد نشده باشد، باز اين اعمال رحجان شرعي دارد؛ چون تعظيم شعائر است و اگر تعظيم شعائر عبادت شمرده شود و حرام باشد و نيز احترام قبور و بوسيدن آن‌ها عبادت و شرک باشد، پس تعظيم و طواف کعبه و مقام ابراهيم، تعظيم پدر و مادر، سجود ملائکه در برابر آدم و حتي تعظيم وهابيت در برابر رؤساي خود همگي بايد شرک باشد! در حالي که هيچ يک از وهابيان به اين امر اذعان ندارند. همچنين سيره مسلمين يعني عمل صحابه و صالحان مخالف نظر وهابيت است؛ از جمله تبرک حضرت فاطمه(س) به خاک قبر پدرش رسول خدا(ص).8

3. استغاثه و طلب حوايج

وهابيون معتقدند از آيه ششم سورة جن9 چنين به دست مي‌آيد که نبايد از غير خداوند، حتي جنيان ياري طلبيد. پس انبياي الهي هم از اين قاعده مستثنا نيستند و از آن‌ها هم نمي‌توان درخواست کمک کرد. آن‌ها همچنين آيات 56 و 57 سوره اسراء10 را يکي ديگر از دلايل خود مبني بر حرمت توسل به غير خداوند مي‌دانند.

ادله مسلمين

بنابر آيه 6 سوره جن، استمداد از کسي که خدا را قبول ندارد، خلافي آشکار است؛ اما بين پيامبران که مستقيم با خدا در ارتباطند و جن تفاوت بسيار است و بنابر اقتضاي عقيدة اسلامي مي‌توان از خداوند استغاثه کرد و افراد مقرّب درگاهش را شفيع ساخت. در سوره اسرا نيز اين دو آيه در صورت اکتفا به ظاهر آن‌ها و بدون در نظر گرفتن آيات ديگر، مؤيّد قول علماي وهابي است؛ اما براساس آيات ديگر مي‌توان با اجازة خدا به ديگران متوسل شد. در سوره يوسف، آيه 97 و 98 مي‌خوانيم که «اي پدر! براي ما آمرزش بطلب؛ زيرا ما خطاکاريم. پدرشان [يعقوب] در جواب گفت: براي شما استغفار مي‌کنم که همانا پروردگار، بخشنده و مهربان است.»11

استغاثه به ميت

وهابيان طلب دعا از ميت را جايز نمي‌دانند؛ از نظر آنان، توسل به پيامبران و صالحان هم به دليل اين‌که مرده‌اند و مردگان چيزي نمي‌شنوند درست نيست. در پاسخ بايد گفت انبيا بعد از مرگ هم داراي حيات هستند. دليل آن هم وجود احاديث فراوان بر اين مدعا است؛ از جمله حديثي از پيامبر (ص) در شب معراج که فرمود:

«از موسي عبور کردم، در حالي که در قبرش ايستاده و مشغول نماز بود.»12

4. زيارت قبور

از ابن تيميه نقل کرده‌اند:

«وي زيارت قبر پيامبر(ص) را منع و آن را - چه با شدّالرحال (کنايه از مسافرت) و چه بدون شدّالرحال - تحريم کرده است. با فتوا به تحريم زيارت قبر پيامبر، زيارت ساير قبور به طريق اولي حرام مي‌شود.»13

دکتر عصام‌العماد، يکي از وهابياني که شيعه شده است، مي‌گويد:

«اين مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور ديگر اهتمام ندارد و معتقدند زيارت قبور شرک است و انفجار قبوري که در دنيا صورت مي‌گيرد ناشي از همين تفکر است، اين تا جايي بوده است که برخي از علما گفته بودند گويي شيخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراين عقده‌اي دروني در اين مورد دارد.»14

ادله مسلمين

به چهار دليل، زيارت امري مشروع است:

1. قرآن15

2. روايات

از پيامبر نقل شده که فرمود: «هرکس قبر مرا زيارت کند، شفاعتش بر من لازم مي‌گردد.» اين حديث داراي 40 منبع از کتاب‌هاي اهل سنت است؛

3. عمل اصحاب

خليفه دوم بعد از فتوحات شام وقتي وارد مدينه شد اولين اقدامش اين بود كه به مسجد آمد و بر رسول خدا (ص) سلام فرستاد؛

4. عقل

عقل مي‌گويد تعظيم کسي که خداوند او را بزرگ داشته است نيکوست. زيارت هم نوعي تعظيم است.16

5. نماز و دعا در کنار قبر

وهابيت به دو دسته دليل بر حرمت و عدم مشروعيت نماز و دعا در کنار قبور اولياي الهي تمسک کرده‌اند: روايات و اصول. آن‌ها به استناد روايتي از پيامبر که مي‌فرمايد:

«نماز را به سوي قبر و روي قبر بخوانيد» چنين استدلال مي‌کنند و از باب اصول نيز چون نماز و دعا درکنار قبور اوليا راهي به سوي شرک است باطل و حرام است. طبق نص حديث و اصول، نماز و تعظيم به طرف قبور از آن رو نهي شده که موجب شرک در دين است ولي اگر چنين نتيجه‌اي به همراه نداشته باشد و به قصد تبرّک مکان، نه به قصد تعظيم صاحب قبر برگزار شود، جايز و مستحب است. آيات و روايات، مؤيد اين مطلب است که برخي از زمين‌ها و بقعه‌ها مباركند و بر زمين‌ها و بقعه‌هاي ديگر ترجيح دارند.17 در سوره بقره، خداوند به حاجيان فرمان مي‌دهد که نزد مقام ابراهيم نماز به جاي آورند. پر واضح است که نمازخواندن در اين مکان براي تبرک به مقام ابراهيم است.»18

6. تعمير قبور و ساخت گنبد بر فراز آن

«پيامبر نهي فرمود از گچ‌کاري قبر و اين‌که روي قبر ساختمان بنا کنند.»

وهابيان بر اساس اين روايت، نسبت به تعمير قبور و ساختن بنا و گنبد روي آن‌ها موضع‌گيري مي‌کنند و ويراني قبور و گنبدهاي اطراف قبور را واجب مي‌دانند.

ادله مسلمين اين است که در احاديث فراواني نهي بر کراهت حمل شده و نهي هميشه دلالت بر حرمت ندارد. علاوه بر آن، مصالحي چون معلوم بودن قبر و از بين نرفتن آن با ساخت بنا روي آن در ميان بوده است، چنان‌که رسول خدا(ص) قبر عثمان بن مظعون را با گذاشتن سنگي روي آن نشانه‌گذاري کرد و فاطمه زهرا(س) قبر حضرت حمزه را با سنگي علامت گذاشت.19

7. روشن کردن چراغ روي قبر

طبق روايتي كه وهابيان از پيامبر(ص) نقل مي‌کنند، آن حضرت زناني را که به زيارت قبور مي‌روند و روي قبور چراغ روشن مي‌کنند لعن کرده است.

در پاسخ، مسلمين ثابت کرده‌اند که اين حديث از نظر سند و دلالت ضعيف است و به فرض ورود، لعن پيامبر شامل کساني است که چنين اعمالي را بر روي غير قبور انبيا و اوليا انجام مي‌دهند. در واقع لعن پيامبر به اين دليل است که مالي بدون استفاده تباه گردد و افراد زنده از آن سودي نبرند؛ اما اگر زائران، شب به قبرستاني بروند و چراغ روشن کنند، نه تنها حرام نيست بلکه مکروه هم نمي‌باشد.20

8. نذر براي غيرخدا

به اعتقاد وهابيت، شيعه مشرک است به سبب اين که يا علي و يا حسين مي‌گويد و نذرهاي خود را براي آن‌ها و به نام آن‌ها مي‌دهند.21

شکي نيست که نذر براي غير خدا به اين قصد که آن شخص شايستگي براي نذر دارد، کفر و شرک محسوب مي‌شود، زيرا نذر از اعظم عبادات است؛ ولي اگر مقصود نذرکننده اين باشد که نذرش صدقه‌اي باشد تا ثواب آن را به اولياي الهي هديه كند، قطعا اشکالي ندارد.22

9. سوگند به غير خدا

وهابيون درک درستي از معارف ندارند و همه برداشت‌هاي آن‌ها از آيات و روايات، سطحي است. شرک پنداشتن سوگند به غير خدا در حالي است که خداوند در قرآن کريم به بسياري از مخلوقات خود قسم ياد کرده است. سوگند به غير خدا از جانب خداوند متعال، نشان مي‌دهد که قسم خوردن انسان به مخلوقات هيچ‌گونه قبحي ندارد.
ادله وهابيت بر اين مدعا بنابر روايتي از پيامبر (ص) است که برخي صحابه را از سوگند ياد کردن به جان پدرانشان که اغلب، مشرک و بت‌پرست بودند، نهي کرده و فرموده‌اند:

«هر کس به غير خدا قسم بخورد، شرک ورزيده است.»23

10. جشن و سوگواري از ديدگاه وهابيت

وهابيان برپايي هرگونه مجلسي را براي فوت يا تولد اوليا، عبادت اوليا مي‌دانند و آن را به عبادت بت تشبيه کرده‌اند. اين، بدعت ديگري از دايره‌اعتقادات نادرست سلفيون است که سؤالي را در ذهن ايجاد مي‌کند: چرا وهابيان با هر مجلسي، هر چند شرک‌آميز نباشد، مخالفت مي‌کنند؟

آيا به اين علت نيست که مي‌خواهند عقايد عده‌اي از مسلمانان به ويژه شيعيان را زير سؤال برند و انديشه و فکر آنان را خلاف دين جلوه دهند؟!

ادله مسلمين

قرآن، ايام را به دو دسته تقسيم كرده است: روزهاي مبارک و عيدگونه24 و روزهاي نحس و نامبارک.25 بنابراين اشکالي ندارد اگر به تبع قرآن، روز بعثت حضرت رسول(ص) را مبارک و روز وفات ايشان را نحس بدانيم؛ حال آن‌که قرآن روز هدايت و ارشاد قوم موسي را از ايام‌الله مي‌داند و بزرگداشت اين روز را واجب مي‌شمرد.26

عقيده وهابيت درباره عزا و گريه بر مردگان نيز نه تنها خلاف عقل و نقل بلکه خلاف خط مشي اسلام است. اسلام، نفس عزاداري را مي‌پذيرد؛ اما هر رسم و آيين ناپسندي در اين باره را نفي مي‌كند. ترغيب زنان اصحاب به عزاداري براي حمزه سيدالشهدا توسط پيامبر(ص) يا گريستن ايشان در مصيبت خديجه کبري (س) سوابق روشني از عزاداري ميان مسلمانان محسوب مي‌شود و اين سيره، خود، اجماع عملي است و کاشفيت قطعي دارد که از صاحب شريعت گرفته شده است.

وهابيون به دليل درک نادرست از معارف، امورعرفي را داخل در مفهوم بدعت مي‌دانند. آن‌ها آشکارا امور کوچکي را نفي مي‌كنند که نه بت‌پرستي است و نه به آن مي‌انجامد؛ از جمله عکاسي، استعمال دخانيات، قهوه و ... .

اشغال شهرها، راه انداختن جنگ‌هاي خونين، ويراني ضريح‌ها و قبور، خراب كردن مساجد و... جنايت‌هايي است که اين فرقه انحرافي به دليل آرا و عقايد باطلشان مرتکب شده‌است.

منابع

1. محمدحسين ابراهيمي، تحليل نو بر عقايد وهابيون، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1379.

2. علي‌اصغر رضواني، موارد شرک نزد وهابيان، قم، مسجد مقدس جمکران، 1385.

3. علي‌اصغر رضواني، مباني اعتقادي وهابيان، قم، مسجد مقدس جمکران، 1385.

4. علي‌اصغر رضواني، شيعه‌شناسي و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، 1382.

5. علي‌اصغر رضواني، شناخت سلفي‌ها(وهابيت)، قم، مسجد مقدس جمکران، 1385.

6. علي‌اصغر رضواني، ابن تيميه مؤسس افکار وهابيت، قم، مسجد مقدس جمکران، 1385.

7. نجم‌الدين، طبسي، رويکرد عقلاني به باورهاي وهابيت، ترجمة: مصطفي داداش‌زاده، قم، انتشارات اميرالعلم، 1385.

8. زهرا مسجد جامعي، نظري بر تاريخ وهابيت، تهران، مدير دانش، 1380.

9. «وجوب قتل شيعيان در همايش حوزه علميه زاهدان»، پايگاه اطلاع‌رساني مطالعات شيعه‌شناسي w ww.shiastudies.com

10. مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي‌عصر، مقاله «افشاي ماهيت وهابيت» از دکتر عصام‌العماد، 25 /9 / 1386.

w ww.valiasr-aj.com



1.يونس، 18.

2.نجم الدين طبسي، رويكرد عقلاني بر باورهاي وهابيت، ج 1، صص 56 - 52.

3.همان، ج 1، صص 61 و 60.

4.همان، ص 94.

5.علي‌اصغر رضواني، موارد شرك نزد وهابيان، ص 12.

6.همان، صص 15 - 13.

7.يوسف، 93.

8. نجم الدين طبسي، پيشين، صص 95 و 94.

9. و مرداني از آدميان به مرداني از جن، پناه مي‌بردند و بر سركشي آن‌ها مي‌افزودند.

10. اي پيامبر! به افرادي که به غير از خدا اعتقاد دارند بگو آن‌ها قدرت برطرف كردن مشکلات و ناراحتي شما را ندارند و قادر به دفع آن‌ها نيستند. آري! اين افراد با اين که مي‌دانند خداوند به آن‌ها نزديک‌تر است، غير خدا را وسيله‌اي به سوي پروردگارشان قرار مي‌دهند.

11. محمدحسين ابراهيمي، تحليل نو بر عقايد وهابيون، صص 42 - 39.

12. نجم الدين طبسي، پيشين، صص 68 - 67.

13. نجم الدين طبسي، پيشين، ج 2، ص 17.

14. به نقل از: com.aj - w ww.Valiasr

15. نساء، 64.

16. نجم الدين طبسي، پيشين، صص 27 - 17.

17. علي‌اصغر رضواني، پيشين، ص 160.

18.همان، صص 110و 108.

19. نجم الدين طبسي، پيشين، ج 3، صص 52 - 49.

20. همان، صص 58 و 57.

21. به نقل از w ww.shiastudies.com

22. علي‌اصغر رضواني، پيشين، ص 100.

23. نجم الدين طبسي، پيشين، صص 87 - 83.

24. از آسمان، خواني بر ما فرو فرست تا عيدي براي اول و آخر ما باشد. (مائده، 114)

25. پس بر آنان تندبادي توفنده در روزهايي شوم فرستاديم. (فصّلت، 16)

26. محمدحسين ابراهيمي، صص 96 - 94.

/ 1