رسانهدرخدمتصليب :
مبانيوتاريخچه
اشاره
اما يازده رسول به جليل ، بر کوهي که عيسي (ع) ايشان را نشان داده بود رفتند و چون او را ديدند پرستش نمودند؛ ليکن بعضي شک کردند. پس عيسي (ع) پيش آمده ، بديشان خطاب کرده، گفت: «تمامي قدرت در آسمان و زمين به من داده شده است. پس رفته، همه امتها را شاگرد سازيد و ايشان را به اسم اب و ابن و روح القدس تعميد دهيد و ايشان را تعليم دهيد که همه اموري را که به شما حکم کردهام حفظ کنند و اينک من هر روزه تا انقضاي عالم همراه شما مي باشم.» (متي 16:28-20) مسيحيت از روزي که توانست، رسانه را به خدمت گرفت تا پيام خويش را به همه برساند.ميسيونرهاي مذهبي نيز ايران را از قلم نينداختند و هر زمان که توانستند، براي مسيحي کردن اين كشور کوشيدند؛ اما اين تلاش با پيدايي نظام اسلامي در ايران رنگ و بويي متعفنتر به خود گرفته و به اغراض کثيف سياستمداران زرمحور آلوده شده و ديانتي که قرار بود دين اخلاق باشد اکنون ابزار ريشهکني اخلاق شده است. نوشتار پيش رو به بررسي و تحليلي کوتاه از تعامل مسيحيت با رسانه در ايران ميپردازد. محمدرضا فلاحفعاليتهاي تبليغي از همان زمان که پيامبران پا به عرصه وجود گذاشتند آغاز گرديد اما به معناي خاص و به شکل گسترده اش از دوران حضرت عيسي عليه السلام شروع شد. تا پيش از آن هيچ دليلي بر اين گونه تبليغ وجود ندارد. در ديانت يهودي که پيش از مسيحيت بود، با فعاليت تبليغي مخالفت ميشد و به همين دليل نشاني از فعاليتهاي تبليغي را در ميان يهوديان نميبينيم. موسي مندلسون مي نويسد: «مطابق اصول دين خود من اجازه ندارم بکوشم تا کسي را که درون سنت اسرائيل زاده نشده است پيرو آن گردانم. اين روحيه تبليغي که کساني اين قدر مايل اند به يهوديت نسبت دهند و ريشههايش را در آن بجويند بالکل با يهوديت بيگانه است» (باورها و آيينهاي يهود، 26) اما در مسيحيت داستان به گونهاي ديگر رقم خورد. از نخستين روزهاي نهضت مسيحي، دعوت به مسيحيت موضوع مهمي بود.
آنچه از سخنان عيسي (ع) در انجيل متي ذکر کرديم يک دستور روشن تفسير ميشد؛ مؤمنان ملزم بودند که «همه امتها را پيرو سازند»، با اين اطمينان که عيسي (ع) هميشه با آنان خواهد بود؛ حتي در «آخرالزمان». همين انديشه که «آخرالزمان» يا پايان جهان نزديک است، الهامبخش بعضي از نخستين مسيحيان شد تا پيام خود را در سراسر دنياي شناخته شده گسترش دهند؛ با اين حال، وقتي آشکار شد که جهان به اين زودي پايان نمييابد، مسيحيان سخنان عيسي (ع) را به مثابه يک فرمان اخذ کردند و هرجا رفتند اعتقاد جديد خود را گسترش دادند.دامنه تبليغ مسيحيت به ايران نيز کشيده شد و از سال هاي آغازين پيدايش آن گروه هايي مسيحي براي تبليغ دين خود به اين سرزمين وارد شدند؛ اما نخستين هيأت که به طور رسمي وارد ايران شد و جزء گروه اول ميسيونرهاي وابسته به شمار ميآمد، در زمان ايلخانان مغول بود که بر اثر لشکرکشي و فتوحات آنها و تسامح مذهبي چنگيزخان آيين مسيحيت در دربار او و سرزمينهاي فتح شده که به سمت اروپا پيش ميرفت رواج يافت و باعث توجه مقامات کليسا به اين امر شد.
بدين سبب «پاپ اينوسان» چهارم در گردهمايي مذهبي اسقفها که به سال 642 هـ.ق/ 1245 ميلادي در «ليون» تشکيل شد، به منظور برقراري ارتباط با مغولها و تبليغ مسيحيت در متصرفات آنها دستور اعزام دو هيأت سياسي- مذهبي را به مشرقزمين صادر کرد. بر اين اساس، دو هيأت به سرپرستي «ژانپلان دوکارپن» از مبلّغان فرقه «فرانسيسکن» و «آنسلم دولمباردي» مُبلّغ فرقه «دومينيکن» به ترتيب به «قراقروم» پايتخت امپراتوري مغول و دربار ايلخانان در ايران اعزام شدند که البته به دليل بيتوجهي حکام مغول به درخواستهاي دولتهاي اروپايي کار اين هيأت به شکست انجاميد. اين روند متوقف نشد و در دوره هاي بعد نيز مبلّغان مسيحي به ايران آمدند. در اوايلقرنهفدهميا کميپيشاز آناگوستينهايپرتغالي ، کارمليتهايايتالياييو کپوچينيهايفرانسويبهدربار پادشاهانصفوياعزامو در اصفهانساکنشدند. اينهيأتها بهتهيهلغتنامههايفارسيپرداختند ، وليچوندر زبانفارسيبهاندازه کافيمهارتنداشتند تا در جهتتبليغدينکتابهاييبنويسند و از آنگذشتهوسيلهچاپدر اختيار نداشتند ، هيچيکاثرياز خود باقينگذاشت.
در سدة نوزدهم،سهسازمانخارجيمسيحيبهتدريجدر ايراناجازهفعاليتيافتند و اقدامبهچاپو انتشار کتابهايمسيحيزبانفارسيکردند کهبهترتيبعبارتند از:
1- انجمنبازل(BASEL) سوئيسي/ آلمانيکهابتدا در قفقاز و سپسدر شمال غربايرانفعاليتهايبيشتريداشت؛
2- انجمن ميسيونکليسايي
(CHURCH MISSIONARY SOCIETY) کهاعضايآنهمگيانگليسيو در جنوبايرانمستقر بودند. سيزده کتاب از سوي اين گروه چاپ شده است مانند کشف الاسرار و مشکوه صدق؛
3- سازمانميسيونريکليساهايآمريکا کهدر نواحيشمالو غربکشور فعاليتداشت. بعدها با توافقيکهبهعملآمد، دو انجمناخير يعنيميسيونکليسياييانگليکانو سازمانميسيونآمريکاييپريز توريبا همادغامشدند و برايانتشار کتابهايمسيحي«بنياد کميتهادبياتمسيحي» را در سالم/ 1305 شبهوجود آوردند و دکتر وايشم(M.N.WYSHAM) دبير آنشد. از آنتاريخبهبعد تماميکتابهاييکهچاپو منتشر ميشود ، متعلقبهاينبنياد است. در کنار اين تبليغات، مبلّغاني هم به صورت منفرد به ايران سفر کردند. کساني مانند هوكر، روفر و هنري مارتين مبلغاني بودند که با قشرهاي مختلف جامعه ايران آشنا شدند و مجادله و تبليغ كردند و حتي گاه جلسات مناظره اي نيز با عالمان مسلمان برگزار كردند.
حضور مبلّغان بيگانه در ايران طي دهههاي اخير رو به کاهش نهاد؛ اما تبليغ مسيحيت همچنان ادامه يافت و اين بار ايرانياني مسلمان زاده يا مرتداني که مسيحيت را پذيرفته بودند عهده دار تبليغ مسيحيت شدند. اين افراد عمدتا پروتستان هستند.در دوران كنوني، مسيحيان ايراني مانند ديگر مسيحيان از ابزارهاي گوناگون رسانهاي براي تبليغ مسيحيت بهره مي برند. اگر تا ديروز صرفا از رسانه هاي مکتوب بهره مي گرفتند امروزه ماهواره، راديو، تلويزيون، روزنامه، لوح هاي فشرده و... نيز به آن مجموعه افزوده شده است و مسيحيان با صرف هزينههاي سنگين ميکوشند تا پيام مسيح را به همگان برسانند. مسيح در آخرين بار که بر حواريان ظاهر شد، به آنان گفت: در تمام عالم برويد و جميع خلايق را به انجيل موعظه کنيد.شبکه هايي که به تبليغ مسيحيت مي پردازند دو گونه اند: 24 ساعته؛ پاره وقت.شبکههاي محبت و نجات 24 ساعته هستند. 6 ساعت پخش برنامهها زنده است و در 18 ساعت ديگر طي 3 نوبت همين برنامهها تکرار مي شود.
شبکه محبت
اين شبکه ، اولين شبکه ?? ساعته بشارت دهنده پيام انجيل از طريق ماهواره به شمار ميآيد كه برنامههاي آن در قالب داستان، نمايشنامه، سريال، فيلم، ويدئو موزيک، برنامههاي تعليمي و بشارتي از طرف سازمانهاي مسيحي با ديدگاه هاي مختلف ارائه ميشود. اين شبکه از آمريکا پخش مي شود و مدير آن فردي به نام کشيش خسرو خدادادي است. برنامههاي اين شبكه داراي تنوع سني و جنسيتي است. بيشتر برنامههاي آن توليدي و اندکي هم دوبله از برنامههاي خارجي است.شبکه محبت کار خويش را به توليد و پخش برنامههاي ماهوارهاي محدود نکرده است و کتاب مقدس، CD و جزوه را به کساني که بخواهند ارسال ميکند. بنا بر ادعاي مسؤولان شبکه اين هدايا از آمريکا فرستاده ميشود اما با توجه به اين که فاصله زماني بين تقاضاي اين محصولات تا دريافت آنها بيش از دو سه روز طول نميکشد، به نظر مي رسد اين بستهها از داخل ايران ارسال مي شود.
شبکه نجات
بر خلاف شبکه محبت، برنامههاي در حال پخش از اين شبکه معمولا دوبلة فارسي موعظهها و برنامههاي شبکههاي مسيحي ديگر است . تنها دو برنامه به صورت فارسي (بدون دوبله) از اين شبکه پخش ميشود . مخاطب برنامههاي اين شبکه فقط بزرگسالان هستند و از تنوع برنامه براي مخاطبان گوناگون و با جنسيتهاي مختلف در اين شبکه خبري نيست. مدير اين شبکه شبان رضا صفا و مسؤول روابط عمومي خانم هما، همسر کشيش سپهر است. رضا صفا از تندروترين مسيحيان پروتستان است. از بخشهاي بسيار جنجال بر انگيز شبکه، بخش شفاي آن است. وي ادعا ميکند به شفاي افراد كور و كر و بيماريهاي لاعلاج ميپردازد؛ ولي ساختگي بودن آن کاملا روشن است. رضا صفا علاقه خاصي به اسرائيل دارد. اين شبکه نيز از آمريکا پخش ميشود. از ويژگيهاي شبکه نجات اين است که تقاضاي دريافت کمک مالي هم دارد و اين مسأله در ميان ديگر شبکههاي فارسي زبان مسيحي ديده نمي شود.هر دو شبکه بر روي اينترنت هم سايت دارند.در کنار اين شبکههاي 24 ساعته، شبکه آگاپه(عشق الاهي) به صورت پاره وقت برنامه پخش ميکند. آگاپه که روزي 2 تا 3 ساعت برنامه دارد، از شبکه اميد ايران پخش مي شود و مسؤول آن کشيش ايرج است. مجريان اين شبکه دو نفر به نام هاي ايرج و آرمان هستند.اين شبکه نيز از آمريکا پخش مي شود.محتوا
محتواي برنامهها را هدفي که گردانندگان شبکه ها به دنبال آنند تعيين ميکند. در اين شبکهها آهنگهاي تند، شوهاي مبتذل و فيلمهايي با صحنه هاي مستهجن بدون هيچ سانسوري پخش مي شود.آيا پخش اين برنامه ها در راستاي بر طرف کردن نياز روحي و معنوي است؟
مسيحيت، ديني اخلاقي است و پيروان خود را به اخلاقي زيستن فرا ميخواند. اين گونه صحنهها آثار سوئي دارد که بر هيچ کس پوشيده نيست. سالانه گزارشهاي فراواني از تأثيرات ويرانگر مشاهده اين گونه صحنهها بر جسم و جان بينندگان آنها تهيه و پخش مي شود. آيا مي توان تصور نمود که دست اندرکاران اين شبکهها از محتواي اين گزارشها آگاهي ندارند. گذشته از اين بر اساس دستورات دين مسيح، ترويج چنين برنامههايي مخالفت با دستور خداست. نويسندهاي مسيحي در شرح فرمان هفتم از ده فرمان مي نويسد: «اين فرمان دستور ميدهد... از سخنان هرزه، معاشرتهاي بيشرمانه، خواندن رمانهاي عاشقانه، گوش کردن به ترانههاي هرزه آلود و نگاه به عكس هاي آلوده که منجر به آن نجاست مي شود بپرهيزيم و معاشرت با اصحاب عفت و حشمت را برگزينيم و پاكدامنان را بر ديگران ترجيح دهيم.»از ديگر مطالبي که در اين شبکهها عرضه ميشود، مطالب مخالف و ضد اسلام و آموزه هاي آن است. مخالفت با اسلام در ميان مسيحيان سابقهاي ديرينه دارد. مسيحيان، اسلام را ارتداد از مسيحيت يا يک مذهب کاذب مي دانستند و بر اين عقيده نيز پا ميفشردند و به صراحت آن را بيان ميکردند. محتواي بخش ديگري از برنامهها، مصاحبه و يا سخناني است که از سوي مسلمانان مسيحي شده بيان مي شود. اين افراد ضمن شرح وضع پيشين خود، از آرامشي که اکنون به واسطه مسيحي شدن بدان رسيدهاند سخن مي گويند! آنها در معرفي خود و شرايط پيش از مسيحي شدن، خويش را افرادي نماز خوان و متدين معرفي ميکنند! حتي در يک مورد فردي خود را بسيجي جبهه رفته معرفي کرد و فردي ديگر خود را طلبهاي نماز شبخوان معرفي کرد که ناگهان لطف عيسي مسيح وي را در برگرفت و او مسيحي شد! ارتداد و تغيير کيش، پديده اي چندان غريب نيست. افرادي هستند که چون پايه هاي ديني خويش را محکم نکردهاند به راحتي ميلغزند و کيش ديگري را برميگزينند؛ اما شيوة سخن گفتن اين افراد ادعايي و ديگر قرائن و شواهد موجود نشان ميدهد اين مسيحيان امروزين همان ترفندي را برگزيدند که اسلاف يهوديشان در صدر اسلام به کار مي بستند.
وَ قالَتْ طائِفَهٌٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون(آل عمران)؛
و جماعتى از اهل كتاب گفتند: «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ايمان بياوريد، و در پايان [روز] انكار كنيد شايد آنان [از اسلام] برگردند» بخش ديگري از برنامهها، مخالفت با شريعت و احکام آن است. اصولا مسيحيان با شريعت ميانه خوبي ندارند. درست است که عيسي (ع) خود به شريعت پايبند بوده اما مسيحيت كنوني بنيان هاي فکري خويش را از آراي پولس اقتباس کرده و بنا بر انديشههاي او معنا ندارد کسي که به مسيح ايمان دارد، به شريعت هم عمل کند! اين ديدگاه پولس مبتني بر برداشت وي دربارة اخراج آدم از بهشت و تأثير آن بر سرشت آدمي است. در ديدگاه وي آدم در اثر آن نافرماني گناه کرد و گناه او بر سرشت ديگر آدميان اثر گذاشت و ذات همه گناهآلود شد و هنگامي که گناه آدم به وسيله مسيح کفاره داده و امکان بازگشت انسان ها به مقام و جايگاه اصلي فراهم شد، شريعت کارکرد خود را از دست مي دهد. بخش ديگر اين برنامه ها مخالفت با توسل است. در ميان مسيحيان کاتوليک بحث توسل وجود دارد و بسيار پر رنگ است؛ ولي در ميان پروتستانها جايگاهي ندارد. برخي از شبکهها نسبت به ائمه عليهمالسلام نيز هتاکي ميکنند و مردم را از توسل به آنان باز ميدارند و اين نشان ميدهد که اين شبکهها فقط در پي تبليغ مسيحيت نيستند؛ بلکه ابزاري براي مقابله با اعتقادات مردم ايران به شمار ميآيند. محتواي بخش ديگري از اين برنامهها، حمله به نظام جمهوري اسلامي و توهين به شخصيتهاي آن است. اين شبکهها از يهوديان دفاع ميکنند، با آن که عيسي (ع) را محاکمه کردند و به زعم خود مسيحيان، اسباب به صليب رفتن او را فراهم آوردند. ارائه تصويري خفقان آميز از ايران و دامن زدن به اين دروغ که در جمهوري اسلامي به اقليت هاي مذهبي ستم مي شود از محورهاي تبليغاتي اين شبکه ها است. نگاهي گذرا به وضع مسيحيان، دروغ بودن اين ادعا را آشکار ميکند: آنها در مجلس شوراي اسلامي نماينده دارند، به اعمال ديني خود مي پردازند و در طول سال هاي جنگ شهدايي نيز تقديم کردند.
آيا اين ها را ميتوان انکار کرد؟
1.کتاب مقدس.2.الن آنترمن، باورها و آيين هاي يهودي،ترجمة رضا فرزين،مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب،قم،1385،چاپ اول،ص26.3.عبدالرحيم سليماني، درسنامه اديان ابراهيم، تهيه شده در انجمن علمي اديان و مذاهب، قم، پاييز 1386، چاپ اول، ص 213.4.علي اصغر رضواني، نگاهي به مسيحيت و پاسخ به شبهات، انتشارات مسجد مقدس جمكران، قم، 1385، چاپ اول، فصل توجيه آيات متشابهات.5.فرهنگ انديشه انتقادي، ويراسته مايکل پين، ترجمة پيام يزدانجو، نشر مركز، تهران، 1386، چاپ سوم، ص 623.6.مري جوويور، درآمدي به مسيحيت. ترجمة حسن قنبري، نسخة الكترونيكي، فصل آخرد فصل ششم.7.سايت farsnews.com8.سايت باشگاه انديشه.9.سايت شبکه محبت.10.سايت شبکه نجات.