كودكانبردگانامپـراطوريرسانهها
اشاره
به چشمهايش نگاه كنيد. چطور پاي تلويزيون ميخكوب شده و نگاهش به راست و چپ ميچرخد. تلويزيون و بازيهاي رايانهاي، كودك را به نوعي خواب مصنوعي ميبرد، با اين تفاوت كه مخاطب قد كشيده و بزرگ شده متوجه خواب آلودگي خودش ميشود و هر چند تأثيراتي پذيرفته باشد بر جنبة تخيلي داستان اذعان دارد؛ اما كودك براي فيلمها و حتي انيميشنها جنبة تصوري و خيالي قائل نيست و هرچه را ميبيند واقعيت محض ميداند. براساس تحقيقي در فرانسه، کودکان و نوجواناني كه بيش از يك بار در هفته فيلم ميبينند، نيازمند مراقبت روان پزشك هستند. آنها معمولاً بعد از ديدن انيميشنهاي پرتحرك به تقليد ميپردازند و با شخصيت فيلم همذاتپنداري ميكنند. تماشاي انيميشنها و فيلمهاي پرتحرك، فضاي ذهني كودك را شكل داده و شخصيت او را پايهريزي ميكند.1 قهرمانان فيلم از نگاه كودك قويترين انسانها هستند. در اكثر اوقات شخصيتها و قهرمانان دوران كودكي، شخصيت آينده او را شكل ميدهند.مريم صدراكودكوتلويزيون
از دهة 1990 كه بيشتر نقاط دنيا به تلويزيون مجهز شدند به فاصلة 6 سال وجود تلويزيون در خانهها بيش از تلفن شد و 5 كانال فقط مخاطب كودك داشتند؛ ولي امروزه 80 كانال به كودكان اختصاص دارد و مشغول شكل دهي شخصيت نسل آينده بشر هستند.هم اكنون هفت شركت بزرگ و عمدةجهان به ساخت انواع سرگرمي و انيميشن براي كودكان مشغولند كه عبارتند از آ اُ اِل - والت دنيرني - و ياكوم - وي وندي - بر تلزمان، نيوزكوب و موني كه غير از برتلزمان كه مخصوص آلمان است، بقيه شبكهها مخصوص آمريكا يا محصول مشترك آمريكا، ژاپن يا فرانسه است.2 تأثير منفي رسانهها بر كودكان در تمام كشورها امري مشترك است. در تيزرهاي تبليغاتي كشورهاي اروپايي و آمريكايي معمولاً از زنان بزرگسال براي آگهيهاي سكچوال استفاده ميشد اما روند استفاده از دختران سيزده سال به بالا رو به افزايش است و باربيهاي جديد كه در سنين 4 تا 6 ساله با لباسهاي برهنه و دامنهاي كوتاه در دست كودكان قرار گرفته، عرصه را براي آشنايي كودكان با مسائل سكس و حتي تجربه آن در سن زير 12 سال مهيا كرده است.3
امپراطوري براي بچهها
فنآوري بازيهاي رايانهاي با سرعت بالايي پيشرفت ميكند. چند سال بيش نيست كه بچهها براي «آتاري» سرو دست ميشكستند، هنوز بچهها مرحلههاي بازي را ياد نگرفته بودند كه «ميكرو» آمد و پس از آن «سگا». بازيهاي سگا با 50 درصد انطباق با تصاوير واقعي و موسيقي جذاب متن كيفيت بهتري دارد. اكنون لوحهاي فشرده بازي، گوي سبقت را ربودهاند و پلي استيشنها رقيب ميطلبند. واقعنمايي تصاوير سوني تا 95 درصد بالا رفته و اين بازيها با تصوير محرك و صداهاي مهيّج، دنيايي از هيجان را به كودكان تشنة جنب و جوش ارزاني ميكنند.امروزه صنعت ساخت بازيهاي ويديويي و رايانهاي به سودآورترين و گستردهترين حرفهها تبديل شده است. سال 1998 در آمريكا سهم سرگرميهاي ديجيتالي در بازار كودكان بيش از درآمد ناخالص فيلمهاي هاليوودي و 7 برابر بيشتر از هزينة توليد فيلمهاي تلويزيوني كودكان بوده است.4 وقتي 78 درصد از كودكان سفيد پوست در خانه يك رايانة شخصي دارند، ژاپن معركه را در دست ميگيرد و بيشترين بازيها و انيميشنها را به بازار مصرف ميرساند. در بازيهاي الكترونيكي، كودكان (بيشتر از همه پسران) ژانرهاي پر زد و خورد جنگي، رزمي، ورزشي و ماجراجويي را ترجيح ميدهند كه اكثر آنها حاوي خشونت است.5 چيزي كه بچهها پيش از هر چيز ميپسندند قصد بازي نيست؛ بلكه چالشي است كه به آنها ياري دهد چگونه بازيها را پيش ببرند و بر وضعيتهاي دشوار غلبه كنند و غرق شدن در بازي و خشونت، يكي از مهمترين عوامل محرك استفاده از اين بازيهاست. بازيهاي رايانهاي، دنيايي را براي كودك فراهم ميكنند كه او ميتواند در آن امپراطوري كند و بر همه چيز كنترل داشته باشد. اعتياد كودكان به بازي و آسيبهايي چون تأثيرات مخرب رواني - تربيتي از جمله تقويت حس پرخاشگري در كودكان، انزواطلبي، افت تحصيلي و آسيبهاي جسماني مانند عوارض بصري هرگز قابل چشم پوشي نيستند.6برخي بازيهاي رايانهاي با محتواي صهيونيستي و آمريكايي طراحي شده و اسلام ستيزي در شكل، فرم و محتواي آنها موج ميزند. كودكان در گير و دار خشونت بازيها شليك خود را به سر بندهايي با نام مقدس براي مسلمانان متوجه كرده و به مراحل بالاتر صعود ميكنند. تكرار و گاهي حتي آشنايي با چنين بازيهايي كافي است تا فرهنگي غني شده از اسطورههاي يهودي و صهيونيستي را به روان كودك تزريق كند و مادران در دنياي فمينيست روانه بازار كار شده، كودك را با چاقويي خطرناك تنها ميگذارند.همذات پنداري با رسانهها
بعد از جنگ جهاني دوم با عرضة تجاري دستگاههاي تلويزيون، اكثر خانهها بسيار سريع صاحب اين جعبة سحرآميز شدند و كودكان به سرعت پاي تلويزيون نشستند. علاقه كودكان به فيلمهاي پر تحرك به صورتي است كه جنسيت قهرمانان داستان توجهشان را جلب نميكند. براي مثال، پسرها و دخترها به يك اندازه به خالهريزه و قاشق سحرآميز علاقه نشان ميدهند؛ اما در اكثر برنامهها شيوة توجه دخترها و پسرها با هم تفاوت دارد: دخترها بيشتر به چهره توجه ميكنند و به مهرباني اهميت بيشتري ميدهند؛ ولي پسرها تحت تأثير قدرت قرار ميگيرند.7همذاتپنداري كودكان با شخصيتها اينگونه نيست كه هميشه بخواهند به جاي آنها باشند؛ براي نمونه دخترها با وجود تماشاي فيلمهاي پليسي، ارتباط عاطفي چنداني با اين نقش برقرار نميكنند و دلشان نميخواهد پليس باشند و در پاسخ به علت آن ميگويند: «چون امكان دارد كشته شوم، مجبور ميشوم تمام شب بيدار باشم يا ممكن است مجبور شوم اجساد آدمها را ببينم» اما هم دخترها و هم پسرها دلشان ميخواهد به جاي زورو باشند؛ چون آدمها را نجات مي دهد، كسي او را نميشناسد و ميتواند هر كاري را انجام دهد.دنياي فوق خشونت براي كودكان
«من دراكولارا دوست دارم؛ چون خون زنها را ميمكد.» اين جمله را يك پسر 11 ساله به زبان آورده است! 90 درصد از دانشآموزان 12 ساله سراسر جهان با شخصيتهاي خشني چون «ويرانگر» و «رميو» آشنايي دارند.8 هر پنج دقيقه يكبار يك كودك آمريكايي به دليل ارتكاب جرم خشونت بار دستگير ميشود. بيشترين تأثير تماشاي برنامههاي خشن، حساسيتزدايي و ترس آفريني در كودكان است. تماشاي مكرر خشونت در برنامههاي تلويزيوني، خلق و خوي بيرحمانهاي در كودكان به وجود ميآورد. آنها با مشاهدة برنامههاي خشن از دنياي واقعي ميترسند و همواره اين ترس را دارند كه ممكن است مورد حملهاي خشونت بار واقع شوند.9يك آمار مهم دربارة محتواي برنامههاي تلويزيوني آمريكا نشان ميدهد كه 30 درصد از محتواي اين برنامهها خشونت محض است و سهم برنامههاي آموزشي و معمايي فقط 4 درصد است10 و بقيه را كمدي ها و برنامه هاي تخيلي كه البته گاهي هم حاوي خشونت هستند تشكيل ميدهند.پروسة الگوسازي
برنامهسازان تلويزيون بايد از اصول جذاب سازي برنامه براي تهيه برنامههاي آموزشي بهره گيرند. آنها ميتوانند با استفاده از اصول يادگيري، در كودكان براي پيگيري برنامههاي آموزشي ايجاد انگيزه كنند و برنامههاي كودك را از رابطه يك سويه به استفادة دو سويه كودك تلويزيون ترقي دهند. 11 امكانات مختلف صوتي - تصويري، استفاده از رنگهاي مورد علاقه كودكان و جلوههاي ويژة بصري با مراجعه به مِتُد روانشناسي و جامعهشناسي در بهبود روابط كودكان و برنامههاي مثبت آموزشي مؤثر خواهند بود. تلويزيون كودك بايد از قالب تجاري به قالب آموزشي صعود كند.در تلويزيون اگرچه ساعات قابل توجهي در اختيار برنامههاي كودكان قرار ميگيرد اما در واقع توجه ويژهاي به شكلگيري شخصيتي كودكان و مغزهاي در حال رشد آنها نميشود و دادههاي آموزشي يا اخلاقي برنامهها بسيار سطحي و شعاري است و گويا پيامهاي اخلاقي به صورت زيرنويس ارائه ميشود. ارائه نكردن الگوهاي صحيح اخلاقي و فرهنگي در كنار پخش مداوم انيميشنهاي ساخت آمريكا و ژاپن كه متناسب با فرهنگ آنگونه كشورهاست، در شخصيتسازي غربي كودكان بسيار تأثير دارد. «شِرِك» به عنوان انيميشن محبوب كودكان به پايين آوردن سطح بلوغ جنسي كودكان پرداخته، مسائل زناشويي را بسيار زودتر از بلوغ به كودكان آموزش ميدهد.1. سايت آفتاب، مقاله تأثير تلويزيون بر كودك و نوجوان.2. سدريك كالينگفورد، كودكان و تلويزيون، ترجمه وازگن سركيسيان، مركز تحقيقات و مطالعات برنامهاي صدا و سيما، ص 40.3. كودك و رسانهها، كارينا بوكت، ترجمه معصومه اسام، مركز تحقيقات و مطالعات برنامهاي، چاپ 84، ص 130.4. كودكان و خشونت، مجموعه نويسندگان، ترجمه مهدي شفقتي، مركز تحقيقات و مطالعات برنامهاي، چاپ 80، ص 70 و 71.5. همان.6. w ww.Aftab.ir. 7. كودكان و تلويزيون، ص 61.8. كودكان و خشونت، ص 79.9. w ww.Aftab.ir. 10. كودكان و رسانهها، ص 30.11. نگين حسيني، جنگ تلويزيوني براي كودكان، انتشارات اطلاعات، چاپ 85، ص 38.