دكتر منوچهر محمدي نياز به معرفي ندارد. استاد برجسته دانشگاه تهران و مشاور ارشد وزير امور خارجه، ساليان متمادي است كه در دانشگاهها و مراكز علمي كشور و خارج از كشور به تدريس و تحقيق همت گماشته و چهرهاي شناخته شده ميباشد. از اينرو مناسب ديديم تا با توجه به ارتباط نزديك اين استاد دانشگاه با مراكز حوزوي نظرات وي را در مورد بحث «وحدت حوزه و دانشگاه» جويا شويم. اين گفتوگو هرچند كوتاه و مختصر است، اما با اين حال، حاوي نكات ارزندهاي است كه توجه شما خوانندگان ارجمند را به آن جلب مي نماييم.در گفت و گو با دکتر منوچهر محمديپويا: به نظر حضرتعالي تاريخچه انديشه وحدت حوزه و دانشگاه به چه زماني برميگردد؟دکتر منوچهر محمدي: تاريخچه اين بحث به دوران اول انقلاب به خصوص به دوراني که شهيد مطهري و شهيد مفتح به عنوان دو شخصيت حوزوي در دانشگاه مشغول فعاليت شدند و تلاش کردند اين تفکيک بين دانشگاه و حوزه که بعد از دوره پهلوي اول به وجود آمده بود را مجدداً به آن برگردانند و لذا روز شهادت مرحوم مفتح را روز وحدت حوزه دانشگاه شناختند. البته تلاشهاي زيادي هم در اين مورد صورت گرفت، ولي متأسفانه موفقيت قابل توجّهي پيدا نشد؛ اگرچه تفاوت ميان حوزه و دانشگاه يک امر سياسي نبود، بلکه يک امر محتوايي و فکري بود. نظام دانشگاهي ما به وسيله عناصر غربزده و سکولار ايجاد شد و محتواي دروس ما هم به طور عمده به خصوص در علوم انساني محتواي غربي بود که هنوز هم هست.بنابر اين براي ايجاد وحدت حوزه و دانشگاه ميبايست يک حرکت بنيادين و فکري به همين شيوهاي که در قديم بود، صورت بگيرد؛ يعني هم دروس ديني و هم دروس عرفي با بينش اسلامي در حوزهها مطالعه ميشد. در اين دوره هم ميبايست ما به طور کلي با اعتقاد به حوزه و دانشگاه و با تکيه بر تجربيات گذشته خودمان چنين کاري را صورت بدهيم، کما اين که انقلاب فرهنگي هم نتوانست تحولات لازم را به وجود بياورد. اينکه امروز همه مسئولان و مقام معظم رهبري از علوم انساني غربزده ابراز نگراني ميکنند، ناشي از ناکامي است که در وحدت حوزه و دانشگاه ايجاد شد.پويا: با توجه به فرمايشات حضرتعالي، معناي دقيق وحدت حوزه و دانشگاه چيست و مراد رهبران انقلاب از طرح اين نظريه چه بود؟دکتر منوچهر محمدي: اصولاً مراد اين بود که از لحاظ جريان فکري، اين دو نهاد تفاوتي نداشته باشند و زيربناي فکري هر دو يکي باشد؛ يعني دانشگاه مبادي سکولاريسم را ترک کند و نوعي بوميسازي انجام بشود. ما فکر کرديم که مثلاً با اضافه کردن بعضي از دروس ديني و دانشگاهي که کلاً بنيادهايش سکولاريسمي است، ميتوانيم يک نوع تلفيقي ايجاد کنيم يا دانشگاهها را اسلامي کنيم، در حالي که مشکل ما مشکل عميق و بنيادين فکري بود و لذا عليرغم گذشت 30 سال، همچنان بين حوزه و دانشگاه يک شکافي وجود دارد.پويا: با توجه به اين فرمايش شما، آسيبهاي پيش روي اين وحدت چطور است و چگونه بايد اين آسيبها را برطرف کرد؟دکتر منوچهر محمدي: اعتقاد من اين است که ما اصلاً چيزي را به عنوان دو نهاد جداگانه به نام حوزه و دانشگاه نبايد ببينيم، بلکه با ادغام آنها و با بوميکردن دروس و رشتههايي که امروز مورد نياز هست؛ به خصوص رشتههاي علوم انساني، اين تفکيک را از بين ببريم. تا زماني که ما از چيزي به نام حوزه، جدا از دانشگاه صحبت مي کنيم - البته از تجربيات دانشگاه، هم حوزه ميتواند استفاده کند، کما اين که استفاده ميکند - ولي اين دانشگاه ما همچنان دانشگاهي است که تحت تأثير بنيادهاي فکري انديشههاي غربي و سکولاريستي است. تا زماني که چنين وضعي باشد، ما موفق نخواهيم شد وحدتي ايجاد کنيم.پويا: به نظر شما با توجه به تفاوت ساختار اين دو نهاد، آيا چنين وحدتي محقق ميشود؟دکتر منوچهر محمدي: فکر ميکنم اگر ساختارها خوب باشد، مشکلي ندارد. مشکل، مشکل انديشهاي و بنيادهاي فکري است.