بدل فروشان شيّاد - بدل فروشان شياد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بدل فروشان شياد - نسخه متنی

مريم ماندگار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بدل فروشان شيّاد

اشاره

بساط عرفان‌هاي كاذب، از ديرباز، به موازات عرفان ناب اسلامي در جامعه ما گسترده شده و شيادان اين طريق در دوره‌هاي گوناگون با ترفندهايي متفاوت به اغفال مردم همت گمارده‌اند. اين مسأله، به ويژه در سال‌هاي اخير، با پديدار شدن مكتب‌هاي جعلي وارداتي و عناوين فريبنده، شكلي نو به خود گرفته و با سرسپردگي افرادي خام و ناآگاه، بازاري پررونق يافته است؛ به گونه‌اي كه بيم آن مي‌رود عرفان اصيل، جاي خود را به عرفان دروغين دهد و معنويت‌گرايي پوشالي برگرفته از غرب، جوانان ما را به كلي از معنويت حقيقي بيگانه سازد.

مريم ماندگار

در دو سه سال اخير، گام‌هايي در راستاي افشاي باندهاي شيادان عارف‌نما و شناساندن آنان به جامعه برداشته شده كه لازم، اما ناكافي و غير منسجم بوده است. با وجود اين، يكي از گام‌هاي ضروري براي ريشه‌كني كامل جلوه‌هاي عرفان‌هاي دروغين، بررسي عوامل مؤثر در رونق اين انديشه‌هاي انحرافي است. يكي از نمونه‌هاي بارز اين عارف‌نمايان «سيدحسين كاظميني بروجردي» است كه مدتي پيش در دام عدالت گرفتار شد. اين عارف‌نماي مريدپرور از پشتيباني جدي و همه‌جانبه سوي كشورهاي خارجي برخوردار بوده است.

يك نمونه

وي با حمايت تبليغاتي رسانه‌هاي خارج از كشور و با ادعاي ارتباط با امام زمان (عج) و دادن اذكار عجيب و ادعاي حل مشكلات مردم، مدت‌ها به فعاليت خود ادامه داد. اين عارف‌نماي فريبكار با ظاهر آراسته به لباس مقدس‌طلبگي، خود را آيت الله و نوة آيت الله العظمي بروجردي معرفي كرده بود تا از اين راه توجه علاقه‌مندان آن بزرگوار را به خود معطوف كند؛ امّا پس از دستگيري، سطح پايين علمي و نسب واقعي‌اش برملا شد.

در نشست‌هاي بروجردي، اغلب، مخالفان جمهوري اسلامي و بعضاً تاركين نماز و ديگر تكاليف ديني شركت مي‌كرده‌اند. وي از پول صدقات، اتوبوس‌هايي تهيه و زمينه حضور چشمگير جوانان در جلساتش را فراهم مي‌كرد!

اين روحاني‌نماي ناآگاه، حتي از خواندن صحيح قرآن و مفاتيح ناتوان بوده و در فيلم‌هاي ويديويي كه از خود تهيه نموده، بيش‌تر دعاها را اشتباه قرائت كرده است!

بروجردي پس از دستگيري، خود را فريب خوردة ضد انقلاب خارجي دانسته و تأكيد نموده كه نوري‌زاده در تماس‌هاي متعدد با وي، او را به استقامت تحريك كرده است. وي در اعتراف‌هاي خود همچنين اعلام كرده كه ماهيانه بيش از 50 ميليون تومان از اين راه درآمد داشته است. ضمن اين‌كه در منزلش مقدار بسياري دلار و يورو يافت شده است.1

با كمي تأمل در فعاليت‌هاي اين شياد عارف‌نما مي‌توان به شگردهاي ويژة‌اين افراد در جذب جوانان به عرفان‌هاي دروغين پي‌برد. در اين نوشتار سعي بر آن است تا جريان انحرافي اين عارف‌نمايان و برخي از مهم‌‌ترين علل پيدايش و گسترش اين مسير دروغين روشن شود.

نياز جوان به ارضاي گرايش‌هاي فطري عرفاني

به اذعان معارف ديني و تجربه انسان‌هاي وارسته و بلندهمت، برخي گرايش‌هاي لطيف در وجود انسان نهفته ‌است كه شكوفايي و رشد آن‌ها به تلاش او بستگي دارد.

«انسان احساس مي‌كند گمشده‌اي دارد؛ ولي به درستي آن را نمي‌شناسد و نمي‌داند چيست، كيست و كجاست. نيازي را در خود احساس مي‌كند؛ ولي به خوبي نمي‌داند به چه چيز و چه كس. اين همان فطرت خداجويي است... تقويت و ارضاي اين خواست نيز به حركت و تلاش خود انسان بستگي دارد. در شرف، فضيلت و قدر و منزلت اين ميل همين بس كه در واقع، بعثت انبيا و همه تلاش‌ها و كوشش‌هاي پيامبران و اوصياي ايشان، در نهايت به منظور بيداركردن و به كمال و تعالي رساندن همين ميل صورت گرفته است.»2

بر اين اساس گرايش‌هاي عرفاني، از بديهيات فطري انسان است كه بشر در پي ارضاي آن بوده و با شنيدن نداي هر مدعي، لبيك‌گويان به سوي او مي‌شتابد. در حالي كه بايد توجه نمود، به سبب حساسيت فوق‌العاده مسير و مقصد عرفان، موانع فراواني در راه سالك اين طريق قرار دارد كه با كوچك‌ترين لغزش، او را به بيراهه مي‌كشاند و




  • از هر طرف كه رفتم جز حيرتم نيفزود
    زينهار از اين بيابان وين راه بي‌نهايت3



  • زينهار از اين بيابان وين راه بي‌نهايت3
    زينهار از اين بيابان وين راه بي‌نهايت3



بنابراين نبايد بدون انتخاب راهنما و مرشدي راستين، در مسير ارضاي اين گرايش ذاتي گام نهاد؛ راهبري راه آشنا، لازم است تا خضر آسا، فرد را از تاريكي به روشنايي رهنمون باشد؛




  • طيّ اين مرحله بي‌همرهي خضر مكن
    دانه‌اي در صيدگاه عشق بي‌رخصت مچين
    كز بهشت آدم به يك تقصير بيرون مي‌كنند4



  • ظلمات است بترس از خطر گمراهي
    كز بهشت آدم به يك تقصير بيرون مي‌كنند4
    كز بهشت آدم به يك تقصير بيرون مي‌كنند4



ناآگاهي از عرفان ناب محمدي (ص)

برخي تصور مي‌كنند كه اسلام، برنامه‌اي مدون براي سير و سلوك ندارد و مسلمانان، خود به طريق معرفت نفس پي‌برده‌اند، به اين معنا كه هر يك از مشايخ طريقت، آداب و رسومي را كه صلاح دانسته، در برنامه سير و سلوك قرار داده و به مريدان خويش تفويض كرده است. اين عده، دست هر بيگانة عارف‌نمايي را فشرده و سر در گرو اوامر او مي‌نهند.

حال آن‌كه با كمي تأمل در رهنمودهاي گهربار پيامبر گرامي (ص) و پيشوايان معصوم (ع) مي‌توان به مضامين عميق در زمينة سير و سلوك‌هاي عرفاني دست يافت. اين امر نشان دهندة پيشينة طولاني عرفان اسلامي است كه شخصيت بزرگواري چون پيامبر اسلام (ص) در والاترين مرتبه آن قرار دارد. پس از آن حضرت در ميان دوازده هزار صحابه، مولاي متقيان علي (ع) از مقامات عرفاني والايي برخوردار بودند. در پي شهادت آن حضرت نيز، امثال سلمان فارسي، اويس قرني، كميل بن زياد و ميثم تمار در رأس سلسله عرفا قرار داشتند. 5

عرفانِ برخاسته از سيره نبوي و علوي در اين حد پايان نيافته و در قرون بعد، امثال سيدعلي قاضي طباطبايي، حسينقلي همداني، علامه طباطبايي و آيت‌الله بهاء‌الديني در دامان اين مكتب اصيل، پرورش يافته، به مقامات بلند عرفاني نائل آمدند.
اين سيره، تاكنون نيز ادامه داشته است و امروزه عارفان نامدار و گمنامي بر روي اين كره خاكي حيات دارند.

حاصل سخن اين‌كه با وجود پيشينة ديرين عرفان ناب اسلامي، راه بر جويندگان عرفان راستين بسته نيست و كوتاهي از جوانان است كه به جاي شناخت مؤلفه‌هاي عرفان محمدي (ص) و تدبر در سيرة برجستگان اين طريقت، با چشمان بسته خود را تسليم عرفان‌هاي بدلي مي‌كنند.
شيادان دين‌ساز و عارف‌نمايان دغل‌باز نيز با نشان دادن سراب‌هاي آب‌نماي عرفان، كام ايشان را به سيري كاذب مي‌رسانند.

انجام امور خارق‌العاده توسط عارف‌نمايان

برخي عارفان بدلي، به سبب توانايي در انجام امور خارق العاده، باعث جذب افراد به خود مي‌شوند؛ غافل از اين كه برخي انسان‌ها در امور شگفت‌انگيزي كه از ايشان سر مي‌زند، دخيل نبوده و به صورت خدادادي، مشمول اين توانايي شده‌اند؛ مثل آن‌كه قدرت بينايي و شنوايي فرد از آغاز تولد بيش از ديگران بوده و يا كودكي با داشتن هوش و استعداد فراوان، قادر به انجام كارهايي باشد كه تنها از عهدة رايانه يا ماشين حساب‌هاي پيشرفته برمي‌آيد. روشن است كه داشتن اين توانايي‌‌ها (كه نظاير آن هر روزه در اخبار رسانه‌ها طرح مي‌شود) دليل بر كرامت فرد نيست. افزون بر قدرت‌هاي خدادادي، عده‌اي با تحمل رياضت‌هاي سخت و تمرين‌هاي طاقت‌فرسا به توانايي‌هايي دست مي‌يابند كه از عهده عموم مردم خارج است.

برخي ديگر با شيوه‌هايي مانند احضار روح و تسخير جن، سعي در كسب اطلاعاتي از راه‌هاي غيرمتعارف دارند كه انجام اين امور، گاهي مستلزم ارتكاب كارهاي خلاف شرع است؛ براي مثال، در مقابل توهين به مقدسات، قادر به برقراري ارتباط با جنيان و دريافت اطلاعاتي پيرامون مسائل گوناگون شوند.6

بي‌گمان، اين‌گونه مسائل نشانة رسيدن به مقامات معنوي نيست؛ همان‌طور كه برخي مرتاضان هندي، بر اثر تقويت روح قادر به انجام امور شگفت‌‌انگيز هستند، بي‌آن‌كه به خدا و ديني معتقد باشند. تشخيص حق و باطل بودن اين‌گونه خرق عادات، شناخت و بررسي عقايد صاحب خرق عادت و تطبيق اعمال وي با شريعت را مي‌طلبد. بنابر اين با صرف مشاهده اين‌گونه اعمال، نمي‌توان آن را مكاشفه و يا كرامت پنداشت و در پي صاحبان آن دويد.

توانايي عرفاي بدلي در حل مشكلات مردم

بيش‌تر مردم در زندگي روزمره با مشكلات فراواني رو‌به‌رو هستند و براي رفع آن‌ها به هر ابزاري متوسل مي‌شوند. كافي است نقل زبان‌ها شود كه در فلان محلّه، فردي عارف و دعانويس وجود دارد كه مي‌تواند مشكلات را حل كند. طي مدتي كوتاه، صف طولاني مردان و زنان و بويژه دختران جوان در محل تشكيل مي‌شود. در حالي كه براساس آن‌چه گفته شد، عده‌اي از اين افراد از راه‌هاي غير شرعي احضار روح و جن، قادر به گره‌گشايي از مشكلات و اطلاع رساني هستند و به دروغ، خود را به سالك طريق سير و سلوك عرفاني و صاحب مكاشفات نسبت مي‌دهند.

اين مدعيان دروغين، گاهي از برخي ذكرها و دعاهايي كه در كتاب‌هاي ادعيه از پيشوايان معصوم (عليهم السلام) در درمان بيماري‌ها و حل مشكلات نقل شده، بهره مي‌برند؛ در حالي كه عامه مردم آن را دعايي خودساخته توسط فرد و يا از الهام‌هاي غيبي به وي مي‌پندارند و تنها به همين دليل در زمرة مريدان او قرار مي‌گيرند.

برخي ديگر نيز براي رفع مشكلات مالي و فقر خويش به اين مدعيان روي مي‌آورند. عارف‌نمايان براي به دام انداختن اين گروه هم دستمايه مناسبي دارند. «آنان با معرفي افراد فقير به مريدان ثروتمند خود و حل مشكلات مالي و مادي ايشان، زمينه جذب اين‌گونه افراد را فراهم مي‌كنند.»7 اين در حالي است كه كتاب‌هايي مانند «مفاتيح الجنان» مرحوم شيخ عباس قمي كه در دسترس عموم قرار دارند و حاوي ادعيه موثق و منقول از اهل بيت (عليهم السلام) براي درمان بيماري‌ها، تقويت حافظه، گسترش رزق، برآورده شدن حاجت‌ها و ... هستند.

و مگر نه اين كه پيامبران و پيشوايان معصوم، بهترين راهگشاي حل مشكلات مردمند؟

تبليغات گسترده عرفان‌هاي بدلي

تبليغات پر زرق و برق عرفان‌هاي بدلي، گستردگي فوق‌العاده‌اي دارند و به سبب تأثير رواني شديد بر مخاطب، گاه را ناخواسته به سمت خود سوق مي‌دهند.
مدعيان دروغين عرفان كه به خوبي ‌مي‌دانند براي جذب مردم به مذاهب اختراعي خويش، نبايد به زور متوسل شوند، با اين تبليغات گسترده به تحقق اهداف خود مي‌پردازند. جوانان ظاهربين نيز فريفتة همين ظواهر شده، به آساني در دام بدعت‌گذاران ديني گرفتار مي‌گردند؛ اما «عارف حقيقي كه تنها به منظور دست‌يافتن به اسرار حقيقت، مراتب تزكيه و تصفيه نفس را طرح كرده»8 به دنبال تظاهر و شهرت يافتن نيست و ترجيح مي‌دهد تا در خلوت خود، از انس با معشوق خويش لذت بود.

در ميان بزرگان تشيع، بسيارند عارفاني كه به مقام‌هاي عالي عرفاني دست يافتند، بي‌آن‌كه حتي يك نفر از مردمان عصر حياتشان، نامي از ايشان بدانند. سيد بحرالعلوم، سيد بن طاووس، مقدس اردبيلي، شيخ جعفر كاشف العظاء و ... به مقامات والاي عرفان رسيده بودند، بي‌آن‌كه نام عارف بر خود نهاده و ادعايي داشته باشند.
اصل مشترك ميان عارفاني كه حجاب‌هاي دنيوي را كنار زده و به مقام كشف و شهود رسيده‌اند، اين است كه:




  • آن‌كه را اسرار حق آموختند
    مُهر كردند و دهانش دوختند



  • مُهر كردند و دهانش دوختند
    مُهر كردند و دهانش دوختند



بر اين اساس، كساني كه با تبليغات گسترده، ادعاي عرفان خود را در گوش جهان فرياد مي‌كنند و مي‌كوشند عواطف مردم و به ويژه جوانان را به خويش معطوف كنند، هيچ نسبتي با عرفاي جام حق نوشيده ندارند؛ زيرا:




  • عارفان كه جام حق نوشيده‌اند
    رازها دانسته و پوشيده‌اند



  • رازها دانسته و پوشيده‌اند
    رازها دانسته و پوشيده‌اند



اظهار تقيّد شديد عارف‌نمايان به زهد و شريعت

برخي عرفاي دروغين، در آغاز براي جلب توجه و عواطف ديني مردم، تظاهر به دينداري مي‌كنند. حتي عده‌اي از شيادان دين‌ساز، پا را از اين فراتر مي‌نهند و به سبب اطمينان مردم به قشر روحانيت، خود را ملبس نموده و با ظاهري روحاني، درس خوانده يا نخوانده، اموري را به نام دين به مردم القا مي‌كنند.
نمونة بارز اين امر، سيدعلي‌محمد باب و يكي از مريدانش به نام ميرزا حسين‌علي نوري (ملقب به بهاء ا...) هستند. اين دو، سال‌ها به تحصيل علوم حوزوي مشغول بودند و پس از تشكيل فرقه‌هاي ساختگي، علم خود را لدني معرفي و ادعا كردند كه هيچ يك از علوم را در جايي نياموخته‌اند!9

در اين ميان، برخي مدعيان عرفان، حتي اين زحمت را هم به خود نمي‌دهند و بدون هيچ‌گونه بهره‌مندي از آگاهي‌هاي اوليه ديني، به اغفال جوانان مي‌پردازند.
جالب‌تر اين‌كه پس از رسيدن به كمال(!) خود را از همة قيدها و تكاليف وارسته مي‌پندارند و در واقع، شريعت را وسيله رسيدن سالك به مرتبه شهود و وصول مي‌دانند كه پس از وصول به حق، از انسان كامل، ساقط مي‌شود.10

به ادعاي اينان، فقط مبعوثين به رسالت و مأمورين به تربيت خلق، موظف به انجام دستورهاي ديني هستند!

ادعاي ارتباط با حضرت حجت (عج)

دعوي ارتباط با امام زمان (عج) ونايب خاص آن حضرت بودن در دوران غيبت كبري به حربه‌اي مؤثر در دست سودجويان تبديل شده است.
علي‌محمد باب، از نمونه‌هاي بارز اين امر است كه با ادعاي باب حضرت مهدي (عج) بودن، فرقه بابيت را بنيان گذاشت و پس از يافتن پيرواني، پا را فراتر نهاد و ادعاي مهدويت، پيامبري و حتي الوهيت كرد! البته اما از آن‌جا كه ادعاي خدا و پيامبري و حضرت حجت (عج) بودن در ميان مردم مقبوليت كم‌تري دارد، اغلب عارف‌نمايان، خود را رابط مردم و امام زمان (عج) معرفي مي‌كنند. اين در حالي است كه والاترين و مشهورترين عرفاي شيعه نيز هرگز چنين ادعايي نداشته‌اند و به رغم وجود ارتباط با حضرت صاحب الزمان (عج) آن را از مردم و اطرافيان پنهان نگه مي‌داشتند.

دست‌يابي آسان به مقامات عرفاني درعرفان‌هاي بدلي

«يكي از بهترين راه‌ها و شيوه‌ها براي ارضاي بدلي خواست عرفاني اين است كه به مردم بقبولانند كه مي‌توان از راه‌هاي بسيار سهل و ساده و با تلاش و كوشش اندك به مقام‌هاي عالي عرفاني دست يافت... آن راه اين است كه با يك قطب واصل الي ا... بيعت كنيد و دست در دست او بگذاريد. تنها با يك دست دادن و دست بوسيدن، همه مسائل حل مي‌شود و تمام درهاي عالم معنا و ملكوت و بهشت بر روي شما گشوده مي‌شود! نيازي نيست سال‌ها رياضت بكشيد وخود را به رعايت واجبات و محرّمات و اجراي دقيق ضوابط و احكام شرع ملتزم سازيد.»11

اين ادعاي مضحك در تقابل كامل با باور بزرگان و مشاهير عرفان اسلامي قرار دارد كه معتقدند پيمودن اين مسير و رسيدن به اوج ‌مقام‌هاي عرفاني، همچون كندن كوه با مژگان چشم است! كوهي را با مژه كندن كجا و يك‌شبه عارف شدن كجا؟!

اگر رسيدن به مقام اولياي الهي، به اين آساني ممكن است، چرا اولياء ا... راه يك‌شبه را رها كرده، و در تمام عمر به ايجاد مقدمات و رفع موانع سير و سلوك و رياضت و ذكر و ... مي‌پردازند؟!

مگر نه آن‌كه ايمان، ثبات، نيت، صدق، انابه و اخلاص، پيش‌نيازهاي اساسي سير و سلوك الي ا... هستند12و عالم خلوص، به تنهايي داراي چهل منزل مي‌باشد؟13حقا كه نابرده رنج گنجي ميسر نخواهد شد.

تشويق جوانان به تن‌پروري

ايادي استعمار كه در پس پرده نمايش عرفان‌هاي بدلي، به عروسك‌گرداني مشغولند و اهداف خويش را دنبال مي‌كنند، بيش از هر چيز برآنند تا گرايش‌هاي ديني و عرفاني مردم را از مسير صحيح اسلامي، منحرف كنند و توطئة دوري مردم از سياست و حركت‌هاي اجتماعي و روحانيت و دامن زدن به ولنگاري جوانان را تحقق بخشند.

عرفان‌هاي ساختگي استعمار، انسان فطرتاً طالب خدا را به ذكرهاي دروغين مي‌گمارد تا با سياست و اجتماع بيگانه و از آن‌ها جدا باشد. در اين دين و عرفان بدلي، جماعت روحاني، قشري معرفي مي‌شوند كه بويي از عرفان كه روح دين است، نبرده‌اند و فقط به مشتي واجب و مستحب مشغولند. اين جماعت، وارد شدن مردم در مسائل سياسي و اجتماعي را مصداق دنياگرايي و غفلت از ياد خدا مي‌دادنند. حال آن‌كه سياست در تعريف حقيقي خود، هدايت كننده مردم جامعه به سوي عالي‌ترين هدف‌هاي مادي و معنوي است و به تعبير علامه جعفري (ره) «يكي از عبادات بزرگ انسان‌ها، فعاليت سياسي مي‌باشد.»14

عارف واقعي همچنين ضمن برقراري ارتباط با خدا، با كوشش و تلاش، گنج گرانمايه وجودش را نيز مورد بهره‌مندي قرار مي‌دهد. «اساسي‌ترين مختص زندگاني عرفاني، كار و تلاش پيگير در اين دنيا است... از ديدگاه عرفان مثبت، ركود وجود انساني در دنيا، از نظر ارزش‌گذاري برتر از نيستي است.»15 در حالي كه در عرفان‌هاي بدلي، افراد به بهانه ذكر و عزلت‌نشيني از تلاش و كوشش و حتي جهاد كه جزء فروع دين است، معاف مي‌شوند! بي‌گمان، اين تضاد فاحش ميان دستورات مكتب‌هاي ساختگي عرفاني با دستورات عرفان برخاسته از شريعت، شاهدي بر انحراف آن مكاتب است؛ چرا كه همه‌جانبه‌نگري و مطابقت با شريعت از ويژگي‌هاي عرفان‌هاي صحيح مي‌باشد.16همچنان‌كه خواجه عبدالله انصاري در مقدمه كتاب منازل السائرين، دومين شرط طي نمودن صحيح بلايات را متابعت از سنت و شريعت ذكر نموده و انجام هر عملي را منوط به ذكر آن در سنت مي‌داند.17

«عرفان تحت تأثير مواد مخدر و رقص‌هاي صوفيانه... و تا صبح خواندن شعر و گوش دادن به موسيقي و سماع و رقص و از حال رفتن و آن‌گاه تا ظهر خوابيدن و فرار از بحث‌هاي عقلاني و گريز از سياست»18

چه ارتباطي مي‌تواند با عرفان واقعي داشته باشد؟!

سوء استفاده عارف‌نمايان از احساسات

در عرفان‌هاي كاذب، عارف (!) با قلب و احساسات ارتباط دارد و با منطق و عقل بيگانه‌است. بديهي است كه عقل و منطق، سلاح خواص است و عوام مردم با احساسات رابطه بيش‌تري دارند. از اين رو سخني در آنان مؤثرتر است كه موافق با خواهش‌هاي قلب باشد. بر اين اساس، كلام عارف دروغين رقيق و لطيف بوده و با خوش‌آهنگي بر دل‌هاي خام مي‌نشيند و عواطف رقيق جوانان را برمي‌انگيزد.19

سر و كار عارف كاذب با احساسات قلبي، جلوه‌هاي ديگري نيز دارد. از جمله اين‌كه برخي عارف‌نمايان در مقابل جواناني كه عقده حقارت دارند، از جا برخاسته و آن‌ها را تعظيم مي‌كنند و با همين فريب آن‌ها را در دام خود مي‌اندازند؛ اما عارف حقيقي همه مردم را به يك چشم مي‌نگرد.

ادعاي كشف اسرار ناگفتني كه جز با سلوك راه آنان، ديدني نيست

مدعيان دروغين مقامات عالي عرفان، با آگاهي از علاقه عوام به دست يافتن به اسرار ماوراي طبيعت، ادعا مي‌كنند به اسراري پي برده‌‌اند كه قادر به بيانش نيستند و هر كه خواهان رسيدن به اين مراتب است، بايد راه آنان را بپيمايد. بدين ترتيب، عده‌اي را مريد خود كرده، در پي خويش مي‌كشانند.

با تأملي كوتاه و دوباره بر روندي كه گفته آمد، مي‌توان دريافت كه چرا برخي از مدعيان عرفان بدلي و شيّادان عرصه معنويت، دكان چند نبش خود را هر روز بهتر از ديروز مي‌آرايند و دل بي‌آلايش و پاك نسل جوان را با نيرنگ و فريب و در درخشش فريبنده ظاهر آراستة خود، مي‌ربايند. به راستي چه تجارتي آسوده‌تر و كم مشغله‌تر از تجارتي كه با تجويز كلمه و ذكر و دعايي دروغين، منفعتي فراوان را نصيب تاجران شيّاد آن مي‌سازد؟!




1.اين مطالب از دو پايگاه خبري Sharifnews و Aryanews برگرفته شده است.

2. محمدتقي مصباح يزدي، در جستجوي عرفان اسلامي، مركز انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ اول، 1386، صص 29 - 31.

3 و 4. لسان الغيب حافظ شيرازي.

5. ر.ك: سيدمحمدحسين طباطبايي، شيعه در اسلام، دفتر انتشارات اسلامي، ص 106.

6. ر.ك: در جستجوي عرفان اسلامي، همان، ص 299.

7. همان، ص 95.

8. عطاء‌ا... تدين، جلوه‌هاي تصوف و عرفان در ايران و جهان، انتشارات تهران، چاپ اول، ص 570.

9. در جستجوي عرفان اسلامي، همان، ص 98.

10. جواد تهراني، عارف و صوفي چه مي‌گويند؟ بنياد بعثت، چاپ هشتم، 1369، ص 37.

11. در جستجوي عرفان اسلامي، همان، ص 92.

12. خواجه نصير الدين طوسي، آسان‌ترين راه براي سير و سلوك و تهذيب نفس، بازنويسي سيدمحمدرضا غياثي كرماني، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي حضور، چاپ اول، 1379، ص 25.

13. سيدبحر العلوم، رساله سير و سلوك، به كوشش رضا استادي، انتشارات هجرت، ص 86.

14. محمدتقي جعفري، عرفان اسلامي، مؤسسه نشر كرامت، چاپ دوم، ص 105.

15. همان، ص 87.

16. در جستجوي عرفان اسلامي، همان، ص 136.

17. خواجه عبدالله انصاري، منازل السائرين، با شرح كمال‌الدين عبدالرزاق قاساني، انتشارات بيدار، 1381، ص 18.

18. سيدسعيد لواساني، عرفان حقيقي، عرفان دروغين، ماهنامه پرسمان،‌شماره 34.

19. عارف و صوفي چه مي‌گويند؟ همان، ص 35.

سوتيترها:

بروجردي پس از دستگيري، خود را فريب خوردة ضد انقلاب خارجي دانسته و تأكيد نموده كه نوري‌زاده در تماس‌هاي متعدد با وي، او را به استقامت تحريك كرده است.

برخي ديگر با شيوه‌هايي مانند احضار روح و تسخير جن، سعي در كسب اطلاعاتي از راه‌هاي غيرمتعارف دارند كه انجام اين امور، گاهي مستلزم ارتكاب كارهاي خلاف شرع است؛ براي مثال، در مقابل توهين به مقدسات، قادر به برقراري ارتباط با جنيان و دريافت اطلاعاتي پيرامون مسائل گوناگون شوند.

سيد بحرالعلوم، سيد بن طاووس، مقدس اردبيلي، شيخ جعفر كاشف العظاء و ... به مقامات والاي عرفان رسيده بودند، بي‌آن‌كه نام عارف بر خود نهاده و ادعايي داشته باشند.

بر اين اساس، كساني كه با تبليغات گسترده، ادعاي عرفان خود را در گوش جهان فرياد مي‌كنند و مي‌كوشند عواطف مردم و به ويژه جوانان را به خويش معطوف كنند، هيچ نسبتي با عرفاي جام حق نوشيده ندارند.

جالب‌تر اين‌كه پس از رسيدن به كمال(!) خود را از همة قيدها و تكاليف وارسته مي‌پندارند و در واقع، شريعت را وسيله رسيدن سالك به مرتبه شهود و وصول مي‌دانند كه پس از وصول به حق، از انسان كامل، ساقط مي‌شود.

اغلب عارف‌نمايان، خود را رابط مردم و امام زمان (عج) معرفي مي‌كنند. اين در حالي است كه والاترين و مشهورترين عرفاي شيعه نيز هرگز چنين ادعايي نداشته‌اند و به رغم وجود ارتباط با حضرت صاحب الزمان (عج) آن را از مردم و اطرافيان پنهان نگه مي‌داشتند.

اگر رسيدن به مقام اولياي الهي، به اين آساني ممكن است، چرا اولياء ا... راه يك‌شبه را رها كرده، و در تمام عمر به ايجاد مقدمات و رفع موانع سير و سلوك و رياضت و ذكر و ... مي‌پردازند؟!

عرفان‌هاي ساختگي استعمار، انسان فطرتاً طالب خدا را به ذكرهاي دروغين مي‌گمارد تا با سياست و اجتماع بيگانه و از آن‌ها جدا باشد. در اين دين و عرفان بدلي، جماعت روحاني، قشري معرفي مي‌شوند كه بويي از عرفان كه روح دين است، نبرده‌اند و فقط به مشتي واجب و مستحب مشغولند.

/ 1