كليساي ارتدوكس جوانتر ميشود
منبع: نشريه :«وچني زوف»، 4 آوريل 2007نويسنده: سرگئي رومانوفوسولود چاپلين، معاون رئيس اداره روابط خارجي كليسايي نهاد اسقف اعظم است. اين ملاقات در يكي از روزهاي آفتابي ماه مارس صورت گرفت. با وجود گرفتاري كاري زياد پدر وسوولود، ما درباره موضوعات فراواني گفتگو كرديم.تصميمات مجمع روسي
سئوال: جديدا يازدهمين مجمع سراسري روسي برگزار شد.ممكن است درباره تصميماتي كه در آن اتخاذ شدند و واكنش مقامات رسمي به تصميمات اين مجمع توضيحاتي بفرمائيد؟پاسخ: تصميمات مجمع در اينترنت منتشر شده و توسط بسياري از رسانه هاي گروهي تفسير شدند. دو نكته شايان توجه است. اولاً، تأكيد بر مسايل اجتماعي كه مورد توجه مردم عادي هستند و به خصوص مسأله شكاف فزاينده بين فقرا و اغنيا. به عبارت ديگر، در كنار فقر فاحش، تجملات فاحش مشاهده ميشود. مجمع روسي توجه مقامات رسمي و جامعه را به اين نكته جلب كرد و تأكيد نمود كه وجود اين شكاف بين فقرا و اغنيا به خطر انفجار اجتماعي آبستن است. تدابير مشخصي نيز پيشنهاد شدند. قبل از همه، ماليات تصاعدي بر درآمدهاي فوق العاده بالا و تجملات، امتناع از ماليات بالا بر مساكن نه چندان گراني كه مدتها پيش دريافت شد، مصرف كردن بخشي از بنياد تثبيت اقتصاد براي تأمين صنايع فناوريهاي بالا، نوسازي زيربناي اقتصادي، حمايت از علم و آموزش و كمك به ايتام، بازنشستگان، معلولين و مهاجران، پيشنهاد شد. نكته مهم ديگر، قطعنامه مجمع درباره وحدت كليسا است. تلاشهايي براي تجزيه كليساي ارتدوكس روسيه بر اساس اصل ملي، سياسي، اجتماعي، مرزهاي دولتي و حتي اختلافات فكري داخلي كليسايي به عمل آمدهاند. قطعنامه مجمع روسي صريحاً اعلام كرد كه ما به انشعاب از طرف چپ و راست احتياجي نداريم، ما به كليساي واحدي نياز داريم كه در اين دنيا وطن دنيوي را حفظ كرده و مردم ارتدوكس را به سوي ميهن آسماني ميبرد.اين اسناد به نهادهاي دولتي و از جمله به نهاد رياست جمهوري رياست كابينه وزيران و رياست پارلمان و نهادهاي اقتصادي ارسال شده است. هنوز مدت چندان زيادي نگذشته است و طبيعتاً جواب دريافت نشده است.
نمايشگاه كفرآميز سامودوروف
سئوال: در حال حاضر در مسكو نمايشگاه جديد ضد ارتدوكس «هنر ممنوع - 2006» برگزار ميشود.آيا از اين نمايشگاه اطلاعي داريد؟پاسخ: از گزارشهاي رسانه هاي گروهي مي توان نتيجه گرفت كه اين نمايشگاه شامل تصاوير و مجسمههاي توهينآميز براي احساسات ديني مردم است كه اين كار مشمول ماده 26 قانون تخلفات اداري است. بايد از اين جرم جلوگيري كرد. شايد بتوان در اين كار تحريك خصومتهاي مذهبي را نيز تشخيص داد. فكر ميكنم كه اين مسأله بايد مطابق با قانون و بدون اقدامات غيرحقوقي حل شود. ولي كاري كه حتماً بايد كرد اين است كه دستاندركاران و عوامل اين كار كفرآميز بايد به عنوان كساني تلقي شوند كه نمي توان دست آنها را فشرد. منظورم سامودوروف مدير موزه، برگزار كنندگان و مسئولين نمايشگاه و سازندگان اشياي كفرآميز هستند. نبايد با آنها دست داد. مسيحيان ارتدوكس نبايد در مراسم آنها شركت كنند يا آنها را به جايي دعوت كنند. فكر ميكنم كه اين افراد از حالت كفرآميز كارهاي خود اطلاع كامل دارند ولي بر خلاف موازين اخلاقي به اين كار دست زدند. نبايد حرف مرا به عنوان تعقيب هنر معاصر تعبير كرد. اين هنر جنبههاي جدي و صادقانه زيادي دارد. چندي پيش از نمايشگاه «ايمان دارم» بازديد كردم كه بعضي آثار آن را پسنديدم. ولي كفر را بايد كفر دانست و بايد فهميد كه لوث كردن اشيا و مظاهر مورد علاقه مردم ديندار، جرم است.
رسانه هاي گروهي غير كليسايي
سئوال: چرا صداي كليسا در رسانه هاي گروهي كمتر شنيده ميشود؟پاسخ: در ميان رياست رسانه هاي گروهي و روزنامهنگاران نامدار كشور عده زيادي از احياي حس اخلاقي و ايمان مردم واهمه دارند. چنين افرادي در نهادهاي دولتي و در ميان مالكان رسانه هاي گروهي وجود دارند كه با رفتار خود بر رسانه هاي گروهي اثر ميگذارند. ولي بسياري از روساي رسانه هاي گروهي و روزنامهنگاران نگران احياي نيروي اخلاقي مردم هستند كه در اين صورت مردم ميتوانند فضاي معنوي خود را كنترل كرده و صاحب آن شوند. چندي پيش يك مجري برنامه شكايت كرد كه رياست شبكه تلويزيوني كه آنجا كار ميكند، به او گفت:«در شبكه ما بايد كمتر فكر كرد. اخلاق هر چه كمتر باشد، بهتر است».سئوال: اين نتيجه برخورد تجاري است؟پاسخ: اين فقط مسأله برخورد تجاري نيست. آنها ميترسند كه جامعه گناهان آشكار و نهان آنها را محكوم كند. فكر ميكنم كه اين موضوع تا كنون بررسي شده است. آنها ميترسند كه جامعه از امكان محكوم كردن گناهي كه خودشان در آن دست دارند، برخوردار شوند.
غمها و شاديها
سئوال: در حال حاضر چه چيزي بيشتر از همه باعث خوشحالي يا ناراحتي شما ميشود؟پاسخ: زندگي بسيار متنوع است. خداوند متعال به ما هم شادي ميدهد و هم غم و غصه. خوشحالم كه مردم بيشتر از گذشته به كليسا ميآيند. نه فقط يك شمع روشن ميكنند يا از خداوند حل مشكلات خانوادگي خود را مسئلت مي كنند بلكه با علاقه جدي به دين وارد كليسا ميشوند. تغييرات در تركيب مردم كليسايي نيز باعث خوشحالي ميشود. چيز عجيبي مشاهده ميشود. يكشنبه دو هفته پيش در مراسم اسرار مقدس از 84 نفر، 16 نفر زنان مسن بودند. يكشنبه گذشته از 68 نفر فقط 5 نفر سالخورده بودند. ولي اكثراً خانوادههاي جوان با كودكان ميآيند. اينها تغييرات جدي در تركيب مردم كليسايي هستند. البته، جوانان دانشجو زياد نيستند. آنها بيشتر از كليساهاي دانشگاه يا كليساهاي مركز مسكو بازديد مي كنند. ولي در مناطق مسكوني بيشتر خانوادههاي جوان مشاهده ميشوند.سئوال: آماري را خواندم كه اسقف اعظم اعلام كرد اواسط سالهاي 1980 ميانگين سن مردم متدين 63-62 سال بود ولي اكنون 45-43 سال است.پاسخ: واقعاً هم همينطور است، حتي اواسط سالهاي 1990 با وجود مد ظاهري دين، زنان مسن 80% مردم كليسايي را تشكيل مي دادند. ولي الآن جوانان و كودكان زيادي ميآيند. درميان جوانان افراد آگاه زيادند. چند ماه پيش به شهر نيژني نوگورود رفتم. شب همراه با اسقف منطقه رفتيم در خيابانهاي شهر گردش كنيم. مركز شهر مملو از جواناني بود كه ظاهرشان بسيار عجيب و غريب و ترسناك به نظر ميآمد. با اين حال، كسي از آنها مست نبود، همه درست رفتار مي كردند و نيمي از آنها به اسقف نزديك شدند تا تبرك او را دريافت كنند. سئوال: معلوم ميشود كه مردم به مسايل ديني علاقه زيادي دارند كه اين علاقه آنها بايد ارضا شود. آيا به نظر شما، كليسا به اندازه كافي به تنوير افكار دست ميزند؟پاسخ: كار تنوير افكار و روشنگري هيچ وقت كفايت نمي كند. هميشه كساني پيدا ميشوند كه وعظ ما به آنها نرسيده است. بايد همه جا برويم و با مردم صحبت كنيم. تلاش ما مي تواند از طريق رسانه هاي گروهي و امكانات ارتباط معاصر مضاعف شود.روابط با كليساهاي ديگر
سئوال: يك سئوال دارم كه براي پيروان مذاهب پروتستان مبرم و حياتي است. من شاهد علاقه فزاينده مسيحيان انجيلي به دين ارتدوكس ميشوم. عدهاي از آنها حاضرند هم اكنون به كليساي ارتدوكس ملحق شوند ولي نگران آن هستند كه از آنها خوب استقبال نكنند و به آنها اجازه ندهند در زندگي كليسا شركت كنند.آيا مي توان از تجربه آنها در كليساي ارتدوكس استفاده كرد؟پاسخ: بله، البته. كليساي ما به كساني كه به كتب مقدس آگاهي خوبي دارند، نيازمند است. بايد گروههاي مطالعه كتب مقدس و برنامههاي بيشتري درباره متون مقدس در راديو و تلويزيون داير شوند. پدر ولاديمير ژوخوف كشيش ارتدوكس در زمان خود مفسر اصلي كتاب مقدس در يك مجله باپتيستها بود. ولي اكنون ارتدوكسها بيشتر از مواد علمي پروتستانها براي تشريح كتاب مقدس استفاده ميكنند. فكر ميكنم كه ما بايد در رسانه هاي گروهي و برنامههاي آموزشي خود به مطالعه متون مقدس توجه بيشتري مبذول كنيم.سئوال: گفتگو با كليساي كاتوليك چگونه توسعه مييابد؟پاسخ: اين گفتگو نسبتاً فشرده است. ما تقريباً هر هفته با واتيكان، نمايندگان آن در مسكو و با كاتوليكهاي كشورهاي مختلف جهان ارتباط برقرار ميكنيم. چندي پيش از پاريس بازگشتم كه آنجا در مقر يونسكو ملاقاتي درباره حقوق بشر و ارزشهاي اخلاقي برگزار شد. ژان ماري لستيژه اسقف سابق پاريس و انديشمند برجسته مسيحي سخنراني كرد. ما هدف مشتركي داريم و آن برقراري ارزشهاي مسيحي در جامعه معاصر است. مسايلي هم وجود دارند كه ما بايد حل كنيم تا بتوانيم به همديگر بگوييم كه ما دو شركت رقيب نيستيم بلكه كليساهايي هستيم كه به همديگر احترام گذاشته و خود را موظف مي دانند به همديگر كمك كنند. ميدان فعاليت ميسيونري ما به قدري گسترده است كه به همه ميرسد. در مجموع، نميفهمم چرا روحانيون كاتوليك از كشورهاي غربي كه آنجا مردم بيدين ولي تشنه حقيقت زيادند، به روسيه ميآيند كه كلام خدا توسط كليساي ما تبليغ شده و ميشود.سئوال: شما اين كار را به عنوان يك نوع سياست تلقي ميكنيد؟پاسخ: اين موضوع تا حدودي قابل درك است زيرا كليساي كاتوليك در غرب با كمبود پيروان مواجه شده است. ولي اگر ايمان مردم ته كشيده است، نمي توان آن را به وسيله ورود مردم متدين و روحانيون از خارج نجات داد. بايد سعي كنند ملتهايي را كه ايمان را از دست دادند،به راه دين برگردانند. چرا در فرانسه، بلژيك و حتي كشور نيرومند كاتوليك ايرلند كشيشها كم شدهاند؟
مردم حاضر نيستند بار خدمت به كليسا را بر دوش خود گذاشته و از روحانيون خود حمايت كنند. اين نتيجه كمبود ايمان است. آنها كشيشها را از لهستان، ويتنام و كشورهاي آفريقا وارد ميكنند و سعي ميكنند از كودكان فقير روس نسل جديد روحانيت را تربيت كنند ولي نمي توانند از اين طريق ملتهاي فرانسه، بلژيك و ايرلند را نجات دهند. خود ملتهاي مذكور بايد پيشرفت معنوي بكنند.
انديشه ملي
سئوال: آيا به نظر شما روسيه به انديشه ملي احتياج دارد تا مردم هدف زندگي خود را بدانند؟پاسخ: انديشه ملي لازم است و نمي تواند از ايمان جدا شود. فكر نمي كنم كه مردم روس زماني بتوانند «انديشه ملي» مبتني بر منافع شكم و كيف پول را قبول كنند در حالي كه گاهي همين نوع انديشه ملي پيشنهاد ميشود. پيشنهاد ميكنند كه كسب درآمد و تأمين خانواده، به هدف غايي هر كس تبديل شود. ولي مردم دنبال اين انديشه نخواهند رفت. آنها به راه به حيات جاويدان احتياج دارند. مي خواهند در زندگي موقت دنيوي اهدافي را داشته باشند كه از منافع آني سودجويانه بالاتر باشند.سئوال: قبلاً شعار «در راه تزار و ميهن» وجود داشت.پاسخ: تزار وجود ندارد ولي ميهن براي ما مهم است. خدا كند ايمان به اصل تعيين كننده زندگي تبديل شود.سئوال: ولي با اين وجود، كليسا بايد از دولت جدا باشد؟پاسخ: البته. كليسا نبايد از جامعه جدا شود و نبايد حق اظهار نظر درباره مسايل مهم اجتماعي را از دست بدهد ولي نبايد به بخشي از دستگاه دولتي و يك نهاد قدرت تبديل شود. تاريخ غرب و روسيه حاكي از آن است كه اين وضع براي كليسا مضر است.سئوال: شما درباره آينده روسيه خوشبين هستيد؟مسأله جمعيتي هم با ياري خداوند متعال حل خواهد شد؟پاسخ: من خوشبين هستم زيرا مي بينم كه مردم تغيير ميكنند. در مورد مسايل جمعيتي بايد گفت كه زاد و ولد رشد ميكند. در مسكو طي سالهاي اخير ميزان كورتاژ 4 برابر كاهش يافته است. عدهاي اين وضع را با «برنامهريزي خانواده» مرتبط ميكنند ولي علت واقعي فرق ميكند. جامعه ما به تدريج به آرمانهاي پدري و مادري و دفاع از كودكان بر مي گردد. حتي پوسترهاي تبليغاتي خياباني را مي توان مثال زد: 10 سال پيش عمدتاً فاحشههاي گران روي آنها نقش ميبستند ولي الآن خانواده سعادتمند با كودك ديده ميشود. اين امر تصادفي نيست. اين يك نكته كوچك است كه ما را به آينده كشورمان اميدوار ميكند. چندي پيش در اوقات فراغت خود كه معمولاً ندارم، در خيابان هاي مسكو گردش ميكردم. مسكوي امروز با مسكوي سالهاي 1980 و 1990 فرق زيادي مي كند. حتي حالت چهره مردم شادتر شده است. عدهاي سر صحبت را با من كه لباس كليسايي به تن دارم، باز مي كنند، نصيحت ميخواهند. اين امر كاملاً طبيعي است و من آن را تصوير آينده كشورمان مي دانم.
سياست و سياستمداران
سئوال: آيا شخصيتهاي سياسي و اجتماعي ما بايد مواضع اجتماعي، اخلاقي و معنوي خود را اعلام كنند؟براي مثال، يوري لوژكوف شهردار مسكو به طور علني از همجنسبازان انتقاد كرده و راهپيماييهاي آنها را كار شيطاني اعلام ميكند. آيا اين رفتار دست است؟پاسخ: وقتي كه يك سياستمدار خود را به انسان و شخصيت سياسي تقسيم كرده و از اعلام اعتقادات خود واهمه دارد، او به سلطنتي شباهت دارد كه از درون تجزيه شده و ناگزير فرو خواهد پاشيد. لذا نمي توانم نقطه نظر بعضي سياستمداران را قبول كنم كه ميگويند: من تا اين حد مسيحي هستم ولي بعد از آن از نظر اعتقادي بيطرفم. در واقع، شخصيت و دولت نمي توانند از نظر جهانبيني بيطرفي كامل داشته باشند. كسي كه خود را به سياستمدار و شخص مسيحي تقسيم ميكند، دستخوش بحران عميق داخلي ميشود كه تماميت شخصيت او را ويران كرده و بر همه كارهاي او اثر منفي ميگذارد.سئوال: در كشورمان شخصيتهاي سياسي و اجتماعي اكثراً اينطور رفتار ميكنند. كمتر كسي درباره مسايل معنوي صحبت ميكند.پاسخ: بحث در باره مسايل معنوي ضروري نيست زيرا سياستمدار با واعظ فرق ميكند. ولي او بايد مثل يك شخص مسيحي رفتار كند. در غير اين صورت در روح و روان و وجدان او يك نوع دوگانگي ايجاد خواهد شد.سئوال: به نظر شما، رئيس جمهور رفتارمسيحي ازخودنشان ميدهد؟پاسخ: در اكثر موارد، بله.سئوال: ولي او در مورد موضوعات زيادي با احتياط زيادي اظهار نظر ميكند.پاسخ: ولي فكر ميكنم كه به موازات نزديك شدن پايان مهلت رياست جمهوري، او با صراحت بيشتري صحبت ميكند.سئوال: ممكن است نقطه نظر خود را درباره مطبوعات ارتدوكس بفرمائيد؟پاسخ: مشكل بسياري از نشريات ارتدوكس اين است كه اين نشريات براي طيف تنگي از خوانندگان مانند مردمي كه مرتباً به كليسا ميروند، جوانان با تحصيلات عالي و آگاهي كامل به امور ديني، يا علاقهمندان به مسايل زندگي داخلي كليسا، منتشر ميشوند. ولي ما به نشريات داراي اطلاعات مسيحي براي عموم مردم احتياج داريم. در حال حاضر كلام خدا بيشتر از طريق سيماها و كلمات ساده، احساسات صادقانه، تبسم، صداي موسيقي و احساس انساني بيان ميشود. در روسيه قديمي همينطور بود. مردم نه از سواد بلكه از ميراث معنوي غير مكتوب و از روي الگوي رفتار ديگران، ايمان خود را ياد ميگرفتند. لذا اصل كار، ايجاد نمونه رفتار نيك در زندگي روزمره است.