اسلام و سياست در روسيه معاصر
آ.و.مالاشنکوبا وجود اظهار محبت حکومت روسيه به مسلمانان و تاثير عوامل اسلامي در سياست داخلي و خارجي و وجود منشورات فراوان راجع به اسلام، جامعه مسلمانان روسيه تا حد زيادي به عنوان «شيئي در خود فرو رفته» مي ماند. بطوري که سوالات بسياري درباره آن وجود دارد.بيش از همه، اين دو سوال مطرح است که در روسيه چه تعداد مسلمان وجود دارد و چه کساني را بايد مسلمان ناميد؟ اگر ما تمامي جوانب را در نظر بگيريم، جمعيت مسلمانان روسيه در اواخر قرن 20 و اوايل 21 حدودا 15 تا 35 ميليون نفر را شامل مي شود. رسانه هاي همگاني روسيه، جمعيت مسلمانان را 20 ميليون نفر اعلام کرده اند.. دانشمندان آکادمي خدمات دولتي روسيه، در سال 2001 گزارش دادند، تعداد مومنين واقعي و پايبند به سنت هاي اسلامي به 15 ميليون مي رسد، اين رقم به حقيقت نزديک مي نمايد. البته اين در صورتي است که تنها اتباع مسلمان روسيه را در نظر داشته باشيم، زيرا در روسيه جمعيت قابل ملاحظه اي از مسلمان هاي مهاجر هستند که به صورت قانوني و غير قانوني وارد کشور شده اند. بطور مثال تنها جمعيت آذربايجاني هاي جمهوري آذربايجان به يک و نيم ميليون مي رسد. در منطقه اوترادناياي شهر مسکو، اواخر دهه 1990 مسجد شيعيان تاسيس گرديد که بيشتر مراجعين آن آذربايجاني ها هستند. امروزه بحث هايي درباره تاسيس مساجد شيعي در ديگر شهرهاي روسيه در جريان است. دومين گروه از مسلمان هاي مهاجر روسيه بعد از آذري ها، قزاق ها هستند که جمعيت آنها هم به يک ميليون مي رسد.بدين ترتيب جمعيت کلي مسلمان هاي روسيه با در نظر گرفتن ازدواج زنان روس با مردهاي مسلمان، بيشتر از 15 ميليون و نزديک به 20 ميليون نفر را تشکيل مي دهد. لازم است به اين نکته توجه شود که هر زن غير مسلمان که با يک مرد مسلمان ازدواج نمايد، طبق قوانين اسلامي، بايد مسلمان شود و فرزنداني هم که در نتيجه اين ازدواج ها به دنيا مي آيند مسلمان هستند و اين را نبايد از نظر دور داشت.سوال بعدي اين است که چه کساني را بايد مسلمان ناميد؟ راجع به اين موضوع دو نظريه وجود دارد. طبق نظريه اول، مسلمان هايي که واقعا به اصول اسلام پايبند هستند 2- 3 ميليون نفر را تشکيل مي دهند. بر اساس آمار سايت اينترنتي Monitoring.ru در روسيه معتقدان به اديان مختلف 55 درصد جمعيت را تشکيل مي دهند. از ميان آنها 5 درصد را مسلمان ها تشکيل مي دهند. اما طبق آمار انستيتوي اجتماعي مسکو،جمعيت مسلمان ها در سال 1997 ميلادي 2/6 درصد از کل جمعيت معتقدين و 6 درصد از کل جمعيت روسيه را تشکيل مي داد.در روسيه آمار مذهبي به طور دقيق وجود ندارد، همه پرسي هايي هم که در جمهوري تاتارستان و جماهير قفقاز شمالي انجام گرفتند، به طور دقيق نمي تواند جمعيت مسلمان هاي « واقعي » را مشخص نمايد. به مخاطبان سوال هايي مثل: روزي چند بار نماز مي خوانيد، تا چه اندازه به مسجد مي رويد، دانش مذهبي تان تا چه اندازه است، تا چه اندازه به زبان عربي مسلط هستيد، آيا با سوره هاي قرآن آشنايي داريد يا نه و غيره داده مي شود. و بر اساس پاسخ به همين سوال ها نتيجه گيري مي کنند و مشخص مي نمايند که هر شخص تا چه حدي به اصول دينش پايبند است.ولي اين معيار براي مشخص نمودن جمعيت مسلمانان کفايت نمي کند، زيرا با آن به طور دقيق نمي توان تعداد مسلمانان و نقش عوامل اسلامي را در روسيه معاصر مشخص کرد.مسلمان بودن يا نبودن را بايد با معيارهاي کاملا متفاوت ديگري معلوم کرد و نه ملاک هايي در حوزه دين، از قبيل انجام دادن مراسم مذهبي و اطلاعات مذهبي . زيرا محيطي که او در آن به دنيا آمده و بزرگ و تربيت شده ، دانش ديني به وي مي دهد و انجام مراسم و مناسک مذهبي توسط وي عملي بر حسب عادت است. همچنين به اين نکته بايد توجه داشت که مسلمان هاي روسيه را اقليت هاي نژادي تشکيل مي دهند و ويژگيهاي مذهبي ايشان، به عنوان اصلي ترين بخش خصوصيات ملي آنها تلقي مي گردند. انتساب به اسلام در واقع همچون انتساب به نژاد مي ماند. هر شخصي که « نام خانوادگي اسلامي» دارد، مسلمان است، اين وضعيت اجازه مي دهد که راجع به نژادهاي مسلمان صحبت کنيم، يعني کساني که مسلمان « به دنيا آمده اند». عليرغم اختلافات قومي- نژادي مسلمانان روسيه، اسلام در ديدگاه اکثريت مردم روس تصوير واحدي دارد و آنان مسلمانان را يکپارچه مي بينند.انساني که در جامعه احساس مي کند جزئي از يک اقليت مذهبي است، به خودي خود، ترس دارد. در جامعه روسيه امروز اين وضعيت با توجه به « بيگا نه ستيزي» و « ترس از اسلام» تشديد مي شود. مردم مسلمان روسيه خود را بيشتر غريب احساس مي کنند، اين درد غربت باعث ايجاد دو واکنش مي شود، نخست آنکه آنان را به اعتقادات خويش پايبندتر مي نمايد و دوم باعث مي شود تلاش شديدتري براي اثبات حقانيت عقايد خود به خرج دهند.بايد پذيرفت که جمعيت مسلمانان روسيه به رقم 20 ميليون نزديک مي شود و 12 درصد کل جمعيت روسيه را تشکيل مي دهد. پرجمعيت ترين قوم هاي مسلمان در روسيه به ترتيب: تاتارها- نزديک به 6 ميليون؛ باشقيرها- 3/1 ميليون؛ چچن ها- نزديک به يک ميليون؛ آوارها- نزديک به 600 هزار هستند. به طور کلي در کشور روسيه 40 قوم و نژاد بزرگ و کوچک مسلمان وجود دارد.بيشتر مسلما ن هاي روسيه در سه منطقه اين کشور- منطقه پووولژه (مناطق حاشيه رود ولگا از جمله تاتارستان و باشقيرستان، مراکز اسلامي روسيه)، قفقاز شمالي ( تقريبا 4 ميليون نفر)، مسکو و حومه مسکو ( تقريبا 2 ميليون نفر) سکونت دارند. علاوه بر اين ها درهر يک از استان هاي: چليابينسک(اورال)، اورنبورگ(اورال جنوبي)، تيومن(سيبري غربي) هم حدود 300 هزار مسلمان زندگي مي کنند. مسلمان ها در تمامي مناطق فدراسيون روسيه پخش شده اند، درصد تراکم جمعيت آنان 2/0 درصد در بعضي از استان هاي مرکزي روسيه تا 9/42 درصد در قفقاز شمالي مي رسد. قابل ذکر است که در مقايسه با اقليت هاي مسلمان هاي اروپاي غربي که مهاجر بودند، مسلمان هاي روسيه ساکنين سنتي و قديمي اين سرزمين هستند. اسلام در روسيه قبل از مسيحيت اورتدکس ظهور کرده است. ( با ورود عرب ها در سال 642 ميلادي به منطقه داغستان روسيه- آغاز اسلام در روسيه). در 2000 ميلادي مصادف با 1420 ه.ق . مسلمانان روسيه 1400 سالگي ورود اسلام به اين کشوررا جشن گرفتند.
گرچه مسلمانان روسيه صدها سال است که در اين کشور زندگي مي کنند، اما اين تاريخ ديرينه نتوانسته است در آنها وحدتي ايجاد کند. سه منطقه مسلمان نشين پووولژه- پرياوراليه، قفقاز شمالي و مسکو عليرغم رشد روابطشان هنوز از يکديگر جدا و دور هستند.جريان احياي اسلام که در دهه 1990 شروع شد به مسلمانان روسيه کمک کرد موقعيت تاريخي و جهاني خودرا درک کنند و بدانند آنان وابسته به تمدن اسلامي و جامعه جهاني مسلمانان و در عين حال عضوي از روسيه هستند و حس« برادري اسلامي» را در آنان احيا نمود. ( از نظر من تاتارها و باشقيرها که ساليان درازي در محاصره مسيحيان ارتدکس به سر مي بردند بقاي فرهنگ و قوميتشان را مديون اسلام هستند.)مهمترين نتايج « رنسانس» اسلامي را مي توان چنين دانست:- رشد دانش و آگاهي هاي مذهبي، شناخت خود به عنوان تاتار، باشقير، آواري، چچني و غيره، نه به عنوان يک ملت بدوي و ساده بلکه به عنوان بخشي از يک تمدن بزرگ و کهن.- احياي مراسم و مناسک اسلامي و رشد ساختن مساجد ( در سال 2000 تعداد مساجد در روسيه به 4658 رسيد). بايد توجه داشت که در اسلام مسجد نه به عنوان يک محل عبادت بلکه به عنوان پايگاه سياسي هم محسوب مي گردد.- ايجاد نظام تحصيلات اسلامي،که براي تقويت دانش اسلامي و حفظ سنت ها : اواخر 1999 در فدراسيون روسيه بيش از 100 موسسه آموزشي اسلامي ثبت شده است.- احياي( تدريجي) روحانيت اسلامي.- از بين بردن « پرده آهنين»، که براي مسلمانان سابق شوروي امکان برقراري روابط با همکيشان خارجيشان را مي داد.- و بالاخره سياسي نمودن اسلام.حالت آخر، اسلام را به يک موضوع مهم براي رسانه هاي خبري روسيه تبديل کرده است
.( به خصوص با اوضاي جمهوري چچنستان).در مورد تبديل اسلام به يک عامل زندگي سياسي جامعه روسيه چند جهت وجود دارد:الف- تاسيس موسسه هاي سياسي بر اساس اصول اسلامي که بيشتر مسايل مذهبي را مطرح مي کنند (براي مثال، ايجاد و فراهم نمودن شرايطي براي تک تک مسلمانان تا آنها به راحتي بتوانند در روسيه بر اساس الگو هاي اسلامي زندگي کنند.). ب- آشنا شدن روحانيان مسلمان با سياستج- آشنا نمودن سياستمداران غير مذهبي عضو قشر برگزيده جامعه، منطقه اي و مرکزي با اسلام. د- استفاده احزاب سياسي مخالف و حرکت هاي جدايي طلب از اسلام در راه رسيدن به اهداف خود.ه- در نظر گرفتن اسلام به عنوان يک عامل سياست خارجي.از آغاز فعاليت موسسه هاي سياسي- اسلامي در روسيه بيش از يک دهه نمي گذرد. (حزب احياي اسلامي)، که در ژوئن 1990 تاسيس گرديد، يکي از اولين موسسات اسلامي در روسيه شوروي بود، اين حزب در روسيه نفوذ زيادي نداشت ولي اولين حزبي بود که به سياسي کردن اسلام پرداخت. براي مثال، شعبه تاجيکي اين حزب در 1991 حزب مستقلي را تحت عنوان « حزب ملي احياي اسلامي تاجيکستان»، تاسيس کرد که بعدها به عنوان اپوزيسيون داخلي اين کشور تلقي گرديد. طبق منابع مختلف، اعضاي (حزب احياي اسلامي) در اوايل دهه 1990 بين 3 تا 5 هزار نفر بودند که بيشترشان در قفقاز شمالي و داغستان بسر مي بردند. شعبه هاي اين حزب در بعضي از شهرهاي روسيه مثل ساراتف، آستراخان، پنزا، مسکو و سن پترزبورگ که اقليت هاي مسلمان در آنها زندگي مي کردند فعاليت داشت .فعاليت اين حزب به برگزاري کنفرانس هاي خبري و حمايت شفاهي از گروه ها و حرکت هاي اسلامي و چاپ مقالات رهبران آن گروه ها درروزنامه ها و مجله ها محدود مي شد. اين حزب به دليل نداشتن پايگاه وسيع مردمي نتوانست کنگره و يا گردهمايي هايي را ترتيب دهد. تنها کنفرانسي که اين حزب برگزار کرد در 1992 در شهر ساراتف بود. حزب احياي اسلامي سعي در آن داشت که روزنامه اي را تحت عنوان « وحدت» منتشر کند ولي تنها دو شماره اين روزنامه چاپ شد . علاوه بر اين در ميان بنيانگزاران اين حزب و رهبران بعدي آن اختلافاتي به وجود آمد که در نتيجه آن، اولين حزب اسلامي- سياسي روسيه فروپاشيد.با اين وجود منصفانه نيست بگوييم که حزب احياي اسلامي هيچ نقشي در زندگي مسلمانان روسيه نداشته است.زيرا اين حزب راهگشاي تاسيس گروه هاي اسلامي- سياسي در فدراسيون روسيه گرديد. همچنين با ثبت نام آن به عنوان يک حزب، سياسي بودن اسلام توسط مقامات دولتي روسيه پذيرفته شد. ثالثا در جريان فعاليت حزب احياي اسلامي، سياستمداران و نظريه پردازهاي مسلماني هويدا گشتند که بعدا فعاليت هاي سياسي مسلمانان را ترقي دادند. در ميان آنها شخصت هايي همچون احمد- کادي آختايف ( رئيس حزب)، حيدر جمال ( معاون رئيس حزب) و بهاالدين محمد، نظريه پرداز راديکاليسم اسلامي در قفقاز شمالي به چشم مي خورند.ادامه دارد