گپي کوتاه با ولاديمير ايوانف، رييس گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آسيا- آفريقا در مسکو - گپی کوتاه با ولادیمیر ایوانف، رییس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آسیا- آفریقا در مسکو نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گپی کوتاه با ولادیمیر ایوانف، رییس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آسیا- آفریقا در مسکو - نسخه متنی

ولادیمیر ایوانف؛ فرزانه شفیعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گپي کوتاه با ولاديمير ايوانف، رييس گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آسيا- آفريقا در مسکو

تاريخ آموزش زبان و فرهنگ شرق در دانشگاه دولتي مسکو به سالهاي 50 قرن هجدهم برمي­گردد. انستيتوي کشورهاي آسيا و آفريقا (ايسآ) در سال 1956 در کنار ساير گروه­ها در دانشکده­هاي تاريخ و زبانشناسي تاسيس شد. اين انستيتو مرکز اصلي آماده سازي شرق شناسان در روسيه به شمار مي­رود و دانشجويان آن امکان کسب تحصيلات اختصاصي در يکي از سه شاخه تاريخ، زبانشناسي و علوم اجتماعي - اقتصادي را دارند.

پس از اتمام دوره چهار ساله ليسانس با گرايش «شرق شناسي و آفريقا شناسي» فارغ التحصيلان علاقه­مند مي­توانند دو سال ديگر در دوره فوق ليسانس به تحصيلات خود ادامه دهند. در حال حاضر انستيتو داراي دوره هاي ليسانس، فوق ليسانس و دکتري مي­باشد. مديريت گروه فعال ايرانشناسي اين انستيتو را آقاي ولاديمير باريسويچ ايوانف، شرق شناس پرانرژي روس برعهده دارد که صاحب آثار بسياري در خصوص زبان فارسي و سيستم آوايي آن مي­باشد.

ولاديمير باريسويچ ايوانف در 14 ژانويه سال 1948 ميلادي در مسکو متولد شد. وي در سال 1971 تحصيلات خود را در انستيتو کشورهاي آسيا و آفريقا وابسته به دانشگاه دولتي مسکو (ايسآ وابسته به دانشگاه دولتي مسکو) به پايان رساند. پس از آن تا سال 1974 در دوره دکتري همان انستيتو تحصيلات خود را ادامه داده و در سال 1976 از پايان نامه دکتري با عنوان «خصوصيات آکوستيک تکيه در واژه هاي زبان فارسي» با موفقيت دفاع کرد. از سال 1974 وي به تدريس زبان فارسي و اصول تئوري آن در گروه زبان شناسي پرداخت. در حال حاضر ولاديمير ايوانف در سمت رييس گروه ايران شناسي و استاد انستيتو کشورهاي آسيا و آفريقا مشغول به فعاليت مي باشد. وي تحقيقات بسياري در خصوص شباهتها و تفاوتهاي آواشناسي در زبانهاي فارسي و تاجيکي انجام داده است. براي آشنايي بيشتر با ايشان مصاحبه کوتاهي داشته­ايم که در زير مطالعه مي­فرماييد.

· خيلي متشکريم از اين که وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد. لطفا توضيحي در خصوص گروه زبان فارسي اين دانشگاه بفرماييد.

ما در اين گروه 12 نفر همکار داريم. زبان فارسي، ادبيات فارسي و دري و پشتو تدريس مي کنند. و به تازگي زبانهاي گرجي، تاجيکي و ارمني به برنامه کاري اضافه شده است که به عنوان زبان دوم تدريس مي شود.

· چه چيزي شما را به اين رشته و تحصيل در آن جذب کرد؟

بنده سالها پيش که با فرهنگ شرق همچون ايران، هند و کشورهاي عربي آشنا شدم، احساس کردم که بايد در اين زمينه فعاليتم را آغاز کنم. بنابراين وارد دانشگاه آسيا و آفريقا شدم، وارد گروه فارسي شدم و از همان مدت با زبان و ادبيات فارسي سر و کار دارم، اول به عنوان دانشجو و پس از دفاع از پايان نامه شروع به تدريس کردم و حدود سي و دو سال است که تدريس زبان فارسي مي کنم. سال 1966 وارد دانشگاه شدم.

· چه چيزي در فرهنگ شرق جذبتان کرد؟

خيلي چيزها. موسيقي ايراني شنيدم مثل تار که در فرهنگ هاي ديگر وجود ندارد و واقعا به آن علاقه دارم. فيلم هاي ايراني آن دوران. شعر فارسي جذابيت زيادي دارد و گوشنواز است و تمام اين عوامل من را به خود جذب کردند.

· چه آثاري تا به امروز تاليف و يا تدوين کرده ايد؟

حدود 5 کتاب آموزش زبان فارسي نوشته ام، يکي به تنهايي و بقيه با همکاري ساير اساتيد. اين کتابها جهت تدريس زبان فارسي به دانش جويان سال اول، سال دوم، و سال سوم و چهارم هستند. من تصميم گرفتم به دانشجويان سال اول و دوم تدريس کنم، چون مباني زبان فارسي و درک فرهنگ ايراني در همين سالهاي اول شروع مي شود و من کاملا سعي مي کنم که کتابها و مطالب درسي ما فرهنگ و طرز تفکر ايرانيان را به درستي بيان کنند. علاوه بر اين پژوهشهايي هم در خصوص زبانهاي خاندان ايراني مثل زبان زرتشتيان ايران، زبانهاي تاجيکي و دري افغانستان و زبانها منطقه پامير انجام مي دهم. سعي مي کنم که مطالب جديد در خصوص آواشناسي را به خوبي در کتابها منعکس کنم.

· و چه مقالاتي نوشته ايد؟

50 تا مقاله دارم که در همايشهاي مختلف خارج از کشور ارائه کرده ام، عضو سازمان ايرانشناسان اروپا هستم که هر دو سال يک بار همايشي در يکي از پايتختهاي اروپا برگزار مي کند. به طور مثال دو سال پيش در وين بود، قبل از آن در ايتاليا، قبل از آن در پاريس. در اين همايش ايرانشناسان جهان شرکت مي کنند و ما سعي مي کنيم تمام پژوهشهاي خودمان را جمع آوري کرده و در همايش تبادل اطلاعات کنيم.

· در کنفرانس هاي ايران هم شرکت داشته ايد؟

بله در چندين کنفرانس مربوط به آموزش زبان فارسي و گويش شناسي شرکت کرده ام. سال گذشته در کنفرانس منطقه خليج فارس شرکت داشتم و در تمام کنفرانسهايي که ايرانشناسان ايران برگزار مي کنند هم اگر به پژوهشهاي من مربوط باشد (زبان شناسي ) حتما شرکت مي کنم.

· جايزه اي هم از طرف ايران يا روسيه دريافت کرده ايد؟

من مولف کتاب «آموزش زبان فارسي» هستم که همراه با خانم گلادکوا - از همکاران همين دانشگاه، تاليف شده است. سال 2006 اين کتاب در تهران، کتاب سال شد و از طرف کميته برگزار کننده و آقاي احمدي نژاد، رييس جمهور ايران جايزه اي دريافت کرديم. هر ساله نيز با همکاري رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در روسيه المپياد برگزار مي کنيم که در اين المپياد نه تنها دانشجويان زبان فارسي که حتي گاها اساتيد هم شرکت مي کنند. کار گروه آموزشي هر ساله ارزيابي مي شود، سه سال پيش از نظر فعاليتهايمان، بهترين گروه آموزشي در روسيه انتخاب شديم و به همين مناسبت تنديس فردوسي را دريافت کرديم. علاوه بر آن، خانم ريسنر که متخصص ادبيات زبان فارسي و از همکاران ما هستند، کتابي در خصوص ادبيات زبان فارسي تاليف کردند «نظم فارسي قرن دهم تا اوايل قرن سيزده» که بابت آن هم يک تنديس ديگر دريافت کرديم.

· شاگرد کدام استادها بوديد؟

من شاگرد آقاي لازار پسيکوف هستم، ايشان استاد و رييس گروه زبان فارسي بودند که آثار زيادي در خصوص واژه شناسي، نحو زبان فارسي، لهجه تهراني و موارد ديگر دارند. آقاي پسيکوف هم استاد من بودند و هم استاد راهنما در دوره دکتري.

· از ميان اساتيد امروز، کدام يک شاگردان شما بوده اند؟

خانم گلادکوا که با هم کتاب تاليف کرديم را مي توانم نام ببرم.کسان زيادي هستند که تلاش زيادي داشتند و بسيار هم پيشرفت کردند. من علاوه بر اين دانشگاه، در دانشگاه علوم انساني، زبان شناسي و ساير دانشگاه ها تدريس مي کنم. در سال 1992 براي اولين بار يک گروه زبانهاي شرقي تشکيل شد و براي اولين بار در اين دانشگاه گروه زبان فارسي تشکيل دادند که من و يک استاد ديگر کار تدريس را در آنجا آغاز کرديم. سه نفر از اين گروه خيلي سريع فارغ التحصيل شد و حتي دوره فوق دکتري را هم به اتمام رساند. ايشان در حال حاضر در همين دانشگاه تدريس مي کنند. خيلي جاي افتخار دارد که از يک گروه کوچک سه استاد زبان فارسي خارج شد. اين مساله در تاريخ آموزش ما خيلي نادر است.

· چه زماني اولين بار به ايران رفتيد؟

حدود 5 سال قبل از انقلاب بود، يعني زماني که من دانشجوي دوره دکتري بودم. به عنوان مترجم غرفه شوروي در نمايشگاه کار کردم.

· چقدر ايران با تصورات شما هماهنگي داشت، چقدر نزديک بود به آنچه که تصور مي کرديد؟

مي توان گفت که فضا خيلي فرق داشت با آنچه که سعي مي کردند به ما بفهمانند. زيرا کتاب يک چيز است و زندگي يک چيز ديگر، نمي توان همه چيز را در کتاب توصيف کرد. ما در حال حاضر تمام تلاش خود را به کار مي گيريم که هر چه بهتر ايران و ايرانيان را در کتابهاي خود توصيف کنيم، اما با اين حال، باز هم بايستي دانشجو را به ايران بفرستيم تا همه چيز را خودش درک کند و هر چه بهتر با اين فرهنگ و کشور آشنا شود.

· پس از اولين ورود به ايران چه حسي از آنجا در شما شکل گرفت؟

در آن دوره ما با قطار از مسکو حرکت مي کرديم و از طريق گرجستان و آذربايجان طي چهار روز به تهران مي رسيديم. زماني که وارد خاک ايران شديم و به راه اهن رسيديم، حتما خودتان تصور مي کنيد که راه آهن چقدر شلوغ است. لحظه ورود به قدري گيج شده بودم که هيچ کاري نمي توانستم بکنم. رييسم از من خواست که برايشان تاکسي بگيرم، اما حتي نمي دانستم چطور بايد اين کار را بکنم، چون رنگ تاکسي را نمي دانستم، بنابراين تشخيص ماشين معمولي از تاکسي برايم سخت بود. در لحظه اول خيلي احساس بدي داشتم، شلوغي، سختي کارم، اصلا آنچه که تصورش را داشتم نديدم.اما چون زبان را بلد بودم، کم کم همه چيز برايم راحت تر شد. و مي توانم بگويم که اين حس خيلي زود جاي خود را به احساسي خوب داد.

· در ايران با چه کساني در ارتباط هستيد؟

دانشگاه ما با دانشگاه تهران مستقيما ارتباط دارد. ما با دانشگاه تهران تبادل دانشجو انجام مي دهيم. علاوه بر آن، با گروه گسترش زبان و ادبيات فارسي در ارتباط هستيم، که دانشجويان زيادي را از روسيه براي دانش افزايي در ايران مي پذيرند. اين کار سالي يک بار انجام مي شود و 4-5 نفر از دانشجويان ما به ايران مي روند و در ايران تحصيل مي کنند و به قدري از ايران خوب تعريف مي کنند که ساير دانشجويان مشتاق شرکت در اين دوره ها مي شوند. علاوه بر آن، با فرهنگستان زبان و ادب فارسي در تماس هستيم، به خصوص با بخش گويش شناسي، و سعي مي کنيم که تبادل کتاب و مقاله داشته باشيم. ما از آنها خواهش مي کنيم که مقالاتشان را براي ما بفرستند و ما هم مقالاتمان را براي چاپ به آنجا مي فرستيم. با دانشگاه تربيت مدرس و انتشارات سمت هم در ارتباط هستيم، حتي با انتشارات سمت قرارداد امضا کرده ايم و سعي مي کنيم به طور مشترک کتابهاي تدريس زبان فارسي بنويسيم.

· در کدام شهرهاي تهران بوده ايد؟

علاوه بر تهران، اصفهان و شيراز و يزد و تبريز و مشهد و کرمان بوده ام. نه تنها براي گشت که حتي تحقيق. در سال گذشته به يزد رفتيم و زبان و تلفظ زرتشتيان را ضبط کرديم، در ابيانه هم همين کار را انجام داديم، به عبارتي روي گويش هاي مختلف ايران هم کار مي کنيم.

· چه توصيه اي به نسل جوان در حال تحصيل زبان فارسي داريد؟

به نسل جوان در حال تحصيل توصيه مي کنم که کمتر از کامپيوتر و بيشتر از کتاب استفاده کنند، چيزي که از طريق خواندن کتاب و نوشتن تمرين بدست مي آوريم بيشتر ماندگاري دارد. نبايد اين فرهنگ را به فراموشي سپرد. بايد کتاب مطالعه کرد. تنها به کامپيوتر تکيه نکنيم.

· لطفا بفرماييد، در خصوص گسترش زبان فارسي در روسيه و همکاري بيشتر سازمانهاي ايراني در اين زمينه، چه پيشنهاداتي داريد؟

سال به سال تعداد داوطلبان زبان فارسي بيشتر مي شود و اگر فرض کنيم که ده - پانزده سال پيش تنها سه مرکز آموزش زبان فارسي در کل روسيه وجود داشت، امروز تنها در مسکو 10 مرکز وجود دارد که خارج از مسکو در ساراتوف، اوفا و مخصوصا آستاراخان گروه هاي زيادي به وجود آمده که شايد تعداد دانشجويانشان از دانشجويان مسکو هم بيشتر باشد. آنها از طريق مرز با دانشگاه گيلان در ارتباط مستقيم هستند و به تبادل دانشجو مي پردازند.

· آيا حمايت ايران به نسبت قبل تغييري کرده است؟

همکاري با ايران هميشه خوب بوده. حمايت از طرف ايران افزايش يافته است و کمک هايي که به ما مي کنند بسيار مفيد است. آنها نه تنها دوره هاي دانش افزايي براي دانشجويان ما برگزار مي کنند که حتي کتابهاي بسيار زيادي هم براي ما مي فرستند. در سال ما چيزي در حدود 20 کتاب از ايران دريافت مي کنيم.

· چه حمايت بيشتري را از طرف ايران انتظار داريد؟

از نظر من، دوره هاي دانش افزايي بسيار مفيد هستند، علاوه بر آن اگر امکانات بيشتر براي تحصيل دانشجويان ما در ايران باشد، خيلي بهتر است. منظور اين است که دوره هاي آموزشي را طولاني تر کنند، به طور مثال شش ماه يا يک سال. سابقا فقط کساني بودند که مي خواستند تنها يک ماه براي دوره دانش افزايي بروند، اما الان دانشجويان بسيار جدي تري داريم که علاقه مند هستند متخصص در اين زمينه باشند، بيشتر در محيط دانشگاه هاي ايران درس بخوانند. و اگر اين امکان وجود داشت که به طور تخصصي به دانشجويان روس تدريس کرد، خيلي بهتر بود، اما چاره اي نيست بايد همه گروه ها از کشورهاي مختلف با هم باشند و بتوانند در همين محيط از امکانات استفاده بهينه کنند.

بسيار متشکريم از وقتي که به ما داديد و براي شما آرزوي سلامتي و توفيق داريم.

فرزانه شفيعي

رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در مسکو

/ 1