دلايل شيوع مواد اعتيادآور در ميان جوانان روسيه
معمولا مصرف مواد مخدر در ميان جوانان با رواج فساد در ميان آنان، بي تجربگي و حماقت آغاز مي شود. مي توان دلايلي را ذکر کرد که افراد از مواد مخدر استفاده غير دارويي مي کنند. اولين عامل، پديده اجتماعي است، که تحقيقات اجتماعي آمريکا غالبا بر اساس آن انجام مي گيرد. پديده ناهمگون اجتماعي زماني رخ مي دهد که در فرهنگ، ارزشهاي تاييد شده توسط اجتماع وجود دارد و ماديات از راه مجاز به سختي به دست مي آيد. در نتيجه شخص يا به دنبال را هاي غير مجاز مي گردد، يا از ارزشهايي که مورد قبول همگان است امتناع مي کند، همچنين از راه هاي مجاز. مصرف مواد مخدر براي وي راهي بسيار ساده براي فراموش کردن است. فرهنگ امروز ما، به اعتقاد بسياري از متخصصين، انباشته از اين پديده هاست. نمي توان اين حقيقت را مخفي کرد که موفقيت در جامعه ما آسان بدست نمي آيد. به همين خاطر افزايش مصرف مواد مخدر در روسيه اصلا تعجب برانگيز نيست. مساله دوم اينکه، اين پديده يک شبه فرهنگ مخدر است، با افسانه هاي هميشگي. مصرف مواد مخدر مي تواند به معناي «پا گذاشتن به دنياي بزرگسالان» باشد، يا «اعتراض به جامعه» به معناي اينکه من آن را دوست ندارم، يا «شناخت خود»، به ويژه زماني که دوستان بزرگسال دايما از آن صحبت مي کنند. يکي از مهم ترين دلايل مصرف مواد مخدر - مساله وقت گذراني است. اولا، در دوره ما براي يک جوان بسيار سخت است که راهي براي استراحت کردن درست پيدا کند. ديسکوتک هاي امروزي و کافه ها براي اکثر جوانان غير قابل دسترسي است. خانه نشستن با پدر و مادر هم خسته کننده است. زماني که آشنايان پيشنهاد مصرف مجاني مواد مخدر را مي دهند، به نظر دلفريب مي آيد. دوما، در فرهنگ معمول جامعه روسيه، آداب و رسوم گذراندن وقت آزاد به صورت مصرف مواد مخدر يا الکل است. غالبا جوان در همان خانواده از داروهاي شيميايي استفاده مي کند تا خود را از نظر فکري آزاد کند. و از آنجا که امروزه ديگر استفاده از الکل مد نيست، طبيعي است که جوان به سوي استفاده از مواد مخدر کشيده مي شود.مواد مخدر در ميان جوانان
از ميان شمار متعدد دلايل براي مصرف مواد مخدر در ميان جوانان، مي توان دلايل زير را به عنوان عمده آنان نام برد: 1. تخريب سيستم کودکي و ساختار جواني؛2. تغييرات شديد ساختار اجتماعي، بوجود آمدن طبقات مختلف در آن؛3. تاثيرات شديد فرهنگ غرب و تبليغات سبک زندگي غربي؛4. بحران ارزشها در جامعه - از دست دادن ارزشهاي زندگي؛5. ضعيف شدن روابط خانوادگي تمامي دلايل نامبرده هر يک به نوبه خود جوان را به استفاده از مواد مخدر مي کشانند. معتادان، در غالب موارد از ميان قشر ضعيف جامعه برمي خيزند. بچه ها به درستي تامين نمي شوند، خانواده ضعيف است، والدين توجه چنداني به فرزندان خود ندارند و بچه ها در سنين پايين شروع به نوشيدن الکل مي کنند، بوي بنزين، چسب و لاستيک را دايما استشمام مي کنند و سپس به سراغ حشيش مي روند، بعد انواع ديگر مواد و همين طور به جلو مي روند. در نهايت روي به مواد مخدر سنگين مي آورند ... . اگر براي آنها مواد مخدر راه خروج از دنياي کثيف واقعيتهاي اطرافشان باشد، بنابراين جوانان خانواده هاي ثروتمند براي چه از اين مواد استفاده مي کنند، براي لذت بردن؟ميوه ممنوعه هميشه شيرين است. عجيب نيست بگوييم که براي آنان، قشر ضعيف جامعه تجسمي از آزادي و مجازات نشدن هستند، آنها به نوبه خود، به قشر ضعيف حسادت مي کنند. ثروتمندان از مواد ديگري آغاز مي کنند، پارکوپان، حشيش، اکستازي و سپس به هرويين و کوکايين مي رسند.
متاسفانه، در محيط جوانان استفاده از مواد مخدر امروز به صورت مد، پرستيژ و تقريبا يک کار واجب درآمده است. اما در ميان نوجوانان مساله مبرم، هنوز مواد مخدر نيست، بلکه درجات مختلف استفاده ناصحيح از مواد مخدر است.
در ادبيات دو نوع رفتار ذکر شده است: - استفاده وسيع از داروهاي روان گردان که از ميان آنها بيشتر آن دارويي انتخاب مي شود که جذابيت بيشتري دارد.- استفاده از يک دارو که قابل دسترس تر است. ريسک معتاد شدن به آن در اين حالت بين 19 تا 40% است. عوامل ريسک کردن مي توانند به سه گروه اصلي و مهم تقسيم شوند: - عوامل اجتماعي - مواد قابل دسترس؛ مد شدن يکسري مواد؛ تاثير گروهي که جوان در آن قرار دارد (از همه مهم تر)؛ عوامل رواني - شخصيت خود جوان؛ جذابيت احساس کردن يک تجربه و نگراني از آن؛ - عوامل بيولوژيکي - ميزان تحمل شخص؛ روش ها و طبيعت ماده مصرفي.از نظر اپيدمي شدن، آنچه در ميان اين گروه عوامل مهم تر از سايرين به شمار مي رود، عامل اجتماعي است که در آن مساله وابستگي رواني گروهي پيش مي آيد، يعني به محض اينکه گروه دور هم جمع مي شود، احساس نياز به مصرف مواد فورا درآنان ايجاد مي شود. در اينجا هنوز يک مساله باقي مي ماند، و آن وابستگي رواني فردي است. اين مساله در زماني رخ مي دهد که مراسم خاصي براي استفاده از مواد لازم است (مثلا، يک سرنگ براي همه و ظرف مشترک، تقسيم کردن دز مواد با دوستان، اضافه کردن خون براي پاک کردن و بررسي کيفيت مواد و ...)، همين آداب و رسوم باعث مي شود که نوجوانان احساس کنند تنها نيستند و آن کسي که همراهشان هست، به ايشان نياز دارد. در اينجا امتناع از سرنگ همگاني به معناي جدا شدن و خيانت به همراهان محسوب مي شود، اطرافيان اين کار را حفاظت از سلامت نمي دانند. در نهايت، اين حرکت منجر به عدم حمايت از طرف دوستان شده و او را از گروه بيرون مي کنند، اين مساله اي است که به صورت بيمارگونه در ميان نوجوانان وجود دارد براي انجام هر نوع رفتاري آن را شعار خود قرار مي دهند (از جمله در رفتارهاي جنايت کارانه)، آنان اين حرکت را يک قيام اجتماعي مي دانند. از ميان دانش آموزاني که به فرم هاي ارزشيابي ما پاسخ داده بودند، 4/45% مصرف مواد مخدر را در گروه هاي سني بزرگ تر از خود بيان کردند و 6/36% نيز در گروه هاي همسال خود. مي توان نوجوانان را به گروه هاي زير دسته بندي کرد:
الف. منطقه اي
نوجواناني که در يک محل تحصيل يا زندگي مي کنند؛ب. جرم هاي کوچک
گروه هايي که از نظر قانون جزايي بخاطر رفتارهايشان و نقض کردن قانون مجازات نمي شوند .(مثل دزدي هاي کوچک و شرارت)؛