خانواده روسي وبحران هاي پيش رو - خانواده روسی وبحران های پیش رو نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خانواده روسی وبحران های پیش رو - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خانواده روسي وبحران هاي پيش رو

روسيه با آنکه کشوري اروپائي است ولي تاثير پذيري اش از شرق به ويژه در زمينه فرهنگي واجتماعي را نمي توان انکار کرد چه آنکه از دير باز آموزه هاي اجتماعي وفرهنگي روسيه در تعامل نزديک با شرق بوده است واساسا در تعاملات سياسي نيز همواره ترجيح مي داده است تعاملاتش با شرق را حفظ کند. نيم نگاهي به گذشته تعاملات اين کشور پهناور، گوياي آن است که از زمان حکومت تزارها وپس از آن واز سال 1917 ميلادي وسر کار آمدن بالشويکها همواره کوشيده است مناسبات خود را با کشورهاي بلوک شرق گسترش دهد ودر مواردي ريسک حمايت از آنها را در برابر غرب به عنوان استراتژي بلند مدت خود،بپذيرد.

موضوع خانواده در روسيه از موضوعاتي است که تاثير پذيري اش از شرق را مديون همين تعاملات است اگر چه در سالهاي اخير وبه موازات انتقال ازسيستم اقتصاد سوسياليستي به سيستم اقتصاد بازار آزاد ، اقتضائات سيستم اقتصادي کاپيتاليستي بر اين کشور بي تاثير نبوده است ولي کانون خانواده به دليل پايداري در برابر تاثير پذيري از آموزه هاي غربي وحفظ سنت هاي ديرين ، کمتر در مسير تغييرات ناشي از لجام گسيختگي بنيادين بوده است اما با اين وجود رگه هايي از آنچه که امروز بحران خانواده ناميده مي شود در اين کشورپديد آمده است که البته دولتمردان در سياست هاي تنظيمي خود کوشيده اند براي برون رفت از چنين بحراني راهکارهاي نويني را ارائه کنند

اکنون نگراني از کاهش جمعيت جوان کشور ، وکاهش زاد ولد وپيش بيني کاهش جمعيت از يکصد وپنجاه ميليون نفردر سال 2008 ميلادي به يکصد وبيست ميليون نفردر سال 2030 ميلادي سبب گرديده است تا دولت روسيه با بهره گيري از نظرات کارشناسان مربوطه راهکارهاي عملي را براي جلوگيري از اين بحران جستجو کند. سال 2008 ميلادي از سوي آقاي پوتين به عنوان سال خانواده نام گرفته است وتمام دستگاههاي دولتي موظف گرديده اند تا برنامه هاي تشويقي خود را براي افزايش جمعيت وجلوگيري از بحران کاهش جمعيت ارائه کنند.

نگراني از کاهش جمعيت تا سال 2030 ميلادي سبب گرديده است تا اکنون براي تشويق والدين به فرزندآوري مبلغ يازده هزار دلار به عنوان" سرمايه گذاري مادر" به والديني که فرزندشان متولد شود پرداخت شود وتا رسيدن هريک از فرزندان متولد شده به سن هفت سالگي ، ماهانه دويست دلار هزينه نگهداري ،سلامت وبهداشت نيز به والدين پرداخت شودواگرچه اکنون تمايل والدين به فرزند دارشدن در مقايسه با دهه نود ميلادي که بحران اقتصادي روسيه تمايل آنان رابه فرزند دارشدن کاهش داده بود،بيشتر شده است ولي نگراني دولت همچنان باقي است چه آنکه هزينه هاي روزمره زندگي وگراني روسيه که پايتختش براي سومين سال پياپي به عنوان گرانترين پايتخت جهان شناخته شده است، ممکن است اين تمايل را بازستاند وبحران جمعيتي همچنان لا ينحل باقي بماند.

از اين رو ترويج آموزه هاي شرقي به عنوان يک راهکار جدي در تمايل به حفظ کانون خانواده وافزايش زاد و ولد، اتخاذ گرديده است واکنون در روسيه در جهت تشويق به تشکيل خانواده، حفظ خانواده هاي تشکيل شده، وافزايش تمايل به فرزند دارشدن، تبليغات وسيعي صورت مي پذيرد ودولت بر اين باور است که بايد هرچه زودتر اين بحران را مديريت کند.

نهاد خانواده در روسيه

طي ده سال گذشته در روسيه تغييرات بسيار زيادي رخ داده است. همه چيز، اعم از ساختار اقتصادي، رژيم سياسي، رهنمودهاي اخلاقي در جامعه، سبک زندگي و ... تغيير کرده است. اما تنها ارزشي که با وجود تمام اين مشکلات همچنان پايدار مانده، خانواده است. براي يک روس، خانواده هميشه نقطه اتکا در جامعه بوده است، اگرچه به نظر مي رسد که تاثير غرب به طور روشني بنيان خانواده را در روسيه لرزانده است.

امروزروسيه توانسته است از بسياري جهات بر بحران سياسي و اقتصادي غلبه کند، اما، نمودارهاي جمعيت شناسي همچنان آرزوي بهتر از اين را دارند. جمعيت به شدت در حال کاهش است. طبق پيش بيني رسمي سازمان جمعيت شناسي، تا سال 2030 ميلادي در روسيه تنها 120 ميليون نفر زندگي خواهند کرد (نسبت به جمعيت کنوني که چيزي بالغ بر 142 ميليون نفر است). و باز تمام اميد مردم روس به خانواده است. چندين سال است که دولت در حال تصميم گيري براي انجام يک سري اقدامات در جهت افزايش مواليد و حمايت از خانواده است. آماري که دراين نوشته مطرح شده اند بر اساس نتايج تحقيقات جمعيت شناسي - اجتماعي »والدين و کودکان، مردها و زنها در خانواده و جامعه» مي باشد که موج اول آن در سال 2004 انجام گرفته است.

تشکيل خانواده

در روسيه از مدتها پيش سنت ازدواج در سن پايين مرسوم بوده است. در سال 1744 کليسا سن ازدواج را براي زنان 13 سال و براي مردان 15 سال تعيين کرد و ازدواج عروس ها بين 13-14 و دامادهاي 15-16 ساله تا قرن 19 قانوني بود.از صد سال پيش تشکيل خانواده دچار تغييراتي شد ولي باز سن ازدواج پايين تر از امروز بود(زنان به طور متوسط، در بيست سالگي و مردان در 22 سالگي ازدواج مي کردند) و درصد کمي از جمعيت تا قبل از 25 سالگي ازدواج مي کردند. در مناطق جنوبي روسيه، دختري که تا سن 19 سالگي ازدواج نکرده مي ماند، ترشيده تلقي مي شد. نه تنها دختران که پسرها نيز اگر تا سن مشخصي تشکيل خانواده نمي دادند، واقعا تاسف آور بود و عضو جامعه به حساب نمي آمدند.

از قرن بيستم، پس از مدرنيزه شدن روسيه، شرايط بايد تغيير مي کرد- همچون اروپا که به عنوان مثال، اولين ازدواج تنها در مرز سي سالگي انجام مي گرفت و درصد زيادي از مردم در اين سن ازدواج مي کردند، آنها معتقد بودند که اصلا نيازي به تشکيل خانواده نيست.- اما عملا تغييري در روسيه صورت نگرفت: در اوايل سال هاي 1990، همچون صد سال پيش 80 درصد دختران روس تا سن 25 سالگي ازدواج مي کردند. اکثرا سعي مي کردند تا سن 18 سالگي رسما ازدواج کنند، يعني بلافاصله پس از رسيدن به سن قانوني.

از طرف ديگر، براي بالا بردن رفاه، دختران آرزوي داشتن شغل را داشتند، طي ده سال گذشته آن را براي خود حتي مهم تر از ازدواج موفق مي دانستند. بدين صورت ازدواج رسمي کم کم جايگاه خود را از دست داد. اگرچه به طور سنتي در روسيه زندگي مشترک بدون ازدواج رسمي پسنديده نيست، اما در سالهاي اخير، تحت تاثير غرب، آرام آرام به اين سو حرکت مي کنند. جوان ها مي گويند که قبل از ثبت ازدواج لازم است مدتي با هم زندگي کرده و يکديگر را بشناسيم. عقد ازدواج، گامي جدي است، مگر مي توان به اين راحتي براي آن تصميم گيري کرد، بدون اينکه شناختي از همسر آينده داشته باشيم؟

امروز چيزي در حدود 45 درصد مردان و 30 درصد زنان سنين 24-20 و 20 درصد مردان و زنان سنين 39-25 «بدون ازدواج رسمي» با يکديگر زندگي مي کنند. زن و مرد جوان ترجيح مي دهند تنها با يکديگر «ملاقات» داشته باشند، بدون مالکيت مشترک (يک سوم دختران و تقريبا نيمي از مردان جامعه روسيه در حال حاضر به اين شکل زندگي مي کنند). اما هر چه سن و سال بالاتر است، تمايل به زندگي سنتي و داشتن خانواده با تمام مشخصات شايسته آن بالاتر مي رود و به آماري در حدود 90 درصد افراد اين سن مي رسيم.

در عين حال، براي شهروندان مرد و زن روس، اطمينان به همسر اهميت زيادي ندارد. 80 درصد آنان اذعان دارند که تنها با يک نفر در تمام طول عمر خود بوده اند. بدين صورت، قضاوت معمول درباره اينکه شهروند امروز روس از مدل هاي غربي در روابط خود پيروي مي کند و «شريک زندگي خود را همچون دستکش عوض مي کند» بيش از يک افسانه نيست.

در جامعه روس هستند کساني که سعادت تشکيل خانواده را نداشته اند، اما تعداد آنان زياد نيست؛ چيزي در حدود 2-1 درصد مردان و 8-5 درصد زنان. آنان افرادي هستند که «نيمي» از عمر خود را به بهانه هاي مختلف هدر داده اند. اين مساله بيشتر شامل حال زنان مي شود: بيوه شدن زود هنگام - تراژدي ملي روسيه امروز است. ادامه عمر متوسط براي مردان درروسيه به سختي از 57 سال بالاتر مي رود- و عجيب نيست که از ميان هر پنج زن، يک نفر در سن 45 سالگي بيوه مي شود، ... تا سن 50 سالگي از ميان هر چهار زن، يک نفر شريک زندگي خود را از دست مي دهد و تا سن 60 سالگي احتمال تنها شدن زن به 50 درصد مي رسد.

خانواده روس در آمارهاي دولتي

در ميان خانواده هاي روس، زوجهايي که با هم زندگي مي کنند (صرف نظر از اينکه ازدواج رسمي دارند يا خير) 74 درصد جمعيت را تشکيل مي دهند که از آن ميان 28 درصد فرزندي ندارند.

برخلاف اروپا که هسته اصلي خانواده را تنها «پدر، مادر و فرزند و ديگر هيچ کس» تشکيل مي دهند، در روسيه 30 درصد خانواده ها با خانواده هاي خود يعني پدر و مادر زن و شوهر، بچه ها و نوه ها در ارتباط دايم هستند. اين حفظ ارتباط نه تنها به دليل وجود سنت که به دليل بالا بودن هزينه هاي زندگي نيز بوده است. از سال 1990 قيمت ملک در روسيه به شدت بالا رفت، به طوري که همسران جوان جايي براي زندگي پيدا نمي کردند. بنابراين مساله فقط حفظ ارزشهاي سنتي نيست، بلکه مشکلات دوران پس از پرسترويکا نيز از عوامل دخيل در بروز اين مشکلات به شمار مي رود.

مسلم است که در غالب موارد خانواده ناکامل يعني مادر يا پدر تنها با خانواده زندگي مي کنند. مادران تنها نيز مساله ديگري هستند که در روسيه با آن روبرو هستيم. گناه اين مساله و بيوه شدن زود هنگام و همچنين ميزان بالاي طلاق در دوران پس از پروسترويکا به گردن کيست؟

تقريبا يک کودک از ميان چهار کودک روس در خانواده کامل پرورش نمي يابد (75 درصد از آنها تنها با مادر زندگي مي کنند). پدران براي تربيت فرزند کم سن خود نياز به کمک فعالانه پدر و مادر خود دارند و مادران تنها نيز غالبا نيازمند حمايت مالي از طرف والدين خودهستند.

خانواده بدون فرزنددر روسيه

مهم ترين وظيفه خانواده داشتن فرزند است. اما پرورش کودک کار ساده اي نيست: در کشور وضعيت اقتصادي سختي حاکم است، تمام هزينه هاي کودک به دوش پدر و مادر است (کمک دولت همچون سابق بسيار کم است، علي رغم اقدامات بسيار زيادي که انجام مي دهند). آيا عجيب نيست که بسياري از زوج هاي جوان در همان ابتدا مي خواهند بچه دار شوند؟

از طرف ديگر، در ذهن شهروند روس يک قاعده اجتماعي تعريف شده است: در خانواده بايد حداقل يک بچه وجود داشته باشد (در شرايط بهتر دو بچه). اما نه بيشتر. اين استاندارد اجتماعي در جامعه کاملا جا افتاده است (البته، بيشتر کشورهاي اروپاي مرکزي و شرقي نيز به همين امر اعتقاد دارند).

اما افسوس، که امروز تنها نيمي از خانواده ها داراي کودکان نابالغ هستند. واکنون آنهايي که سه فرزند يا بيشتر دارند، به طور رسمي خانواده هاي پر جمعيت به شمار مي روند در حالي که قبلا اين مساله طبيعي بود. در روسيه داشتن چهار فرزند زياد است، در حاليکه طبق استاندارد تمام دنيا خانواده شش فرزندي، خانواده پرجمعيت به حساب مي آيد. در روسيه تعداد خانواده هايي که پنج فرزند يا بيشتر دارند از 8 درصد تجاوز نمي کند. اين قبيل خانواده ها بيشتر در مناطقي زندگي مي کنند که سطح زندگي اجتماعي پايين تر است: به طور مثال در اينگوشه خانواده هاي پرفرزند 55 درصد کل خانواده ها را شامل مي شوند، در چچن - 43 درصد و در داغستان 30 درصد. گفتني است که در اين مناطق به دلايلي چون گرايش به اسلام، اقتصاد کشاورزي، ساختار اجتماعي و خانوادگي متفاوتي حکم فرماست.

در حقيقت تعدد فرزند براي روسيه امري معمول نيست.

چرا اينطور شده است؟

مگر روسها بچه دوست ندارند؟

از قديم اعتقاد بر اين بوده است که خانه ي بدون صداي بچه، خانه اي مرده است. گناه بر گردن وضعيت اقتصادي است که طي سالهاي گذشته گريبان جامعه را گرفته است. بسياري از خانواده ها تنها زماني به فکر داشتن بچه مي افتند که زن و مرد هر دو شغل دايم داشته باشند. علاوه بر آن، از زمان شوروي هنوز اين تصور در اذهان وجود دارد که زن نبايد در خانه بنشيند. خانه دار بودن زن ونپرداختن به کار در بيرون از خانه چندان مورد پذيرش جامعه نيست. اما در نهايت اين امر باعث مي شود که زنها دوبرابرمردان بار زندگي را به دوش بکشند. زيرا در نهايت مراقبت از فرزندان و رسيدگي به امور خانه بر عهده زن قرار مي گيرد. مسلم است که بخش اعظم اين کار را سازمان ها انجام مي دهند (مهد کودک، گروه هاي فرهنگي مدارس و غيره از اين قبيل). مادربزرگ ها و ساير اقوام نيز گاهي اوقات وقت خود را به بچه ها اختصاص مي دهند، علاوه بر آن افرادي که شغلشان نگهداري از بچه هاست (دايه) نيز در حال حاضر در روسيه به وفور يافت مي شوند.

البته دايه هايي که در خانواده هاي زيادي کار مي کنند مي توانند تاثير منفي بر کودک بگذارند. براي برخي، داشتن يک خانه شخصي و يا حتي خانه اي کمي بزرگتر به صورت آرزويي دست نايافتني باقي مي ماند.

در سالهاي اخير دولت روسيه فدرال در صدد انجام اقداماتي گوناگون در جهت بالابردن ميزان مواليد مي باشد. کمک خرج براي فرزندان به ميزان 4-2 برابر افزايش يافته و مدت آن را تا 1 سال و نيم افزايش داده اند، همچنين برنامه هايي نيز براي تامين مسکن خانواده هاي داراي فرزند در حال انجام است. در روسيه اقدامات خاصي براي ايجاد انگيزه در خانواده ها تدوين شده که هنگام تولد فرزند به اجرا در مي آيد و نام آن «سرمايه گذاري مادر» است. اين سرمايه گذاري شامل مبلغي بالغ بر (300000 روبل برابر با يازده هزار دلار) مي باشد که اين مبلغ در حسابي به نام مادر يا فرزند سپرده مي شودکه پس از تولد پرداخت مي شود وسرايه اوليه اي براي فرزند محسوب مي گرددوصرفا بايد براي فرزند مصرف شود وپدر ويا مادر نمي توانند از اين مبلغ براي حوايج شخصي غير مرتبط به فرزند استفاده کنند و مي توان براي سه سال کودک از آن استفاده کرد، اما تنها براي پرداخت محل سکونت، تحصيل کودک و آنچه که به وي مربوط مي شود. وپس ازتولد ماهانه 4000 روبل برابر با دويست دلار تا سن هفت سالگي به عنوان کمک هزينه نگهداري فرزند پرداخت مي شود وپس از هفت سالگي به مرور اين مبلغ کاهش مي يابد

کمک به بچه ها و افراد مسن

روس ها پس از دوره پروسترويکا عادت به حساب کردن روي کمک هاي دولت ندارند. زيرا پس از آن دوره که تمام سيستم حمايت اجتماعي اتحاد شوري فرو ريخت، مستمري ها به حداقل رسيد، کمک خانواده و مادران تنها عملا به صفر رسيد. اما حمايت اقوام از يکديگر خوشبختانه زنده ماند. در روسيه از گذشته هاي دور کمک کردن به يکديگر مرسوم بوده است. اين سنت همچنان در حال حاضر به شدت خود باقي است (برخلاف کشورهاي غربي که مردم عادت کرده اند از کمک هاي دولت برخوردار شوند تا اقوام و خويشان). نظر سنجي ها بر اين نکته تاکيد دارند که بسياري از شهروندان روس به کمکهاي متقابل خانوادگي باور دارند. 52 درصد افرادي که به سوالات نظرخواهي پاسخ دادند، تاکيد کردند که مراقبت از سالمندان، وظيفه خانواده است (البته 36 درصد هم اعتقاد داشتند که اين وظيفه بايد به طور مساوي بين خانواده و دولت تقسيم شود). 96 درصد شهروندان روس اعتقاد دارند که مراقبت از سالمندان بايد توسط فرزندان آنها انجام گيرد. 71 درصد اين افراد اظهار داشتند که آماده اند تا با والدين خود در يک خانه زندگي کنند، اگر آنها قادر به زندگي جداگانه نباشند. چه کار بايد کرد؟

استفاده از خدمات پرستار در منزل هنوز آنقدر رايج نيست و هزينه زيادي نيز به دنبال دارد. سنت ها راه حل آن را به ما ارايه مي دهند: به عنوان مثال، روسها نگهداري از افراد سالخورده را در خانه سالمندان کاري غير انساني مي دانند.

به اعتقاد79 درصد از پاسخ دهندگان به سئوالات نظر سنجي انجام يافته در جامعه روسيه، خانواده بايد از بچه ها مراقبت و نگهداري کند، مراقبت از فرزندان، وظيفه پدر و مادراست و شرکت دولت در اين امر حداقل است. پس حضور بچه در خانواده، انتخاب خود زوج است و نه «وظيفه اجتماعي» خانواده.

دو سوم از مخاطبين نيز پاسخ داده اند که حمايت از فقرا (به عنوان مثال، در خصوص افراد سالخورده که رفاه زندگي آنها مستقيما بسته به ميزان مستمريشان است و يا خانواده هاي جوان با فرزند)، بايداز سوي دولت صورت پذيرد. با اين وجود، حمايت بين خانواده ها همچنان بر دولت ارجحيت دارد.

روابط تنگاتنگ خانواده ها که به صورت کمک مالي، مواد غذايي و يا غير مالي انجام مي گيرد، يک پديده سنتي و خاص در روسيه به شمار مي رود. تقريبا يک سوم خانواده هاي ناکامل، بر کمک هاي مالي خويشاوندان تکيه دارند. به طور سنتي اغلب والدين هستند که به بچه ها کمک مي کنند و نه بچه ها به والدين. يکي از سوال شوندگان اظهار داشت: «به اعتقاد من، کاملا طبيعي است که والدين به فرزندان بالغ خود کمک کنند. والدين من حق زيادي به گردن من دارند: به لطف کمک هاي آنها من به دانشگاه رفتم، سپس در شغلي خوب مشغول به کار شدم. زماني که ازدواج کردم، آنها براي خريد آپارتمان، ماشين و غيره به من کمک کردند، و من به نوبه خود، آماده ام تا همين طور به فرزندان خود کمک کنم. البته طبيعي است که ما نمي توانيم همچون نسل پدران و مادرانمان، خود را قرباني کنيم».

در ناحيه روستايي غالبا والدين فرزندان شهر نشين خود را با محصولات کشاورزي خود از نظر مواد غذائي تامين مي کنند و در شهرها همين کار را با پرداختن پول به آنها انجام مي دهند (به عنوان مثال، براي درمان، استراحت، قسط آپارتمان يا ماشين و ...). اقوام نزديک کمک هاي مختلفي به هم مي کنند: از کمک هاي کوچک معيشتي گرفته تا کارهاي مهم تري همچون (تعميرات، دراختيار قرار دادن محل زندگي، لباس، دوخت و دوز و ...). برخي کمک ها به صورت مشاوره تخصصي رايگان و انجام اموري از قبيل (امور پزشکي، حقوقي، تحصيلي و ...) مي باشد. همانطور که مي بينيد، در روسيه کنوني حمايت خانوادگي براي سازگار شدن با شرايط اقتصادي نه چندان مناسب، بسيار مهم تلقي مي شود.

بيش از همه افراد ناتوان و مستمري بگيران نياز به چنين کمک هايي دارند. 68 درصد آنها روي کمک هاي نزديکان و خويشاوندان حساب مي کنند - و البته از آن بهره مند نيز مي شوند. اما، آنهايي که کسي را ندارند بايد چه کار کنند؟

16 درصد مستمري بگيران تنها، فرزندي ندارند که آنان را حمايت و از ايشان نگهداري کند (تعداد کل اين قبيل افراد تنها، در روسيه 33 درصد است). 15 درصد آنان نه همسري دارند و نه فرزندي. اين مساله براي زنان تنها سخت تر از مردان است: به دلايلي که در بالا ذکر کرديم، در ميان اين افراد تنها، زنان بيوه بسيارند. چطور مي توان شرايط اين افراد را بهتر کرد؟

در يک سري موارد، خويشان به آنان کمک رساني مي کنند، در برخي موارد، دوستان و همسايگان و يا افراد غير. شهروندان روس هميشه از نظر کمک رساني به نزديکان متمايز بوده اند و به خوبي درک مي کنند که زندگي با حقوق مستمري چندان راحت نيست. کمک هاي دولت همچون سابق ناچيز است- آيا واقعا اين مردمي که 40-30 سال به دولت و جامعه خدمت کرده اند، مستحق چنين چيزي هستند؟

همانطور که مي بينيد، خانواده مهمترين ارزش براي يک روس و تکيه گاه در شرايط سختي است. عليرغم اينکه روسيه در بسياري جهات از غرب پيروي مي کند و سعي دارد که گرايش هاي جديدي از آنجا بياورد، اما روابط خانوادگي چندان مورد هجوم قرار نگرفته اند. سنت ها و اصول اخلاقي همچون سابق محکم برجاي خود ايستاده اند و کمک هاي والدين به فرزندان و فرزندان به والدين همچنان پابرجاست.

/ 1