پلي به ديار باقي - پلي به ديار باقي نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پلي به ديار باقي - نسخه متنی

محبوبه ابراهیمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پلي به ديار باقي

بررسي تفاوت شهادت با ساير مرگ‌ها

محبوبه ابراهيمي

اشاره

کشته شدن در راه دين، ميهن و يا عقايد سياسي؛ در جوامع گوناگون به شکل‌هاي مختلف وجود دارد؛ اما به طور مشترک مورد تقدير و ستايش است. از اين رو کشته‌شدگان و يا حتي محرومين و بازماندگان جنگي، در تمامي ملل، مورد احترام حکومت‌ها و عامه مردم هستند. در فرهنگ اسلامي،‌اين نوع فدا شدن در راه خدا، معني «شهادت» گرفته است. شيفتگي انسان‌ها در دستيابي به شهادت، اين سؤال را در ذهن مي‌پروراند که چه تفاوتي ميان اين نوع مرگ و ساير مردن‌ها وجود دارد که اين‌گونه آنان را به استقبال مرگ مي‌کشاند؛ حال آن‌که بسياري از مرگ‌در هراس و واهمه‌اند. در بررسي اين موضوع که اصولاً چه وجه تمايزي ميان شهادت و ساير مرگ‌ها وجود دارد، ‌مراجعه به قرآن و سنت، مي‌تواند بهترين راهگشا باشد. تأمّل و تدبّر در اين دو منبع، شاخصه‌هاي متعددي را بيان مي‌کند.

1. انتخاب آگاهانه شهيد

يکي از مؤلفه‌هاي اصلي شهادت، انتخاب آگاهانه و با اختيار آن است. در واقع براساس اعتقادات اسلامي، شهادت زماني محقق مي‌شود که با دو ويژگي همراه باشد:

1. مرگ آگاهانه

2. کشته شدن در راه خدا. هرگاه مرگ فاقد يکي از اين دو عنصر باشد، از ديدگاه قرآن و شريعت الهي، عنوان شهات نمي‌گيرد. انتخاب کاملاً آزاد و از روي اختيار شهادت، در سيره سالار مکتب شهادت، ابا عبدالله الحسين (ع)، به روشني و بيش از سايرين نمايان است.

در عالم ذرّ، آنگاه که خداوند اراده نمود تا ظلم و ستم را با مظلوميت يکي از بندگانش ريشه‌کن نمايد، داوطلبي طلبيد و تمام ملزومات اين مسير پر خطر و مشقّت بار را توصيف نمود؛ «دور شدن از وطن و تحمل بلايا و محن،‌با لب تشنه کشته شدن، فرزندان و برادران و ياران خود را کشته ديدن، از دشمنان دشنام شنيدن، زن و فرزند اسير شدن و در بازارها ميان نامحرمان گشتن، سر در طشت طلا در مجلس شراب گذاشتن و چوب خيزران بر او زدن، معجر از سر خواهران کشيدن، اطفال از تشنگي مردن، تير بر حلق طفل شش ماهه خوردن، دست‌هاي بريده برادر ديدن، فرق جوان هجده ساله شکافته مشاهده کردن، ناله العطش از کودکان شنيدن، به دوازده ضربه سر از عقب جدا ساختن، بدن را برهنه کردن و در آفتاب انداختن و اسب بر آن تاختن.» اهل عرصه با شنيدن اين توصيف‌ها، به خود لرزيدند و جرأت پذيرش اين همه مصيبت را نداشتند.

سرانجام پس از سه بار تکرار سؤال، حسين‌بن علي (ع) جان‌فرساترين پيمان قرباني شدن در طول تاريخ را با تمام سختي‌هايش پذيرفت و حتي آنگاه که خداوند پيشنهاد پاداش در نظر گرفته شده، ‌بدون تحمّل اين مصيبت‌ها را به وي داد؛ حضرت با اختيار کامل تحمل بلايا و محنت‌ها در راه خداوند را برگزيد.1 براين اساس او «سالار شهيدان عالم» لقب گرفت؛ سالار کساني که مرگ را داوطلبانه در آغوش مي‌کشند و هيچ هراسي به دل راه نمي‌دهد. 72 نفر نيز از جاي برخاسته و به ياري او داوطلب شدند و در روز عاشورا، ‌عاشقانه در رکابش جنگيدند و با چهره‌هاي خندان به استقبال شهادت رفتند.

پيمان‌هايي از اين جنس،‌در عالم ذرّ، توسط انسان‌هاي فراواني امضاء شد تا در عصر خود، ياريگر دين و امام خويش باشند. شباهت تمامي اين انسان‌ها با سالار مکتب شهادت و تفاوت‌شان با سايرين، در اين انتخاب آگاهانه و مختارانه است. برخلاف ساير انسان‌ها که از شنيدن نام مرگ،‌بيم و هراس وجودشان را فرا مي‌گيرد، اين انسان‌ها خود به استقبال مرگ مي‌روند. در حقيقت آن‌ها به سوي مرگ مي‌روند، نه مرگ به سوي ايشان.

خداوند نيز که همواره بشارت‌دهنده جهادگران في سبيل‌الله است، آنان را از هرگونه ترس از مرگ باز مي‌دارد و مي‌فرمايد:

«اَلّاّ خوفٌ عَليهِم و لا هم يَحزَنُون»؛ 2 از مردن نترسند و هيچ غم مخورند.

ايمان به وعده‌هاي الهي، تلاش در راه کسب رضايت خداوند و آگاهي به پاداش‌هاي بزرگ و نيکو و جايگاه ممتاز و جاودان در بهشت؛ از جمله عواملي است که ترس را از دل‌هاي اين مؤمنين دور ساخته و تن‌هايشان را مهيّاي شهادت مي‌سازد.

2. کشته شدن در راه خدا

همچنان‌که بيان شد، مردن در راه خداوند، يکي از اصلي‌ترين ويژگي‌هاي شهادت است. برخلاف ساير مرگ‌ها که بدون آگاهي و هدف خاص، انسان را در بر مي‌گيرد؛‌شهادت، علاوه بر انتخاب آگاهانه، با کشته شدن با هدف و در راه خدا محقق مي‌شود.

براساس روايات، براي نخستين بار،‌پيامبر گرامي اسلام (ص)، واژه شهيد را در مورد کساني که در راه خدا کشته مي‌شوند به کار برده و فرمودند:
«جراحکم في سبيل‌الله و مَنْ قتل مِنْکم فانّه شهيد»؛

جراحاتي که بر شما وارد مي‌شود در راه خداست و هر کس از شما کشته شود، شهيد است.3

بر مبناي اين حديث، به روشني واضح است که شهادت به کشته‌شدگان در راه خداوند اطلاق مي‌شود. چنانچه در آيات متعددي در قرآن نيز شهيد با تعابيري همچون:

«و من يقتل في‌سبيل‌الله»4

«و الذين هاجروا في سبيل‌الله ثم قتلوا»5

«و الذين قتلوا في سبيل‌الله»6

ياد شده که انتخاب راه الهي، شاخصه‌اي براي شهيدان به حساب مي‌آيد.

3. زنده ماندن شهيد

اگرچه فرد کشته شده در راه خداوند، ظاهراً شبيه ساير مردگان بوده و تفاوتي با آن‌ها ندارد، اما به گواهي قرآن، نبايد آن‌ها را مرده به حساب آورد؛ بلکه برخلاف اموات، زنده بوده و زيستي جاودان دارند؛

به تعبير قرآن: «و لا تقولوا لمن يُقتَل في سبيل‌الله امواتٌ بل احياء»؛ 7

و به آنها که در راه خدا کشته مي‌شوند، مرده نگوييد، بلکه آنان زنده‌اند و يا:

«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتاً بل احياء»؛ 8

هرگز گمان مبر کساني که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند.

تصريح قرآن، به خوبي نشان‌دهنده دليل استقبال قلبي انسان‌ها از شهادت است؛ چرا که شهيد با جدا شدن ظاهري روح از جسم، به نقطه آغاز زندگي و حيات جاودان و ابدي مي‌رسد. به نظر مي‌رسد که تسليت نگفتن به خانواده‌هاي شهداء، از همين معناي رفيع سرچشمه مي‌گيرد که در حقيقت آن‌ها نمرده‌اند، بلکه با مرگ ظاهري، زنده واقعي شده‌اند. به تعبير شاعر:




  • پايان زندگي هر کس به مرگ اوست
    جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفترست



  • جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفترست
    جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفترست



4. حيات فرحبخش و توأم با شادماني

قرآن که از انسان‌ها مي‌خواهد تا شهيدان را صاحب حيات بدانند، جلوه‌هايي از زندگاني را براي شهيدان متذکر مي‌شود. اعطاي رزق و روزي فراوان و منزل که از مظاهر حيات و زندگيست، به کشته شدگان در راه خداوند وعده داده شده است. قرآن صراحتاً به بيان اين موضوع مي‌پردازد: «لَيَرزقنهم الله رِزْقاً حَسَنا»؛ 9 خداوند رزق و روزي نيکويي نصيبشان مي‌گرداند، «ليدخلنّهم مُدخلاً يَرضَونه»؛ 10 آن‌ها را منزلي عنايت کند که بسياري به آن خشنود باشند. بهره‌مندي از نعمت‌هاي فراوان از جلوه‌هاي ديگر اين حيات معنويست که در قرآن به آن اشاره شده: «فرحين بماء‌آتاهم الله من فضله»؛ 11

آنان به فضل و رحمتي که خداوند نصيبشان گردانده، شادمانند.

اين حيات توأم با شادماني و شعف، وعده الهي است که بي‌شک محقق مي‌شود و پاداش انتخاب آگاهانه و مشتاقانه انسان‌هاست.

5. نياز داشتن شهيد به غسل و کفن

از بارزترين تفاوت‌هاي ظاهري ميان شهيد و ساير مردگان، نياز نداشتن به غسل و کفن است. بر مبناي روايات و فتاواي تمامي مراجع تقليد، شهيد بايد با همان لباسي که بر تن دارد و بدون پوشاندن کفن به خاک سپرده شود و همان‌طور که آغشته به خون خويش است، بدون غسل، دفن شود. اين تفاوت، امتياز ويژه ميان شهدا و سايرين است؛ چرا که هيچ مسلمان ديگري جايز به دفن با لباس و بدون کفن و با بدن خونين نيست. تنها وجه مشترک در مراحل شرعي، نماز ميت است که به شهيد نيز اعاده مي‌شود و در اين زمينه تفاوتي ميان شهيد و ساير مردگان وجود ندارد.

6. آمرزش گناهان به دليل شهادت

براساس روايتي از رسول اکرم (ص)، با ريخته شدن اولين قطره خون شهيد بر زمين، تمام گناهان وي آمرزيده شده و مورد مغفرت کامل الهي قرار مي‌گيرد. قرآن نيز کشته شدگان در راه خداوند را مشمول رحمت و غفران الهي دانسته و شهادت را موجب آمرزش گناهان معرفي مي‌نمايد، چنانچه مي‌فرمايد:

و لئن قتلتم في سبيل‌الله او مُتُّم لَمَغفِرةٌ من الله و رحمةٌ خيرٌ مِمّا يَجْمعون؛12

اگر در راه خدا کشته شويد يا بميريد؛ آمرزش و رحمت خدا،‌از تمام آنچه تنها جمع‌آوري مي‌کنند، بهتر است.

در جاي ديگر، خداوند شهادت را موجب تبديل سيئات به حسنات معرفي مي‌نمايد:

«فالّذين‌هاجروا و أخرجوا من ديارهم و اوذوا في سبيلي و قاتلوا و قُتِلوا لَاُکفرنَّ عنهم سيّئاتهم»؛ 13

آنان که از وطن خود هجرت نمودند و از ديار خويش بيرون شدند و در راه من رنج کشيدند و جهاد کرده و کشته شدند، همانا بدي‌هاي آنان را مي‌پوشانم.

امام صادق (ع) نيز شهيد را معاف از مؤاخذه و مجازات الهي معرفي مي‌نمايد:

«مَنْ قُتِلَ في سبيل‌الله کَمْ يعرفه الله شيئا سيّئاته»؛

کسي که در راه خدا کشته شود، خدا سيئات و گناهاني که کرده است را مؤاخذه و مجازات نخواهد کرد.14

بر مبناي همين آمرزش گناهان و معاصي است که به گواهي روايات،‌شهيد از سؤال و فشار قبر مصون بوده و بدون هيچ‌گونه سؤال و جواب و بازخواستي، داخل در بهشت رضوان مي‌شود.

7. شهادت؛ موجب پاداش بزرگ الهي

از آن‌جا که ريخته شدن مظلومانه خون شهيد بر زمين، موجب آمرزش گناهان گشته و سيئات را به حسنات مبدل مي‌سازد، لذا اين حسنات و نيز فناء جسم خاکي در راه پروردگار، پاداش عظيمي را مي‌طلبد که وعده‌هاي الهي نيز بر‌آن صحه مي‌نهد. خداوند به خوبي ضايح نشدن خون شهيد و پاداش نيکو به وي را بشارت مي‌دهد: «و من يُقاتل في سبيل الله فيُقتل او يَغِلبْ فسوف نؤتيه اجراً عظيما»؛ 15 هر کس در راه خدا پيکار کند و کشته شود يا فاتح گردد، زود باشد که او را اجر عظيم دهيم.

اين مسئله در آيات ديگر نيز تکرار شده و مؤمنان مجاهد به ضايع نشدن اجرشان بشارت داده شده‌اند:

يَستَبْشرون بنعمةٍ من‌الله و فضلٍ و انَّ‌الله لا يُضيعُ اَجرالمؤمنين؛16

از نعمت خدا و فضل او مسرورند؛ و خداوند اجر اهل ايمان را هرگز ضايع نمي‌گرداند.

«والذين قُتِلوا في سبيل‌الله فلن يُضِلَّ اعمالهم»؛ 17

و آنانکه در راه خدا کشته شدند، خدا هرگز رنج و اعمالشان را ضايع نگرداند. به نظر مي‌رسد بزر‌گ‌ترين پاداش الهي، همان بهشت جاودان باشد که فرد با شهادت لايق آن مي‌گردد، چنانکه قرآن درباره مجاهدين في سبيل‌الله وعده مي‌دهد:

«و يُدخِلُهُمُ الْجَنّةَ»؛ 18 و آن‌ها را وارد بهشت مي‌کند.

و چه پاداشي بزرگ‌تر و نيکوتر از بهشت رضوان الهي که شهيد بي‌درنگ داخل آن مي‌شود.

8. استقبال ملائکه از شهيد

روايات منقول از اهل بيت (ع)، بيانگر آن است که به محض جدا شدن روح از جسم شهيد، وي مورد استقبال ملائکه الهي و حورالعين بهشتي قرار گرفته و با شادباش ايشان وارد بهشت مي‌شود. در روايتي آمده سر شهيد در دامان دو حوريه بهشتي قرار مي‌گيرد و در حالي که غبار از چهره او مي‌زدايند، به او مي‌گويند شهادت در راه خدا و ورود به ضيافت الهي، بر تو مبارک باد.19

در روايتي ديگر از رسول اکرم (ص) نيز علاوه بر اين، ذکر شده که ملائکه از لباس‌هاي بهشتي بر او مي‌پوشانند و خادمان بهشت، بي‌درنگ عطرهاي مخصوص بهشتي براي او حاضر مي‌سازند تا هر کدام را بخواهد استعمال کند و از روح او مي‌خواهند در هر جاي بهشت که مي‌خواهد، استراحت کند.20

اين در حالي است که ساير مردگان به اين آساني و بدون وقفه، پس از مرگ با استقبال و شادباش ملائک مواجه نشده و با جدا شدن روح از جسم انسان، زمان محاسبه اعمال فرا مي‌رسد.
روايتي ديگر از رسول مکرم اسلام (ص) نيز، استقبال ملائکه از شهيد را اين‌گونه بيان مي‌کند: وقتي مجاهد في سبيل‌الله بر اثر تير دشمن از اسب بر زمين افتد، هنوز پيکر پاکش نقش بر زمين نشده که خداوند متعال فرشته‌اي را به استقبال روحش مي‌فرستد و او را به بهشت و نعمت‌ها و کرامت‌هايي که برايش مهيا شده، بشارت مي‌دهد. وقتي که پيکر پاکش نقش بر زمين شد، فرشته الهي به او مي‌گويد: آفرين بر تو اي روح پاک که از بدن پاک خارج شدي. براي تو مقام و منزلتي است که هرگز چشمي آن را نديده و گوشي آن را نشنيده و به قلبي خطور نکرده است.21

9. شهيد؛ شافع روز حشر

شهيد به واسطه قرب الهي و جايگاهي که نزد خداوند مي‌يابد، مقام شفاعت را کسب مي‌نمايد که ساير مردگان از آن محرومند؛ ويژگي‌‌اي که خاص انبياء و علماست و رسول گرامي اسلام (ص) نيز بر آن صحه نهاده‌اند:

«ثلاثة يشفعون الي الله يوم القيامة فيشفعهم الانبياء، ثم العلماء، ثم الشهدا»؛

سه گروه در قيامت شفاعت مي‌کنند و شفاعت‌شان پذيرفته مي‌شود: انبياء و علما و شهدا.22

بستگان شهيد نيز به برکت خون شهيد و عمل خدا پسندانه‌اش، مي‌توانند به واسطه شفاعت وي آمرزيده شده و وارد بهشت شوند. از حضرت رسول اکرم (ص) منقول است که:

«شفع الشهيد سبعين من اهله»؛ 23

شهيد، هفتاد نفر از بستگانش را شفاعت مي‌کند.

10. زيارت قبور شهدا

همچنان‌که شيعيان به زيارت قبول اهل بيت (ع) اهتمام مي‌ورزند، زيارت قبور شهيدان نيز از اهميت و ثواب ويژه برخوردار است. از آن‌جا که شهيدان در رتبه‌اي قرين به ائمه و بزرگان دين قرار مي‌گيرند، زائر قبر ايشان نيز، از برکات خاص الهي بهره‌مند مي‌شود. در حقيقت برخلاف اموات ديگر که زندگان براي دعاخواني و طلب مغفرت و آمرزش برايشان، بر مزار آنان حاضر مي‌شوند،‌قبر شهيد تنها به منظور طلب شفاعت و کسب فيوضات الهي مورد توجه قرار مي‌گيرد، نه نياز شهيد به دعاي زندگان. بنابراين نياز به دعا که اصلي‌ترين نيازهاي اموات است، در مورد شهيد، معنايي ندارد. رسول اکرم (ص) روز اُحُد بالاي سر مصعب بن عمير ايستادند و ديگران را به زيارت قبر شهدا و سلام دادن به ايشان دعوت کردند.24

11. ايجاد حسرت در دل‌ها

در موارد محدودي، مرگ افراد به حسرت ديگران مي‌انجامد و در حالت کلي، مرگ موجب نگراني و اندوه سايرين مي‌شود؛ حال آنکه فقدان شهيد نه موجب اندوه و حزن و گريه، که باعث حسرت انسان‌ها مي‌شود. اگر اشکي هم جاري شود، از غبطه خوردن مقام شهيد سرچشمه مي‌گيرد و نه اندوه از دست دادنشان. اميرالمؤمنين علي (ع) با تعبير «دست‌ها را به دندان بگزيم»، ياران خويش را به حسرت و غبطه بر کشته شدگان در راه خدا فرا مي‌خواند.25

12. کسب رضايت خداوند به واسطه کسب رضايت خانواده شهيد

گرچه تفقّد و دلجويي از بازماندگان اموات، موجب تسلّاي خاطر ايشان مي‌شود، اما اين مسئله در مورد بازماندگان شهدا، جلوه‌اي ديگر دارد؛ دلجويي از ايشان، رضايت خداوند را در پي داشته و اين باوريست که از فرمايش رسول گرامي اسلام (ص) برداشت مي‌شود. ايشان فرمودند: خدا فرمود من جانشين شهيد در خانواده وي هستم. هر کس رضايت خانواده شهيد را جلب کند، رضايت مرا جلب کرده و هر کس آن‌ها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.26

آنچه بيان شد، اصلي‌ترين تفاوت‌ها ميان شهيد و ساير مردگان است که مواردي نظير ديدن جايگاه ابدي هنگام جان دادن، صاحب برترين مرگ‌ها، نظر به وجه‌الله، رستگاري پس از مرگ و ... را نيز مي‌توان به اين موارد افزود که استنباط شده از آيات و روايات مي‌باشند. اين وجه تمايز‌ها، انسان طالب کمال را به استقبال شهادت مي‌کشاند تا با ريختن خون خود و فدا نمودن جان، به بهترين‌ها واصل گردد. اميد که ما نيز به اين هنر مردان خدا دست يابيم.




1. ر.ک: تذکرة الشهداء، ج 1، حبيب‌الله شريف کاشاني، انتشارات شمس الضحي، قم،‌1384.

2. آل عمران، 170.

3. ماهنامه شاهد جوان، شماره 356، مقاله شهيد و شهادت.

4. نساء، 74.

5. حج، 58.

6. محمد، 4.

7. بقره، 154.

8. آل عمران، 169.

9. و10. حج، ‌و 59.

11و12و13. آل‌عمران، 170 و 157 و 195.

14. وسايل‌الشيعه، ج 11، کتاب الجهاد مع العد، باب 1، حديث 19.

15. نساء، 74.

16. آل‌عمران، 171.

17و18. محمد، 4 و 6.

19. وسايل‌الشيعه، ‌ج 11، ص 20، حديث 19.

20. ماهنامه شاهد جوان، همان.

21. سفينة البحار، ج 1، ماده شهيد و خصائل شيخ صدوق، ص 156، حديث 196.

22. همان.

23. کنز العُمّال، ج 4، ص 1 - 4.

24. کشف‌الاسرار، ج 1، ص 417.

25. نهج‌البلاغه، خطبه 121،‌ص 230.

26. وسايل‌الشيعه، باب 25،‌حديث 3.

/ 1