آنانكه جز خدا نمي‌بينند - آنانكه جز خدا نمي بينند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آنانكه جز خدا نمي بينند - نسخه متنی

سيد احمد ‌رهنمايى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنانكه جز خدا نمي‌بينند

مديرمسئول

اهل دنيا و مادّيون که جز به حواس پنجگانه هيچ چيزي را ادراک نمي‌کنند، در تعريف شهادت واژه‌اي جز مرگ آگاهانه و جانبازي در راه وطن، چيز ديگري نمي‌يابند و اصلاً توان فهم و هضم معامله رودر‌رو با حضرت حق و حظّ و لذّت عظيم وصال معنوي و عرفاني مخلوق و عبد به بارگاه ابدي و بيکران قرب الهي، در آنان راه ندارد. ادراک بار يافتن به جايگاه «عندربّ» و روزي خوردن از خوان پرفيض و فضيلت پروردگار، آن هم با پوشيدن رداي حيات جاودانه، نکته‌اي نيست که بر اهل مادّيات و تن‌پروران رفاه‌زده دنيا، به آساني فاش شود. کِرم فربه از تعفن لجن‌زار و چارپاي نجاست‌خوار، کي و کجا توان فهم لذّت پرواز پرستوي سبکبال را خواهند يافت؟!

اين عادت مذموم کجا و آن خصلت ممدوح کجا؟

بي‌جهت نيست که در روزگار پرحادثه و موّاج دنياي کنوني،‌ترنّم موزون کربلايي مولانا، بر دل و جان بشريت گرفتار آمده در گل و لاي و لجنزار مادّيات، بسيار دلنشين و خوش‌آهنگ جاي مي‌گيرد که:




  • کجاييد اي شهيدان خدايي
    کجاييد اي سبکبالان عاشق
    پرنده‌تر زِمرغان هوايي



  • بلاجويان دشت کربلايي
    پرنده‌تر زِمرغان هوايي
    پرنده‌تر زِمرغان هوايي



آيا جنود شياطين و طاغوت‌ها با چنين انسان‌هايي که با بال شهادت به حيات ابدي راه مي‌يابند و در آرزوي چنين وصالي روز و شب در سجده و قنوت و راز و نياز و نماز، استغاثه‌اي جز «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبيلک، تحت راية وليّک» را زمزمه نمي‌کنند، توان مقابله و رويارويي خواهند داشت؟

اين همان رمز و راز قدرت پنهان و مستور پيروان راستين عاشوراست که همه قدرت ظاهري تسليحات پولادين و مخرّب دنياداران را به زير مي‌کشد؛ آن‌گونه که در عاشورا رقم خورد و در شلمچه و فکّه و در ضاحيه و غزه و پس از آن در تمامي نقاط رويارويي حق بر باطل.

اين روزها عطر و شميم شهادت سرداري از سرداران بازمانده دوران جهاد و شهادت، سردار نورعلي شوشتري فضاي کشور را عطرآگين ساخته و ستاره اميد پرواز با پروبال شهادت را، براي همه اميدواران اين آرزو‌درخشان کرده است. اين حادثه نشان از آن دارد که دشمنان پرکينه و خشم انقلاب اسلامي، هيچ راهي جز حذف فيزيکي و کشتار و جنايت در مقابله با انقلاب، پيش روي خود نمي‌بينند و اين نشانه سرشار از اميد و افق روشن پيروزي جهاني حق، عليه همه اباطيل و طواغيت عالم است.

طنين فرياد خميني بت‌شکن و احياگر حقيقي فرهنگ شهادت در عصر غيبت، همچنان در فضاي جهان پراکنده است که رو به خزندگان در لانه‌هاي تيمي نفاق و کفر، رجز حيدري را چنين تکرار مي‌کرد: «بكشيد ما را؛ ملّت ما بيدارتر مي‌شود... . اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند و زنده ماندنش به اين خونريزي هاست. بريزيد خون‌ها را؛ زندگي ما دوام پيدا مي كند. بكشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر مي شود. ما از مرگ نمي‌ترسيم و شما هم از مرگ ما صرفه نداريد.»1

و چون انسان در راه خدا کشته شود و از خون خدا رنگ ‌پذيرد و مرگ سرخ را گرم‌گرم در آغوش بگيرد و مُهر شهادت در پايان دفتر عمرش ثبت گردد، ديگر برتر از اين برتري نيست و اين زيبا و زيبندة ‌مرام انساني است و اين مفهوم زندگي است و اين فوز عظيم و منتهاي رستگاري است.

تا کي اسير توهّم مرگ بودن و به مرگ تدريجي مُردن و از مُردن هراسيدن؟!

اگر مرگ شيرين و دل‌پذير را برگزينيم، اين بار مرگ اسير دستان ما خواهد بود. اگر از نابودي بگريزيم و به بودن بينديشيم، اين بار جاودانه خواهيم ماند و با جاودانگان خواهيم نشست و برخاست.

اگر گفته‌اند: «جهاد دري از درهاي بهشت است که به روي خاصّان اولياي الهي گشوده مي‌شود»، به يقين شهادت روضه‌اي از روضه‌هاي خدايي است که برتر و بالاتر از آن نعمتي قابل تصوّر نيست. روشن است جلب رضايت الهي تنها کليد اين روضة روشنايي است، ‌آن‌چنان که برانگيختن خشم خدا، مانع اصلي ورود انسان به گلزار شهادت است. کيست که به فطرت جويندة خويش، جوياي چنين مقام والا و بالايي نباشد؟

و کيست که به ذهن فهمندة خود، از درک اين مقام ناتوان و نارسا نماند؟

شهادت شراب ناب طهوري است که نوشيدنِ جرعه‌‌اي از آن، آرزوي همة پاکان و پاکبازان و پاک‌طينتان عاشق و زنده‌دل و جاويد تاريخ بوده و هست. بي‌جهت نيست که اولين آرزوي شهيد بي‌درنگ پس از شهادت، زنده شدن از نو براي شهادت دوباره است. ياران سيّدالشهدا (ع) به حتم قبل از شهادت به درک اين مقام نايل آمده بودند که با بصيرت و شهامتِ تمام اعلام کردند حتي اگر هزار مرتبه در راه خدا بميرند و زنده شوند، باز آماده شهادتند! کيست که آرزو نکند اي کاش از اين شراب ناب طهور قطره‌اي به کامش چشانده شود!

شهادت‌طلبان راستين با تمام وجود حس کرده‌اند که عشق به خداوند و اولياي الهي، تنها جواز عبور از دروازة باغ شهادت است. سپاه عشق؛ شهادت‌طلبان راستيني هستند که در همارة ساعات و لحظات عمر گرانبهاي خويش، جز به عروج خود از تيرة خاک ناسوتي به سمت و سوي عالم تابناک لاهوتي نمي‌انديشند. ازاين رو شهادت و شهادت‌طلبي را هنر مردان خدا دانسته‌اند. در فرهنگ شهادت، شاهد و مشهود؛ مريد و مرادِ هم مي‌گردند تا آن‌جا که به يگانگي مي‌رسند و شهيد و شهادت تجلي‌گاه اتّحاد شاهد و مشهود مي‌شود. آري، شهادت هنر خداباوراني است که به اذن وليّ خدا در راه تحقق آرمان‌هاي الهي گام برداشته و به شرف شهادت نايل گشته‌اند. از شهيد و شهادت اثري به جاي مي‌ماند که شاهکار تاريخ است و از کران تا کران هستي؛ شاخص، پابرجا و ماندگار خواهد بود.

کوتاه سخن، شهيد در مقام فنا و محو در وجود خداست که به نور او مي‌نگرد و هيچ کجا جز او هيچ نمي‌بيند. خداوند نيز همواره به او عنايت دارد و هيچ‌گاه او را از نظر دور نمي‌دارد.
در اين شماره از نشريه، اهالي «فرهنگ پويا» بر آن شدند تا به عالي‌ترين جلوة فرهنگ پويا نظري تازه بيفکنند. باشد تا از اين رهگذر، عطر تازه‌اي از فضاي شهادت و شهادت‌طلبي، در روح و روان و جسم و جان رهگذران کوي شهيدان بيفشانند.



1. صحيفه نور، جلد 7، ص 183.


/ 1