چگونگي ضديت با يهوديان در روسيه - چگونگي ضديت با يهوديان در روسيه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چگونگي ضديت با يهوديان در روسيه - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چگونگي ضديت با يهوديان در روسيه

براي اينكه جايگاه ضديت با يهوديان در جامعه روسي درك شود، بايد از اشتباه گرفتن چند مفهوم و سطح مختلف روابط بين قومي در جامعه دست كشيد.

اقوام از همديگر برداشت‌هاي كليشه‌اي دارند كه بر اساس همين كليشه‌ها رفتار نمايندگان قوم ديگر را توضيح مي دهند. همچنين ترس‌هاي قومي وجود دارد كه بايد به عنوان مجموعه پايدار كليشه‌هاي منفي قومي تعريف شوند. همچنين سياست قومي بايد در نظر گرفته شود كه شامل گامهاي مشخص ساختارهاي سياسي يك قوم يا ملت عليه ساختارهاي سياسي يا نمايندگان قوم ديگر است. سياست قومي مي‌تواند رسمي و غير رسمي باشد.

در مورد اول، دولت يا نهادهاي دولتي به عنوان «حامل قدرت» آن را اجرا مي كنند. در مورد دوم، نيروهاي سياسي به اجراي اين سياست مي‌پردازند كه قدرت رسمي ندارند ولي از نفوذ سياسي خصوصي برخوردارند. مبارزان حرفه‌اي با «يهودي‌ستيزي» دوست دارند عمداً اين سطوح مختلف كليشه‌هاي قومي را با هم اشتباه بگيرند. براي مثال، از وجود كليشه‌هاي ذهني قومي نتيجه مي‌گيرند كه دولت سياست قومي مشخصي دنبال مي كند. به همين دليل «شبح» تخيلي ضديت با يهوديان در موارد ناگهاني ظهور مي كند.

يهودي‌ستيزي عمومي در روسيه و يهودي‌ستيزي در سطح افراد با تحصيلات متوسطه و فوق ليسانس، چهره عجيبي دارد. اولاً، در افكار عمومي مردم روسيه يهوديان به دو دسته خوب و بد تقسيم بندي مي‌شوند. هر كسي كه در روسيه زندگي مي‌كند، بارها با اين تقسيم‌بندي روبرو شده است. كليشه‌هاي قومي در مورد يهوديان چندان قوي نيستند زيرا آنها تقريباً روس شده‌اند. در دوران شوروي آنها را از روي اسامي معمولي يهودي تشخيص مي دادند و از سالهاي 1970 فرق آنها با مردم ديگر اين شد كه آنها مي توانستند تقاضاي اجازه مهاجرت را بكنند و از اتحاد شوروي خارج شوند. مردم عادي مهاجرت يهوديان را محكوم نمي كردند. الآن انسان با هويت قومي نامشخص عمدتاً به خاطر فعاليت با موفقيت در زمينه مالي و رسانه‌اي به عنوان يهودي شناخته مي‌شود. حتي نگارنده اين سطور به خاطر فعاليت در رسانه هاي گروهي چند بار يهودي شناخته شده است. ولي اين امر در معاشرت روزمره يا تشكيل خانواده با نمايندگان قوم ديگر هيچ مشكلي ايجاد نمي كرد و الآن هم نمي كند.

ولي يهودي كه اصطلاحاً «ژيد» (نام لهستاني يهوديان) ناميده مي‌شود، هميشه هدف تنفر شديد قومي بوده است. اين اصطلاح به كسي اطلاق مي‌شد كه ظاهر او به يك يهودي شباهت داشته و رفتار ناشايستي از خود نشان مي داد (با وجود اينكه ارامنه و گرجي‌ها هم به يهوديان شبيه هستند، آنها را در رديف ديگري قرار داده و با يهوديان اشتباه نمي‌گرفتند). رفتار گستاخانه و پررويي از جمله ويژگي‌هاي بارز اين گروه از يهوديان محسوب مي‌شد. مناسبات جاافتاده اجتماعي به عنوان معيار سنجش «گستاخي» استفاده مي‌شد. براي مثال، اوكرايني‌ها را هم به رفتار نادرست متهم مي‌كردند. فرق بين سيماي اوكرايني‌ها و سيماي دست دوم يهوديان اين بود كه يك اوكرايني نمي داند چگونه بايد رفتار كند ولي يهودي مي داند ولي براي كسب سود يا ارتقاي موقعيت اجتماعي خود از اين قوانين و مقررات اجتماعي تخلف مي كند
.

(جهت مقايسه، سيماي كليشه‌اي «ارمني» نه با پررويي بلكه با حيله‌گري توأم است).

مشخصات كليشه‌اي دسته دوم يهوديان از همينجا سرچشمه مي‌گيرد. اين شخص مي خواهد همه جا دخالت كند، همه پولها را به جيب خود بزند، توطئه‌چيني و ديگران را تحقير مي كند.

يهودي‌ستيزي قومي و سياسي غيررسمي معمولاً در ميان اقشار «نيمه روشنفكر» رواج پيدا مي كند كه مخالفان ضديت با يهوديان در تعريف اين قشر واقعاً‌حق دارند. اين افراد سيماي دسته دوم يهوديان را ياد گرفته ولي به اندازه كافي تحصيل كرده هستند كه به كاوش توضيحات اين نوع رفتار يهوديان بپردازند. آنها بر اساس برداشت‌هاي مردم عادي تحصيل نكرده به اين نتيجه مي‌رسند كه يهوديان يك سيستم قومي را در ميان اقوام ديگر تشكيل مي دهند، جهانبيني خاصي دارند و بر اساس كتاب «صورتجلسه حكماي صهيون» به فعاليت روزمره خود مي‌پردازند. علاقه به «مسأله يهودي» و ازجمله كشف اصل و نسب افراد «مشكوك» و جستجوي علل همه تحولات و حوادث در تأثير عامل يهودي از جمله مشخصات اين گروه هستند. يهودي‌ستيزي آنها برجسته و گسترده است و حالت پيكارجويانه‌اي كسب مي كند. آنها به سيماي مردمي «يهودي بد» شكل «علمي» مي دهند و اين سيما را به تمام جمعيت يهودي گسترش مي دهند. آنها از اين طريق بر سياست غيررسمي كه به افكار عمومي وابسته است، اثر مي‌گذارند.

يهودي‌ستيزي نخبگان معمولاً چيزي جز سنت فكري تهيه شده نيست. معمولاً كساني كه در اين زمينه قلم‌فرسايي مي‌كنند، يهوديان را به عنوان يك مسأله مذهبي و فلسفي تلقي مي‌كنند، آن هم در سطح بالاي پردازش انتزاعي. يك يهودي از سطح مفهوم فكري پا فراتر گذاشته و جامعيت توصيفي پيدا مي كند.

جالب توجه است كه پيرو يهودي‌ستيزي فكري مي تواند با يهوديان و به خصوص با كساني كه در بحث‌هاي يهودي شركت مي كنند، ميانه بسيار خوبي داشته باشد. اين حتي يهودي‌ستيزي واقعي نيست زيرا خصومت و دوستي با هم توأم مي‌شوند و خصومت حالت فكري و فلسفي دارد در حالي كه دوستي كاملاً عاطفي و انساني است (يك نمونه خوب اين نوع متفكرين، واسيلي روزانوف، فيلسوف نيمه اول قرن 20 است). از سوي ديگر، نمايندگان يهودي‌ستيزي فكري مي توانند شريك تنفر عادي عموم مردم از رفتار «گستاخانه» و پررويي دسته دوم يهوديان باشند. جالب توجه است كه بزرگترين كارشناس مسأله يهودي ميتواند كسي را به دسته دوم يهوديان نسبت دهد كه به اين قوم ربطي ندارد. توضيحات ذهني اين امر مي توانند مختلف باشند ولي اساس آن هميشه يكي است و آن تخلف از استانداردهاي معين رفتار انساني است. اين گونه تخلفات در سطوح بالاي هرم اجتماعي هميشه بيشتر به چشم مي‌خورند.

با اين وجود، تنها يهودي‌ستيزي فكري به عنوان يك سيستم نظري بايد از نظر مبارزان با اين پديده در نظر گرفته شود ولو اينكه پيروان آن ممكن است با يهوديان آشناي خود دوست باشند. مسأله اين است كه همانا يهودي‌ستيزي فكري است كه مي تواند به سياست رسمي ضد يهودي تبديل شود. سياست رسمي قومي معمولاً با كليشه‌هاي قومي افكار عمومي ارتباط ندارد و به آنها وابسته نيست و فقط مفيد يا مضر بودن استفاده از بعضي كليشه‌ها را مد نظر دارد. واقعيت اين است كه پيگرد يهوديان نه زماني كه آنها باعث انزجار شديد توده‌هاي مردم مي‌شوند بلكه زماني كه دولت بايد كسي را تعقيب كند يا براي تعقيب همانا يهوديان دليل سياسي داشته باشد، شروع مي‌شود. در اين شرايط وجود يهودي‌ستيزي فكري مي تواند به انتخاب هدف مشخص كمك كرده و وسايل تبليغاتي فراهم كند.

بدون شك، سازمانهاي يهودي مي توانند هدف ريشه‌كن كردن مخالفت روس‌ها با قوم يهودي را دنبال كنند. ولي آنها بايد بفهمند كه ريشه‌كن كردن اين گونه انديشه‌ها بدون شست و شوي كامل مغزي تحت اشغال خارجي امكان‌پذير نيست و مي تواند فقط موجب تبديل مخالفت «خفته» به ضديت واقعي و در عين حال سياسي تبديل شود. كسي كه چنين نتيجه‌اي را مي‌خواهد، به فكر منافع قوم يهودي و بهبودي روابط آنها با روس‌ها نيست بلكه مي خواهد براي روس‌ها مشكلات بيشتري ايجاد كند. مخالفت با يهودي‌ستيزي فكري مي تواند فقط در ميدان فكري صورت بگيرد. بايد متوجه اين واقعيت شد كه اين سنت فكري طي قرن‌ها از خدمات انسانهاي عاقل و بااستعدادي برخوردار شده است. سركوبي سياسي اين جريان فكري به اندازه «منع دين يهودي» معني ندارد. اگر يهوديان بخواهند جلوي يهودي‌ستيزي فكري را بگيرند، بايد به صورت باز و شايسته با آن بحث كنند.

آنچه كه براي يهوديان مقيم روسيه اهميت بيشتري دارد، وجود يهودي‌ستيزي در سياست قومي رسمي و غيررسمي است. سياست قومي رسمي فعلاً نمي تواند ضد يهودي باشد زيرا بر حمايت لابي يهودي غربي، اليگارشي و محافل رسانه‌اي متكي مي‌شود كه تحت تأثير يهوديان قرار دارند. به همين دليل معلوم نيست چرا سازمانهاي يهودي مي خواهند اين ساختار رسمي را متزلزل كنند و به آن برچسب‌هاي ضديت با يهوديان را مي‌چسبانند.

يهوديان مقيم روسيه به فقدان يهودي‌ستيزي در سياست رسمي و سطح پايين مخالفت با يهوديان در سياست قومي غيررسمي احتياج دارند. ولي آنها نبايد آرزو داشته باشند كه همه مردم روسيه فرد فرد قوم آنها را دوست داشته باشند. چنين چيزي امكان ندارد و هرگز حاصل نخواهد شد. هميشه كسي از روس‌ها متنفر است و ديگران از چيني‌ها، آلماني‌ها، سياه‌پوستان و فرانسوي‌ها. فقط كسي نسبت به مردم جزيره تاسمانيا خصومت نمي‌ورزد. حداقل من چنين كساني را سراغ ندارم.

منبع

سايت «پراوايا رو»، 26 ژانويه 2005

/ 1