نينوا؛ رجز خاکريز اوّل - نينوا؛ رجز خاکريز اول نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نينوا؛ رجز خاکريز اول - نسخه متنی

محسن فاطمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نينوا؛ رجز خاکريز اوّل

محسن فاطمي

.... سال 1710 ميلادي و درست 297 سال پيش، «هامفري»؛ جوان 20 ساله‌اي است كه به خوبي آموزش‌هاي وزارت مستعمرات بريتانيا را فرا گرفته و به همراه نُه جاسوس ديگر راهي سرزمين‌هاي مشرق زمين مي‌شود؛ سرزمين‌هايي كه افسانه‌ها و شگفتي‌ها و منابع ارزشمند فراوان با خود دارد و البته مقادير عظيمي از نفت و گاز. او به خوبي مي‌داند كه در تركيه و عراق، چگونه همچون يك مسلمان دو آتشه نماز بخواند و زبان عربي و فارسي را مثل بلبل تكرار كند. اکنون سه قرن از آن روزها گذشته و «هامفري» به نام «مستر همفر» در تمام جهان اسلام و به ويژه خاورميانه شناخته شده است. «هامفري» با تأثيرگرفتن از كتاب هزار صفحه‌اي «چگونه اسلام را نابود كنيم؟»، برنامه اصلي خود را با تحريك فردي به نام «محمد عبدالوهّاب» ادامه داده و يكي از انحرافي‌ترين مكاتب زمانه يعني «وهّابيّت» را توليد کرد.

اين جاسوس کارکشته و مستشرق سريع‌الفکر، به خوبي به تأثير و کارکرد عنصر عاشورا و عزاي حسيني در ايجاد روحيه مبارزه و شهادت‌طلبي در بين همه توده‌هاي مسلمان پي برده بود. عنصري که آهنگ حزن و حماسه آن در سرتاسر گيتي و از خاور دور تا کرانه‌هاي سِنْد و از هند تا لبنان و از مديترانه تا باختر، همه بشريت را به قيام در برابر ستم فرا مي‌خواند. تأثيري عظيم که همه فرقه‌ها و نحله‌ها و مکاتب الهي و الحادي، هر يک به فراخور فهم و ظرفيت خود، از آن بهره‌ها گرفته‌اند.

نگاهي کوتاه به کلمات قصار و گفتار بزرگان غير مسلمان در جاي جاي گيتي، گواه تأثير فوق‌العادة ‌عاشورا در آموزش روش مبارزه و رهايي از دستگاه ظلم و جور است. اهميت اين نکته، براي بريتانياي کبير که در پي فتح کشورهاي ثروتمند دنيا در هر نقطه‌اي به بهانه‌هاي گوناگون دارالتجاره، دارالتعليم، دارالشفا، ‌دارالفنون و دارالقُشون برپا مي‌کرد، به خوبي آشکار شده بود. از همين رو هيچ عنصري همچون عاشورا و عزاي حسيني نمي‌توانست عامل تقويت روحيه مبارزه و شهادت‌طلبي در برابر زياده‌خواهي‌هاي استعماري آنان به شمار آيد.

نظرات «هامفري» جوان درباره امام حسين(ع) و تقويت ملّي‌گرايي در برابر دين‌گرايي در دنياي اسلام، در دستورالعمل‌هايي که به سيستم امنيتي انگليس ارايه مي‌دهد، بسيار خواندني است. به اين سطرها دقت كنيد:

«در بين مسلمانان، پيروان مذهبي تشيع كه در سرزمين ايران سكونت دارند، از حيث عقيده و ايمان استوارتر و طبعاً خطرناك‌ترند... برپا داشتن مراسم عزاداري حسين(ع) از سوي شيعه و اجتماعات بزرگ سوگواري در ماه‌هاي ويژه محرم و صفر و ايراد منظم خطابه‌ها و سخنراني‌هايي كه در تقويت و استحكام مباني ايمان مسلمين تأثير انكارناپذيري دارد، آنان را به رفتار نيك وا مي‌دارد...»

مستر همفر پايبند نبودن مسلمانان راستين به ملّي‌گرايي و تعصّبات قومي و نژادي و سوابق تاريخي را عاملي مؤثّر در وحدت عقيدتي و سياسي جهان اسلام برمي‌شمرد و راهكار مقابله با اين پديده را چنين ارايه مي‌دهد:

«افكاري كه سبب زنده نگه داشتن عصبيّت‌هاي قومي و نژادي و ملّي‌گرايي، دلبستگي شديد به فرهنگ و زبان و تاريخ گذشته ملّت‌هاست، بايد تقويت و قهرمانان و شخصيت‌هاي تاريخي پيش از اسلام به شدّت زنده و گرامي داشته شود؛ مانند زنده كردن فرعونيّت در مصر، دين زرتشت در ايران و بت‌پرستي بابل در سرزمين بين‌النهرين.» چند صفحه آن سوتر از اين سطرها، «مستر همفر» اين سطور را نيز مي‌افزايد كه:

«اجتماع در مجالس روضه‌خواني و سينه‌زني براي اهداف ما بسيار مخاطره‌آميز است و به شدّت بايد از آن جلوگيري نمود... بايد مراكز عزاداري حسين (ع) و تكاياي عزاداري نابود و به ويرانه تبديل شود. البته بايد ويران نمودن تكايا و تعطيل نمودن عزاداري، تحت عنوان مبارزه با گمراهي مسلمانان و از بين بردن بدبختي‌هاي آنان انجام بگيرد. بايد با تمام وسايل بكوشيم تا مردم از رفتن به تكايا و عزاداري براي حسين (ع) خودداري كنند و به تدريج اين گونه كارها به فراموشي سپرده شود».

اكنون 290 سال از نگارش خاطرات «مستر همفر»1 مي‌گذرد و ما كه در قرن چهاردهم هجري و بيست و يكم ميلادي روزگار را سپري مي‌كنيم، مي‌توانيم بفهميم كه حسگري‌هاي اين جاسوس كاركشته انگليسي در سه قرن پيش، چگونه عظمت و كارآمدي عاشورا و قيام حسيني و تأثير آن در ترويج روح شهادت‌طلبي و مبارزه را دريافته است.

انقلاب اسلامي در محرّم 1342 آغاز شد و در محرّم 1357 به ثمر نشست. اين انقلاب تنها انقلاب گسترده تاريخ سياسي بشر بوده كه با اتكاء به نسخه اصلي نهضت عاشورا، توانست از شاه، دستگاه طاغوتي و حاميان بين‌المللي آن، چهره‌اي يزيدي را در برابر ديد مبارزان راستين قرار دهد و سخن رهبر نهضت را همچون سخنان حسين بن علي(ع) در ميان توده‌ها و قشرهاي اجتماع طنين اندازد. جنگ هشت ساله، فرآيندي تهاجمي و واكنشي سريع بود كه از سوي همه دنيا بر انقلاب اسلامي تحميل شد. تهاجم و واكنشي خونين كه هيچ عاملي جز همان عامل پيروزي و تحرك انقلاب، نمي‌توانست‌ در برابر آن ايستادگي نمايد؛ عامل و علتي كه «همفر»‌ انگليسي در سه قرن پيش از آن به عنوان مهم‌ترين مانع جدّي در برابر استعمار دنياي اسلام نام برده بود.

عاشورا و حسين بن علي (ع) مي‌توانست، آن‌گونه كه كشتي انقلاب اسلامي را از ميان همه توفان‌ها و حوادث به سلامت به ساحل پيروزي رسانده بود، سرانجامِ جنگ را نيز به گونه‌اي رقم زند كه نه تنها همه معادلات و طرح‌هاي دنيا عليه انقلاب نتايج معكوس داشته باشد، بلکه درست به نفع انقلاب اسلامي منجر شود.

در اين ميان سعي و تلاش گروه‌هاي وابسته به سازمان‌هاي جاسوسي همچون جبهه ملي، نهضت آزادي و سازمان منافقين، در ماه‌هاي آغازين شروع تهاجم عراق، بر آن بود كه اين نزاع نظامي را نزاع عرب و عجم و يك درگيري نژادي و قبيله‌اي در منطقه نشان دهند، آن‌گونه كه حزب بعث و صدام نيز به گونه‌اي ديگر همين انگيزه را مطرح مي‌كردند. اين دو موضع‌گيري واحد، در خارج و داخل ايران از سوي گروهك‌هاي ضد انقلاب و حزب بعث،‌ مي‌تواند قرينه‌اي باشد از منبع مشترك اين دو بخش. حضرت امام (ره) با آن‌كه در روز نخست جنگ در اول مهر 1359، صدام را يزيد خوانده بود، تا پايان روزهاي جهاد و شهادت؛ جنگ هشت ساله را بدل از نزاع يزيد و حسين (ع) دانستند و چنين فرمودند: «حسينيان! امروز ايران كربلاست.»2

از ميان وصيت‌نامه شهيدان مي‌توان اين نكته را به خوبي دريافت كه عنصر قوم‌گرايي و ايراني بودن و ميهن‌پرستي نه تنها جايي نداشت، بلكه اگر نامي از ايران و ميهن نيز به ميان آمده، در سايه دفاع از حكومت ديني و راه حسيني ذكر شده است. تنها با بررسي بسيار اندك در ميان آثار، نوشته‌ها، يادداشت‌ها و وصاياي شهيدان، مي‌توان اين نكته را دريافت كه حسين بن علي (ع) و عنصر عاشورا، قوي‌ترين موتور محرك سربلندي و خستگي‌ناپذيري و استقامت مجاهدان راه خدا در هشت سال دفاع مقدس بوده است.
رسانه‌هاي تصويري و مكتوب و نمايش‌ها و فيلم‌ها، در يك جعل تاريخي و توهين جدّي، سرودهاي ملّي ميهني همچون «اي ايران، اي مرز پرگهر»! را سرود رسمي جبهه‌ها و رزمندگان معرّفي مي‌كنند، اما آنان كه در حال و هواي حسينيِ خاكريزهاي دوران دفاع مقدّس، عمري سپري كرده‌اند و از نسيم عاشورايي شب‌هاي عمليات بهره جسته‌اند، به خوبي مي‌دانند كه نه تنها «اي ايران، اي مرز پرگهر»‌ جايي در ميان مجاهدان راه خدا نداشته، بلكه اين نام درخشان حسين بن علي (ع) بود كه در دل دريايي آنان، توفاني از حماسه و عرفان را جاري مي‌ساخت.

كسي چه مي‌داند! شايد ياران فكري «مستر همفر» پس از سه قرن هنوز در گوشه و كنار برآنند تا با جعل تاريخ، به دستورالعمل‌هاي جاسوس كاركشته انگليسي همّت بگمارند و نام و ياد حسين بن علي (ع) را به فراموشي بسپارند، اما حقيقت اين حادثه شکوهمند را مي‌توان در اين جملات يافت؛ جملاتي از حكيم متالّه حضرت آيت الله جوادي آملي: «در زمان جنگ، در خاكريز اول جبهه، صدا و نواي «حسين حسين» بر آسمان طنين‌انداز بود، نه صداي «اي ايران»! اين كشور با نواي «يا حسين يا حسين» حفظ شد نه «اي مرز پرگهر»! شما ديديد در شب‌هاي عمليات كه سرود «اي ايران، اي مرز پرگهر» جايي نداشت، شرف اين مملكت با حسين بن علي (ع) تأمين شد. يك وقتي در قم 90 شهيد را براي تشييع آورده بودند. سخنران مراسم تشييع من بودم. مادران شهيد براي وداع با فرزندان‌شان در سر خيابان چهارمردان قم ايستاده بودند. اين مادران شهيد، گويا فرزندان‌شان را به حجله دامادي مي‌بردند، مادران به دنبال نعش جوانان؟!

آخر مادر بر سر نعش فرزندش، آن هم اِرباً اِرباً (پيكر تكه پاره)؟!

آنجا بود كه با خودم گفتم دين خدا را نه سخنراني تو حفظ كرده و نه فتواي فلان عالم. وقتي خدا بخواهد دين را حفظ كند، اين‌گونه آن را حفظ مي‌كند. اين است كه الان اگر كسي بخواهد بداند سند شش دانگ اين كشور به نام كيست؟

بايد گفت: «سيّد الشهداء». کشور ايران را اسلام و خون سيدالشهداء، حفظ نمود.»



1. خاطرات همفر، جاسوس انگليسي در ممالك اسلامي؛ ترجمه دكتر محسن مؤيّدي؛ انتشارات امير كبير، چاپ دهم، 1385.

2. صحيفه نور، ج 20.

/ 1