تکليف را سيدالشهداء معلوم کردهاند
شهادت در انديشه و سيره امام خميني
سيّد صمد موسوياشاره
امام خميني(ره) که به حق لقب «احياگر اسلام ناب» برازنده ايشان است و سمبل همه اسلامشناسان راستين بودند بسياري از اهداف و آرمانهاي اسلامي را زنده کرد. امام؛ شخصيتي جامع در ابعاد مختلف علمي و عملي بود و توانست يكي از كمنظيرترين حادثههاي تاريخ اسلام را بيافريند. يکي از ويژگيهاي رهبري امام، ايجاد روحيه شهادتطلبي بين مردم بود که به واسطه آن، انقلاب اسلامي - بزرگترين انقلاب مردمي قرن - به وقوع پيوست و اين، مهمترين سلاح در مقابل دشمنان انقلاب در طول سي سال نظام جمهوري اسلامي بوده است. در اين مقال، با توجه به بيانات حضرتش، به بررسي شهادت در انديشه آن بزرگوار ميپردازيم.
تا مرد به تير عشق بيسر نشود
در حضرت معشوق مطهّر نشود
در حضرت معشوق مطهّر نشود
در حضرت معشوق مطهّر نشود
و لا تقولوا لِمَن يُقتَلُ في سبيلالله امواتٌ بل اَحياءٌ ولکن لا تَشعُرون؛1
و به آنها که در راه خدا کشته ميشوند، مرده نگوييد؛ بلکه آنها زندهاند، وليکن شما نميفهميد .در آيات و احاديث فراوان، به مقوله جهاد في سبيلالله اشاره و از شهادت به عنوان والاترين منزلت و مقام ياد شده است. در قرآن کريم، آيات فراوان در تمجيد از مقام شامخ و والاي شهيدان آمده است که خود نشان از عظمت کساني است که سرافرازانه به معامله با خداي خويش نشستهاند و در جوار رحمت باري تعالي جاويد گشتهاند:
ولا تحسبنَّ الّذين قُتِلوا فى سَبيل اللّه امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون؛2
كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار؛ بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.حضرت امام خمينى(ره)، در بياناتي ضمن اشاره به آيه فوق؛ شأن و مقام بسيار عظيم براي شهيدان توصيف مينمايند که خاصّ مقرّبان و خاصّان درگاه باريتعالي است:
«اگر نبود در شأن و عظمت شهداي معظم فيسبيلاللّه جز اين آيه كريمه، كه با قلم قدرت غيب بر قلب مبارك نورانى سيّد رسل صلي اللّه عليه و آله و سلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلي به ما خاكيان صورت كتبي آن رسيده است، كافى بود كه قلمهاي ملكوتي و مُلكي شكسته شود و قلبهاي ماوراي اصفياءاللّه، از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان، چه دانيم كه اين «ارتزاق عندالرّب شهدا» چي است؟ چه بسا مقامي باشد كه خاصّ مقرّبان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملك هستي باشد، پس مثل منِ وابسته به علائق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم، كه خاموشي بهتر و شكستن قلم، اُولي است.»3همچنين ايشان پيرامون نكاتى از همين آيه مىفرمايند: «در اين آيه كريمه، بحث در زندگي پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم، همه مخلوقات داراي نفس انساني، به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند؛ بلكه شرف بزرگ شهداي در راه حق، «حيات عندالرّب» و ورود در «ضيافت اللّه» است.اين حيات و اين ضيافت را با قلمهاي شكستهاي مثل قلم من، نميتوان توصيف و تحليل كرد. اين حيات و اين روزي، غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين لقاءاللّه و ضيافت اللّه ميباشد. آيا اين همان نيست كه براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است: «فادخلي في عبادي و ادخلي جنّتي» كه فرد بارز آن سيّد شهيدان سلام اللّه عليه است؟»4انقلاب اسلامي ما به رهبري امام خميني (ره)، پديدهاي بينظير در ميان انقلابهاي بزرگ دنيا است که محصول ايثار و شهادتطلبي جوانان و بزرگمرداني مخلص است. تلاش آنان در کلام امام راحل اينگونه آمده است:
«فداكاريها و مجاهدات جوانان برومند كشور اسلامي، پايهگذار خروج از ظلمت به سوي نور و از حقارت به سوي سرافرازي و از اسارت به سوي استقلال بود .....»5 حضرت امام خميني (ره)، نقشي والا و عظيم در هدايت و فرماندهي نيروهاي شهادتطلب و احياي فرهنگ تفکّر بسيجي در جامعه اسلامي ايران به عهده داشت و بزرگترين دستاورد انقلاب به رهبرى ايشان، احياي اسلام ناب محمّدى(ص) و مهمترين و بارزترين ويژگى آن، ترويج فرهنگ شهادت و ايثارگرى بود. ايشان، نهضت عاشورايي امام حسين (ع) را مبناي حرکت خويش در انقلاب اسلامي قرار داد و با تأسي و الگوپذيري از قيام عاشورا، به مبارزه با حكومت شاه پرداخت، در برابر ظلم و ستم رژيم پهلوي قيام نمود و بر اين باور بود که: «احياي دين در اين عصر، بدون احيـاي عاشورا ممكن نيست؛ چون تـنها راهكار بـراي احياي دين، انقلاب بوده وتنها راه به حـركت درآوردن چرخ عظيم انقلاب، احـياي عاشوراي حسيني است.»ايشان با اشاره به عظمت هدف والاي خويش ، نهضت خود را سيراب گشته از مکتب امام حسين (ع) ميداند و بر تحمّل رنجها و سختيها در اين راه مقدّس تأکيد ميفرمايند: «تکليف ماها را سيدالشهداء معلوم کرده است. در ميدان جنگ از قلّت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به همان مقدار بايد تحمّل زحمت بکند.»6در انديشه امامخميني (ره)، از روحيه شهادتطلبي مسلمانان صدر اسلام، به عنوان مهمترين رمز پيشرفت و حفظ اسلام و مسلمانان ياد شده است. آن حضرت در مورد تأثير قابل توجه اين روحيه بر مردم ايران و نقش آن در پيروزي انقلاب اسلامي، ميفرمايند: «... در ملّت ما تحوّلي حاصل شد كه آن تحوّل سابقه نداشت؛ آن تحوّل اين بود كه شهادت را براي خودشان فوز عظيم ميدانستند. جوانهاي ما الآن هم پيش من ميآيند، بعضي از آنها ميگويند كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم. اين رمز پيروزي بود كه همان طور كه در صدر اسلام، مسلمين با اين رمز پيش بردند، ملّت ما هم با اين رمز، پيش برد و با اين رمز است كه ملّتها ميتوانند پيش ببرند.»امام خميني (ره) با زنده نمودن فرهنگ ايثار و شهادتطلبي و با انديشهاي عاشورايي، خاضعانه در راه رسيدن به آرمانهاي اسلام و انقلاب عزيزمان قدم گذاشتند و عاشقانه وجود نوراني و مبارک خويش را براي شهادت آماده نمودند:
«امروز خميني آغوش و سينه خويش را براي تيرهاي بلا و حوادث سخت آماده كرده است و براي درك شهادت روزشماري ميكند.»با اين روحيه بود که سرانجام توانستند اين نهضت عظيم را به ثمر برسانند و به احياي ارزشهاي مقدّس اسلام و انقلاب بپردازند.
ايشان در اين راه خطير، تحوّلي عظيم در کشور و در ميان مردم به وجود آوردند و در سخناني، با وعده پيروزي حق بر باطل، خود را تابع امر و فرمان خدا ميدانستند، هيچ گونه ذلّت و بندگي را به جز بندگي حق نميپذيرفتند و خود را راضي به مشيّت و رضاي حقتعالي ميدانستند:
«امروز روزي است كه خدا اين گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پيروزي جنود حق خواهد بود؛ ولي خواست خدا هر چه هست، ما در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به همين دليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلّت و بندگي غير خدا نميرويم.»از روشنترين جلوههاي رهبري امام خميني(ره)، هدايت و رهبري ايشان در هشت سال حماسه دفاع مقدس است که تأثيري عميق و فراوان بر روحيه ملّت قهرمان ايران و رزمندگان اسلام داشت. ايشان به عنوان بزرگترين معمار تجديد حيات اسلام در عصر حاضر، نقش به سزايي در احياي ارزشهاي والاي اسلام و برافراشته نمودن پرچم حق داشتند. رهبر عظيمالشأن انقلاب، حضرت آيت الله خامنهاي، درباره خصوصيات و ويژگيهاي رهبري حضرت امام(ره) در هدايت نيروهاي مسلّح ميفرمايند:
«غير از دوران پيامبر (ص) و دوران خلافت اميرالمؤمنين (ع) و مدّت كوتاهي از امام مجتبي(ع)، فرمانده كل قواي عارف و حكيم و عاشق و الهي در دنيا سراغ نداريم... ما در هيچ جاي دنيا، نه امروز و نه در گذشته، نيروي نظامي سراغ نداريم كه تحت فرماندهي انساني معنوي و الهي و عارف و داراي رقيق ترين احساسات بشري و در عين حال با قاطعيّت و صلابتي كه هيچ فرماندهي در دنيا از آن برخوردار نيست، به حراست و دفاع از ناموس و حيات شرافتمندانه ملّت در مقابل تجاوزگران بپردازد. شور و حال سلحشوري و رزمندگي، شوق به جهاد و استقامت رزمندگان و فتوحات عظيمي كه در نبرد با دشمنان اسلام به دست آوردهاند، بيشتر مرهون تأثيرات معجزهگونه شخصيت معنوي حضرت امام(ره) در رهبري دفاع مقدّس است.»7امام خميني(ره) با انديشه بيدار و آگاه خويش و با شعار شهادتطلبي و احياي فرهنگ شهادت، جوانان اين مرز و بوم را آنچنان عاشورايي و شهادتطلب بار آورد که آنان در راه دفاع از کشور خويش سر از پا نميشناختند و عاشقانه به جبهههاي حق عليه باطل شتافتند. در نظر ايشان، دفاع از اسلام به عنوان فريضهاي واجب محسوب ميشود و در بياناتي، آمادگي خود را براي اداي اين فريضه اعلام ميدارند:
«من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان، آماده ساختهام و در انتظار فوز عظيم شهادتم.»8ايشان شهادت را هديهاي الهي مبتني بر ايمان ميدانند و اين اعتقاد خالصانه و عشق به شهادت را موجب پيروزي و غلبه بردشمنان برميشمرند:
«آنچه که ملّت ما را پيروز کرد، ايمان به خدا و عشق به شهادت بود. ملت ايران هيچ نداشت و ايمان داشت و ايمان او را بر همه قدرتها غلبه داد.»9 همچنين ايشان در بياناتي سرچشمه تمام فداکاريها و از جانگذشتگيهاي رزمندگان عزيزمان را در ايمان راسخ و اعتقادي عميق به پروردگار منّان ميدانند: «ايمان است که شما را وادار ميکند برويد و براي اسلام فداکاري کنيد و ايمان است که در جبههها اين عزيزان ما در جنگ تا حدّ شهادت حاضر هستند و تا اين ايمان را حفظ کرديد ... هرگز نخواهيد آسيب ديد.»10امام خميني (ره) با اشاره به مقام والاي شهيدان در نزد خداوند، آنچنان جايگاهي براي شهيد برميشمرد که زبان خويش را در وصف آن قاصر ميبينند. ايشان اين جايگاه را سعادتي ابدي و ازلي از جانب خداوند براي کساني که عاشقانه جان خويش را در طبق اخلاص نهادند، ميدانند و خود را محروم از رسيدن به اين فيض عظيم:
«از شهيدان ارجمندي كه خداوند تعالي در شأن آنان كلمه بزرگ «احيا عند ربهم يرزقون» را فرموده است، بشري قاصر مثلِ من چه تواند گفت؟ آيا بار يافتن نزد خداوند و ضيافت مقام ربوبي از آنان را ميتوان با قلم و بيان و گفتوشنود توضيح داد؟ آيا اين همان مقام «فَادْخُلي في عبادي وَ ادْخُلي جنّتي» نيست كه حديث شريف بر سيّد شهيدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آيا اين جنّت همان است كه مؤمنان در آن راه دارند يا لطيفه الهي آن است؟ آيا اين بار يافتن و ارتزاق نزد ربّالارباب؛ همان معني بشري آن است يا رمزي الهي و والاتر و فوق برداشت بشر خاكي؟ بارالها اين چه سعادت عظيمي است كه نصيب بندگان خاصّ خود فرمودي كه ما از آن محروميم؟»11ايشان شهادت را چيزى جز عشق به خدا و شوق به لقاءالله نميبينند و شهدا را عاشقاني که جرعهنوش وصل يار هستند، خطاب مينمايند:
«از شهدا كه نميشود چيزي گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادي وصولشان «عند ربّهم يرزقون»اند و از «نفوس مطمئنّهاي» هستند كه مورد خطاب «فَادْخُلي في عبادي و ادخلي جنتي» پروردگارند. اينجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسيمش بر خود ميشكافد.»12در توصيف شهادت و بيان منزلت والاي شهيد، امام(ره) با حسرتى عارفانه و تواضعى خالصانه به تحسين افتخارآفرينان عرصه نبرد ميپردازند و اينچنين مىفرمايند:
«افتخار و آفرين بر شهداي حوزه و روحانيت كه در هنگامه نبرد، رشته تعلّقات درس و بحث مدرسه را بريدند و عِقال تمنّيّات را از پاى حقيقت علم برگرفتند و سبكبالان به ميهماني عرشيان رفتند و در مجمع ملكوتيان شعر حضور سرودهاند. . . يكى چون من، عمري در ظلمات حصار و حجابها مانده است. . . و ديگري در اول شب يلداي زندگي، سينه سياه هوسها را دريده و با سپيده سحر عشق، عقد وصال و شهادت بسته است و حال، منِ غافل كه هنوز از كتم عدمها به وجود نيامدهام، چگونه از وصف قافلهسالاران وجود وصفي كنم؟»13در نگاه امام خميني(ره)؛ شهيدان مظهر افتخار و غرور ملّت و تجلّي عزّت و سرافرازي جامعه اسلامي و موجب اعتلاي اسلام و ملت اسلامي محسوب ميشوند:
«اسلام شهداي بزرگ داشته است و مفتخر است به اينکه در راه خدا و در راه هدف، شهداي بزرگ داده است. ما هم مفتخريم به اينکه در راه اسلام و در راه هدفمان شهيد بدهيم .»14امام عظيمالشأن ما، در بياناتي با اعتراف بر عجز و ناتواني خويش، خالصانه و متواضعانه قدردان شهادتطلبي و فداکاري شهدا و رزمندگان اسلام بودند:
«برماست که با اعتراف به عجز خويش، از رزمندگان عزيزي که با شهادتطلبيها و رشادتهايشان از ميهن اسلامي خود دفاع نموده و با خون پاک خود چراغهايي فراراه آزادي تمام ملتهاي دربند برافروختند، قدرداني نماييم.»15ايثار و شهادتطلبي در نظر امام خميني (ره)، زمينهساز و هموارکننده مسير انتظار و ظهور است و بر اين مبنا پايههاي انقلاب را بنا نمودند. ايشان با اميد به گسترش اسلام در تمام جهان؛ زمينه ظهور امام عصر(عج) را مهيا ميبينند:
«انقلاب اسلامي با تأييدهاي خداوند متعال، در سطح جهان در حال گسترش است و انشاءالله با بسط آن، قدرتهاي شيطاني به انزوا كشيده خواهند شد و حكومت مستضعفان برپا و زمينه براي حكومت جهاني مهدي آخرالزمان (عج) مهيّا خواهد شد.»16امام بزرگوار ما، در مکتب خويش، درس قيام و شهادتطلبي و ايثار را به همگان آموخت و نقشى مهم در رهبرى نهضت عظيم اسلامي بر عهده داشت. ايشان با احياي فرهنگ شهادت، موجب پيروزي انقلاب اسلامي در مقابل دشمنان شدند. آن حضرت آنچنان در اين راه ثابت قدم و مصمّم بود که هيچ مانعى وى را از رسيدن به هدف مقدّسش باز نميداشت و تا رسيدن به آن، از هيچ تلاش و کوششي دريغ نکردند. و بر ماست که با پايبندي و زنده نگه داشتن فرهنگ شهادتطلبي و الگو قرار دادن نهضت امام حسين (ع)، در راه حفظ اسلام و دفاع از دستاوردهاي عظيم انقلابمان قدم برداريم و بدانيم که عامل اساسي حفظ و تداوم اسلام و انقلاب اسلامي، «فرهنگ عاشورا» بوده و هست. امام خميني(ره) در اين زمينه ميفرمايد: «اين محرّم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرّم است. از اين قتل سيدالشهدا(ع) است و شهادت او است. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه کنيم که تأثير او امروز هم هست. امام خميني (ره) در اين زمينه ميفرمايد:
«اين محرّم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرّم است. از اين قتل سيدالشهدا (ع) است و شهادت او است. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه كنيم كه تأثير او امروز هم هست.
اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزاداري و اجتماعات سوگواري نبود، کشور ما پيروز نميشد. همه در تحت بيرق امام حسين(ع) قيام کردند. الان هم ميبينيد که در جبههها وقتي که نشان ميدهند آنها را، همه با عشق امام حسين(ع) است که دارند جبههها را گرم نگه ميدارند.»17 نهضت عظيم اسلامي، با عشق به شهادت در مسير مقدّس خويش گام نهاد و در اين راه، با انقلاب الهي و فداکاريهاي ارزشمندانه خود و با نثار خون شهيدان بسياري، سرافرازانه استقلال و عظمت خويش را بازيافت:
«خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در اين قافله نور جان و سر باختند. خوشا به حال آنهايي که اين گوهرها را در دامن خود پروراندند. امام خميني (ره): خداوندا! اين دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روي مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم نکن. خداوندا! کشور ما و ملّت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت. تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.»18
1. بقره، / 154.2. آل عمران/69.3. صحيفه امام، ج 20، ص 101.4. همان، ج 18، ص 325، 19/11/62.5. همان، ج 16، 290.6. همان، ج 17، ص 55.7. روزنامه جمهوري اسلامي، 27/1/1386.8. صحيفه نور، ج 20، ص 113.9. همان، ج 16، صص 201 - 197، 23/3/1361.10. همان، ج 16، صص 279 - 272، 9/6/1361.11. پيام حضرت امام خميني، 20 آذر 1361 (25 صفر 1403).12. صحيفه امام، ج 21، ص 147، 1/7/67.13. همان، ص 88، 3/12/67. 14. همان، ج6، ص126 - 124، 17/2/1358.15. 10/6/62.16. صحيفة امام خميني، ج15، ص 249.17. همان، ج 17، ص 58.18. همان، ج20، ص 239.