سرنوشت مذهب شيعه در آذربايجان بعد از فروپاشي شوروي
نشريه مجموعه مقالات «روسيه و جهان اسلام»، شماره 7، سال 2006[1]نوشته بايرام بالجي، پژوهشگر مؤسسه فرانسوي مطالعات مشرقزمين (استانبول)با فروپاشي اتحاد شوروي، اسلام در جمهوري آذربايجان و تمام «شرق شوروي» وارد عصر تحولات شد. بيش از 80% مسلمانان آذربايجان خود را پيرو مذهب شيعه امامي محسوب ميكنند. برتري مكتب شيعه و نزديكي به ايران، تحولات در زندگي مسلمانان جمهوري آذربايجان از سالهاي 1990 تا كنون را تعيين كرده است. هدف اين مقاله كه بر مطالعات نويسنده در آذربايجان، شهر ايراني قم، گرجستان و تركيه شرقي از سال 2003 تا مي 2005 استوار است، بررسي توسعه روابط بين شيعيان آذربايجان و ايران طي 15 سال اخير است. راهها و اشكال جديد نفوذ شيعيان ايران در آذربايجان بعد از فرو ريختن پرده آهنين و واكنش دولت و ملت آذربايجان به اين تحولات، مورد توجه اينجانب بود. آيا اسلام شيعه آذربايجان در زمان اخير تغيير كرده است؟آيا گرايش همگرايي مذهب شيعه ايران و جمهوري آذربايجان مشاهده ميشود؟
يا اينكه ما شاهد شكل گيري هويت شيعه خاص آذربايجان هستيم؟بعد از آنكه اسماعيل شاه صفوي در سال 1501 مذهب شيعه اثنا عشري را به عنوان دين دولت ايران اعلام كرد، آذربايجان كه يكي از استانهاي امپراطوري صفويان بود، پيرو اين مذهب گرديد. نبايد «پاكيزگي» ايمان آذربايجانيها را مبالغه كرد. با وجود مبارزه چند صد ساله ايران شيعه و امپراطوري عثماني سني بر سر قفقاز، اين منطقه حالت رنگارنگ مذهبي خود را حفظ ميكرد. اسلام سني و اسلام شيعه صرف نظر از دشمنيهايي كه هر از گاهي بروز مي كردند، در اين منطقه با هم همزيستي مي كردند. سنيها در طول تاريخ در قسمت شمالي آذربايجان فعلي اكثريت را تشكيل ميدهند. رويداد مهم ديگري كه روند توسعه مذهبي آذربايجان را تعيين كرد، تصرف اين منطقه توسط روسيه بود كه به وسيله معاهده تركمنچاي سال 1828 ثبت شد. آذربايجان روسي و ايراني به وسيله مرزي كه بر روي رود ارس تعيين شد، تقسيم گرديد. دو قسمت آذربايجان در شرايط متفاوت اجتماعي و سياسي قرارگرفتند ولو اينكه قبل از برقراري «پرده آهنين» اين دو قسمت با هم روابط مذهبي برقرار ميكردند و شيعيان آذربايجان روسي براي زيارت به مشهد، نجف و كربلا سفر ميكردند. آذربايجان روسي تحت تأثير روشنفكران مسلمان تاتار (پيروان جنبش تجدد) بزودي سكولاريستي شد.
در فاصله زماني بين دو انقلاب روسي (سالهاي 1905 الي 1917) در آذربايجان سياستمداران و مفسرين زيادي به وجود آمدند كه از مراسم شيعه عاشورا و بعضي سنتهاي قديمي مذهبي ديگر انتقاد كرده و مطالب خود را در مجلات «اكينجي» و «ملا نصرالدين» منتشر ميكردند. با فروپاشي نظام سلطنتي و تشكيل اتحاد شوروي، آذربايجان روسي از نام فعلي، وضعيت حقوقي جمهوري شوروي و مرزهاي فعلي خود برخوردار شد. در سال 1994 در منطقه قفقاز چهار نهاد مفتي تشكيل شدند كه يكي از آنها، اداره روحانيت مسلمان باكو بود.
طي مدت زيادي اسلامشناسي به نظريه شديد الكساندر بنيگسن پايبند بود كه رويارويي اسلام «رسمي» شوروي با اسلام «مخفي مردمي» اساس آن را تشكيل مي داد. با باز شدن آرشيوهاي سابق شوروي در سالهاي 1990، اين الگوي فكري بيش از پيش مورد انتقاد قرار گرفته است كه اين انتقاد بياساس نيست. ظاهراً روابط بين مقامات رسمي و مسلمانان پيچيدهتر از اين طرح ساده بود. حكومت شوروي بعد از جنگ جهاني دوم به روش ما قبل انقلاب تسامح ديني برگشت تا اسلام را در خدمت دولت بگذارد. برخورد رسمي با مذهب شيعه با دوگانگي معيني توأم بود. از يك سو، اسلام مانند ساير مذاهب، از صحنه زندگي اجتماعي بيرون رانده شده و امر خصوصي شهروندان كشور اعلام شد. اكثر مساجد تعطيل و گاهي ويران شدند و آموزش اسلامي و همه انواع ابراز ديانت مانند مراسم عزاداري در ايام عاشورا، ممنوع شدند.
ولي از سوي ديگر، نفوذ اسلام در زندگي خصوصي مردم افزايش يافت. دهها مصاحبه با مسلماناني كه در دوران شوروي زندگي ميكردند و حتي عضو حزب كمونيست اتحاد شوروي بودند، به من نشان داده اند كه مقامات محلي نه تنها از آموزش ديني كودكان محله خود چشم نميپوشيدند بلكه گاهي در آن شركت ميكردند. در شرايط جمهوري، به ويژه در قسمت جنوبي آن در نزديكي لنكران، مصلا و نخجوان و نيز در نارداران، حومه باكو كه آنجا امامزاده رحيمهخانم، صبيه امام هفتم شيعيان واقع شده است، به طور غير رسمي مراسم شيعه و زيارتها برگزار ميشدند.با آغاز دوران دگرگونسازي و كسب استقلال در سال 1991، دين به تدريج به عرصه زندگي اجتماعي بر گشت. با وجود فراواني شخصيتهاي دولتي سابق شوروي در دولت، مقامات جمهوري به اسلام مشروعيت بخشيده و خط ساخت دولت ملي لاييك را پيش كشيدند. حيدر علييف بعد از بازگشت به قدرت سفر حج انجام داد. در همان سالها حج گسترده مسلمانان آذربايجان از سر گرفته شد. با وجود اينكه طبق قانون اساسي آذربايجان، دين از دولت جداست، مقامات رسمي ساخت گسترده مساجد، گسترش ادبيات اسلامي و احياي آموزش خصوصي اسلامي را تشويق مي كنند. در سال 1989 در باكو دانشگاه اسلامي تأسيس شد. فارغالتحصيلان آن به ائمه شيعه مساجد شهرستاني آذربايجان تبديل شدهاند. مركز مطالعات ديني تحت رياست الچين عسگروف، شخصيت جوان و فعال آذربايجاني، مجله «قطب» را منتشر كرده و چند سايت اينترنتي دارد. ادبيات مركزي شيعه شامل مجلات «كلام» (ارگان دانشگاه اسلامي)، «حكمت» و «ديرلر» (ارزشها) است. رشد علاقه جوانان به كسب تحصيل اسلامي در ايران، يكي از نشانههاي اول اعتلاي مذهب شيعه در آذربايجان بود. اواخر حكومت شوروي مسلمانان آذربايجان و همه مسلمانان شوروي مي توانستند فقط در مدرسه اسلامي «مير عرب» بخارا و انستيتوي امام بخاري تاشكند كه بر اساس مدرسه سابق «براقخان» ايجاد شده بود، تحصيل كنند. كتب درسي و برنامههاي تحصيلي اين مدارس فقط بر مذهب حنفي سني استوار بودند. براي كسب دانش اوليه اسلامي گروههاي آموزشي غيررسمي محلي دايره ميشدند كه اين امكانات براي ارضاي نيازهاي مذهبي مردم كفايت نمي كردند. با باز شدن مرزها در سال 1991، صدها جوان آذربايجان به خارج رفتند كه عدهاي از آنها با استفاده از امتيازاتي كه انقلاب اسلامي ايران براي دانشجويان خارجي تعيين كرد، در مدارس اسلامي قم و مشهد به تحصيل پرداختند.
بخش عمده آنها طلاب حوزه علميه قم شدند. دو مدرسه اين حوزه علميه يعني حجتيه و امام خميني، هر كدام 200 الي 250 نفر طلبه آذربايجاني داشتند كه عمدتاً اهل شهرهاي جنوبي جمهوري آذربايجان و نيز آذربايجانيهايي از گرجستان و تركيه بودند. از سال تحصيلي 1993-1992، از طريق آنها ادبيات شيعه منتشر شده در ايران ،پخش ميشد. اين دانشجويان با استفاده از تسلط خود به زبانهاي عربي و فارسي كه در طول سالهاي تحصيل كسب كردند، به ترجمه دهها جزوه چاپ ايران پرداختند. اين جزوهها مخصوصاً براي توزيع از طريق كتابفروشيهاي آذربايجان منتشر ميشدند. اكثريت اين دانشجويان كه در زمينه توسعه مذهب شيعه در ميهن خود نقش بسزايي بازي كردند، عمدتاً در ايران ساكن شدند. با توجه به اينكه دوره تحصيلي حوزه علميه مي تواند به بيش از 10 سال برسد، زمان آموزش آنها هنوز به پايان نرسيده است.دولت ايران ضمن پذيرش آذربايجانيها براي تحصيل در حوزههاي علميه ايراني، در همين حال مشغول تبليغ گسترده مكتب شيعه در جمهوري آذربايجان است. در سفارت ايران در باكو رايزني فرهنگي با كتابخانه، تالار كنفرانس و مسجد ويژه (حسينيه كه تنها مسجد از اين قبيل در جمهوري آذربايجان است) جهت برگزاري مراسم عزاداري روز عاشورا ايجاد شده است. ادبيات معاصر شيعه شامل( قبل از همه) آثار حضرت امام خميني (ره) و آيتالله خامنهاي رهبر روحاني كنوني ايران است. اين آثار عمدتاً از طريق انستيتوي خاورشناسي فرهنگستان علوم و بنياد خيريه «كميته امداد امام خميني» كه به آوارگان قرهباغ كمك ميكند، پخش ميگردد. فعاليت ايرانيان در زمينه ترويج دين اسلام در سالهاي اول بعد از فروپاشي شوروي به ويژه گسترده بود ولي بعداً ابعاد آن كاهش يافت. ميسيونرهاي ايراني در توضيح شكست خود به اين واقعيت اشاره كردند كه «مردم شوروي سابق بيش از حد به تبليغات كمونيستي مبتلا هستند كه بتوانند به مسلمانان خوب تبديل شوند». سازمانهاي غيردولتي ايراني در تلاشها براي گسترش دين شركت فعالي كردند.
از ميان آنها بايد بنگاه انتشارات «الهدي» با مركز در تهران را ذكر كرد كه در باكو شعبه خود را افتتاح نمود. مقامات جمهوري آذربايجان بارها اين مركز را در ازاي علاقه به ايران و «گسترش ادبيات مضر مليگرايانه» تعطيل كردند ولي اين بنياد هر دفعه شعبه خود را از نو داير مي كرد كه بار آخر دو سال پيش اين كار را كرد. كتب اين سازمان عمدتاً محتواي ديني دارند. مشكل بتوان گفت بنگاه الهدي از كدام جريان شيعه يا مرجع تقليد شيعه حمايت ميكند زيرا در ميان كتب آن آثار همه نظريهپردازان برجسته معاصر مذهب شيعه اعم از آيتالله خامنهاي، شهيد مطهري،(فاضل) لنكراني، سيستاني و جواد تبريزي به چشم ميخورند. ادبيات شيعه ايراني از طريق اتحاديه ائمه جوان موسوم به «انجمن دعوت به پاكيزگي معنوي» نيز پخش ميشود. اين اتحاديه براي نسل جوان و به خصوص براي دختراني كه به عنوان مادران آينده مسئول تربيت اسلامي نسل آينده آذربايجانيها هستند، دورههاي اسلامي داير مي كند.در جمهوري آذربايجان تحت تأثير تبليغات اسلامي كه از ايران يا حتي در داخل كشور صورت ميگيرد، جريانها و اشكال جديد و بيسابقه اسلام شيعه و يك سري احزاب و جنبشهاي سياسي اسلامي به وجود آمدند. بعد از كسب استقلال، حزب اسلامي آذربايجان به وجود آمد كه مقامات رسمي آن را به رسميت شناخته و وزارت دادگستري آن را به ثبت رساند ولي بعد از مدتي به اتهام فعاليت به نفع ايران تعطيل شد. فعالان اين حزب كه عده زيادي از آنها اهل نارداران، مركز معروف اسلامي دوران شوروي هستند، بيپرده شريك انديشههاي امام خميني هستند (حتي انديشههايي كه وي در زمان موجوديت شوروي ابراز ميكرد). روابط تنگاتنگ با محافل مذهبي ايران و سفرهاي مرتب به ايران نه تنها باعث علاقه فعالان اين حزب به ايران بلكه تمايل آنها به رشد سياسي در ايران به جاي مشروع كردن فعاليت حزب خود در جمهوري آذربايجان ميشود.يك جريان مهم و غيرعادي ديگر مذهب شيعه آذربايجان را مي توان در فعاليت انجمن تحت رياست امام حاجي القار ابراهيملو تشخيص داد كه تا ماه مي سال 2004 رياست مسجد جمعه باكوي قديمي را بر عهده داشت. امام جوان (حدود 30 سال) كه در پي انتخابات سال 2003 به اتهام شركت در «اعمال تخريبي» به زندان افتاده بود، در سالهاي اخير به مبارزه آشكار با كميته دولتي سازمانهاي ديني و اداره روحانيت مسلمانان ماوراي قفقاز پرداخته و از شناسايي مشروعيت وجود اين نهادها خودداري كرد. در ماه ژوئيه سال 2004 مقامات رسمي از او انتقام گرفته و او را از مسجدي بيرون كردند كه او از سال 1993 امام آن بود. مقامات جمهوري قصد دارند آن را به موزه تبديل كنند. ابراهيملو بر خلاف رياست نه چندان باسواد اداره روحانيت و حزب اسلامي، در ايران تحصيلات درجه عالي كسب كرده است.
وي بعد از فروپاشي اتحاد شوروي كه در آن موقع فقط 15 سال سن داشت، طي 8 سال علوم دين و فلسفه اسلامي را در دانشگاههاي تهران و قزوين مطالعه مي كرد كه به گفته خود، در آن زمان پيرو انديشههاي ميانه رو مطهر و سروش فيلسوف معروف ايراني شد. بسياري از همقطاران نزديك امام تحصيلات مشابهي كسب كرده بودند. با وجود اينكه در ايران سطح دانش آنها چندان برجسته محسوب نميشود، آنها در ميهن خود به باسوادترين مسلمانان تبديل شدند. آنها تعبير معاصر مراسم مهم شيعيان و به خصوص مراسم عاشورا را از ايران به جمهوري آذربايجان آوردند.
در حالي كه در اكثر مساجد آذربايجان كه در سالهاي 1990 بازسازي شدند، راهپيماييهاي گسترده شيعيان به ياد شهادت امام حسين (ع) با قمهزني و اجراي مرثيههاي سنتي همراه بوده است، پيروان حاجي القار براي كودكان مبتلا به بيماري خون «تالاسمي» رايج در آذربايجان خون مي دهند. به عقيده حاجي القار، پيروان او با دادن خون به مسلمانان نيازمند، از امام حسين الگو ميگيرند كه در راه دفاع از مؤمنان شهيد شد.پيروان حاجي القار كه بهتر از مخالفان خود از جريانهاي معاصر جهانيسازي سر در ميآورند، عضو چند سازمان بين المللي حقوق بشر شدند كه در سالهاي استقلال در جمهوري آذربايجان به وجود آمدند. اين سازمانها از شعارهاي مد شده دمكراتيك حقوق بشر و به ويژه حقوق زنان دفاع ميكنند و بر حق زن براي عكس گرفتن با حجاب براي پاسپورت آذربايجاني تأكيد ميكنند. حاجي القار رئيس اتحاديه اسلامي حمايت از حقوق بشر و بخش آذربايجاني سازمان غيردولتي مسيحي حقوق بشر موسوم به International Religious Liberty Association (ايالات متحده) است. اين امام جوان در مقابله با دولت همچنين از حمايت سازمان نروژي «فروم 18» برخوردار شده است. همكاري با سازمانهاي بين المللي مسيحي كه مخالف تخلف از آزادي مذهب هستند، براي حاجي القار چهره درخشان سياستمدار مسلمان پيشرفته و آماده براي گفتگو را ايجاد كرد كه او از اين چهره خود استفاده زيادي ميكند.تحولات جدي در اسلام جمهوري آذربايجان قبل از همه شامل حال مراسم عاشورا و نيز قدرت روحاني مراجع تقليد شده است. هر دو پديده مذكور مشخصات بارز اسلام شيعه اثنا عشري هستند. بررسي اين تحولات امكان درك سرشت تحولات در مكتب شيعه بعد از فروپاشي اتحاد شوروي را مي دهد. بديهي است كه اين تحولات، نتيجه احياي روابط سنتي آذربايجان با ايران، مركز جهاني مذهب شيعه بوده است.شيعيان هر سال روز 10 محرم (به تقويم قمري) روز يادبود امام حسين (ع) را برگزار ميكنند كه در سال 68 توسط امويان در كربلا به قتل رسيد. منابع تاريخي در بر گيرنده شواهد برگزاري اين مراسم از قرون وسطاي اوليه هستند. حتي تعقيب دين در دوران حكومت شوروي نتوانست اين مراسم را ريشهكن كند. اين امر از مصاحبهها و مواد تاريخي كه ما جمعآوري كردهايم، معلوم ميشود. در حال حاضر همانند دوران كمونيستي هيچ كس در روز عاشورا عروسي برگزار نمي كند و هيچ جشن خانوادگي صورت نميگيرد. ويژگي آذربايجان اين است كه اقليت سني هم در مراسم عاشورا شركت ميكند. احتمالاً فرمانروايي طولاني روسي و شوروي باعث يكپارچگي اين دو جريان اسلام شده است كه طي مدت زيادي با هم دشمني ميورزيدند ولي بعداً مشتركا با استعمارگران مقابله كردند. مقامات رسمي به منظور دوري جستن از ميراث دوران شوروي، از سال 1991 اجازه برگزاري گسترده عاشورا را دادند. در ماه مارس سال 2004 و فوريه 2005 اين مراسم را در نارداران، يكي از مراكز شيعه مخالفان مقامات رسمي، مشاهده كردم. از صبح زود هزاران نفر زاير به سوي مقبره رحيمه خانم شتافتند. عدهاي تمام شب را در اين مكان مقدس گذرانده بودند. مردم بعد از زيارت در خيابان عريض بين مقبره و مسجد نوساز تمام نشده اين منطقه قرار گرفتند. در همان حال آياتي از قرآن و روضهخوانيها از طريق بلندگو پخش ميشد. ملايي درباره امام حسين (ع) خطبه قرائت كرد. در سخنان اين شخص روحاني كه از لهجه او معلوم بود كه اهل آذربايجان ايراني است، هيچ كلمات تندي درباره دولت وجود نداشت. مردم در ميدان رديف رديف ايستاده و دو گروه تشكيل دادند كه صحنههاي اساسي عاشورا در ميان آنها شروع شدند. مردان خود را با زنجير ميزدند و گاهي احساساتي ميشدند و از اينكه نمي توانند به امام حسين كمك كنند و قاتلان او را مجازات بكنند، اظهار يأس و تأسف مي كردند. آنها به يزيد، فرزند معاويه و قاتل امام حسين لعنت ميفرستادند. زنان گروه گروه ايستاده و روضهخواني ميكردند. عده از مردم با آنها مي خواندند و ديگران با نداي «شاه حسين، يا حسين!» سينهزني ميكردند. ولي در حياط مسجد «تازه پير» باكو عاشورا را به گونه ديگري برگزار ميكردند. اين مقر اداره روحانيت مسلمان است كه مركز اسلام رسمي دولتي است. در اين قسمت شهر گدايان و فقراي فراواني جمع شده بودند تا صدقهاي از روي سفره مخصوص اين روز بهرهمند شوند. تنها گروههاي كوچك 6-5 نفري مردان سينهزني ميكردند. كودكان از اين گروهها جدا ايستاده بودند. گفتني است كه خود اداره روحانيت سينهزني را ممنوع اعلام كرده بود.اهميت نهاد مرجع تقليد نيز تغيير كرده است. طبق مكتب شيعيان امامي، اين روحانيون رئيس همه مؤمنان شناخته شده و داراي معصوميت و آگاهي به حقيقت و مشيت الهي محسوب ميشوند. دوازده امام مطهر از بيت علي (ع) بالاتر از آنها قرار دارند. فتوايي كه مراجع تقليد صادر ميكند، براي تمام امت شيعه لازم الاجرا بوده و قابل بحث نيست. همه شيعيان و از جمله نخبگان روحاني، بايد از اين روحانيون عالي اطاعت و تقليد بكنند. در طول تاريخ نهاد مرجع در آذربايجان توسعه چنداني نيافته است. اواخر دوران شوروي مسلمانان آذربايجان با جزئيات فعاليت اين نهاد آشنايي چنداني نداشتند. اين امر چند علت دارد. مسأله اين است كه همه مراجع تقليد معتبر خارج از كشور، عمدتاً در ايران زندگي ميكنند ولي آذربايجان روسي و به ويژه شوروي از برادران ايماني خارجي فاصله گرفته بود. روابط شيعيان شوروي با مجتهدان قم و نجف در سالهاي 1920 قطع شده بود. ولي در سالهاي 1940 نهاد مرجع تقليد در ايران و عراق دچار تحولات جدي شد كه اين تحولات سپس در انقلاب ايراني سال 1978 تبلور يافت. اين انقلاب امام خميني (ره) را كه دارنده اين لقب بود، به قدرت رساند. وي قدرت و اختيارات مرجع را در جامعه شيعه و در دولت توسعه داد. ولي تا پايان سالهاي 1980 «پرده آهنين» مانع از آن ميشد كه قدرت مراجع تقليد ايراني به برادران ايماني آنها در آذربايجان شوروي گسترش يابد.هنگامي كه از ائمه و علماي شيعه از اهميت مرجع در آذربايجان شوروي سئوال مي كردم، همه آنها با اطمينان پاسخ مي دادند كه اين نهاد هميشه، از سالهاي 1970 در اين جمهوري وجود داشت و به خصوص در سالهاي 1980 توسعه يافت كه مسلمانان جمهوري به آثار علمي اسلامي امام خميني دسترسي پيدا كردند. بدون اينكه به صحت دانش مذهبي طرف مصاحبه شك كنم، فكر ميكنم كه بايد از اين اطلاعات با احتياط استفاده كرد. نخبگان روحاني و معنوي فعلي آذربايجان هميشه تأكيد مي كنند كه مردم اين كشور دوران شوروي نه از خارج دين و ايمان خود را دريافت كردند بلكه حتي در دوران شوروي همه متدين بودند. با وجود پخش برنامههاي مذهبي راديويي از تبريز براي جمهوري آذربايجان از اوايل سالهاي 1980، بعيد است كه مراجع تقليد ايراني تا زمان فروپاشي نظام شوروي در اين جمهوري نفوذ واقعي داشتند. اين نفوذ در دوران استقلال اين نهاد به وسيله پيوندهاي آذربايجاني-ايراني، از طريق زوار و دانشجوياني كه از قم و مشهد بر ميگشتند و نيز به بركت فعاليت تبليغاتي سفارت ايران در باكو گسترش يافت.نظرسنجيهايي كه در همه نواحي آذربايجان و در ميان آذربايجانيهاي گرجستان انجام دادم، اجازه تشخيص درجه نفوذ مراجع تقليد مختلف در اين جمهوري را داده است. در آذربايجان معاصر مي توان مجتهدان شيعه را به ترتيب ذيل قرار داد: لنكراني، سيستاني، آيتالله خامنهاي و بالاخره جواد تبريزي. آثار آنها درباره حقوق اسلامي و مجموعه فتاوي هم اكنون در كتابفروشيهاي باكو و شهرستانها عرضه ميشوند. از افراد ذكر شده، نفوذ و اعتبار آيتالله خامنهاي ناشي از پشتيباني دولت ايران است. سيد علي اكبر اجاقنژاد مدير مركز فرهنگي ايران، نماينده اين مجتهد در آذربايجان است. عمدتاً دانشجوياني كه در شهر قم تحصيل كردند، از اعتقادات معتدلانه آيتالله سيستاني پشتيباني ميكنند. فاضل لنكراني كه انديشههاي راديكالي مطرح مي كند، به خاطر معاشرت با دانشجويان آذربايجاني در حوزه قم و اصل و نسب آذربايجاني خود محبوبيت دارد.ولي نفوذ مراجع تقليد ايراني در اذهان و رفتار مسلمانان آذربايجان را نبايد مبالغه كرد. از يك سو، تنها عده قليلي از مردم جمهوري همه فرايض اسلامي شيعه را رعايت مي كنند. تعداد كمتري از مسلمانان از رهنمودهاي مجتهد مشخص شيعه پيروي ميكنند. در يكي از پژوهشهاي اخير درباره ديانت آذربايجانيها آمده است كه آنها بيشتر از اماكن مقدس زيارت ميكنند تا نماز پنجگانه الزامي را به جا ميآورند.
همچنين بايد مقابله دولت با نفوذ اسلامي خارجي را در نظر گرفت كه در ذيل به اين موضوع خواهم پرداخت. در حالي كه همه مراجع تقليد مذكور در بسياري از مناطق خارجي شيعهنشين دفتر دارند، در آذربايجان چنين چيزي نيست. وكلاي آنها به علت مخالفت قوانين آذربايجان نمي توانند دفاتر را باز كرده و انديشههاي سرپرستان خود را تبليغ كنند. لنكراني به منظور رفع اين موانع، در مسكو نمايندگي افتتاح كرد تا جمعيت قابل توجه آذربايجاني روسيه را تحت تأثير خود قرار دهد.آذربايجان مانند ساير كشورهايي كه در خاك شوروي سابق به وجود آمدند، براي مردم متدين آزادي نسبي مذهب را تضمين كرده ولي از نظارت دولتي بر دين دست نكشيده است. طي 10 سال اول استقلال، دولت براي اعمال اين نظارت امكانات نداشت. فقط وزارت دادگستري از حق ثبت همه سازمانهاي جديد يا رد كردن تقاضاي ثبت آنها استفاده ميكرد. اداره روحانيت مسلمان ماوراي قفقاز نيز بر مردم متدين نظارت مي كرد. شيخ الاسلام اللهشكور پاشا زاده كه به رژيم شوروي وفادار بود، با همان وفاداري به دولت جديد آذربايجان نيز خدمت مي كند. با وجود حفظ توافق بين اسلام رسمي و دولت، در سالهاي اخير روابط دولت با نهاد مفتي سرد شد. در سال 2001 در آذربايجان نهاد جديد نظارت بر امور ديني موسوم به «كميته دولتي در امور سازمانهاي مذهبي» به وجود آمد كه علت واقعي تشكيل آن هنوز مشخص نشده است. به احتمال قوي، يكي از علل اين اقدام، ناتواني اداره روحانيت در مقابله با هجوم اسلام شيعه ايراني است. اين كميته از آغاز تأسيس به مبارزه با ميسيونرهاي خارجي پرداخته و آنها را مقصر «فساد اخلاقي» مردم كشور دانست.
همين شعار، اصل كليدي فعاليت سازمان مذكور باقي مانده است. كميته دولت كه به عنوان وزارتخانه كوچك تحت پوشش دفتر رياست جمهوري كار ميكند، به جاي وزارت دادگستري سازمانهاي ديني را به ثبت ميرساند. رفيق علييف، خاورشناس پرورش يافته در محيط شوروي رياست اين كميته را بر عهده دارد. وي بر «ايجاد اسلام ملي سازگار با مقتضيات زمان» تأكيد ميكند. وي ضمن انتقاد مداوم از نهاد مفتي آذربايجان، از نفوذ شيعه از سوي ايران همسايه كمتر ايراد ميگيرد. با اين وجود، هدف غير علني اين كميته، مقابله با ايران و ائمه شيعه ايرانگرا ميباشد.در مجموع، روابط بين آذربايجان و ايران نسبتاً متشنج است. ميراث مشترك قومي و مذهبي آذربايجان اين دو كشور را به هم نزديك و از هم جدا ميكند. تا سال 1828 هر دو كشور بخشي از امپراطوري صفوي را تشكيل مي دادند. اسماعيل شاه كه مكتب شيعه را به عنوان دين دولت ايران اعلام كرد، همانند اكثر پادشاهان ايراني قبل از روي كار آمدن خاندان پهلوي، آذريالاصل بود. تصادفي نيست كه بعد از اعلام استقلال جمهوري آذربايجان، مجسمه بزرگ آن شاه در يكي از خيابانهاي اصلي باكو احداث شد. با اين وجود، برخورد آذربايجان و ايران با ميراث تاريخي مشترك يكسان نيست. مقامات آذربايجان از سلطهجويي احتمالي همسايه جنوبي ميترسند در حالي كه ايران نگران آن است كه الگوي همسايه شمال باعث تحريك جداييطلبي جمعيت 25 ميليوني آذربايجان ايران شود. در سالهاي اول استقلال طرح الچيبيگ رئيس جمهور وقت مبني بر ايجاد دولت واحد آذربايجاني به پايتختي تبريز در محافل مليگرا و پانتركي جمهوري محبوبيت زيادي داشت.
در حقيقت امر، هر دو دولت اهميت سياسي مسأله آذربايجاني در ايران را مبالغه ميكنند. اصطكاكات بين دو كشور، نتيجه گرايشات متفاوت سياسي آنها است. در حالي كه ايران خط ضد غربي را دنبال ميكند، آذربايجان از همان روزهاي اول استقلال بر نزديكي روابط با قدرتهاي غربي تأكيد ميكرد. در اين جمهوري شرايط كامل براي ايالات متحده و اتحاديه اروپا برقرار شده است. در سال 2001 آذربايجان عضو شوراي اروپا شد و لذا نفوذ اسلامي ايران را به عنوان خطر براي الگوي توسعه غربي جمهوري تلقي ميكند كه دولت و رئيس جمهور الهام علييف پايبند آن هستند. به گفته صمد بايرامزاده نفر دوم كميته امور سازمانهاي ديني، مقامات رسمي در مورد نفوذ مذهبي تركيه حساسيت چنداني از خود نشان نمي دهند. فروش تقريباً تمام ادبيات اسلامي ايراني در آذربايجان ممنوع است. ولي در حقيقت امر، مسلمانان جمهوري از اين سانسور رنج نميبرند زيرا بخش عمده رسالههاي ممنوع مجتهدان ايراني به طور آزاد در باكو فروخته ميشوند.در تاريخ اسلام شيعه كه اوايل قرن 16 در سرزمين آذربايجان معاصر مستقر شد، مرحله نسبتا طولاني نظارت دولتي بر دين تجربه شده است. ابتدا امپراطوري روسيه در سالهاي 1917-1828 نظارت نسبي برقرار كرده بود و سپس در دوران شوروي تا سال 1990 نظارت شديدي وجود داشت كه كشور را بر روي جهان خارجي بسته بود. در دوران شوروي آذربايجان همه روابط با مراكز فكري شيعه ايران همسايه را از دست داده بود. تنها كسب استقلال در سال 1991 امكان باز كردن مرز و از سرگيري روابط مذهبي بين شيعيان آذربايجان و ايران را فراهم كرد.
در همان زمان نفوذ جريانهاي مختلف مذهب شيعه معاصر در آذربايجان شروع شد. با وجود اينكه اوايل سالهاي 1990 نفوذ مكتب شيعه در آذربايجان واقعاً قوي بود، نبايد آن را مبالغه كرد. طي 5 سال اول استقلال، فرستادگان ايران در همه جاي جمهوري آذربايجان فعاليت مي كردند ولي طي 10 سال بعدي نفوذ ايران به تدريج افت كرد. اين امر چند علت داشت كه يكي از آنها سكولاريستي شدن جامعه و دولت آذربايجان تحت سلطه روسيه تزاري و شوروي بود. فرستادگان ايران با رقابت شديدي از سوي جمعيتهاي شيعه محلي روبرو شدند كه از حمايت دولت برخوردار بودند. ولي آنچه كه در جدايي آذربايجان از ايران شيعه نقش كليدي را بازي كرد، گرايش لاييك و غربي مقامات رسمي باكو بود. به همين دليل در جمهوري آذربايجان شكل خاص اسلام شيعه اثنا عشري به وجود آمد كه با اسلام ايراني تفاوت دارد. ايران كه مركز اساسي مكتب شيعه تمام جهان است، به اين مكتب كمك كرد تا به عرصه زندگي اجتماعي و سياسي آذربايجان باز گردد. ايران خواه ناخواه به شكل گيري هويت مستقل شيعه آذربايجاني و تحكيم جمعيتهاي شيعه مناطق ديگر گسترش اين مذهب مساعدت كرد.