اَللّهُمَّ اِنّىخدايا من ستايشرااَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِكَ، وَاَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِكَ، وَاَيْقَنْتُ اَنَّكَ اَنْتَبوسيله حمد تو مىگشايم و تويى كه به نعمتبخشى خود بندگان را به درستى وادارى و يقين دارم كه براستى تواَرْحَمُ الرَّاحِمينَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَهِ، وَاَشَدُّ الْمُعاقِبينَ فىمهربانترين مهربانانى اما در جاى گذشت و مهربانى ولى سختترين كيفركنندهاى درمَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَهِ، وَاَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرينَ فى مَوْضِعِ الْكِبْريآءِجاى شكنجه و انتقام و بزرگترين جبارانى در جاى بزرگى ووَالْعَظَمَهِ، اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِكَ وَمَسْئَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا سَميعُعظمت خدايا تو به من اجازه دادى در اين كه بخوانمت و از تو درخواست كنم پس اى خداى شنوامِدْحَتى، وَاَجِبْ يا رَحيمُ دَعْوَتى، وَاَقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتى، فَكَمْ يآمدح و ثنايم را بشنو و پاسخ ده اى مهربان خواستهام را و ناديدهگير اى آمرزنده لغزشم را اىاِلهى مِنْ كُرْبَهٍ قَدْ فَرَّجْتَها، وَهُمُومٍ قَدْ كَشَفْتَها، وَعَثْرَهٍ قَدْ اَقَلْتَها،معبود من چه بسيار گرفتارى كه برطرف كردى و چه بسيار اندوه كه زدودى و لغزشها كه چشم پوشيدىوَرَحْمَهٍ قَدْ نَشَرْتَها، وَحَلْقَهِ بَلاءٍ قَدْ فَكَكْتَها، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْو مهر و رحمت كه گستردى و زنجير بلا كه از هم باز كردى ستايش خاص خدايى است كه نگيردصاحِبَهً وَلا وَلَداً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌهمسرى و نه فرزندى و نيست برايش شريكى در فرمانروايى و نيست برايش ياورىمِنَ الذُّلِّ، وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً، اَلْحَمْدُ للَّهِِ بِجَميعِ مَحامِدِهِ كُلِّهَا عَلى جَميعِاز خوارى و به كمال بزرگى او را ياد كن ستايش خداى را به همه ستودگيهايش يكسر بر همهنِعَمِهِ كُلِّها، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى لا مُضآدَّ لَهُ فى مُلْكِهِ، وَلا مُنازِعَ لَهُ فىنعمتهايش يكسر ستايش براى خدايى است كه ضد و دشمنى در پادشاهى او و ستيزهجويى دراَمْرِهِ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى لا شَريكَ لَهُ فى خَلْقِهِ، وَلا شَبيهَ لَهُ فى عَظَمَتِهِ،فرمانش نيست ستايش خدايى را است كه شريكى در خلقتش ندارد و شبيهى در عظمت او نيستاَلْحَمْدُ للَّهِِ الْفاشى فِى الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُهُ،ستايش خاص خدايى است كه هويدا است در ميان خلق كارش و ستايشش و آشكار است به بزرگوارى شوكتشالْباسِطِ بِالْجُودِ يَدَهُ، الَّذى لا تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ، وَلا تَزيدُهُ كَثْرَهُ الْعَطآءِو گشاده است دستش آنكه نقصان نپذيرد خزينههايش و نيفزايدش بسيارى عطااِلاَّ جُوداً وَ كَرَماً، اِنَّهُ هُوَ الْعَزيزُ الْوَهَّابُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ قَليلاً مِنْمگر جود و بزرگوارى براستى كه او عزيز و بسيار بخشنده است خدايا از تو خواهم اندكى ازكَثيرٍ مَعَ حاجَهٍ بى اِلَيْهِ عَظيمَهٍ، وَغِناكَ عَنْهُ قَديمٌ وَ هُوَ عِنْدى كَثيرٌ،بسيار با اينكه نيازمنديم بدان بزرگ است و بىنيازى تو از آن قديم و ازلى است و آن درخواست پيش من بسياروَهُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسيرٌ، اَللّهُمَّ اِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبى، وَتَجاوُزَكَ عَنْولى در نزد تو اندك و آسان است خدايا براستى گذشت تو از گناهم و چشمپوشيت ازخَطيئَتى، وَصَفْحَكَ عَنْ ظُلْمى، وَسَِتْرَكَ عَلى قَبيحِ عَمَلى، وَحِلْمَكَخطايم و ناديده گيريت از ستمم و پردهپوشيت بر كار زشتم و بردباريتعَنْ كَثيرِ جُرْمى عِنْدَ ما كانَ مِنْ خَطأى وَعَمْدى اَطْمَعَنى فى اَنْدر برابر جنايت و جرم بسيارم كه به خطا يا از روى تعمد كردم مرا به طمع انداخت تا از تواَسْئَلَكَ ما لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ، الَّذى رَزَقْتَنى مِنْ رَحْمَتِكَ، وَاَرَيْتَنىدرخواست كنم چيزى را كه مستحق آن نيستم، درخواست كنم آنچه را كه از رحمتت روزى من كردى ومَنْ قُدْرَتِكَ، وَعَرَّفْتَنى مِنْ اِجابَتِكَ، فَصِرْتُ اَدْعُوكَ آمِناً، وَاَسْئَلُكَاز قدرتت به من نماياندى و از اجابت دعايت به من شناساندى و اين سبب شد كه من از روى اطمينان تو را بخوانممِسْتَأنِساً لا خآئِفاً وَلا وَجِلاً، مُدِلاًّ عَلَيْكَ فيما قَصَدْتُ فيهِ اِلَيْكَ،و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم و تازه در مطلوب و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آيمفَاِنْ اَبْطَاَ عَنّى عَتَبْتُ بِجَهْلى عَلَيْكَ، وَلَعَلَّ الَّذى اَبْطَاَعَنّى هُوَ خَيْرٌ لىو اگر حاجتم دير برآيد بواسطه نادانيم بر تو اعتراض كنم در صورتى كه شايد دير كردن آن براى من بهتر باشد زيرالِعِلْمِكَ بِعاقِبَهِ الْأُمُورِ، فَلَمْ اَرَ مَوْلاً كَريماً اَصْبَرَ عَلى عَبْدٍ لَئيمٍ مِنْكَتو داناى به سرانجام كارها هستى و از اينرو من نديدم مولاى بزرگوارى را كه بر بنده پست خود شكيباتر از تو باشدعَلَىَّ يا رَبِّ، اِنَّكَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْكَ، وَتَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ،بر من اى پروردگارم تو مرا مىخوانى ولى من از تو رومىگردانم و تو به من دوستى مىكنى ولى من با تودشمنى مىكنم و تووَتَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ، كَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ، فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَبه من محبت كنى و من نپذيرم گويا من منتى بر تو دارم و باز اين احوال بازندارد تو را ازمِنَ الرَّحْمَهِ لى وَالْأِحْسانِ اِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ،مهر به من و و احسان بر من و بزرگواريت نسبت به من از روى بخشندگى و بزرگواريتفَارْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ، وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ، اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌپس بر بنده نادانت رحم كن و از زيادى احسانت بر او ببخش كه براستى تو بخشنده و بزرگوارىاَلْحَمْدُ للَّهِِ مالِكِ الْمُلْكِ، مُجْرِى الْفُلْكِ، مُسَخِّرِ الرِّياحِ، فالِقِ الْأِصْباحِ،ستايش خاص خدا است كه مالك سلطنت و روان كننده كشتى (وجود) و مسخركننده بادها و شكافنده سپيده صبحدَيَّانِ الدّينِ، رَبِّ الْعَالَمينَ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ، وَالْحَمْدُو حكمفرماى روز جزا و پروردگار جهانيان است ستايش خداىرا است كه بردباريش پس از دانستن و ستايشللَّهِِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ عَلى طُولِ اَناتِهِ فى غَضَبِهِ،براى خدا است بر گذشتش با اينكه نيرومند است و ستايش براى خدا است بر زيادى تحمل و بردباريش در عين خشموَهُوَ قادِرٌ عَلى ما يُريدُ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ خالِقِ الْخَلْقِ، باسِطِ الرِّزْقِ، فاِلقِاو با اينكه او بر هرچه بخواهد تواناست ستايش خداىرا است كه آفريننده خلق و گسترنده روزى و شكافندهاَلْأِصْباحِ، ذِى الْجَلالِ وَالْأِكْرامِ، وَالْفَضْلِ وَالْأِنْعامِ، الَّذى بَعُدَ فَلاصبح صاحب جلال و بزرگوارى و فضل و نعمتبخشى آنكه دور است پسيُرى، وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى، تَبارَكَ وَتَعالى، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى لَيْسَ لَهُديده نشود و نزديك است كه مطلع از گفتگوهاى سرى است برتر و والا است ستايش خدايى را كه نيست براى اومُنازِ عٌ يُعادِلُهُ، وَلا شَبيهٌ يُشاكِلُهُ، وَلا ظَهيرٌ يُعاضِدُهُ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِستيزهجويى كه با او برابرى كند و نه شبيهى كه همشكل او باشد و نه پشتيبانى كه كمكش كند به عزت خويشالْأَعِزَّآءَ، وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ، فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما يَشآءُ، اَلْحَمْدُ للَّهِِچيره دستان را مقهور ساخته و در مقابل عظمتش بزرگان فروتنى كرده پس بوسيله نيرويش بهرجا كه خواهد رسيده ستايش خدايى راالَّذى يُجيبُنى حينَ اُناديهِ، وَيَسْتُرُ عَلَىَّ كُلَّ عُورَهٍ وَاَنَا اَعْصيهِ وَكه پاسخم دهد هرگاه بخوانمش و بپوشاند بر من هر زشتى را و من نافرمانيش كنم ويُعَظِّمُ الْنِّعْمَهَ عَلَىَّ فَلا اُجازيهِ، فَكَمْ مِنْ مَوْهِبَهٍ هَنيئَهٍ قَدْ اَعْطانى،بزرگ گرداند بر من نعمتش را ولى من پاداشش ندهم پس چه بسيار بخششهاى جانبخشى كه به من عطا فرمودوَعَظيمَهٍ مَخُوفَهٍ قَدْ كَفانى، وَبَهْجَهٍ مُونِقَهٍ قَدْ اَرانى، فَاُثْنى عَلَيْهِو چه پيش آمدهاى بزرگ و هولناكى را كه از من دور كرد و چه خوشيهاى شگفتانگيزى كه به من نماياند او راحامِداً، وَاَذْكُرُهُ مُسَبِّحاً، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى لا يُهْتَكُ حِجابُهُ وَلا يُغْلَقُستايش كنان ثنا گويم و تسبيح گويان يادش كنم ستايش خاص خدايى است كه پردهاش دريده نشود و در خانهاشبابُهُ، وَلا يُرَدُّ سآئِلُهُ، وَلا يُخَيَّبُ آمِلُهُ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى يُؤْمِنُ الْخآئِفينَ،بسته نگردد و خواهندهاش رد نشود و آرزومندش نوميد نگردد ستايش خاص خدايى است كه هراسناكان را امان بخشدوَيُنَجِّى الصَّالِحينَ، وَيَرْفَعُالْمُسْتَضْعَفينَ، وَيَضَعُ الْمُسْتَكْبِرينَ، وَو شايستگانرا نجات دهد و ناتوان شمردگانرا بلند كند و گردنكشانرا زبون كند ويُهْلِكُ مُلُوكاً وَيَسْتَخْلِفُ آخَرينِ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ قاِصمِ الجَّبارينَ، مُبيرِشاهان را نابود كند و به جايشان دسته ديگرى نشاند ستايش خداىرا در همشكننده سركشان و نابودكنندهالظَّالِمينَ، مُدْرِكِ الْهارِبينَ، نَكالِ الظَّالِمينَ، صَريخِ الْمُسْتَصْرِخينَ،ستمكاران دريابنده گريختگان كيفردهنده ظالمان فريادرس فريادخواهانمَوْضِع ِ حاجاتِ الطَّالِبينَ، مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنينَ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى مِنْجايگاه حاجتهاى جويندگان تكيهگاه مؤمنان ستايش خدايى را است كهخَشْيَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَ سُكَّانُها وَتَرْجُفُ الْأَرْضُ وَعُمَّارُها،از ترس او آسمان و ساكنانش غرش كنند و زمين و آباد كنندگانش بر خود بلرزندوَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ يَسْبَحُ فى غَمَراتِها، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى هَدانا لِهذاو درياها و آنانكه در قعر آنها شناورى كنند به جنبش و موج درآيد ستايش خاص خدايى است كه ما را به اين (دين) هدايت فرمودوَما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللَّهُ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى يَخْلُقُ وَلَمْ يُخْلَقْ،و اگر او ما را هدايت نكرده بود ما بدان هدايت نمىشديم ستايش خدايى را است كه آفريد و خود آفريده نشدهوَيَرْزُقُ وَلا يُرْزَقُ، وَيُطْعِمُ وَلا يُطْعَمُ، وَيُميتُ الْأَحيآءَ وَيُحْيِىروزى دهد و كسى او را روزى ندهد و بخوراند و خود بىنياز از خوراك است و بميراند زندگان را و زنده كندالْمَوْتى، وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ،مردگانرا و او است زندهاى كه نميرد هرچه خير است بهدست او است و او براى هرچيز توانا استاَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ، وَاَمينِكَ وَصَفِيِّكَخدايا درود فرست بر محمد بندهات و پيامبرت و امين بر وحيت و پسنديدهاتوَحَبيبِكَ، وَخِيَرَتِكَ مَنْ خَلْقِكَ، وَحافِظِ سِرِّكَ، وَمُبَلِّغِ رِسالاتِكَ، اَفْضَلَو حبيبت و برگزيدهات از ميان خلق و نگهدار رازت و رساننده پيامهايت برترين درودوَاَحْسَنَ وَاَجْمَلَ، وَاَكْمَلَ وَاَزْكى وَاَنْمى، وَاَطْيَبَ وَاَطْهَرَ وَاَسْنى،و بهترين و زيباترين و كاملترين و پاكيزهترين و پررشدترين و خوشترين و پاكترين و بلندترينوَاَكْثَرَ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ، وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلى اَحَدٍو بيشترين درودى كه فرستادى و بركتى كه دادى و ترحمى كه كردى و عطوفتى كه ورزيدى و تحيتىكه فرستادى بر هر يكىمِن عِبادِكَ، وَاَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ وَصِفْوَتِكَ، وَاَهْلِ الْكَرامَهِ عَلَيْكَ مِناز بندگانت و پيمبرانت و رسولانت و برگزيدگانت و گراميان تو از ميانخَلْقِكَ، اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلى عَلىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، وَوَصِىِّ رَسوُلِ رَبِخلقت خدايا و درود فرست بر على امير مؤمنان و وصى فرستاده پروردگارالْعالَمينَ، عَبْدِكَ وَوَليِّكَ وَاَخى رَسُولِكَ، وَحُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ،جهانيان بنده تو و ولى تو و برادر پيامبر تو و حجت تو بر خلقتوَآيَتِكَ الْكُبْرى وَالنَّبأِ الْعَظيمِ، وَصَلِّ عَلَى الصِّدّيقَهِ الطَّاهِرَهِ، فاطِمَهَو نشانه بزرگت و نبأ عظيم (آن خبر بزرگ) و درود فرست بر صديقه طاهره فاطمه (زهرا)سَيِّدَهِ نِسآءِ الْعالَمينَ، وَصَلِّ عَلى سِبْطَىِ الرَّحْمَهِ، وَاِمامَىِ الْهُدى،بانوى زنان جهانيان و درود فرست بر دو سبط (پيامبر) رحمت و دو پيشواى هدايتالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَهِ، وَصَلِّ عَلى اَئِمَّهِحسن و حسين دو آقاى جوانان اهلبهشت و درود فرست بر پيشوايانالْمُسْلِمينَ، عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ،مسلمانان على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمدوَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، وَعَلِىِّ بْنِ مُوسى، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَعَلِىِّ بْنِو موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و علىمُحَمَّدٍ، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، وَالْخَلَفِ الْهادى الْمَهْدِىِّ حُجَجِكَ عَلىبن محمد و حسن بن على و يادگار شايسته و راهنمايش حضرت مهدى كه اينها حجتهاى تو برعِبادِكَ، وَاُمَنآئِكَ فى بِلادِكَ، صَلَوهً كَثيرَهً دآئِمَهً اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلىبندگانت هستند و امينهاى تو در شهرها و بلاد تواند درودى فرست كه بسيار و هميشگى باشد خدايا و بالخصوص درود فرستوَلِىِّ اَمْرِكَ الْقآئِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، وَحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَبرسرپرست دستورت آن امامقائم كه مايه اميد است وآن عدل ودادى كه همه چشمبراهش هستند و فراگير او را به فرشتگانالْمُقَرَّبينَ، وَاَيِّدْهُ بِروُحِ الْقُدُسِ يا رَبَّ الْعالَمينَ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُمقربت حلقهوار و به روح القدس ياريش كن اى پروردگار جهانيان خدايا (وسائل آمدنش را) آماده كنالدَّاعِىَ اِلى كِتابِكَ، وَالْقآئِمَ بِدينِكَ، اسْتَخْلِفْهُ فى الْأَرْضِ كَمَاتا او به كتابت دعوت كند و به دين تو قيام كند و او را روى زمين جايگزين گردان چنانچهاسْتَخْلَفْتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ لَهُ دينَهُ الَّذِى ارْتَضَيْتَهُ لَهُ، اَبْدِلْهُ مِنْجايگزين كردى آنانكه پيش از او بودند و آن دينى را كه برايش پسنديدهاى بدست او پابرجا كن و پس ازبَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً، يَعْبُدُكَ لا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً، اَللّهُمَّ اَعِزَّهُ وَاَعْزِزْ بِهِ،ترس و خوفى كه داشته آسايش خاطرى به او بده كه با كمال خلوص تو را پرستش كند خدايا عزيزش گردان و ديگران را به او عزيز كنوَانْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزيزاً، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسيراً،ياريش كن و بوسيله او ديگران را يارى كن و بطور پيروزمندانهاى او را يارى كن و گشايش آسانىوَاجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً، اَللّهُمَّ اَظْهِرْ بِهِ دينَكَ وَسُنَّهَبهرهاش كن و قرار ده برايش از نزد خود حكومتى نصرتآور خدايا بدو دين خود و روشنَبِيِّكَ، حَتّى لا يَسْتَخْفِىَ بِشَىْءٍ مِنَالْحَقِّ مَخافَهَ اَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ،پيامبرت را آشكار ساز بطورى كه چيزى از امور حقه نماند كه ناچار باشد از ترس مردم پنهانش كنداَللّهُمَّ اِنَّا نَرْغَبُ اِلَيْكَ فى دَوْلَهٍ كَريمَهٍ، تُعِزُّ بِهَا الْأِسْلامَ وَاَهْلَهُ،خدايا ما با تضرع و زارى به درگاهت از تو خواستاريم دولتى گرامى را كه بهوسيله آن اسلام و مسلمينوَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فيها مِنَالدُّعاهِ اِلى طاعَتِكَ،را عزت بخشى و نفاق و منافقين را منكوب سازى و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوى اطاعت تووَالْقادَهِ اِلى سَبيلِكَ، وَتَرْزُقُنا بِها كَرامَهَ الدُّنْيا وَالْاخِرَهِ، اَللّهُمَّ ماو از برندگان بسوى راه خود قرارمان دهى و بدان وسيله بزرگوارى دنيا و آخرت را نصيب ما گرداندى خدايا آنچه را كهعَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ وَما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ، اَللّهُمَّ الْمُمْ بِهِاز حق بهما شناساندهاى تاب تحملش را نيز به ما بده و آنچه را كه از رسيدن بدان كوتاه آمديم تو ما را بدان برسان خدايا بدانحضرتشَعَثَنا، وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا، وَكَثِّرْبِهِ قِلَّتَنا، وَاَعْزِزْ بِهِپراكندگيمان را برطرف كن و گسيختگيمانرا دور كن و پريشانى ما را بدو پيوست كن و كمى ما را بدو زياد كنذِلَّتَنا، وَاَغْنِ بِهِ عآئِلَنا، وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا، وَاجْبُرْبِهِ فَقْرَنا، وَسُدَّ بِهِوخوارى ما را بدو عزت بخش و ندارى ما را بدو توانگرى بخش و بدهى ما را بوسيلهاش بپرداز و فقر ما را بدو جبران كنخَلَّتَنا، وَيَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا، وَبَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنا، وَفُكَّ بِهِ اَسْرَنا، وَاَنْجِحْ بِهِو شكاف و تفرقه ما را بدو برطرف كن و سختى ما را بدو آسان كن و چهرههاى ما را بدو سفيد گردان و گرفتاران ما را بدو آزادطَلِبَتَنا وَاَنْجِزْ بِهِ مَواعيدَنا، وَاسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنا، وَاَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا،كن و خواستههاى ما را بدو روا كن و وعدههاى ما را به او تحقق بخش و دعاى ما را بدو مستجاب كن وخواهشهاى ما راوَبَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْيا وَالْاخِرَهِ آمالَنا، وَاَعْطِنا بِهِ فُوْقَ رَغْبَتِنا، يا خَيْرَبوسيله او عطا كن و بوسيله او ما را به آرزوهاى دنيا و آخرت برسان و بوسيله او بيش از آنچه ما خواهانيم به ما بده اىبهترينالْمَسْئُولينَ وَاَوْسَعَ الْمُعْطينَ، اِشْفِ بِهِ صُدُورَنا، وَاَذْهِبْ بِهِ غَيْظَدرخواستشدگان و دستبازترين عطاكنندگان سينههاى ما را با ظهورش شفا بخش و بوسيله او عقدهقُلُوبِنا، وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِكَ، اِنَّكَ تَهْدى مَنْدلهاى ما را برطرف كن و بدو ما را بدان حقى كه مورد اختلاف است به اذن خود راهنمايى كن كه براستى تو هركهتَشآءُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ، وَانْصُرْنا بِهِ عَلى عَدُوِّكَ وَعَدُوِّنآ، اِلهَرا بخواهى به راه راست هدايت فرمايى و بدست او ما را بر دشمنانت و دشمنان ما نصرت ده اى معبودالْحَقِّ آمينَ، اَللّهُمَّ اِنَّا نَشْكوُ اِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَالِهِ،برحق - آمين - خدايا ما به تو شكايت كنيم از نبودن پيامبرمان كه درودهاى تو بر او و آلش بادوَغَيْبَهَ وَلِيِّنا، وَكَثْرَهَ عَدُوِّنا، وَقِلَّهَ عَدَدِنا، وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَو از غيبت مولايمان و از بسيارى دشمنان و كمى افرادمان و از سختى آشوبها و از كمك دادن اوضاعالزَّمانِ عَلَيْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَعِنَّا عَلى ذلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَزمانه به زيان ما پس درود فرست بر محمد و آلش و كمكده ما را بر اين اوضاع به گشايشتُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍّ تَكْشِفُهُ، وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَرَحْمَهٍفورى از طرف خود و برطرف كردن رنج وناراحتى و يارى با عزت و ظاهر ساختن سلطنت حقه و رحمتىمِنْكَ تَجَلِّلُناها، وَعافِيَهٍ مِنْكَ تُلْبِسُناها، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.از جانب تو كه ما را فراگيرد و تندرستى از طرف تو كه ما را بپوشاند به رحمتت اى مهربانترين مهرباناندوازدهم در هر شب بخواند: اَللّهُمَّ بِرَحْمَتِكَ فِى الصَّالِحينَ فَاَدْخِلْنا، وَفىخدايا بوسيله رحمتت ما را در جرگه شايستگان وارد كن و درعِلِّيّينَ فَارْفَعْنا، وِبَكَاْسٍ مِنْ مَعينٍ مِنْ عَيْنٍ سَلْسَبيلٍ فَاسْقِنا، وَمِنَعليين بهشت بالا بر و جامى از آب خوشگوار چشمه سلسبيل به ما بنوشان و ازالْحُورِ الْعينِ بِرَحْمَتِكَ فَزَوِّجْنا، وَمِنَ الْوِلْدانِ الْمُخَلَّدينَ كَاَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌحوريان بهشتى به رحمت خود به ازدواج ما درآور و از پسران جاويدان كه همچون مرواريدانىمَكْنُونٌ فَاَخْدِمْنا، وَمِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ وَلُحُومِ الطَّيْرِ فَاَطْعِمْنا وَ مِنْدر صدفند به خدمت ما بگمار و از ميوههاى بهشتى و گوشت پرندگان به ما بخوران و ازثِيابِ السُّنْدُسِ وَالْحَريرِ وَالْأِسْتَبْرَقِ فَاَ لْبِسْنا، وَلَيْلَهَ الْقَدْرِ وَحَجَجامههاى زربفت و ابريشم و ديبا به ما بپوشان و بدرك فضيلت شب قدر و حجبَيْتِكَ الْحرامِ وَقَتْلاً فى سَبيلِكَ فَوَفِّقْ لَنا، وَصالِحَ الدُّعآءِ وَالْمَسْئَلهِخانه كعبه و كشته شدن در راه خود ما را موفق بدار و دعاى شايسته و خواهش ما رافَاسْتَجِبْ لَنا، وَاِذا جَمَعْتَ الأَوَّلينَ وَالأخِرينَ يَوْمَ الْقِيامَهِ فَارْحَمْنابرآور و چون اولين و آخرين را در روز قيامت گردآوردى در آن هنگام به ما ترحم كن ووَبَرآئَهً مِنَ النَّارِ فَاكْتُبْ لَنا، وَفى جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنا، وَفى عَذابِكَمنشور رهايى ما را از آتش بر ايمان بنويس و در دوزخ ما را به زنجير مبند و در شكنجهوَهَوانِكَ فَلا تَبْتَلِنا، وَمِنَ الزَّقُّومِ وَالضَّريعِ فَلا تُطْعِمْنا، وَمَعَو خواريت ما را مبتلا مكن و از درخت زقوم و ضريع به ما مخوران و باالشَّياطينِ فَلا تَجْعَلْنَا، وَفِى النَّارِ عَلى وُجُوهِنا فَلا تَكْبُبْنا، وَمِنْشياطين ما را در يكجا قرار مده و برو در آتش دوزخ ما را مينداز و ازثِيابِ النَّارِ وَسَرابيلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا، وَمِنْ كُلِّ سُوءٍ يا لا اِلهَ اِلاَّجامههاى آتشين و پيراهنهاى آتشزاى قطران (آهن آبشده) به ما مپوشان و از هر بدى اى خدايىكه جز تو معبودى نيستاَنْتَ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ فَنَجِّنا.به حق كلمه «لا اله الاّ أنت» ما را نجات بخششيخ عباس قمي- مفاتيح الجنان