سرگذشت زكريا (ع) و مريم (س) - سرگذشت زكریا (ع) و مریم (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرگذشت زكریا (ع) و مریم (س) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرگذشت زكريا (ع) و مريم (س)

يكي از پيامبران حضرت زكريا ـ عليه السلام ـ است، كه نام مباركش در قرآن هفت بار در سه سوره آمده است، زكريا بن برخيا ـ عليه السلام ـ از پيامبران بني اسرائيل بود، كه سلسله نسبش به حضرت داود ـ عليه السلام ـ مي‎رسد، او رييس راهبان و خدّام بيت المقدس بود و مردم را به شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ دعوت مي‎كرد.

ازدواج زكريا

در ميان بني اسرائيل دو خواهر برجسته و بزرگ زاده وجود داشتند، يكي به نام «حَنّه» و ديگري به نام «اَشْياع»،[1] زكريا ـ عليه السلام ـ از اَشْياع خواستگاري كرد، و عمران كه يكي از راهبان و بزرگ بني اسرائيل بود (و طبق نقلي از پيامبران بني اسرائيل بود) از «حَنّه» خواستگاري نمود، سرانجام اشياع همسر زكريا ـ عليه السلام ـ گرديد، و حَنّه همسر عمران[2] شد.

به اين ترتيب زكريا و عمران، دو شخصيت بزرگ بني اسرائيل، باجناق همديگر شدند، و علاوه بر رابطه مكتبي، رابطه خويشاوندي نيز پيدا كردند. چند سال از اين ماجرا گذشت، عمران صاحب دختري به نام مريم شد، ولي زكريا ـ عليه السلام ـ داراي فرزند نشد، زيرا همسرش نازا بود.

سرپرستي زكريا ـ عليه السلام ـ از مريم ـ سلام الله عليها ـ

سالها از زندگي عمران و همسرش حَنّه گذشت آنها داراي فرزند نشدند، حَنّه همچون زنان ديگر آرزو داشت كه داراي فرزند شود، و با ديدن كودكي احساساتش براي داشتن فرزند به جوش مي‎آمد. تا اين كه روزي در زير درختي نشسته بود، پرنده‎اي را ديد كه به جوجه‎هاي خود غذا مي‎دهد، مشاهده اين محبّت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعله‎ور ساخت، و از صميم دل از خدا تقاضاي فرزند كرد، چيزي نگذشت كه دعاي خالصانه او اجابت شد و او باردار گرديد.

طبق بعضي از روايات، از سوي خدا به عمران وحي شد كه به زودي خداوند پسر پربركتي كه مي‎تواند بيماران غيرقابل درمان را درمان كند و مردگان را به فرمان خدا زنده نمايد به تو عنايت خواهد كرد، عمران اين مطلب را به همسرش حَنّه خبر داد.

حَنّه وقتي كه باردار شد، تصور مي‎كرد كه فرزند مذكور، همان است كه در رحم دارد (غافل از آن كه منظور از آن پسري كه خداوند به عمران وحي نمود، نوه عمران به نام عيسي ـ عليه السلام ـ است، كه حَنّه براي مادر او (مريم) باردار مي‎باشد.)

به همين دليل حَنّه نذر كرد كه كودك پسر خود را وقتي كه بزرگ شد خدمتگذار مسجد بيت المقدس قرار دهد.

ولي وقتي كه فرزندش متولد شد ديد دختر است، نگران شد كه چه كند، زيرا خدمتگذاران مسجد را از ميان پسران انتخاب مي‎كردند، از اين رو گفت: «پسر همانند دختر نيست.»

سپس افزود:

خدايا من نام دختر را مريم مي‎گذارم، و او و فرزندانش را از وسوسه‎هاي شيطان رجيم، در پناه درگاه تو قرار مي‎دهم.[3]

مريم ـ عليها السلام ـ به معني عبادت كننده و خدمتگذار است. از آن جا كه حَنّه مي‎خواست او را خدمتگذار مسجد و عبادت كننده در مسجد بيت المقدس قرار دهد، نام او را مريم نهاد.

كم كم مريم ـ عليها السلام ـ بزرگ شد و با اين كه دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگذار مسجد بيت المقدس پذيرفت.

مطابق تواريخ، عمران پدر مريم ـ عليها السلام ـ ، قبل از تولد مريم ـ عليها السلام ـ از دنيا رفت، از اين رو وقتي كه مريم ـ عليها السلام ـ خدمتگذار مسجد شد، نياز به سرپرست داشت، حَنّه مريم را كه كودك بود به بيت المقدس نزد علما و دانشمندان يهود آورد و گفت: «اين كودك هديه به بيت المقدس است، سرپرستي او را يك نفر از شما برعهده بگيرد.»

چون آثار عظمت از چهره مريم ـ عليها السلام ـ ديده مي‎شد، گفتگو در ميان دانشمندان بني اسرائيل در گرفت، هر كدام از آنها مي‎خواست اين افتخار نصيب او شود. سرانجام تصميم گرفتند قرعه كشي كنند، به كنار نهري آمدند. حضرت زكريا ـ عليها السلام ـ نيز جزء آنها بود. قلم‎ها و چوبهايي را كه به وسيله آنها قرعه مي‎زدند حاضر كردند، نام هر يك از داوطلبان سرپرستي مريم ـ عليها السلام ـ را روي آن چوبها نوشتند و آن قلم‎ها را در ميان آب انداختند، هر قلمي كه در ميان فرو مي‎رفت، بازنده بود و تنها قلمي كه روي آب ماند، قلمي بود كه نام زكريا روي آن نوشته شده بود. به اين ترتيب سرپرستي زكريا ـ عليه السلام ـ نسبت به مريم ـ عليها السلام ـ قطعي شد، و در واقع حضرت زكريا ـ عليه السلام ـ از همه شايسته‎تر به سرپرستي مريم ـ عليها السلام ـ بود، زيرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مريم ـ عليها السلام ـ نيز بود.[4]

حضرت زكريا ـ عليه السلام ـ هم چنان سرپرستي حضرت مريم ـ عليها السلام ـ را بر عهده گرفت تا مريم ـ عليها السلام ـ بزرگ شد.

غذاهاي بهشتي

حضرت مريم ـ عليها السلام ـ به خدمتگذاري مسجد بيت المقدس مشغول شد و خداوند او را براي اين مقام پذيرفت. به گفته بعضي نشانه پذيرش خداوند اين بود كه مريم ـ عليها السلام ـ بعد از بلوغ و دوران خدمتگذاري بيت المقدس، هرگز عادت ماهانه نديد تا به دور شدن از آن مركز روحاني مجبور نگردد.

مريم ـ عليها السلام ـ آن چنان به عبادت خدا مشغول بود كه روزها روزه مي‎گرفت و شبها به عبادت مي‎پرداخت، او آن چنان در پرهيزكاري و معرفت و شناسايي پروردگار پيش رفت، كه از احبار و دانشمندان پارساي آن زمان نيز پيشي گرفت.[5]

هنگامي كه زكريا ـ عليه السلام ـ كنار محراب او قرار مي‎گرفت و براي ديدار او مي‎آمد، غذاهاي مخصوصي در كنار محراب او مشاهده مي‎كرد، كه شگفت زده مي‎شد، روزي به او گفت:

«يا مَرْيمُ أَنَّى لَكِ هذا؛ اي مريم! اين غذاها (و ميوه‎هاي غير فصل) را از كجا آوردي؟»

مريم ـ عليها السلام ـ در جواب گفت:

«هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يرْزُقُ مَنْ يشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ؛ اين از طرف خدا است، و او است كه هركس را بخواهد، بي‎حساب روزي مي‎دهد.»[6]

آري به اين ترتيب خداوند غذاهاي بهشتي غير فصل را به مريم مي‎رسانيد.


[1]. در بعضي از روايات او با نام «حنّانه» خوانده شده كه مادر حضرت يحيي ـ عليه السلام ـ بود. (بحار، ج 14، ص 202).

[2]. منظور از اين عمران غير از عمران پدر موسي ـ عليه السلام ـ است، و ميان آنها 180 سال فاصله وجود داشت.

(بحار، ج 14، ص 194).

[3]. آل عمران، 35 و 36.

[4]. مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 436 (ذيل آيه 37 آل عمران).

[5]. همان مدرك.

[6]. آل عمران، 37.

/ 1