رسالت عيسي (ع) و معجزات - رسالت عیسی (ع) و معجزات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رسالت عیسی (ع) و معجزات - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رسالت عيسي (ع) و معجزات

حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ در سي سالگي رسماً رسالت خود را به مردم اعلام نمود، و هر رسولي براي اثبات پيامبري و رسالت خود معجزه دارد. عيسي ـ عليه السلام ـ به بني اسرائيل گفت:

«اِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيهٍ مِنْ رَبِّكُمْ؛ من از طرف پروردگار شما نشانه‎اي برايتان آورده‎ام.»[1]

آن گاه پنج معجزه خود را به اين ترتيب بر شمرد:

1. من از گِل چيزي به شكل پرنده مي‎سازم، سپس در آن مي‎دمم، به فرمان خدا پرنده‎اي مي‎گردد.

2. كور مادر زاد را بينا مي‎كنم.

3. مبتلايان به بيماري برص (پيسي) را بهبود مي‎بخشم.

4. مردگان را زنده مي‎كنم.

5. و از آن چه مي‎خوريد و در خانه خود ذخيره مي‎نماييد، خبر مي‎دهم.

قطعاً در اينها نشانه‎اي براي شما به سوي حق است، اگر ايمان داشته باشيد.[2]

اي مردم! خداوند پروردگار من و شما است، او را بپرستيد، نه من و نه چيز ديگر را. اين است راه راست.[3]

گروهي عيسي ـ عليه السلام ـ را تصديق كرده، ايمان آوردند، ولي گروهي ديگر او را انكار كرده و معجزات او را سحر و جادو خواندند. عيسي ـ عليه السلام ـ هم چنان مردم را به سوي توحيد دعوت مي‎كرد، و با پند و اندرز، آنها را به راه راست هدايت مي‎نمود.
روزي با حواريون (ياران خاص خود) از سرزمين اردن به بيت المقدّس، حركت كردند. در بين راه هر كور و شَل را مي‎ديد به اذن خدا شفا مي‎بخشيد. به اين ترتيب مردم را با آيات و نشانه‎هاي الهي، از بت پرستي و انحراف بر حذر داشته و به سوي خداي بزرگ راهنمايي مي‎نمود.[4]

شخصي از او پرسيد: «سخت‎ترين چيز چيست؟»

فرمود: «خشم خدا.»

او پرسيد: «چه چيز موجب دور ماندن از خشم خدا است؟»

فرمود: «ترك خشم خود.»

به گفته مولانا:




  • گفت عيسي را يكي هشيار سر
    گفتش اي جان! صعب تو خشم خدا
    گفت از اين خشم خدا چبود امان
    كظم غيظ است اي پسر خطّ امان
    خشم حق ياد آور و در كش عنان[5]



  • چيست در هستي ز جمله صعب‎تر
    كه از آن دوزخ همي لرزد چو ما
    گفت: ترك خشم خويش اندرزمان
    خشم حق ياد آور و در كش عنان[5]
    خشم حق ياد آور و در كش عنان[5]



/ 17