ما شهرت ابر قدرت فرهنگي را به خود برگردانديم
مصاحبه
مصاحبة با ميخائيل شويدكويوزير سابق فرهنگ فدراسيون روسيه
اشاره: هفته نامة « كولتورا » که از نشريات معتبر فرهنگي در روسيه است در پايان هر سال مصاحبه اي با يکي از شخصيت هاي فرهنگي کشور به منظور ارزيابي عملکرد فرهنگي دارد. اين نشريه در ابتداي سال 2004 مصاحبه اي با وزير وقت فرهنگ روسيه داشته است که به دليل انعکاس فعاليت هاي فرهنگي روسيه و ميزان اهتمام دولت به اين امر حائز اهميت مي باشد. در ذيل خلاصه اين مصاحبه را مي خوانيد:طبق سنت، در شمارة پاياني هر سالة اين هفته نامه در مورد حيات فرهنگي كشور ، موفقيتها و شكستهاي عرصة فرهنگي نتيجه گيري مي شود. از اين لحاظ براي گنجانيدن مطلب در ستون « مصاحبة مهم » چهرة ميخائيل شويدكوي، وزير فرهنگ وقت فدراسيون روسيه كه مسئوليت حوزه مذكور را بر عهده داشته، به نظر مي رسد بهترين گزينه باشد.وي به سوالات خبرنگار ما پاسخ مي دهد: - به نظر شما مهمترين دستاوردهاي سال گذشته (2003) از چه قرار است؟ - مي توانم از اعطاي جوايز رياست جمهوري روسيه به هفت گروه هنري و تصويب قانون حفظ و نگهداري از آثار فرهنگي و تاريخي كشور كه از مدت ها پيش در انتظارش بوديم، نام ببرم. البته هر دو مورد سال پيش ( سال 2002 ) روي دادند ولي در واقع از سال 2003 بود كه عملا به نتيجه رسيدند . منظورم اين است كه اعضاي اين هفت گروه در حال حاضر دريافت هايي دارند كه از حقوق همتايان مجارستاني و لهستاني آنها هم بالاتر است. كلا حقوق و مزاياي شاغلان عرصة فرهنگي كشور افزايش يافته و از زماني كه در سمت وزير فرهنگ كشور انجام وظيفه مي نمايم اين افزايش سه برابر بوده است. موسسات فرهنگي فدرال از لحاظ مالي وضع مطلوبتري پيدا كرده اند. حتي در حال حاضر نيز ميتوانيم دريافت هاي كاركنان نهادها و ادارات فرهنگي مسكو را مطلوب و «آبرومند» عنوان كنيم. در ارتباط با قانون حفظ و نگهداري از آثار فرهنگي و تاريخي بايد بگويم كه تصويب آن باعث نظارت مستقيم ما بر ميراث فرهنگي شد. - آيا ايجاد تفاهم با مقامات شهرداري مسكو در ارتباط با موضوع حفاظت از ميراث فرهنگي امكان پذير است؟ به نظرم اين بحث چند سال ديگر نيز طول خواهد كشيد. همچنين بايد اشاره كنم كه بحث هاي مذكور تنها منحصر به مسكو نيست بلكه در اكثر نقاط كشور نيز مطرح است. بايد گفت موضوع حفظ و نگهداري آثار و يادگارهاي كشور از نابودي وحشتناكي كه در حال حاضر شاهدش هستيم، يكي از اساسي ترين اولويت هاي ما را تشكيل ميدهد. البته بايد اعتراف كنيم كه برخي از مسوولان ذيربط در مناطق شهرستاني بر خلاف مسكو اين توانايي را دارند تا مسايل مربوطه را در عرض چند ساعت حل و فصل كنند. ولي در مسكو و ديگر شهرهاي بزرگ موانع بسياري سر راه وجود دارد. براي نمونه در خصوص بازسازي تئاتر « بولشوي » و ديگر مراكز فرهنگي و هنري مسكو ما تا به حال موفق نشدهايم با نهادهاي ذينفع به توافق قطعي دست يابيم. و اما در بارة سينما، امسال به كرات به خبرنگاران گفته شده است كه در كشور حدود صد فيلم توليد شده است...بي شك اگر از كميت صحبت بشود، اين يك موفقيت است. در حال حاضر مايل نيستم در خصوص كيفيت كار اظهار نظر كنم، چون به دليل حساس بودن موضوع، وقت و حوصلة ويژه اي را ميطلبد. اگر بخواهيم در بارة كيفيت فعاليت هاي فرهنگي سخن به ميان بياوريم، مايلم به حوزة موسيقي در سال 2003- 2004، اشاره كنم كه بهترين فصل در چند دهة گذشته بوده است. شايد بتوان گفت چنين اجرا كنندگان بي نظير داخلي و خارجي را خيلي وقت بود كه مشاهده نكرده بوديم. علت اين موفقيت بسيار ساده است. ادارات موسيقي كشور ( فيلارموني ) را دگرگون ساختيم و دريافت هاي شاغلان اين حوزه را افزايش داديم. عرصة سيرك يكي از ديگر حوزه هايي است كه دستاوردهاي چشمگيري داشته است. همچنين در اين اواخر، بالاخره ما موفق شديم از اشكال جديد مديريتي در ادارة مراكز و موسسات فرهنگي و هنري بهره برداري و فعاليت آنها را در چارچوب مقتضيات زماني تنظيم نماييم. به نظرم برداشت يك شهروند عادي از سال 2003 اين است كه روسيه طي اين سال فقط مشغول همكاري هاي فرهنگي بين المللي بوده است. كافي است تنها از مراسم برگزار شده با عنوان « سال روسيه در آلمان » نام ببرم! از كسي پنهان نمي باشد چه مبالغ كلاني براي برگزاري آن صرف شده است. آيا اين مراسم توانسته است هزينه هاي خود را برگرداند؟
اگر چنين است، مكانيسم جبران چگونه بوده است؟ - ببينيد، ما در سال 2003 بودجه اي را كه براي فعاليت هاي بين المللي اختصاص داده ايم ده برابر سال هاي پيش بوده است. در حال حاضر رقم آن مقداري بيشتر از 350 ميليون روبل است. البته در مقايسه با ديگر كشورها، مانند آلمان، فرانسه و ديگر كشورهاي اروپايي كه براي حفظ چهرة فرهنگي خود ميليون ها دلار هزينه مي كنند، اين رقم بسيار ناچيز محسوب مي شود. و اما اينكه از برگزاري چنين مراسم، براي نمونه در آلمان، چه اهدافي را دنبال مي كنيم؟
براي ما حتي چند مطلب مطبوعاتي مندرجه در رسانه ها اهميت دارد. در نمايشگاه هايي كه برگزار كرديم (براي نمونه « برلين - مسكو » يا رياليسم اجتماعي در فرانكفورت) همة محافل رده بالا و نخبگان اروپايي جمع شده بودند. نحوة تنظيم كنسرت هاي برپا شده طوري بود كه به تماشاگران نشان بدهد چگونه يك هنر سنتي در جهان معاصر تبديل و دگرگون مي شود و اين موضوع باعث جلب صدها هزار نفر شد. ما توانستيم شهرت ابرقدرت فرهنگي را به خود برگردانيم.
از اين بابت من اطمينان دارم. ما موفق شديم به جهانيان نشان بدهيم كه روسيه كشوري متعلق به معتادان، فجايع و مافيا نيست. و اين فقط نتايج حاصله از مراسم برگزار شده در آلمان بوده است. مي توانم همچنين از مراسم « فرهنگ روسيه » در چين، هند، جمهوري چك، فصل هاي تئاتر روسيه در ژاپن و... اسم ببرم. براي سال آينده نيز 27 مراسم بزرگ فرهنگي براي آشنا كردن بيشتر جوامع بين المللي در نظر گرفته شده است. - شما اصلا كشورهاي مشترك المنافع را ذكر نكرديد. آيا اين كشورها كه زماني جزو خودمان بوده اند براي ما ارزش ندارند؟ - نه خير اينطور نيست، كشورهاي مشترك المنافع اولويت هاي اصلي ما را تشكيل مي دهند. روابط و برنامه هاي فرهنگي زمينه هايي را فراهم مي آورد كه قوي ترين دستگاه تبليغاتي نيز قادر نيست بر آن فائق آيد. در واقع ارتباط با آسياي ميانه ارتباط از طريق دلهاست و اين بهترين راه براي نزديكي است. آقاي شويدکوي، روسيه در حال حاضر در حوزة فرهنگي مشكلات بسياري دارد و كسي اين موضوع را انكار نمي كند. آيا شاغلان و افراد وابسته به حوزة فرهنگي كشور در فعاليت خود ضمانتهاي شغلي دارند؟ - آري، از عدم امنيت لازم شغلي توام با درآمدهاي پايين كارمندان مي توان به عنوان حادترين مشكل حوزة فرهنگي نام برد. وضع اجتماعي يك هنرمند هنوز در هيچ قانوني روشن نشده است. وزارت فرهنگ موظف است حداقل ضمانتهاي اجتماعي و بهداشتي- درماني را به اين افراد بدهد. در حال حاضر حادترين مشكلي كه داريم مربوط به محافل نويسندگان است كه به دليل اينكه در كشور از حقوق شان هيچ گونه حمايت نمي شود، از سوي ناشران بيرحمانه مورد استثمار قرار ميگيرند. اميدوارم در سال آينده بتوانيم موضوع حقوق هنرمندان مشاغل آزاد را به عنوان يكي از اولويت هاي كاري خود قرار داده آن را سر و سامان ببخشيم. - ولي با وجود اين همه مشكلات، فرهنگ روسيه به حيات خود ادامه مي دهد و بدون مبالغه همچنان در صحنه هاي داخلي و خارجي مي درخشد. شايد اين جزو خصوصيات ملتي است كه سعي دارد زنده بماند و پيشتاز باشد. - من تنها نگران يك موضوع هستم: امروزه در جامعه ظهور قله هاي ارزشمند فرهنگي بسيار ناچيز و بر عكس سطح سقوط فرهنگي بسيار عميق است. البته فرهنگ نه تنها با فرازها بلكه با نشيبهايش نيز مشخص مي شود. جايگزيني آثار اصلي هنري با موارد جعلي بسيار نگران كننده است. پديدة مذكور به كلية عرصه ها از جمله معماري، ادبيات و... جايي كه نويسندگان نثر بديع خود را «خدايگان» و نقاشان سازندة «آثار تبليغاتي» ( كليپ ميكرها ) خود را مولف آثار « جاويدان » معرفي ميكنند، نفوذ كرده است. اكنون نقد هم نمي تواند در نقش داوري ايفاي وظيفه نمايد چون خود مبدل به بخشي از طرح ياد شده گرديده است. در كل ما با روند هنري بسيار پيچيده و غير متجانس روبرو هستيم كه نبايد فقط باعث نگراني وزير فرهنگ بوده بلكه بايد مورد توجه همة جامعه قرار بگيرد. به عنوان يك شهروند عادي مي توانم بگويم كه از اين تهاجم عظيم فرهنگ « عاميانه » در هراسم. همزمان به عنوان وزير فرهنگ نيز اعتقاد به ممنوع كردن اين و آن ندارم ولي به نظرم سياست پشتيباني و حفاظت از فرهنگ ملي هم بايد بازدهي و قدرت مقابلة بيشتري در قبال تهاجم فرهنگي بيگانه داشته باشد. آنا مارتوويتسكايا