ملاك‌هاي كلي در اخلاق اجتماعي - ملاك‌های كلی در اخلاق اجتماعی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ملاك‌های كلی در اخلاق اجتماعی - نسخه متنی

علي شيرواني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ملاك‌هاي كلي در اخلاق اجتماعي

براي ارزيابي و فعاليت‌هاي اجتماعي، بايد اصولي را در نظر بگيريم كه مبتني بر بينش عقلاني و توجه به واقعياتي باشد كه در زندگي اجتماعي وجود دارد؛ اين اصول عبارتند از:

1. عدل و قسط

عقل، زندگي اجتماعي را فقط وسيله‌اي براي آن كه فرد به كمال خويش دست يابد، نمي‌داند، بلكه آن را مقدمه‌اي براي تكامل همه افراد مي‌داند. مقتضاي حكم عقل آن است كه هر فردي به اندازه‌اي كه در زندگي اجتماعي و تحصيل مصالح جامعه مؤثر است، به همان اندازه هم از نتايج كار و نتايج زندگي اجتماعي بهره‌مند شود. و اين همان اصل عدل است. حقيقت عدل و قسط آن است كه افراد به اندازه‌اي كه بار ديگران را بر دوش مي‌كشند، باري بر دوش ديگران بگذارند.[1]

2. احسان

در جوامع به طور طبيعي افرادي وجود دارند كه دچار محروميت‌هايي مي‌شوند؛ مانند كساني كه از بدو تولد نقص عضو دارند، يا آناني كه بهره هوشي و يا جسماني پايين‌تر از حد نصاب دارند. نيازهاي چنين افرادي غالبا بيش از خدماتي است كه مي‌توانند داشته باشند و در اين جا است كه لزوم رعايت اصل احسان در روابط اجتماعي و كافي نبودن اصل عدل روشن مي‌شود. اصل احسان براي جبران كمبودهايي است كه در هر جامعه‌اي پديد مي‌آيد: «قطعا خداوند به عدل و احسان فرمان مي‌دهد».[2]

3. تقدم مصالح معنوي بر منافع مادي

هر چند عقب ماندگي مادي ممكن است زمينه ضعف معنوي را فراهم آورد و از آن سو، رشد و توسعه مادي بستر مناسبي را براي تكامل معنوي جامعه فراهم آورد، اما اين وضعيت نيز قابل انكار نيست كه گاهي ميان اين دو تزاحم واقع مي‌شود. در چنين هنگامه‌هايي بايد مصالح معنوي را بر منافع مادي مقدم داشت؛ زيرا در بينش اسلامي منافع مادي، وسيله‌اي براي تحقق مصالح معنوي، و دنيا مقدمه‌اي براي آخرت است.

تأكيد قرآن كريم بر تبري از كفار بر همين اصل مبتني است.[3]

بنا بر اين، اگر رابطه اقتصادي با جامعه‌اي موجب گردد كه استقلال و عزت و عظمت مسلمانان در خطر افتد، آن رابطه بايد قطع شود: «مؤمنان نبايد كافران را به جاي مؤمنان دوست بگيرند؛ و هر كه چنين كند بهره‌اي از دوستي خدا ندارد؛ مگر اين كه از آنان به نوعي تقيه كند».[4]


[1] .در قرآن كريم عدل و قسط گاهي به طور مطلق مطرح شده ( به طور عام دعوت به عدالت‌ورزي شده است) و گاهي در موارد خاص بر عدالت تأكيد شده است. برخي از آيات دسته نخست عبارتند از:

اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل؛ «و چون ميان مردم داوري مي‌كنيد، به عدالت داوري كنيد». (سوره نساء، آيه 58) و لا يجرمنكم شنئان قوم علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي؛ «البته نبايد دشمني گروهي، شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است». (سوره مائده، آيه 8)از جمله آيات مربوط به دسته دوم آيه سوم از سوره نساء است كه درباره رعايت عدالت ميان همسران است. و نيز آيه 282 از سوره بقره.

[2] .ان الله يأمر بالعدل و الاحسان. (سوره نحل، آيه 90).

[3] .استاد مطهري در اين باره مي‌نويسد: قرآن كريم، مسلمانان را از اين كه دوستي و سرپرستي غير مسلمانان را بپذيرند سخت بر حذر داشته است، نه از باب اين كه دوست داشتن انسان‌هاي ديگر را بد بداند و طرفدار بغض مسلم نسبت به غير مسلم در هر حال و مخالف نيكي با آنها باشد... ولي يك مطلب هست و آن اين كه مسلمانان نبايد از دشمن غافل شوند. ديگران در باطن جور ديگري درباره آنان فكر مي‌كنند. تظاهر دشمن به دوستي با مسلمانان آنان را غافل نكند و موجب نگردد كه آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمينان كنند...در اسلام حب و بغض هست اما حب و بغض عقلي و منطقي نه احساسي و بي‌قاعده و ضابطه دوستي و دشمني كه صرفا از احساس برخيزد منطق ندارد، احساسي است كور و كر كه بر درون انساني مسلط مي‌گردد و او را هر طرف كه بخواهد مي‌كشد، اما حب و بغض عقلي ناشي از يك نوع درك، و در حقيقت ناشي از علاقه به سرنوشت انسان ديگري است كه مورد علاقه واقع شده است... اسلام در مورد يك جامعه فاسد و اصلاح نشده كه در آن كفر و ناداني حكومت مي‌كند، از طرفي دستور جهاد مي‌دهد تا ريشه فساد را بر كند: و قاتلوهم حتي لا تكون فتنه؛ آنان را بكشيد تا فتنه از ميان برود. (سوره بقره، آيه 193) و از طرف ديگر دستور احتياط و اجتناب مي‌دهد كه مردم روي دلشان را به روي آنان باز نكنند تا جامعه و بشريت سالم بماند و اين با بشر دوستي كوچك‌ترين منافاتي ندارد و طبيعت انسان دزد است و ضبط و گيرندگي از جمله خواص انساني است و چه بسا ناخودآگاه افكار و انديشه‌هاي ديگران را در لوح خويش ثبت كند. (مجموعه آثار، ج 3، ص 258 ـ 262)

[4] .لا يتخذ المؤمنون الكافرين اؤلياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من الله في شيء الا ان تتقوا منهم تقاه. (سوره آل عمران؛ آيه 28) همچنين ر.ك: سوره نساء آيه 139 و 144؛ سوره مائده، آيه 105 و سوره توبه، آيه 230.

علي شيرواني - سايت بلاغ

/ 1