ويژگي ها و گرايش هاي انسان
انسان شناسي
انسان شناسي، بحثي پر دامنه و گسترده است، چرا که «انسان» محور بسياري از بررسي ها و سنگ بناي مباحث علومي چون: زيست شناسي، روان شناسي، علوم اجتماعي، علوم تربيتي، فلسفه، عرفان، اخلاق و شاخه هاي وابسته به آن ها مي باشد.[1]آن چه در اين گفتار خواهد آمد بررسي مختصري درباره ويژگي هاي انسان از ديدگاه اسلام است. جوان از راه خود شناسي، پيش از هر کار بايد به شناخت «خود» به عنوان يک انسان بپردازد. و دريابد که کيست و داراي چه ويژگي هايي است تا خود را از ساير موجودات باز شناسد.ويژگي هاي انسان
ويژگي هاي اصلي انسان ها عبارت است از:ـ علم و آگاهيـ ميل يا گرايشـ اختيار يا آزاديـ تحوّل پذيري شخصيتالف) علم يا آگاهي
انسان مي تواند با داشتن اين ويژگي برجسته نسبت به ماهيت اشياء پيرامون خود و ماوراء محيط زيست خويش، علم پيدا کند. حلقه هاي گمشده در تاريخ گذشته خود و جهان را بيابد و براي آينده خود برنامه ريزي کند. بخلاف حيوان که قلمرو شناخت و آگاهي او از جهان، از محدوده تنگ حواس ظاهري اش فراتر نمي رود. بنابر اين، گستره علم حيوان، محدوده به محيط زيست او خواهد بود و هيچ گاه به گذشته و آينده تعلّق نخواهد گرفت. از اين رو، جوان با دريافت اين ويژگي برجسته، در راه فراگيري علوم و فنون مختلف به تلاش و کوشش مي پردازد و سطح آگاهي هايش را درباره خود و جهان هستي روز به روز گسترش مي دهد.ب) ميل يا گرايش
يکي ديگر از ويژگي هاي روحي انسان، تمايلات و گرايش هاي متنوع اوست. اگر تمايل و گرايش در انسان نباشد صرف آگاهي به کمال و خوبي، هيچ گونه تحريک و تشويقي را به سوي اقدامي عملي در پي نخواهد داشت.اين گرايش ها بر دو گونه است:1ـ گرايش هاي حيواني
اين نوع گرايش ها ميان حيوان و انسان مشترک است، مانند غريزه خود دوستي و محافظت از خويش، که تمايلاتي نظير ميل به تغذيه و دفاع نيز، بدان ها باز مي گردد. اين گونه تمايلات به طور عمده به بدن با عضوي از آن مربوط است.2ـ گرايش هاي انساني
اين گونه گرايش ها در حيوانات ديده نمي شود، چرا که به بدن يا عضوي از آن وابسته نيست، به خلاف نوع اول از اين رو مي توان همه گرايش هاي نوع دوم را به «گرايش انسان به کمال» باز گرداند. مهم ترين اين دسته از گرايش ها عبارتند از:1ـ حقيقت جويي يا گرايش به شناخت حقايق و اسرار نهفته در جهان.2ـ فضيلت خواهي يا گرايش به ارزش هاي اخلاقي مانند عدالت، صداقت و ....3ـ زيبا خواهي (زيبايي دوستي) و علاقه به هنر.4ـ گرايش به خدا و پرستش او.5ـ جامعه گرايي و ميل به زندگي اجتماعي.6ـ قدرت طلبي و گرايش به قدرت افزايي.از آن جا که اين گونه گرايش ها ريشه در فطرت انساني دارند، هرگز از بين نمي روند، هر چند ممکن است در هنگام تزاحم با گرايش هاي ديگر، بسيار ضعيف يا حتّي بي تأثير گردند. به عنوان مثال ممکن است در موقعيت خاصّي بين گرايش «حقيقت خواهي و علم دوستي» و گرايش «خدمت به خلق» تعارض ايجاد شود و جمع آن دو براي شخص، ناممکن نمايد. جواني که واقف به گرايش هاي اصيل انساني باشد، مي تواند به تمايلات خود جهتي اصيل و انساني بدهد. آن ها را تقويت کند و زندگي خويش را بر اساس اين گرايش ها، نيک بسازد، و گرنه او خواهد بود و تمايلات حيواني صرف که در اين ميان، تنها نام انسان را يدک خواهد کشيد!ج) اختيار و آزادي
يکي از ويژگي هاي بشر، اختيار، آزادي و قدرت انتخاب گري اوست. پايه تکليف، ثواب و عقاب، زشتي و زيبايي اخلاقي و مسؤوليت انسان، به اين ويژگي ارزنده وابسته است. بنابر اين، انسان با داشتن اراده، اختيار و آزادي مي تواند نسبت به هر گونه تربيتي واکنش نشان دهد مثلاً خود را در پرتو تعاليم الهي قرار دهد يا به سوي ضد ارزش ها روان گردد.بايد توجّه داشت که اين ويژگي انساني، هيچ گونه تعارضي با تأثير علل و عوامل ژنتيکي اجتماعي ندارد. تاثير علل و عوامل وراثتي و محيطي ترديد ناپذير است. اما نه در آن حدکه جبر را بر انسان تحميل کند و انسان را دست بسته به سمت خاصّي سوق دهد، اين امر، بديهي و مورد تصديق وجدان است و بهترين نشانه اين اختيار، آن است که انسان در هنگام تعارض انگيزه ها و گرايش ها، در خويشتن بوضوح امکان انتخاب هر يک از دو جانب خير يا شر را احساس مي کند.هم چنين بايد دانست که اختيار و آزادي انسان، مطلق نيست، بلکه انسان در موارد و محور خاصي داراي اختيار و آزادي عمل است، و البته در همان محور، مسؤول و مکلف است زيرا انسان هنگامي مي تواند چيزي را اختيار و انتخاب کند که نسبت بدان آگاهي، تمايل، و انگيزه قدرت و توانايي داشته باشد و زمينه هاي خارجي ضروري نيز حاصل يا قابل تحصيل باشد.بنابر اين انسان نسبت به کاري که بدان آگاهي، تمايل يا توانايي بدني ندارد يا شرايط و زمينه هاي خارجي فراهم نيست، اراده اي نخواهد داشت.با توجه به آن چه گفته شد جوان بايد ويژگي هاي اصيل انساني را در وجود خود تقويت کند و با استحکام آن ها در شخصيت خويش توانايي ايستادگي در برابر انگيزه هاي حيواني، شيطاني و شهواني را فراهم نمايد.
د) تحول پذيري شخصيت
انسان، به گونه اي آفريده شده است که مي تواند با آگاهي و آزادي در محدوده اي نسبتاً گسترده راه خويش را بر گزيند، و در همان راه منتخب خود، «شخصيت» و هويت فکري، اخلاقي و فرهنگي خويش را شکل و تکامل ببخشد.[1] . ر.ک: فلسفه تعليم و تربيت، ج1، ص 369ـ395.سيد علي جعفري - تبليغ و جوانان