خداوندا به نور تو هدايت شدم - خداوندا به نور تو هدایت شدم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خداوندا به نور تو هدایت شدم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداوندا به نور تو هدايت شدم

كليد «بيت المقدس» هميشه نزد حضرت سليمان ـ عليه السّلام ـ بود و به احدي غير از خودش اعتماد نمي‌كرد، شبي آن جناب،‌كليد را برداشته خواست درب را باز كند،‌ از قضا باز نشد از طايفه جن و انس استمداد گرفت، نتيجه‌اي نگرفت.

بي‌اندازه غمگين و ناراحت شد و گمان كرد كه خداوند او را از بيت المقدس منع فرموده است، در اين بين، پيرمردي كه به عصاي خود تكيه كرده و از رفقاء و هم نشينان حضرت داود ـ عليه السّلام ـ «پدر حضرت سليمان» بود به حضور آن حضرت آمده و عرض كرد: چرا غمگين مي‌باشي؟ سليمان، باز كردن اين خانه بر خود من و بر ياران من از جن و انس مشكل شده است.

پيرمرد: آيا تعليم ندهم به تو كلماتي را كه پدرت در حال افسردگي مي‌خواند و خداوند رفع غم او مي‌كرد؟

سليمان: بگو اي پيرمرد.

پيرمرد بگو:

اللهم بنورك اهتديتُ و بفضلك استغنيتُ و بك اصبحت و امسيتُ، ذنوبي بين يديك، استغفرك و اتوب اليك يا حنّان يا منّان.

يعني خداوندا! به نور تو هدايت شدم، و به فضل تو بي‌نياز شدم، و بياري تو صبح و شام كردم، گناهان من نزد تو است، طلب آمرزش از درگاهت مي‌كنم و به تو بازگشت مي‌نمايم، اي خداي مهربان و منت گذارنده.

حضرت سليمان اين كلمات را خواند، ناگاه درب باز شد.




  • چشم بر هر گشاديم رخ خوب تو ديديم
    مردمان چشم گشودند و نديدند بجز غير ما
    لوح دل را بر آن نقش و نگار دگران بود پاك
    عارفان وصف تو از دفتر و استاد شنيدند
    ما ز ياقوب گهربار لبان تو شنيديم



  • گوش بر هر چه نهاديم حديث تو شنيديم
    ببستيم دو چشم رو به جمالت نگريديم
    شستيم و بر آن صورت خوب تو كشيديم
    ما ز ياقوب گهربار لبان تو شنيديم
    ما ز ياقوب گهربار لبان تو شنيديم



/ 1