اهميت و جايگاه اخلاق
يكي از اهداف اصلي بعثت پيامبراسلام صلي الله عليه و آله تزكيه نفوس و تربيت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است؛ حتي مي توان گفت تلاوت آيات الهي و تعليم كتاب و حكمت، مقدمه اي است براي مساله تزكيه نفوس و تربيت انسانها؛ همان چيزي كه هدف اصلي علم اخلاق را تشكيل مي دهد.شايد به همين دليل «تزكيه» در برخي آيات بر «تعليم» پيشي گرفته است، چرا كه هدف اصلي و نهائي «تزكيه» است هرچند در عمل «تعليم» مقدم بر آن مي باشد.هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين (سوره جمعه، آيه 2)لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين (سوره آل عمران، 164)كما ارسلنا فيكم رسولا منكم يتلوا عليكم آياتنا و يزكيكم و يعلمكم الكتاب و الحكمه و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون(سوره بقره، آيه 151)و اگر در سه آيات ديگر «تعليم» بر «تزكيه اخلاق» پيشي گرفته، ناظر به ترتيب طبيعي و خارجي آن است، كه معمولا «تعليم» مقدمه اي است براي «تربيت و تزكيه»؛ ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمه و يزكيهم انك انت العزيز الحكيم (سوره بقره، آيه 129)اين احتمال در تفسير آيات چهارگانه فوق نيز دور نيست كه منظور از اين تقديم و تاخير اين است كه اين دو (تعليم و تربيت) در يكديگر تاثير متقابل دارند؛ يعني، همان گونه كه آموزشهاي صحيح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزكيه نفوس مي شود، وجود فضائل اخلاقي در انسان نيز سبب بالابردن سطح علم و دانش اوست؛ چرا كه انسان وقتي مي تواند به حقيقت علم برسد كه از «لجاجت» و «كبر» و «خودپرستي» و «تعصب كوركورانه» كه سد راه پيشرفتهاي علمي است خالي باشد، در غير اين صورت اين گونه مفاسد اخلاقي حجابي بر چشم و دل او مي افكند كه نتواند چهره حق را آن چنان كه هست مشاهده كند و طبعا از قبول آن وا مي ماند.اين نكات نيز در آيات چهارگانه فوق قابل دقت است:اولين آيه، قيام پيغمبري كه معلم اخلاق است به عنوان يكي از نشانه هاي خداوند ذكر شده، و نقطه مقابل «تعليم و تربيت» را «ضلال مبين» و گمراهي آشكار شمرده است (و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين) و اين نهايت اهتمام قرآن را به اخلاق نشان مي دهد.
در دومين آيه، بعثت پيامبري كه مربي اخلاقي و معلم كتاب و حكمت است به عنوان منتي بزرگ و نعمتي عظيم از ناحيه خداوند شمرده است؛ اين نيز دليل ديگري بر اهميت اخلاق است.در سومين آيه كه بعد از آيات تغيير قبله (از بيت المقدس به كعبه) آمده و اين تحول را يك نعمت بزرگ الهي مي شمرد، مي فرمايد: اين نعمت همانند اصل نعمت قيام پيامبراسلام صلي الله عليه و آله است كه با هدف تعليم و تربيت و تهذيب نفوس و آموزش اموري كه وصول انسان به آن از طرق عادي امكان پذير نبود انجام گرفته است.[1]نكته ديگري كه در چهارمين آيه قابل دقت است، اين است كه در اين جا با تقاضاي ابراهيم و دعاي او در پيشگاه خدا روبه رو مي شويم؛ او بعد از بناي كعبه و فراغت از اين امر مهم الهي، دعاهايي مي كند كه يكي از مهمترين آنها تقاضاي به وجود آمدن امت مسلماني از «ذريه» اوست، و بعثت پيامبري كه كار او تعليم كتاب و حكمت و تربيت و تزكيه نفوس باشد.اين نكته نيز در قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها (سوره شمس، آيات 9 و 10) جلب توجه مي كند كه قرآن پس از ذكر طولاني ترين سوگندها كه مجموعه اي از يازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمين و آسمان و ماه و خورشيد و نفوس انساني است، مي گويد: «آن كس كه نفس خويش را تزكيه كند رستگار شده، و آن كس كه آن را آلوده سازد مايوس و نااميد گشته است!اين تاكيدهاي پي در پي و بي نظير دليل روشني است بر اهميتي كه قرآن مجيد براي پرورش اخلاق و تزكيه نفوس قائل است، و گويي همه ارزشها را در اين ارزش بزرگ خلاصه مي كند، و فلاح و رستگاري و نجات را در آن مي شمرد.همين معني با مختصر تفاوتي در آيات قد افلح من تزكي و ذكر اسم ربه فصلي (سوره اعلي، آيات 14 و 15) آمده و جالب اين كه «تزكيه اخلاق» در آن مقدم بر نماز و ياد خدا ذكر شده كه اگر تزكيه نفس و پاكي دل و صفاي روح در پرتو فضائل اخلاقي نباشد، نه ذكر خدا به جا مي رسد و نه نماز روحانيتي به بار مي آورد.و بالاخره در آيه: و لقد آتينا لقمان الحكمه ان اشكر لله (سوره لقمان، آيه 12) از معلم بزرگ اخلاق يعني لقمان سخن مي گويد و از علم اخلاق به «حكمت» تعبير مي كند و مي گويد: «ما (موهبت بزرگ) حكمت را به لقمان داديم، سپس به او دستور داديم كه شكر خدا را در برابر اين نعمت بزرگ به جا آورد!با توجه به اين كه ويژگي «لقمان حكيم» آن چنان كه از آيات سوره لقمان استفاده مي شود تربيت نفوس و پرورش اخلاق بوده است بخوبي روشن مي شود كه منظور از «حكمت» در اين جا همان «حكمت عملي» و آموزشهايي است كه منتهي به آن مي شود يعني «تعليم» براي «تربيت»!تكامل اخلاقي در فرد و جامعه، مهمترين هدفي است كه اديان آسماني بر آن تكيه مي كنند، و ريشه همه اصلاحات اجتماعي و وسيله مبارزه با مفاسد و پديده هاي ناهنجار مي شمرند.
اهميت اخلاق در روايات اسلامي
اين مساله در احاديثي كه از شخص پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و همچنين از ساير پيشوايان معصوم عليهم السلام رسيده است با اهميت فوق العاده اي تعقيب شدهاست.1- در حديث معروفي پيامبراكرم صلي الله عليه و آله فرمود:«انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق؛ من تنها براي تكميل فضائل اخلاقي مبعوث شده ام.»[2]و در تعبير ديگري: «انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق» آمده است.[3]و در تعبير ديگري: « بعثت بمكارم الاخلاق ومحاسنها» آمده است.[4]تعبير به «انما» كه به اصطلاح براي حصر است نشان مي دهد كه تمام اهداف بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله در همين امر يعني تكامل اخلاقي انسانها خلاصه مي شود.2- در حديث ديگري از اميرمؤمنان علي عليه السلام مي خوانيم كه فرمود: «لو كنا لانرجو جنه ولانخشي نارا ولاثوابا ولاعقابا لكان ينبغي لنا ان نطالب بمكارم الاخلاق فانها مما تدل علي سبيل النجاح؛ اگر ما اميد و ايماني به بهشت و ترس و وحشتي از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابي نمي داشتيم، شايسته بود به سراغ فضائل اخلاقي برويم، چرا كه آنها راهنماي نجات و پيروزي و موفقيت هستند.»[5]اين حديث بخوبي نشان مي دهد كه فضائل اخلاقي نه تنها سبب نجات در قيامت است بلكه زندگي دنيا نيز بدون آن سامان نمي يابد!3- در حديث ديگري از رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده است كه فرمود: «جعل الله سبحانه مكارم الاخلاق صله بينه وبين عباده فحسب احدكم ان يتمسك بخلق متصل بالله؛ خداوند سبحان فضائل اخلاقي را وسيله ارتباط ميان خودش و بندگانش قرار داده، همين بس كه هر يك از شما دست به اخلاقي بزند كه او را به خدا مربوط سازد.»[6]به تعبير ديگر، خداوند بزرگترين معلم اخلاق و مربي نفوس انساني و منبع تمام فضائل است، و قرب و نزديكي به خدا جز از طريق تخلق به اخلاق الهي مكان پذير نيست!بنابراين، هر فضيلت اخلاقي رابطه اي ميان انسان و خدا ايجاد مي كند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزديكتر مي سازد.زندگي پيشوايان ديني نيز سرتاسر بيانگر همين مساله است كه آنها در همه جا به فضائل اخلاقي دعوت مي كردند، و خود الگوي زنده و اسوه حسنه اي در اين راه بودند و به خواست خدا در مباحث آينده در هر بحثي به نمونه هاي اخلاقي آنها آشنا خواهيم شد؛ و همين بس كه قرآن مجيد به هنگام بيان مقام والاي پيامبراسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «وانك لعلي خلق عظيم؛ تو اخلاق عظيم و برجسته اي داري!»[7]
[1] . در جمله «و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون» به شما اموري تعليم مي دهد كه امكان نداشت خودتان آن را بدانيد!» دقت كنيد كه سخن از تعليم علومي به ميان مي آورد كه وصول به آن براي انسان از غير طريق وحي غير ممكن است![2] . كنز العمال، حديث 52175 (جلد3، صفحه 16).[3] . همان مدرك، حديث 5218.[4] . بحار، جلد66، صفحه 405.[5] . مستدرك الوسائل، جلد 2، صفحه 283. (چاپ قديم).[6] . تنبيه الخواطر، صفحه 362.[7] . سوره قلم، آيه 4.آيت الله مكارم شيرازي - با اندكي تلخيص از كتاب اخلاق در قرآن، ج 1، ص 16