خلفاي معاصر امام عسكري(ع) - خلفای معاصر امام عسكری (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خلفای معاصر امام عسكری (علیه السلام) - نسخه متنی

مهدی پیشوایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خلفاي معاصر امام عسكري(ع)

مهدي پيشوايي ـ سيره پيشوايان، ص616

امام عسكري ـ عليه السلام ـ در مدت كوتاه امامت خويش با سه نفر از خلفاي عباسي كه هر يك از ديگري ستمگرتر بودند، معاصر بود، اين سه تن عبارتند از:

1 - المعتزّ بالله (252 - 255)

2 - المهتدي الله (255 - 256)

3 - المعتمد بالله (256 - 279)

خلفاي عباسي كه روز نخست به نام طرفداري از علويان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بني اميه قيام كردند، آنچه را كه قبلاً به مردم وعده داده بودند، ناديده گرفته و مانند خلفاي بني اميه و بلكه بدتر از آنان ستمگري و خود كامگي را آغاز كردند.
براي ارائه كارنامه سياه خلفاي عباسي كه با امام عسكري ـ عليه السلام ـ معاصر بودند، ذيلاً به حوادث دوران حكومت ‏و چگونگي زمامداري آنان را به صورت فشرده اشاره مي‏كنيم:

1 - معتزّ

وي فرزند متوكل عباسي است كه پس از بركناري مستعين در سال 252 زمام امور را به دست گرفت و راه پيشينيان را تعقيب كرد.
پس از قتل متوكل، تركان بر امور كشور مسلط شدند و به جاي اينكه خليفه فرمانده آنان باشد، خليفه را به زير فرمان خود در آوردند، به گونه‏اي كه اگر خليفه به خواسته‏هاي آنان تن نمي‏داد، نقشه بركناري يا قتل او را مي‏كشيدند. داستاني كه ذيلاً يادآور مي‏شويم گواه اين معنا است:

روزي «معتز» گروهي از همفكران و محرمان اسرار خود را در مجلسي گرد آورد سپس ستاره‏شناسي را احضار كردند تا مدت خلافت وي را تعيين كند. در اين موقع ظريفي كه در مجلس بود، گفت: من بيش از ستاره شناس، از مدت خلافت و عمر او آگاهم. آنگاه نظريه خود رإ؛ ّّل چنين بيان كرد: تا روزي كه تركان هوادار خليفه هستند و دوام حكومت او را بخواهند، او بر مسند خلافت مستقر خواهد بود و روزي كه مورد خشم آنان قرار گيرد و علاقه آنان از او قطع شود، آن روز پايان حكومت او خواهد بود![1]

قتل معتزّ

بر اثر نفوذ و تسلط تركان در دربار خلافت، وضع به گونه‏اي بود كه خليفه يك مقام تشريفاتي بيش نبود ورتق وفتق امور عملاً در دست تركان قرار داشت.
روزي گروهي از تركان وارد قصر معتز شدند و او را كشان كشان به اتاقي بردند، آنگاه او را با چوب و چماق كتك زده و پيراهنش را سوزاندند و او را در حياط قصر زير آفتاب نگه داشتند. آفتاب آن روز به قدري گرم بود كه زمين مانند تنور داغ بود و هيچ كس نمي‏توانست دو پاي خود را بر روز زمين بگذارد و ناچار بود به اصطلاح پا بپا شود. در اين موقع تركان او را از مقام خلافت خلع كردند و گروهي را بر اين خلع گوه گرفتند. سپس به منظور قتل خليفه معزول تصميم گرفتند او را به يك نفر بسپارند تا در اثر گرسنگي و تشنگي و شكنجه‏هاي فراوان به زندگي او خاتمه دهد. بدين گونه خليفه را در حالي كه نيمه جاني در بدن داشت، در سردابي جا دادند و درب سرداب را با خشت و گچ مسدود كردند و معتز به همان حالت زنده به گور شد![2]

2 مهتدي

«مهتدي»، دومين خليفه معاصر امام يازدهم، و چهاردهمين خليفه عباسي بود كه پس از قتل برادرش «معتز» در سال 255 ه بر مسند خلافت تكيه زد.
مهتدي نيز بسان برادر، استقلالي در كارها نداشت و پيوسته بازيچه دست تركان دربار عباسي بود. مهتدي، در قياس با ديگر خلفاي عباسي، فردي معتدل بود، و از نظر اخلاق و رفتار بي شباهت به «عمر بن عبدالعزيز» در ميان خلفاي بني اميه نبود. او گاهي مي‏گفت: در ميان خلفاي اموي حداقل يك فرد پاكدامن (عمر بن عبدالعزيز) وجود داشت، براي ما بسيار شرم آور است كه در ميان خلفاي عباسي كسي شبيه و مانند او نباشد؛ ازينرو او نيز همچون عمر بن عبدالعزيز تا حدودي به شكايات مردم رسيدگي مي‏كرد و در غذا و لباس و امور اقتصادي ميانه روي را رعايت مي‏نمود. او پس از رسيدن به خلافت، دربار را از مظاهر تشريفات و اشرافيگري پاكسازي و بساط ميگساري را جمع كرد. مورخان در اين زمينه داد سخن داده او را به اين مناسبت ستوده‏اند [3].

البته به نظر مي‏رسد كه انگيزه مهتدي در اين حركت، ملاحظات اجتماعي و سياسي بوده است. او اين معنا را درك مي‏كرد كه در جامعه اسلامي افرادي به مراتب از او بهتر و آگاهتر و شايسته‏تر وجود دارند و با وجود چنين شخصيتهايي او بايد زمام كار مسلمانان را به آنان بسپارد و خود از صحنه سياست و زمامداري كنار برود و با اين ژستها مي‏خواست پايگاه مردمي پيدا كند، وگرنه شخصي كه به قول برخي از مورخان، روزها روزه مي‏گرفت و با نان و سركه و نمك افطار مي‏كرد [4]، بايد آنچنان هوسهاي نفساني خويش را سركوب كرده باشد كه خلافت را به چيزي نخرد، در صورتي كه مي‏بينيم او تا آخرين لحظه عمر و تا روزي كه مانندبرادر خود معتز كشته شد، بر مسند خلافت تكيه زده بود.

تاريخ از اين زمامداران زياد ديده و بسيار بعيد است كه اين نوع كارها انگيزه الهي داشته باشد. روشنترين گواه بر دنياطلبي و طغيانگري مهتدي اين است كه وي امام عسكري را به زندان فرستاد و در دوران حكومت او تا شبي كه كشته شد امام در زندان به سر مي‏برد و حتي تصميم داشت امام را به قتل برساند. [5]

3 - معتمد

سومين خليفه معاصر امام عسكري ـ عليه السلام ـ معتمد عباسي است. چهار سال از دوران امامت حضرت عسكري ـ عليه السلام ـ در دوران حكومت او سپري شده است.
معتمد در سال 229 متولد شد و در سال 256 به وسيله تركان به خلافت رسيد و در سال 279 در گذشت.

اگر مورخان درباره مهتدي (پسر عموي معتمد) [6] مطالبي تمجيدآميز نوشته و تا حدي او را ستوده‏اند، در مقابل، در بيان فساد اخلاق معتمد داد سخن داده‏اند و اتفاق نظر دارند كه او شيفته عياشي و خوشگذراني بود و آنچه براي او مطرح نبود كار و گرفتاريهاي مردم بود. از اين جهت مردم نيز از او روي گردان بودند و چشم اميد به برادر او «موفق» (طلحه) دوخته بودند زيرا به علت آنكه او بشدت در فساد اخلاق و شهوات غوطه ور شده بود[7]، برادرش «موفق» زمام امور را به دست گرفته بود.

مورخان در باب اقتدار «موفق» در عصر معتمد مي‏نويسند: گرچه زمام خلافت به ظاهر در دست «معتمد» بود، اما در واقع گرداننده خلافت، «موفق» بود و براي معتمد از خلافت نامي بيش نبود. [8]


[1] . ابن طقطقا، الفخرى، بيروت، دار صادر، 1386 هـ .ق، ص .243

[2] . ابن طقطقا، همان كتاب، ص 243 - ابن اثير، الكامل فى التاريخ، بيروت، دار صادر، ج 7، ص 195 - .196 كيفيت كشته شدن معتز به گونه‏هاى ديگر نيز نقل شده است، ر.ك به: سيوطى، تاريخ الخلفأ، الطبعه الثالثه، بغداد، مكتبه المثنى، 1383 هـ .ق، ص 360 - مسعودى، مروج الذهب، بيروت، دار الأندلس، ج 4، ص .97

[3] . دكتر ابراهيم حسن، تاريخ سياسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، چاپ چهارم، تهران، انتشارات جاويدان، 1360 هـ .ق، ج 3، ص 377 - مسعودى، مروج الذهب، بيروت، دار الأندلس، ج 4، ص 96 و 103 - ابن طقطقا، الفخرى، بيروت، دار صادر، 1386 هـ .ق، ص 246 - ابن اثير، الكامل فى التاريخ، بيروت، دار صادر، ج 7، ص 233 و 234 - سيوطى، تاريخ الخلفأ، ص .362

[4] . ابن اثير، همان كتاب، ص 234 - ابن طقطقا، همان كتاب، ص 246 - دكتر ابراهيم حسن، همان كتاب، ص .377

[5] . مجلسى، بحار الأنوار، الطبعه الثانيه، تهران، 1395 هـ .ق، ج 50، ص 313 - مسعودى، اثبات الوصيه، الطبعه الرابعه، نجف، المطبعه الحيدريه، 1374 هـ .ق، ص .245

[6] . مهتدى فرزند «وافق بن معتصم» و «معتمد» فرزند متوكل بن معتصم» بود.

[7] . سيوطى، تاريخ الخلفأ، الطبعه الثالثه، بغداد، مكتبه المثنى، ص 363 و 367 - مسعودى، مروج الذهب، بيروت، دار الأندلس، ج 4، ص 123 و .131

[8] . ابن طقطقا، الفخرى، بيروت، دار صادر، 1386 هـ .ق، ص 250 - دكتر ابراهيم حسن، تاريخ سياسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج 4، انتشارات جاويدان، 1360 هـ .ق، ج 2، ص .378

/ 1