نماز يكي از صفات تواضع كنندگان - نماز یكی از صفات تواضع كنندگان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز یكی از صفات تواضع كنندگان - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز يكي از صفات تواضع كنندگان

الّذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و الصّابرين علي ما اصابهم و المقيمي الصّلوه و ممّا رزقناهم ينفقون.

همانها كه وقتي نام خدا برده مي‌شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مي‌گردد و آنها كه در برابر مصائبي كه به آنان مي‌رسد شكيبا و استوارند و آنها كه نماز برپا مي‌دارند و از آنچه روزيشان داديم انفاق مي‌كنند. «حج ، 35»

در آيه صفات (مخبتين،تواضع كنندگان) را در چهار قسمت كه دو قسمت جنبه‌ معنوي و رواني دارد و دو قسمت جنبه جسماني توضيح مي‌دهد:

نخست مي‌گويد:آنها كساني هستند كه وقتي نام خدا برده مي‌شود دلهايشان مملو از خوف پروردگار مي‌گردد
.

(الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم).

نه اين كه از غضب او بي‌جهت بترسند، و نه اين كه در رحمت او شكّ و ترديد داشته باشند، بلكه اين ترس به خاطر مسئوليتهايي است كه بر دوش داشتند و شايد در انجام آن كوتاهي كرده‌اند. اين ترس به خاطر درك مقام با عظمت خدا است كه انسان در مقابل عظمتش خائف مي‌گردد.

ديگر اين كه (آنها در برابر حوادث دردناكي كه در زندگيشان رخ مي‌دهد صبر و شكيبايي پيش مي‌گيرند)

(و الصابرين علي ما اصابهم).

عظمت حادثه هر قدر زياد و ناراحتي آن هر قدر سنگين باشد در برابر آن زانو نمي‌زنند، خونسردي خود را از دست نمي‌دهند، از ميدان فرار نمي‌كنند، مأيوس نمي‌شوند، لب به كفران نمي‌گشايند و خلاصه ايستادگي مي‌كنند و پيش مي‌روند و پيروز مي‌شوند.

سوم و چهارم اين كه‌ (آنها نماز را برپا مي‌دارند و از آنچه به آنها روزي داده‌ايم انفاق مي‌كنند)

(والمقيمي الصلوه ومما رزقناهم ينفقون).

از يك سو ارتباطشان با خالق جهان محكم است و از سوي ديگر پيوندشان با خلق خدا مستحكم.

و از اين توضيح به خوبي روشن مي‌شود كه مسأله اخبات و تسليم و تواضع كه اوصاف ويژه‌ مؤمنان است تنها جنبه دروني ندارد بلكه بايد آثار آن در همه اعمال ظاهر و آشكار شود.[1]


[1] . تفسير نمونه، ج 14، ص 104 ـ 103.

/ 1