امكان شناخت خداوند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امكان شناخت خداوند - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصل امتناع تناقض، از بنيادي‎ترين اصول فكري بشر است، هيچ انديشه و رأيي ـ هر چند در حد احتمال ـ بدون اين اصل صورت نمي‎پذيرد. اصل مزبور به هيچ وجه قابل درك حسي نمي‎باشد. فيليسين شاله كه خود از طرفداران تجربه گرايي است گفته است:
اساس استقراء علوم تجربي دو چيز است:

1. طبيعت داراي نظم و قانون است و اتفاق و تصادف در آن رخ نمي‎دهد (اصل عليت).

2. هر علت هميشه با اجتماع شرايط يكسان، باعث همان معلول مي‎شود
.

(اصل يكنواختي طبيعت يا سنخيت ميان علت و معلول)[12].

علاوه بر اين، روش‎هاي مخصوصي كه امثال فرانسيس بيكن و استوارات ميل براي به دست آوردن علت حقيقي هر حادثه مطرح كرده‎اند، نيز اگر چه درستي هر آزمايش موقوف به رعايت آنهاست، ولي درستي آن روش‎ها را عامل تجربه، تضمين نكرده است، و ناچار درستي آنها را با يك نوع استدلال عقلي كه خود منكر آن هستند به دست[13] آورده‎اند.

4. ظاهر گرايان

مقصود از ظاهر گرايان گروهي از محدثان مسلمان‎اند كه عقل و تفكر عقلي را در دين شناسي معتبر و مجاز نمي‎شمارند، و بر اين باورند كه يگانه راه درك حقايق ديني ـ چه در حوزه اصول و چه در قلمرو فروع ـ نصوص و ظواهر ديني است. حنابله و اهل الحديث از اهل سنت، و اخباريون شيعه طرفدار اين عقيده‎اند. اين گروه با بحث‎هاي عقلي (فلسفي و كلامي) درباره مسائل اعتقادي به شدت مخالفت ورزيده‎اند.

معروف است كه فردي از مالك بن انس (93ـ179) درباره معناي استواي خداوند بر عرش كه در آيه «الرحمن علي العرش استوي» آمده است سؤال كرد، وي در پاسخ گفت: چگونگي استواء خداوند بر عرش مجهول است، و پرسش درباره آن بدعت است.[14] از سفيان بن عُيَيْنه (متوفاي 198) نقل شده است كه صفات الهي كه در قرآن وارد شده است، نه بايد تفسير كرد و نه، به تحقيق درباره معاني آنها پرداخت، بلكه بايد آنها را تلاوت كرد و درباره معناي آنها سكوت نمود.

گروهي از اخباريون شيعه نيز كه در قرن‎هاي دهم و يازدهم مي‎زيستند بر همين عقيده بودند. صدر المتألهين در مقدمه اسفار از روش فكري اين افراد سخت اظهار تأسف كرده مي‎گويد:

«همانا گرفتار جماعتي شده‎ايم كه ديدگانشان از ديدن انوار و اسرار حكمت ناتوان است، آنان تعمق در امور رباني و معارف و تدبر در آيات سبحاني را بدعت دانسته، و هرگونه مخالفت با عقايد عاميانه را ضلالت مي‎شمارند، گويي اينان حنابله اهل حديث‎اند كه مسئله واجب و ممكن، و قديم و حادث بر آنان مشتبه گرديده است، و تفكرشان از حدود محسوسات بالاتر نمي‎رود[15]».


[1] . rationalists، راسيوناليسم يا عقل گرايي معاني و كاربردهاي مختلفي دارد. يكي از معاني آن كه از قرن هجدهم رواج يافت عقل بسندگي و بي‎نيازي از دين و آموزه‎هاي وحياني است قطعاً‌اين معنا در اين جا مقصود نيست. آنچه در اين جا مقصود است همان است كه در متن بيان شده است. در اين باره به كتاب ريشه‎ها و نشانه‎هاي سكولاريسم از نگارنده رجوع شود.

[2] . پيروان ابوالحسن اشعري، متوفاي 330 هجري قمري.

[3] . براي آگاهي بيشتر در اين باره به كتاب «درآمدي بر علم كلام» از نگارنده رجوع شود.

[4] . اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 33ـ34 (مقدمه)

[5] . آل عمران/ 190ـ191.

[6] . Intuitionists.

[7] . گوهر مراد، ص 34.

[8] . همان، ص 38؛ در اين باره به كتاب شناخت در قرآن، ص 379ـ380، تأليف آيت الله جوادي رجوع شود.

[9] . Empiricists.

[10] . empiricism.

[11] . هانس رايشنباخ، پيدايش فلسفه علمي، ترجمه موسي اكرمي، ص 106ـ107.

[12] . فيليسين شاله، شناخت روش‎هاي علوم، ترجمه يحيي مهدوي، ص 116.

[13] . استاد مطهري، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 2، ص 97.

[14] . الاستواء معلوم، و الكيفيه مجهوله، و الإيمان به واجب، و السؤال عنه بدعه. (شهرستاني ملل و نحل، ج 1، ص 93).

[15] . صدر المتألهين، اسفار، ج 1، مقدمه.

/ 6