1 ـ اصل جواز مشاركت سياسي براي زنان و ادله آن
در اين زمينه مي توان به ادله اي از كتاب و سنت استناد نمود كه به برخي از آنها اشاره مي شود:الف ـ عهده دار بودن مسووليت امر به معروف و نهي از منكر
توضيح اينكه مسووليت مزبور به صراحت بر عهده مردان و زنان مسلمان قرار داده شده است. چه اين كه خداوند متعال در ايه 71 سوره توبه، اين مقدار از ولايت را براي مردان و زنان مسلمان نسبت به يكديگر ثابت دانسته كه به امر به معروف و نهي از منكر يكديگر بپردازند: "والمومنون و المومنات بعضهم اوليا بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر" واضح است كه يكي از مصاديق معروف و منكر، امور سياسي هستند يعني معروف و منكر سياسي. بنابر اين هر زن و مرد مسلماني مي تواند برادر و خواهر ديني خود را به انجام معروف سياسي امر كند و از ارتكاب منكر سياسي نهي نمايد.ناگفته پيداست كه تشخيص معروف و منكر در زمينه مسائل سياسي نيز همچون ديگر مسائل بر اساس موازين اسلامي بايد صورت گيرد.ب ـ حديث شريف پيامبر اكرم - صلي الله عليه و اله - كه فرمود:"من اصبح و امسي و لم يهتم بامور المسلمين فليس منهم"[1]
كسي كه صبح و شام كند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، از آنان نيست.امور مسلمانان، بدون شك شامل امور سياسي آنان نيز مي شود. همچنين حديث پيامبر- صلي الله عليه و اله - اطلاق دارد و زنان را هم در برمي گيرد چه اينكه فرمود "من اصبح و امسي" (كسي كه صبح و شام كند) و نفرمود مردي كه صبح و شام نمايد. بنابر اين نه تنها زن و مرد مسلمان مي توانند نسبت به امور سياسي يكديگر توجه و اهتمام داشته باشند بلكه بر آنان لازم است كه چنين باشند زيرا در غير اين صورت از زمره مسلمانان محسوب نخواهند شد.ج ـ سيره معصومين - عليهم السلام - و يا روش ديگر مسلمانان كه مورد تقرير معصومين - عليهم السلام - قرار گرفته است.
از قسم نخست مي توان به فعاليت سياسي حضرت زهرا - سلام الله عليها - در احقاق حقوق پايمال شده همسر بزرگوارش علي - عليه السلام - اشاره نمود كه چگونه بعد از ارتحال پيامبر اكرم - صلي الله عليه و اله - با علي - عليه السلام - شبها به خانه انصار و مجاهدين رفته، آنان را بر حقايقي كه خود شاهد آن بودند (در مورد تعيين امير المومنين - عليه السلام - به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبر - صلي الله عليه و اله - توسط خود آن حضرت در غديرخم و ديگر مقاطع تاريخي) گواه مي گرفتند و از آنان براي ياري حق و استقرار نظام عدل اسلامي، كمك مي طلبيدند.همچنين مي توان به سيره حضرت زينب - سلام الله عليها - اشاره نمود كه اگر چه تصريح به عصمت وي نشده ولي افعال او مورد تائيد امام معصوم - عليه السلام - قرار داشت و حامل ودايع امامت از سوي امام حسين - عليه السلام - و واسطه انتقال آنها به امام سجاد- عليه السلام - بود. همان كسي كه امام زين العابدين- عليه السلام - به صراحت در حقش فرمود: "انت بحمدالله عالمه غير معلمه" اي عمه، تو بحمدالله عالمي هستي كه در هيچ مكتبي زانو نزده اي و تعليم نديده اي يعني علم تو از راه تعليم و تعلم بدست نيامده بلكه از فيوضات خداوند متعال بر قلبت مي باشد. تاثير برجسته و بسيار مهم حضرت زينب - سلام الله عليها - در رساندن پيام واقعه كربلا بركسي پوشيده نيست. به راستي كه اگر او نبود و با خطبه هاي عالمانه و اتشين خود در مقابل يزيد و يزيديان نمي ايستاد و حقانيت راه حسين - عليه السلام - را بر مردم جاهل و غفلت زده آن زمان نمايان نمي نمود، كربلا در تاريخ به فراموشي سپرده مي شد و قيام اباعبدالله - عليه السلام - به ثمر نمي نشست. بدينگونه بود كه زينب عليهاالسلام يكي از بزرگترين نمونه هاي فعاليت سياسي زن مسلمان را به منصه ظهور گذاشت.از ميان زنان متعددي كه در صدر اسلام به فعاليتهاي سياسي مي پرداختند، مي توان به سوده، زني از پيروان راستين علي - عليه السلام - اشاره نمود كه بنا به گفته خود روزي در عهد فرمانداري امير المومنين - عليه السلام - براي شكايت از كارگزار آن حضرت به نزد وي امد در حالي كه اميرالمومنين - عليه السلام - مشغول نماز بود. چون متوجه حضور سوده شد نماز خود را سريعتر به پايان رسانيد و از او حاجتش را جويا شد. سوده عرضه داشت كه كارگزار شما بر ما ستم مي كند و وظايف خود را در قبال مردم به درستي انجام نمي دهد. اشك در چشمان علي - عليه السلام - حلقه زد، رو به اسمان نمود و عرض كرد خدايا تو مي داني كه من به او دستور ظلم و ستم نداده ام، سپس بي درنگ نامه اي نوشت و در آن به كارگزار خود دستور داد كه تا امدن فرماندار بعدي كارها را بر عهده داشته باشد و پس از امدن او، كارها را به وي بسپارد و خود راهي كوفه شود. امام - عليه السلام - نامه را مهر و موم نكرد و بدون تشريفات به دست سوده داد تا به كارگزار مزبور برساند.