1 ـ ولايت و رهبري - نقش زنان و مشاركت آنان در انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش زنان و مشاركت آنان در انقلاب اسلامی - نسخه متنی

نویسنده: محمدجواد ارسطا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1 ـ ولايت و رهبري

الف ـ دلايل مخالفين

كساني كه زن را مجاز به تصدي ولايت و رهبري در جامعه نمي دانند به دلايل متعددي استناد كرده اند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

1 ـ روايات خاصه

روايات متعددي وجود دارد كه هر يك به نحوي بر عدم جواز ولايت و رهبري زنان دلالت دارد. اگر چه بسياري از اين روايات از نظر سند ضعيفند ولي كثرت آنها و نيز وجود برخي روايات صحيح السند در ميان آنها در مجموع، موجب وثوق و اطمينان به صدورشان از معصوم - عليه السلام - مي گردد. در ذيل به ذكر برخي از آنها مي پردازيم:

الف ـ روايتي است كه شيعه و سني آن را از رسول خدا نقل كرده اند به اين مضمون كه حضرت فرمود:

"لن يفلح قوم ولوا امرهم امراه"

هرگز رستگار نمي شود قومي كه ولايت امر خود را به زن بسپارد. اين روايت علاوه بر آن كه در بسياري از كتب معتبر حديثي اهل سنت مانند صحيح بخاري[2]، سنن نسائي[3] و سنن ترمذي[4] و مسند احمد بن حنبل[5] امده است از طرق شيعه نيز در تحف العقول[6] ذكر شده و در هر حال تواتر معنوي دارد به گونه اي كه اطمينان به صدور مضمون آن از پيامبر اكرم - صلي الله عليه و اله - حاصل مي شود.

ب ـ روايت صدوق در كتاب خصال از امام باقر عليه السلام:

"ليس علي النسا اذان و لا اقامه و لا جمعه و لا جماعه... .. و لا تولي المراه القضا و لا تولي الاماره... "[7]

ظاهر تعبير "لاتولي المراه القضا و لا تولي الاماره" (زن عهده دار قضاوت و امارت نمي شود) با توجه به اين كه سياق آن با جمله هاي ما قبلش فرق دارد و نهي در قالب نفي است، بر حرمت و فساد قضاوت و امارت (رهبري) زن دلالت مي كند.

ج ـ در اخر كتاب روايي من لايحضره الفقيه در ضمن وصاياي پيامبر اكرم - صلي الله عليه و اله - به علي - عليه السلام - امده است: "ياعلي ليس علي النسا جمعه و لا جماعه... . و لا تولي القضا... . "[8] استدلال به اين روايت از باب طريق اولويت است يعني وقتي به عهده گرفتن مقام قضاوت براي زن جايز نباشد به طريق اولي تصدي مقام ولايت و رهبري نيز براي او جايز نخواهد بود زيرا اهميت رهبري بسيار بيشتر از قضاوت است و شرايط لازم در رهبر بسي سنگينتر از شرايط لازم در قاضي مي باشد.

د ـ در حديثي كه اهل سنت از پيامبر اكرم - صلي الله عليه و اله - روايت كرده اند مي خوانيم:

"... .. و اذا كانت امراوكم شراركم و اغنياوكم بخلائكم و اموركم الي نسائكم فبطن الارض خير لكم من ظهرها"[9]

هنگامي كه فرمانروايان شما بدانتان باشند و ثروتمندان شما بخيلانتان و امور شما به دست زنانتان باشد پس آن گاه درون زمين براي شما بهتر از روي آن است (كنايه از انكه مرگ براي شما بهتر از زندگي است)
اين حديث از طريق شيعه در تحف العقول امده است.[10]

ه ـ امير المومنين علي - عليه السلام - در نامه اي براي امام حسن - عليه السلام - چنين مي نويسد: "... . و لاتملك المراه من امرها ما جاوز نفسها فان المراه ريحانه و ليست بقهرمانه"[11] و زن را بر انچه از حدود نفسش فراتر رود مسلط مكن زيرا زن چون گياهي است خوشبو نه كارفرما و قهرمان.

چنانكه ملاحظه مي شود دلالت اين روايات بر عدم جواز ولايت و امارت زن كاملا واضح است و در ميان آنها روايات معتبري نيز هست كه سندشان مورد قبول مي باشد، علاوه بر اين كه در كتب معتبر روايي نيز ذكر شده اند كه خود موجب وثوق به صدور آنها مي گردد.(توضيح اين مطلب به زودي خواهد امد)

/ 12