حجيت استقلالي يا ترکيبي قرآن و عترت - حجیت استقلالی یا ترکیبی قرآن و عترت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حجیت استقلالی یا ترکیبی قرآن و عترت - نسخه متنی

علي نصيري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حجيت استقلالي يا ترکيبي قرآن و عترت

درآمد

وجود سنّت به معناي گفتار و رفتار پيامبران و همراهان (اصحاب، حواريان) ايشان در كنار متون مقدس (كتب آسماني)، اختصاص به اسلام ندارد. يهوديان و مسيحيان، به تمام آنچه كه حاوي سنّت و سيره موسي و عيسي - عليهما السلام - است، به ديده قداست مي نگرند و آنها را همپاي كتاب مقدس، محترم مي شمارند. جان هيك مي نويسد: شوراي ترنت (مربوط به كليساي كاتوليك) اعلام نمود كه اين شورا با همان اخلاص و احترامي كه تمام كتاب هاي عهد قديم و جديد را مي پذيرد و حرمت مي نهد، همين طور، سنّتي را كه به ايمان و اخلاقيات مبتني است و به عنوان امري كه شفاهاً از عيسي مسيح دريافت گرديده يا الهام بخش آنها روح القدس بوده و هميشه در كليساي كاتوليك محفوظ است، مي پذيرد و تقديس مي كند.[1]

از اين عبارت، چهار نكته قابل استفاده است:

الف) متن مقدس (عهد قديم و جديد)، كلام خداوند است؛ در حالي كه سنّتِ حكايت شده، منقول از عيسي - عليه السلام - است.

ب) متن مقدس، از مقوله نوشتار است. لذا از آن به «كتاب» (به معناي مكتوب) ياد شده است؛ در حالي كه سنّت عيسي - عليه السلام -، از مقوله گفتار (شفاهي) است.

ج) سنّت حكايت شده از عيسي مسيح - عليه السلام -، همچون كتاب مقدس، از قداست كامل برخوردار است.

د) اين سنّت، يا به سبب انتسابش به پيامبر آسماني (حضرت عيسي) كه به معناي حكايتگري گفتار پيامبران از خواست و مشيّت الهي است، و يا به علّت ارتباطش با آسمان، به وساطت روح القدس (فرشته وحي)، مقدس انگاشته شده و قابليت تمسّك و عمل بدان را يافته است. اين ويژگي ها تا حدّ زيادي با آنچه ما از سنّت در اسلام اراده مي كنيم، برابر است. ظفرالاسلام خان از نويسنده «دائره المعارف عمومي يهود» نقل مي كند: برتري تلمود، به عنوان منبع قانون شفاهي، نزد يهود سنّت گرا (پاك دينان)، امري آسماني (الهي) محسوب مي شود و اين جاست كه (تعاليم) تلمود، الزامي، ثابت و لايتغيّر مي گردد.[2] تلمود از نظر يهود، منبعي است كهن كه به ادّعاي حكماي يهود، به عنوان سنّت شفاهي به موسي - عليه السلام - منسوب است. از اين رو به آن، همچون تورات، با ديده قداست مي نگرند.

با اين حال، بايد توجّه داشت كه مفهوم سنّت در حوزه معرفت ديني اسلام، با آنچه در ميان يهود و نصارا مطرح است، تفاوت هايي دارد؛ از جمله آن كه سنّت در اسلام، از گفتار شفاهي پيامبر - صلي الله عليه و آله - فراتر رفته و تا مرز رفتار (فعل) و امضا (تقرير) نيز توسعه مي يابد؛ در حالي كه سنّت از نگاه انديشمندان يهود و نصارا، در سنّت شفاهي (قول)، متمركز است. ضرورت توجّه به سنّت و مقدس شمردن آن در ميان اديان آسماني مذكور، از ناكافي بودن متن مقدس در پاسخگويي به نيازهاي روز ناشي شده است. متن مقدس به سبب محدود بودن در تنگناي زمان و نيز تمركز بر ارائه كلّيات و قوانين اساسي، از پرداختن به جزئيات شريعت و نيازهاي روز، ناكارآمد تجلّي نموده است.[3]

از اين رو، مي بايد از مجموعه اي ديگر كه حكايت كننده سنّت شفاهي پيامبر و برخي از حواريانِ ويژه است، به عنوان سنّت، استمداد جست. البته اينان از اين كه آيا خودِ متن مقدس به ناكافي بودن خود و نياز به پيامبر (مبلّغ وحي) براي تبيين و تفسير و بازگويي نكات ناگفته اعتراف نموده است يا نه، سخني به ميان نياورده اند. آنچه ما در اين مقاله در پي آنيم، بررسي رابطه متقابل قرآن (متن مقدس مسلمانان) و سنّت (شامل سنّت پيامبر اكرم و اهل بيت - عليهم السلام -) است.

آيا اساساً پذيرش قداست سنّت در اسلام، به معناي ناكافي بودن قرآن است؟

يا آن كه اعلان كننده اين نكته است كه قرآن از دسترس بشر خارج است و براي دستيابي به شريعت الهي، تنها راه، سنّت است؟
يا آن كه اساساً مي بايد به بسندگي قرآن در پاسخگويي به نيازها معترف بود و به سنّت از منظر تشريفات نگريست؟

اينها مطالبي است كه بايد مورد مداقّه قرار گيرد. پيش از پرداختن به ديدگاه ها در اين مسئله، يادآوري چند نكته مقدماتي، ضروري است: سنّت چيست؟

/ 26