در آن زمان ايران به سبب داشتن سياست خارجي وابسته به بلوك غرب علاوه بر اين كه رابطه خود را با ملت و اعتقادات آنها در داخل قطع كرده بود، رابطه و تعامل با جهان اسلام نيز در قاموس خارجي وي جايي نداشت. دگرديسي ناشي از انقلاب اسلامي، فصل جديدي از روابط حاكميت با مردم در داخل و در روابط با جهان اسلامي و جهان آزاد را به وجود آورد و به عبارتي انقلاب، ايران را از حالت مستعمره سياسي بيرون آورد و به كشور كاملاً مستقل در تصميمگيري و سياست سازي مبدل كرد و معادلات سياسي امنيتي منطقه را دچار فروپاشي و بهم ريختگي جدي كرد.در سايه رهبري حضرت امام (ره) عصر استراتژي دو ستوني نيكسون ـ كيسينجر كه ايران ستون نظامي آن را تشكيل ميداد و به عنوان ژاندارم منافع آمريكا و رژيم صهيونيستي عمل ميكرد، به پايان رسيد و به طور خودكار ايران از حالت اقماري بيرون آمد. در همين زمان بود كه در چارچوب مصوبات شوراي انقلاب، كشورمان از پيمان آمريكايي سنتو (ايران، تركيه، افغانستان) خارج شد و اين پيمان با خروج ايران از آن عملاً متلاشي شد.از ديگر اقدامات انقلابي، اشغال لانه جاسوسي در 13 آبان 58 و ناتواني كاخ سفيد در تصميم گيري مؤثر درباره چگونگي برخورد با اين واقعه بود كه هيبت و اقتدار مصنوعي غرب را در افكار عمومي داخل و منطقه شكست. اين تحول كه امام از آن به عنوان انقلاب دوم ياد كردند از نوادر اقدامات در تاريخ سياسي كشورهاي محكوم جهان دو قطبي، در آن زمان محسوب ميشد كه فضاي رعب و وحشت حاكم بر جهان اسلام را شكست و شهامت و انگيزه برخورد آن را به وجود آورد.از ديگر نتايج انقلاب اسلامي جابجايي تهديدات و معيارهاي دوستي و دشمني ميان ايران با جهان اسلام بود كه قطع رابطه با آمريكا و رژيم صهيونيستي و رژيم آفريقاي جنوبي در همين راستا بود. اين در حالي بود كه رژيم پهلوي عملاً به پايگاه صهيونيسم بين الملل در منطقه تبديل شده بود و در زمينههاي سياسي و اقتصادي از مهرههاي اصلي وابستگي به تشكيلات صهيونيسم جهاني بود و تنها متحد رژيم صهيونيستي در منطقه محسوب ميشد و در مقابل دين و دولت جهان اسلام قرار داشت.انقلاب اسلامي نه تنها با آمريكا و رژيم اسرائيل قطع رابطه كرد. بلكه طرح جدي و عملي و عيني مبارزه با آنها را ارائه كرد كه بعدها به عنوان الگوي استراتژي مبارزاتي ملتها و نهضتهاي آزادي خواه در منطقه و جهان قرار گرفت. در فرايند ديپلماسي ايران شاهد رخدادهاي بزرگ با اشكال و بعضاً ماهيت متفاوت هستيم كه نظام با اقتدار و حفظ استقلال به مبارزه با آن رفته و از مديريت خارجي خود براي ديگران الگوسازي كرده است، از جمله در سناريو دادگاه ميكونوس كه با اعتماد و اقتدار تمام عمل كرد و سازندگان آن را كه از حمايت پانزده كشور اروپايي، آمريكا و رژيم صهيونيستي برخوردار بود؛ ناكام گذاشت و يا در بحرانهاي زنجيرهاي پس از 11 سپتامبر در حالي كه در قضيه افغانستان سكوت مرگباري بر جهان حاكم بود و ديپلماسي جهان چشم به كاخ سفيد داشت و جهان يكپارچه سياست دنباله روي را پيشه كرده بود. مقام معظم رهبري در يك موضع حكيمانه مستقل و با لحاظ اصل عزت و مصلحت نظام، فضا را شكستند و جهان را به حيرت واداشتند و راهبرد انحصاري بوش مبني بر كشورها يا با ما هستند يا عليه ما را با اعلام اين راهبرد كه ما نه با شما هستيم نه با تروريستها به چالش كشيدند.در بحران اخير عراق نيز شاهد ديپلماسي فعالانه و متناسب با منافع و مصالح هستيم. پس از شكستن فضاي سنگين ناشي از يازده سپتامبر بود كه جهان حتي كشورهاي اروپايي با تأسي از مديريت بحران ايران، انتقاد از سياست خارجي آمريكا را در دستور كار خود قرار دادند كه ما در اشغال عراق و مسأله سلاحهاي هستهاي ايران شاهد آن هستيم.شكست سياستهاي سلطه طلبانه آمريكا و ايستادگي و پايداري در مقابل فشارهاي غرب به ويژه آمريكا يكي ديگر از دستاوردهاي بزرگ انقلاب اسلامي است. ناكامي در سياست تحريم آمريكا عليه ايران، چالش و ناكامي در استراتژي نظم نوين آمريكا در جهان پس از فروپاشي بلوك شرق، مانع سازي جدي در جهاني شدن آمريكا، شكست طرحهاي آمريكا در خاورميانه، شكست طرحهاي آمريكا در حوزه درياي خزر و آسياي مركزي و قفقاز، عدم دستيابي به اهداف اساسي در حمله به افغانستان و عراق و... از جمله تقابل موفقيت آميز جمهوري اسلامي در برابر سلطه جهان آمريكا بود.
2/ 2. دستاوردها براي كشورهاي منطقه
الف. تجديد حيات اسلام در افكار مسلمانان
در زماني كه دين و معنويت در انزوا بود و لائيك و ليبراليسم حاكميت داشت و اسلام محدود به امور فردي بود و در مساجد زنداني شده بود بار ديگر نداي امتزاج دين و سياست در ميان انديشمندان، مراكز علمي و تحقيقات و افكار و رفتار ملتها نمايان شد. به نوشته هفته نامه آلماني اشپيگل، انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) حيات تازهاي به مسلمانان در سراسر جهان بخشيد و اسلام مبارزترين مذهب دنيا با انرژي انقلاب خود 2/1 ميليارد مسلمان را برانگيخت و آنان را براي تشكيل حكومت الله در زمين به حركت درآورد.[1]دكتر ميشل جانسون در مقالهاي در نشريه «ژئوپوليتيكان استراتژيك» مينويسد: جامعه مسلمين (پس از انقلاب ايران) از حالت ضعف و ناتواني خود خارج شد و به يك قدرت تبديل شد.[2] بيداري سياسي جهان اسلام را ميتوان در صحنه مبارزات انتخاباتي، گرايش انتخاباتي، گرايش به ايجاد تحزب، تشكلهاي سياسي، هستهها و جنبشهاي مقاومت در ابعاد مبارزات سياسي و مسلحانه عليه آمريكا و صهيونيسم كه در چند سال اخير روند تصاعدي در بيشتر جهان به خود گرفته است، مشاهده كرد كه الهام پذيري آنها از الگوهاي سياسي و مبارزاتي انقلاب اسلامي را ميتوان در گفتار و نوشتارهاي آنها به عينه ديد.ب. ظهور جنبشها و نهضتهاي اصول گراي در منطقه
پس از انقلاب اسلامي اصول گرايي در قالب احزاب و جنبشهاي متعدد ظهور يافت و شتاب فزايندهاي گرفت، انتفاضه فلسطين، سازمانهاي حماس، جهاد اسلامي، احياي مجدد انديشه نابودي اسرائيل، حزب الله لبنان، جبهه اسلامي سودان، جبهه نجات اسلامي الجزاير، رشد اسلام گرايي در تركيه، احزاب و جنبشهاي مبارزه جهادي در افغانستان در دوران اشغال به اعتراف مقامات غرب عمق استراتژي نفوذ ايران محسوب ميشوند؛ از نمودهاي عيني آنهاست. «رولو» اسلام شناس فرانسوي، در نشريه مطالعاتي فلسطين در خصوص تأثير انقلاب بر جهان اسلام ميگويد:«پس از فوت عبدالناصر، خلأيي در خاورميانه عربي پديد آمد كه رهبران ناسيوناليست و مليگراي عرب يا احزاب چپ گرا و ماركسيست نتوانستند آن را پر كنند و در پايان، اسلام در عرصه مبارزات سياسي ظاهر شد و آن خلأ را پر كرد.»[3]«اسحاق رابين» وزير دفاع وقت اسرائيل، اسلام را يك تهديد معرفي ميكند و ميگويد:«دشمني ايران پس از انقلاب اسلامي به صورت يك دشمني ايدئولوژيك و دشمن واقعي در آمده و خطر افكار تند مذهبي در ايران از هر خطري براي اسرائيل بيشتر است.»
و در همين راستا «ابا آبان» نظريه پرداز صهيونيستي و وزير خارجه وقت اسرائيل ميگويد:
«انقلاب اسلامي، كوته انديشي نيست بلكه فصل جديدي در تاريخ ايده است. من احساس ميكنم اين ايده در منطقه خاورميانه شيوع يافته و پيروزي انقلاب اسلامي بيانگر اين پديدههاست.»[4]«صالح عوض» نويسنده عرب در كتاب انتفاضه آورده است:
«جهان عرب از 1967 تا سال 1982 (شكل گيري انتفاضه) راههاي گوناگون فلسطيني و دولتهاي عربي را آزموده و شكست طرحهاي سياسي را به چشم ديده بودند و دريافته بودند كه اين شعارها زينت خود را از دست دادهاند و ديگر اميدي به نابودي اسرائيل و يا كمرنگ شدن حاكميت آن نبود ولي پس از انقلاب اسلامي متوجه شدند خداوند سرنوشت هيچ كسي را تغيير نميدهد بلكه خود آنها بايد اقدام كنند... جنبش جديد مردم فلسطين يا انتفاضه صرفنظر از عوامل متعدد شكلگيري آن بدون هيچ وابستگي يا سازماندهي قبل از جريانهاي سياسي وابسته به دولتهاي عربي با الهام از انقلاب اسلامي و توسط مسلمانان فلسطين شكل گرفت.[5]در حال حاضر كشورهاي غربي به ويژه آمريكا به واسطه نفوذ اسلام سياسي ناشي از انقلاب اسلامي در جوامع اسلامي هراس دارند از اين كه انتخابات آزادي در كشورهاي اسلامي صورت گيرد، زيرا در اين صورت نتيجه اين انتخابات، پيروزي اسلام گراياني است كه تأثير جدي از انقلاب اسلامي و افكار امام خميني (ره) گرفتهاند.
ج. احياي حج حقيقي و ابراهيمي
تا قبل از انقلاب اسلامي حج يك حركت صرفاً عبادي بود و بعد سياسي آن مغفول مانده بود. امام (ره) حج را ميعادگاه وحدت مسلمانان در برابر زورمندان جهان و مركز برائت از مشركان معرفي كرد و ابعاد سياسي حج را زنده كرد. حضور قريب 5/2 ميليون مسلمان از سراسر جهان در حج به تجديد حيات اجتماعي و سياسي اسلام و صدور و بازتاب انقلاب سرعت بخشيده است.احياي ارزشها، سنتها، آداب و رسوم اسلامي در ميان ملل مسلمان و بازگشت مسلمانان به هويت اسلامي و اصيل خود و احساس عزت و غرور از ديگر آثار انقلاب بر جهان اسلام بود كه منطقه را بار ديگر به عنوان نقطه استراتژي از نظر ژئو استراتژيك و ژئو پليتيك در اذهان زنده كرد و امروز شاهد شكلگيري و مبارزه گسترده هستههاي مقاومت متأثر از انقلاب اسلامي عليه اسرائيل و آمريكا در سراسر جهان هستيم و اين از بركات انقلاب اسلامي است و اين تأثير را ميتوان در گفتار دشمنان نيز كراراً مشاهده كرد.[1] . روزنامه جام جمهوري، 4/1/71.[2] . همان.[3] . همشهري، 19/11/72، ص 7.[4] . همان.[5] . دكتر ملكوتيان، انقلاب اسلامي، چرايي و چگونگي رخداد آن، جمعي از نويسندگان، 1370، ص 313.