پرسش :نسبت بين دين و اخلاق چگونه است و چند نحوه ارتباط بين اين دو قابل تصور است؟ - پرسش: نسبت بين دين و اخلاق چگونه است و چند نحوه ارتباط بين اين دو قابل تصور است؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش: نسبت بين دين و اخلاق چگونه است و چند نحوه ارتباط بين اين دو قابل تصور است؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرسش :نسبت بين دين و اخلاق چگونه است و چند نحوه ارتباط بين اين دو قابل تصور است؟

پاسخ

در مقابل پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه مسئله نسبت ميان دين و اخلاق و ارتباط و عدم ارتباط اين دو به صورت‌هاي مختلفي مورد بررسي قرار گرفته است.[1] كه ما نيز از ديدگاه خود به اين مسئله مي‌پردازيم. در يك نگاه كلي مي‌توان نسبت بين دين و اخلاق را به سه صورت كلي‌اي كه در ذيل خواهد آمد تصور نمود:[2]

1. صورت اول همان عدم ارتباط و تباين كلي بين دين و اخلاق است. در اين فرض اگر ارتباطي هم در جايي حاصل شود بالعرض و اتفاقي است.

2. اتحاد دين و اخلاق؛ كه اين صورت خود نيز به سه وجه قابل تصور است:

1ـ2) يگانگي و عينيت دين و اخلاق؛ در اين وجه دين و اخلاق هر دو وحدت داشته و يكي به حساب مي‌آيند.

2ـ2) استنتاج دين از اخلاق؛ (تحويل دين به اخلاق).

در اين وجه نيز دين به اخلاق تنزّل مي‌يابد و در واقع دين همان اخلاق مي‌باشد.

3ـ2) استنتاج اخلاق از دين (تحويل اخلاق به دين).

در اين صورت اين اخلاق است كه به دين تحويل مي‌يابد و در واقع اخلاق همان دين مي‌باشد.

3. استقلال هر يك از دين و اخلاق با وجود امكان ارتباط آن دو.

اين فرض نيز از حيث ملائمت و سازگاري با يكديگر و عدم ملائمت به چند صورت تقسيم مي‌شود:

1ـ3) دين و اخلاق دو ماهيت مستقل هستند و كاملاً با هم سازگارند.

2ـ3) دين و اخلاق دو ماهيت مستقل بوده و تا حدي با هم ناسازگارند، (تعارض جزيي بين دين و اخلاق).

3ـ3) دين و اخلاق دو ماهيت مستقل بوده و كاملاً با هم ناسازگارند.

بررسي اجمالي صورت‌هاي ذكر شده

در بررسي اجمالي فرض‌هاي ذكر شده مي‌توان گفت كه فرض آخر كه دين و اخلاق را مستقل و كاملاً ناسازگار مي‌داند را مي‌توان به فرض اوّل مسئله كه قايل به عدم ارتباط كلي بين دين و اخلاق است ارجاع داد و حكم هر دو را يكي دانست چرا كه در باب ارتباط بين دو چيز كه موضوع بحث‌ ماست وقتي مدعي شديم آن دو از يكديگر مستقل بوده و با هم نيز سازگاري ندارند در حقيقت به اين معناست كه هيچ‌گونه ارتباطي را ميان اين دو قايل نشده‌ايم و ادعاي عدم ارتباط كلي بين اين دو را نموده‌ايم و در باب فرض ديگري كه يگانگي دين و اخلاق را مدعي بود مي‌گوئيم كه اين فرض اوّلاً هيچ قايلي ندارد و يا دست كم ما قايل خاصي را بر اين فرض نيافته‌ايم و ثانياً ارتباط در جايي معنا دارد كه حداقل دو پديده وجود داشته باشد و لذا اين فرض مذكور نيز چندان قابل توجّه نمي‌باشد و به لطف الهي به مابقي صورت‌ها و فروض ياد شده در مباحث بعدي خواهيم پرداخت و توضيح بيشتر از آنها را به محل بحث از آنها واگذار مي‌كنيم.

به عنوام مثال ر.ك: به بارتلي، ويليام، دين و اخلاق، ترجمه زهرا خزاعي، پايان‌نامه، ص 2، و مجله قبسات، شمار‌ة 13.

2. صورت‌ها و فرض‌هاي مذكور تا حدودي شبيه كاري است كه آقاي بارتلي در دين و اخلاق خود بعمل آورده است. ر.ك: به بارتلي ويليام، دين و اخلاق ترجمة زهرا خزاعي، ص 2.

/ 1