فلسفه و تعيين حقانيت يا برتري يک دين بر دين ديگر - [فلسفه و تعيين حقانيت يا برتري يک دين بر دين ديگر] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[فلسفه و تعيين حقانيت يا برتري يک دين بر دين ديگر] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فلسفه و تعيين حقانيت يا برتري يک دين بر دين ديگر

فلسفه نمي تواند ثابت كند كدام دين بر حق است و كدام دين بر حق نيست و يا ارزش هاي فلان دين بر ديگري برتري دارد يا نه، از قول آدامز، آيا اين نظريه صحيح است يا نه؟

پاسخ

به نظر مي رسد با ذكر چند نكته پاسخ روشن خواهد شد.

1. در يك تقسيم بندي كلي آموزه هاي اديان به بخش هاي مختلفي تقسيم مي شوند، بخشي از آن را باورهاي اصلي آن دين تشكيل مي دهد كه مي توان آن را جهان بيني آن دين نيز ناميد، مسائلي هم چون وجود و صفات خدا و ارتباط او با جهان هستي و نبوت و قيامت و... از مباحث مربوط به جهان بيني محسوب مي گردند. بخش ديگر دين احكام عملي آن است و بخشي ديگر نيز به آموزه هاي اخلاقي دين اختصاص دارد.[1] هر يك از تعاليم اديان را مي توان با قطع نظر از وحياني بودن آن مورد مطالعه قرار داد. مثلا وجود خدا را با دلايل عقلي صرف بررسي كرد و يا نظرية دين درباره گرايش هاي انسان را در علم روان شناسي مورد مداقه قرار داد، به هر حال همه آموزه هاي ديني را نمي توان در يك علم دسته بندي كرد. بنابراين برنامه اخلاقي دين بايد در علم اخلاق و يا فلسفة‌ اخلاق مورد بحث قرار گيرد.

2. روش تحقيق در هر علم با ديگري متفاوت است و جستجو در هر حوزة معرفتي متوقف بر استفاده از روش خاص همان حوزه است. به عنوان مثال روش تحقيق مسائل دانش فيزيك، آزمايش است، ولي روش تحقيق و اثبات گزاره هاي تاريخي تحليل عقلاني و دروني داده هاي تاريخي است، چنان كه براي اثبات علل گرايش مردم يك كشور به يك سياست خاص اقتصادي از روش تحقيق ميداني و نظر سنجي و سپس تحليل نتايج نظر سنجي استفاده مي شود. نتيجه آن كه هر يك از مدعيات اديان را بايد با روش خاص خود شناخت و مورد نقد و بررسي قرار داد.[2]

3. مباحث فلسفي، روشي به جز تحليل و استدلال عقلي صرف ندارند، و روشن است كه موضوعاتي در فلسفه مورد بحث قرار گيرند كه قابليت مطالعه عقلي را داشته باشند. بنابراين بسياري از نكاتي كه توسط دين به ما آموخته شده است خارج از بحث فلسفي خواهند بود. مثلا اين كه بهشت چند طبقه دارد يا ملائكه بر چند قسم هستند، و يا اين كه مسيح ـ عليه السّلام ـ هم اكنون زنده است يا نه؟ به هيچ وجه در دايره بحث عقلي نمي گنجد و لذا فلسفه دربارة آنها ساكت است و اظهار نظر نمي كند.

4. چنان كه گفته شد بخشي از داده هاي وحياني و آورده هاي پيامبران الهي در حوزه عقل قرار دارند. بعني موضوع بررسي فلسفي هستند. اثبات خدا و صفات او، لزوم وجود پيامبر و دين، لزوم معاد، بايستگي امامت، ريشه هاي مباحث اخلاقي يا همان فلسفه اخلاق، حسن و قبح عقلي كه ريشه اصلي بعضي از مباحث درون ديني است، برخي از احكام عملي و... همه قابليت مطالعه فلسفي دارند.

بنابراين مي توان آموزه هاي اديان مختلف در اين زمينه را با هم مقايسه كرد و برتري يكي بر ديگري را اثبات كرد، مثلا چنان كه گفته مي شود برخي از مسيحيان قائل به اقانيم ثلاثه در وجود خدا هستند و خدا را در عين اين كه يكي مي دانند در عين حال او را در سه اقنوم تصوير مي كنند، در حالي كه مسلمانان اين مدعا را قبول ندارند. بديهي است كه مي توان با دقت فلسفي بين اين دو نظر قضاوت كرده و برتري يكي بر ديگري را عيان نمود.

بحث عينيت ذات با صفات كه از مباحث اختلافي بين فرقه هاي مسلمين است نيز از همين قبيل است، حسن و قبح عقلي نيز در همين دايره جا مي گيرد، و با اثبات آن ضرورت نبوت و امامت قابل اثبات خواهد شد ولي عقلي بودن حسن و قبح مورد انكار اشاعره مسلمان مي باشد. بحث پيچيده جبر و اختيار نيز از همين باب است و مي تواند مورد اثبات يا انكار عقلي باشد. بنابراين كسي نمي تواند بگويد فلسفه توانايي اثبات برتري يك دين بر ديگري را ندارد.

5. روشن شد كه بسياري از مباحث ديني حالت عقلي دارند ولي چنان كه گفته شد برخي از مباحث نيز چنين خصوصيتي ندارند و طبعا نمي توان با استفاده از دلايل فلسفي برتري يك دين بر ديگري را در اين حوزه اثبات كرد، مثل بسياري از احكام عملي اسلام و يهوديت كه خارج از دايره ادراك عقلي هستند. هر چند برخي از اين تعاليم ديني را نيز مي توانيم با روش خاص آن مساله مورد قضاوت قرار دهيم و حكم به برتري يكي بر ديگري نماييم.

6. نتيجه: از آن جا كه اصلي ترين مدعيات هر دين را باورهاي اساسي آن تشكيل مي دهد و اين باورهاي اصلي همه قابليت مطالعه عقلي و فلسفي را دارند، لذا مي توان با استفاده از فلسفه، برتري يك دين بر ديگري را نشان داد. و اگر ثابت شود كه يك دين از نظر اصول عقايد و مباحث بنيادين اخلاق و احكام همچون حسن و قبح عقلي بر ساير اديان برتري دارد، مي توان برتري آن دين در ساير بخش ها را نيز با استفاده از علوم ديگر و يا با تكيه بر تعبد اثبات كرد.

جهت مطالعه بيشتر مي توانيد به كتب ذيل مراجعه كنيد:

1. دين شناسي، آية الله جوادي آملي، مركز نشر اسراء، قم، 1381.

2. نزاع ميان دين و فلسفه، رضا سعادت، ترجمة عبدالله غلامرضا كاشي، انتشارات سروش، تهران، 1379.

قال الامام الرضا ـ عليه السّلام ـ:

بصنع الله يستدل عليه، و بالعقول يعتقد معرفته و بالفطرة تثبت حجته.

با تكيه بر صنع الهي بر وجود خدا استدلال مي شود و با عقل مي توان به معرفت خدا معتقد شد و با فطرت حجت خدا اثبات مي شود.
«ميزان الحكمة، ج 2، حديث 4918.»


[1] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، آموزش دين، انتشارات جهان آرا، قم، ص 9.

[2] . دربارة روش تحقيق در علوم مختلف ر. ك: شهيد بهشتي، سيد محمد، محيط پيدايش اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1368، ص12ـ 27.

/ 1