چرا كشورهاي غربي به ايران حسادت مي‌كنند و هميشه در فكر نابودي ايران هستند؟ - پرسش: چرا كشورهاي غربي به ايران حسادت مي‌كنند و هميشه در فكر نابودي ايران هستند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش: چرا كشورهاي غربي به ايران حسادت مي‌كنند و هميشه در فكر نابودي ايران هستند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چرا كشورهاي غربي به ايران حسادت مي‌كنند و هميشه در فكر نابودي ايران هستند؟

پاسخ

پيروزي انقلاب اسلامي ايران حادثه مهم و حيرت‌انگيزي براي جهان بود كه اين حادثه بزرگ از يكسو موج شوق و اميدواري را در ميان مسلمانان و مستضعفين جهان برانگيخت و ازسوي ديگرمعادلات سياسي استكبار را در ادامه سياست سلطه و تقسيم استعماري جهان به هم زد و با نفي هرگونه سلطه‌جويي و سلطه‌پذيري و دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه‌گرسبب كينه و دشمني استكبارجهاني وكشورهاي غربي با آن شد. اگربخواهيم اشاره‌اي گذرا به علل حسادت و دشمني كشور‌هاي غربي با انقلاب اسلامي ايران داشته باشيم مي‌توان به چند عامل به عنوان عوامل اصلي دشمني كشورهاي غربي با انقلاب اسلامي اشاره نمود.

1_ «اسلامي بودن انقلاب وتقابل فرهنگ ديني با فرهنگ غرب: اسلامي بودن انقلاب علت اصلي دشمني‌هاي پايان ناپذير قدرتهاي سلطه‌گر با انقلاب است اين انقلاب با ساختار فرهنگ ديني خود فرهنگ استعماري غرب را زيرسؤال برد به همين جهت نظام استكباري غرب به نابودي فرهنگ انقلاب و نظام مبتني به آن همت گماشت. الكساندر هيك

(وزير دفاع اسبق آمريكا) چنين اظهار نظر نموده كه « به نظر من خطرناك‌تر و مهم‌تر ازاين مشكلات بين‌المللي عواقب گسترش بنياد‌گرايي اسلامي است كه در ايران پاگرفته... اگراين از كنترل خارج شود منافع ابرقدرت‌ها را به خطرناك‌ترين وجه به مخاطره خواهد انداخت»[1]

امروز به اعتراف صريح نظريه پردازان غربي درگيري اصلي بين فرهنگ ديني انقلاب و نظام اسلامي با فرهنگ غربي است .

هانتيگتون نظريه‌پرداز آمريكايي مي‌گويد« تقابل اصلي آينده جوامع بشري برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است»[2] در جهاني كه فرهنگ غرب به عنوان فرهنگ توسعه درمقابل كشورهاي جهان سوم و ضعيف خودنمايي مي‌كرد، غرب‌گرايي ازمظاهر توسعه قلمداد مي‌شد، انقلاب اسلامي ايران چهره تظاهر وارداتي فرهنگ غرب را كه نتيجه‌اي جزء استثمار و عقب‌ماندگي جهان سوم نداشت را آشكار ساخت و فرهنگ اصيل اسلامي را به عنوان را ه درست توسعه و

عدالت اجتماعي و استقلال وآزادي به جهانيان شناساند لذا فرهنگ اسلامي كه برپايه ارزش‌هاي انساني و ديني و كرامت انسان ها ما استوار است و سرشار از آموزه‌هاي عدم پذيرش ظلم و مبارزه با آن درتضاد ذاتي با فرهنگ مادي غرب است براين اساس استكبار جهان عمده‌ترين مانع نفوذ خود به منظور تجاوز و غارت منابع مادي ملت ما را اعتقادات ديني، ارزش‌ها و فرهنگ اسلامي حاكم برجامعه مي‌داند و در صدد تضعيف و مقابله با آن برآمده است.

ديويد كيو مامورسازمان سيا چنين مي‌گويد
:

« مهم‌ترين حركت درجهت براندازي جمهوري‌اسلامي تغيير فرهنگ جامعه فعلي ايران است و ما مصمم به آن هستيم»[3]

مقام معظم رهبري فرمودند: « امروز دشمني اردوگاه استكبار با ايران اسلامي بخاطر اسلام است آن‌ها با اسلام دشمن هستند كه برجمهوري اسلامي ايران فشار وارد مي‌كنند والله آمريكا از هيچ چيزملت ايران به قدر مسلمان‌بودن و پايبندي به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست او مي‌خواهد شما ازاين پايبندي دست برداريد»[4]

2_ استقلال و عدم وابستگي به قدرتهاي بزرگ: انقلاب اسلامي با شعار« نه شرقي ، نه غربي، جمهوري اسلامي» اين واقعيت را آشكار ساخت كه نظام جمهوري‌اسلامي الگو‌برداري ازشرق و غرب و در نتيجه پيوستگي به اين دو اردوگاه را به شدت نفي مي‌نمايد و خود داراي ارزش و اصول مستقلي است كه توده‌هاي مردم خواهان آن هستند علت مهم دشمني دواير قدرت با نظام نوپاي جمهوري‌اسلامي هم به همين جهت بود كه الگوي جديدي فرا راه انسانهاي با فكر و آزاده بخصوص مسلمانان قرار داد. نوام چامسكي نويسنده مشهور آمريكايي معتقد است كه دشمني‌ها، توطئه‌‌ها و مخالفتهاي آمريكا و كشورهاي غربي عليه ايران به دليل استقلال و تن در ندادن اين كشور به سلطه و استعمار غرب است لذا مي‌گويد« تا زماني كه ايران مستقل بماند و در برابر سلطه آمريكا سر تعظيم فرود نياورد دشمني‌ها ومخالفتهاي آمريكا ادامه خواهد داشت، جمهوري اسلامي ايران از نظر آمريكا غيرقابل پذيرش است چون از استقلال خود چشم‌پوشي نمي ‌كند»[5]

مارتين ايندايك( معاون خاور‌ميانه‌اي وزارت خارجه ‌آمريكا) گستاخانه تاكيد مي‌كند« مجازات وتنبيه انقلاب اسلامي درس عبرتي براي كشورهايي خواهدبودكه درمسير استقلال ورهايي از سلطه آمريكا گام برمي‌دارند»[6] مرحوم امام فرمودند: پسند غرب اين است كه ما همه چيزمان را تقديمشان كنيم بدون چون وچرا اين پسندغرب است.[7]

3- كوتاه شدن دست قدرتهاي بزرگ ازمنابع ايران: كشورايران به لحاظ ژئو پلتيك همواره مورد توجه قدرتهاي بزرگ بوده و اهميت به سزايي براي آنها دا شته وبر همين اساس همواره مورد طمع جهان خواران بوده است انقلاب اسلامي دست قدرتهاي بزرگ رااز منابع كشور كوتاه نمود وهمين امر سبب دشمني آنان با انقلاب اسلامي گرديد برژنسكي نظريه پرداز مشهورآمريكايي گفت:«موقعيت استراتژيك ايران آن چنان براي غرب اهميت دارد كه آمريكا بايستي به هر ترتيب شده وحتي بااقدام نظامي جلو اينكه غرب ايران را از دست بدهد بگيرد.[8]«مقام معظم رهبري فرمودند»: روند دشمنيها و كينه ها و توطئه ها از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب آغاز شد و به تدريج با زائل شدن حيرت و گيجي و سر درگمي اي كه سيا ستمداران دولتهاي ا ستكباري وغارتگران و صهيونيستها براثر پيروزي انقلاب اسلامي دراين نقطه حساس جهان بدا ن دچار شده بودند گسترش و عمق و تنوع يافت پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتي ناپذير دولت آمريكا و صهيونيست بودند كه با سقط رژيم پهلوي مطيع ترين متحد و مزدور خودرا در منطقه را از دست داده واز منافع نامشروع سيا سي واقتصا دي خود درايران محروم شده بودند.[9]

4. حمايت از حقوق مسلمانان ومستضعفين جهان: انقلاب اسلامي ايران با آگاهيهاي عميقي كه درميان ملتهاي مسامان جهان بويژه دركشورهاي اسلامي بوجود آورد زمينه تحولات سياسي چشمگيري را فراهم آورد اين جريان سياسي يكبار ديگر اسلام را به عنوان يك قدرت تعين كننده در جهان مطرح نمود و چشم‌انداز وحدت بزرگ جهان اسلام و حركت عظيم بازيابي خويشتن خود و گريز ازسلطه و ايستادگي در برابر استعمار را در برابر ديدگان مشتاق ولي عم و ياس گرفته مسلمانان گشود و موجي ازوحشت واضطراب در دلهاي جهانخواران آفريد. انقلاب‌اسلامي براساس آموزه هاي ديني دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفين را از وظايف خويش برشمرده در قانون اساسي جمهوري‌اسلامي چنين آمده
« جمهوري‌اسلامي ايران سعادت انسان دركل جامعه بشري را آرمان خود مي‌داند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي‌شناسد. بنابراين درعين خود‌داري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفين دربرابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي‌كند»[10] براين اساس سياست خارجي جمهوري‌اسلامي ايران بر«دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه‌گر و روابط صلح‌آميز متقابل بادول غير محارب استوار شده‌ است.[11]

اين امر با منافع مستكبران سازگاري ندارد لذا با انقلاب‌اسلامي‌ايران به مقابله برخاسته و با روشهاي مختلف درصدد نابودي آن برآمده‌اند . برژنسكي مي‌گويد:« تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشي ازايران امام خميني(ره) يك مخاطره مستمر براي منافع ما در منطقه‌اي كه حيات جهان غرب كاملا به آن وابسته است ايجاد كرده است بنياد‌گرايي اسلامي پديده‌اي كه به طور عمده درگزارشها و بررسي‌هاي اطلاعاتي ما به آن بي‌توجهي شده است امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهديد مي‌كند»[12]

5. روحيه استكبار‌گرايي كشورهاي غربي:دركنار عوامل يادشده روحيه استكبار‌گرايي و سلطه‌گري كشورهاي غربي خصوصا آمريكا به عنوان عامل مكمل دشمني و خصومت قدرتهاي بزرگ يا انقلاب‌اسلامي است اين روحيه استكبار‌گري‌ ناشي از فرهنگ غرب است كه استثمار سايرفرهنگ‌ها جزء لاينفكّ آن است مرحوم امام فرمودند:« آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمنند چرا كه اسلام و كتاب و سنّت را خار راه خود و مانع چپاولگريشان مي‌دانند چرا كه ايران با پيروي ازهمين كتاب و سنّت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پيروز شد»[13]

كلام خود را با كلامي از مرحوم امام به پايان مي‌بريم كه فرمودند« نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و تا كجا ما را تحمل مي‌كنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند به يقين آنان مرزي جز عدول ازهمه هويتها و ارزشهاي معنوي و الهي‌مان نمي ‌شناسند... آري اگرملت ايران از همه اصول وموازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانه عزت واعتبار پيامبر وائمه معصومين عليهم السلام را با دستهاي خود ويران نمايد آن وقت ممكن است جهان‌خواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بي‌فرهنگ به رسميت بشناسند ولي درهمان حدي كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولي و قيم باشند ما جيره‌خوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايران اسلامي»[14]

منابع جهت اطلاع بيشتر:

_ حميد نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، 1380.

_ م. افتخارزاده، انقلاب اسلامي و مواضع استكبار جهاني، نشر روح.

_ حميد دهقان، انقلاب اسلامي نقطه عطفي درتاريخ، انتشارات مدين 1382.

قال علي _ عليه السلام _ : راس الايمان حُسن الخلق و التحلي بالصدق.

حضرت علي _ عليه السلام _ مي‌فرمايد:سرآغاز ايمان خوش‌رفتاري و خود‌آرائي به زيور راستي است.

«غررالحكم، ص 94»



[1] . روزنامه اطلاعات 1/12/61

[2] . نفوذ واستعاله،معاونت سياسي نمايندگي ولي فقيه درقرارگاه ثارلله، تهران 78،ص 27.

[3] . حميد نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي نمايندگي ولي فقيه در سپاه،80ص 184.

[4] . فرهنگ(تهاجم فرهنگي) سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي 1375،ص 119، روزنامه جمهوري 13/2/69.

[5] . رسالت 27/2/80

[6] .كيهان 26/1/78.

[7] . صحيفه نورج10 ص 193

[8] اطلاعات 28/1/62

[9] ويژگيهاي انقلاب اسلامي درآينه‌ي نگاه مقام معظم رهبري، تهران: مؤسسه فرهنگي قدرولايت 1380ص 143و 144

[10] .قانون اساسي،اصل 154.

[11] .قانون اساسي، اصل 152.

[12] . محسن داودي، ستيز غرب با آنچه بنيادگرايي اسلامي مي‌نامد، دفتر مطالعات سياسي وبين المللي1368،ص 70.

[13] . صحيفه نور ج 19ص 46.

[14] . صحيفه نور ج 20ص 237 و 238.

/ 1