فرشتگان و توانايي انجام معصيت
اگر فرشتگان قادر به انجام گناه نيستند پس چطور فرشته اى كه توسط امام حسين (ع) شفاء يافت و بالهايش را به دست آورد، بر اثر گناه و سرپيچى بالهايش را قبلا از دست داده بود، در حالى كه قادر به انجام گناه نيست؟پاسخ
حمد و سپاس خداوند متعالى را كه ائمه معصومين را چراغ هدايت براى ما انسانها قرار داده كه ائمه معصومين (عليهم السلام) نزد پروردگار يگانه از مقام و منزلت والائى برخوردار هستند و همه آنها داراى فضائل و كرامات زيادى هستند چنانكه در مورد فضيلت اميرالمؤمنين حضرت على (ع) از وجود پيامبر گرامى اسلام (ص) روايت شده است كه كسى وارد بهشت نخواهد شد مگر اينكه جوازى از اميرالمؤمنين (ع) داشته باشد.[1]و يا در مورد فضائل امام حسين (ع) فرموده: حسين از من است و من از حسين و هر كس حسين را دوست بدارد خدا هم او را دوست مى دارد.[2]نمى گنجد، و ما هم تنها به نقل روايت اكتفا نموديم.اما گاهى انسان با بعضى از روايات مواجه مى شود و مى بيند كه نمى توان صحت آنها را قبول كرد، مثلا يكى همين روايت است كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار و مرحوم شيخ صدوِ در كتاب آمالى و شيخ عباس قمى در كتاب منتهى الآمال آورده اند كه ما به نقل شيخ عباس اكتفا مى كنيم. ايشان مى فرمايد: (شيخ صدوِ و ابن قولويه و ديگران از حضرت صادِ (ع) روايت كرده اند كه چون امام حسين (ع) متولد شد حق تعالى جبرئيل را امر فرمود كه با هزار ملك نازل شود براى آنكه تهنيت گويند حضرت رسول اكرم (ص) را از جانب حق تعالى، و چون جبرئيل نازل مى شد گذشت از جزيره اى از جزيره هاى دريا، به ملكى كه او را فطرس مى گفتند و از حاملان عرش الهى بود. وقتى حق تعالى او را امرى فرمود، او كُندى كرده بود، پس حق تعالى بالش را در هم شكسته بود و او را به آن جزيره انداخته بود، پس فطرس هفت صد سال در آنجا عبادت حق تعالى كرد تا روزى كه امام حسين (ع) متولد شد. فطرس خويشتن را به امام حسين (ع) ماليد و بال درآورد و...)[3]اما ما به دو دليل نمى توانيم صحيح بودن اين روايت را قبول كنيم:اولا
اينكه سند روايت ضعيف است، زيرا اسامى اكثر راويان اين روايت در كتابهاى رجالى نيامده است و يا اگر هم آمده اكثراً تضعيف شده اند و ثقه بودنشان را كسى تاييد نكرده است. مثلا مرحوم مامقانى در كتاب تنقيح المقال در مورد ابراهيم بن شعيب كه يكى از راويان همين روايت است فرموده كه مجهول است.[4]محسن امين هم در كتاب اعيان الشيعه در مورد ابراهيم بن شعيب فرموده كه واقفى مذهب است[5]ناگفته نماند هر روايتى كه راويانش توثيق نشده باشند به آن روايت نمى شود اعتماد كرد، پس از نظر سند، اين روايت، ضعيف است.
ثانياً
متن اين روايت آن طورى كه به نظر مى رسد بر خلاف آيه شريفه قرآن كريم مى باشد و هر روايتى كه مخالف قرآن باشد نمى توان قبول كرد، قرآن كريم مى فرمايد: (ملائكه هرگز فرمان خدا را نافرمانى ننموده، بلكه هر چه مى گويد عمل مى كنند)[6](ملائكه محض اطاعتند و در آنها معصيت نيست و اطلاِ اين آيه شامل دنيا و آخرت مى شود، پس ملائكه نه در دنيا عصيان دارند و نه در آخرت)[7]باز ايشان در ذيل تفسير آيه شريفه «بل عبادٌ مكرمون. لا يسبقونه بالقول وهُم بامره يعملون»[8](اراده و عمل ملائكه تابع اراده او (خدا) است، چون منظور از «قول» در آيه شريفه همان اراده خداست. پس ملائكه نمى خواهند مگر آنچه را كه او مى خواهد و نمى كنند مگر آنچه را كه او نمى خواهد و اين كمال بندگى را مى رساند، چون عبوديت عبد اين اقتضا را دارد كه اراده و عمل خود را مِلك مولا بداند.با توجه به مطالب فوِ مى بينيم كه در روايت مذكور، نسبت تمرّد يا سستى در اطاعت از فرمان الهى ملائكه داده شده است و اين با عصمت ملائكه سازگارى ندارد.پس نتيجه مى گيريم كه اين روايت قابل اعتماد نمى باشد. و نمى توان بر آن استناد كرد.منابع جهت مطالعه بيشتر:1- ترجمه الميزان، علامه طباطبائى، ح 19، ص 674 .[1] سيد مرتضى حسينى فيروزآبادى، فضائل الخمسه من صحاح السته (دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1371 هـ ش) ج 3، ص 104 .[2] فضائل الخمسه من صحاح السته (پيشين) ج 3، ص 292 (چاپ پنجم) .[3] منتهى الآمال، حاج شيخ عباس قمى (ره) (مؤسسه انتشارات هجرت، تاريخ انتشار 1371 هـ ش، چاپ پنجم) ج 1، ص 524.[4] تنقيح المقال، مرحوم شيخ عبدالله مامقانى (چاپ سنگى) ج 1، ص 19 .[5] علامه سيد محسن امين، اعيان الشيعه (چاپ بيروت، دار التعارف، 1406 هـ ِ) ج 2، ص 143.[6] (لا يعصون اللّه ما أمرهم ويفعلون ما يؤمرون) تحريم: 6 .[7] الميزان، علامه طباطبائى، ترجمه آيت الله سيد محمد باقر موسوى همدانى (چاپ جامعه مدرسين) ج 19، ص 674 .[8] انبياء: 26 و 27 .