ملائكه چه مراتبي دارند و هدف از خلقت آنها چه بوده و چند دسته اند؟ - ملائكه چه مراتبي دارند و هدف از خلقت آنها چه بوده و چند دسته اند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ملائكه چه مراتبي دارند و هدف از خلقت آنها چه بوده و چند دسته اند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ملائكه چه مراتبي دارند و هدف از خلقت آنها چه بوده و چند دسته اند؟

پاسخ

پاسخ در چند محور ارائه مي شود:

1. قبل از هر چيز بايد اشاره شود كه جزئيات مراتب فرشتگان الهي را تنها خداوند مي داند. اما آنچه از برخي روايات مي توان بدست آورد آن است كه فرشتگان گذشته از مراتبي كه بعداً در ادامه توضيح داده خواهد شد. از نظر اشتغال به عبادت تكويني خود نيز داراي مراتب انداز جمله در نهج البلاغه در اين باره آمده است: دسته اي از فرشتگان در سجده اند و ركوع ندارند، گروهي در ركوع اند و برپا نمي ايستند. عده اي در صف ايستاده اند پراكنده نمي شوند، بعضي تسبيح مي گويند و خسته نمي شوند. دسته اي ديگر از ايشان مشغول وحي اند، دسته اي ديگر حافظ بندگان خدا و دربان بهشت اند، و دسته اي پاهاي شان در زير زمين ثابت اند و گردن هاشان از آسمان بالا درگذشته و اعضاء شان اطراف و اكناف جهان بيرون رفته و دوش هاشان با پايه هاي عرش الهي مناسب و موافق است.[1] از اين حديث نوراني بدست مي آيد كه نحوة عبادت فرشتگان كه مثلاً برخي دائم در حال سجده و ديگري دائم در حال ركوع اند نمايان گر مرتبة وجودي آنهاست، زيرا آنان كه در حال سجده هستند به طور يقين مرتبه شان از آنهايي كه به طور دائم در حال ركوع است بالا است چون حالت سجده بهتر و بالاتر از حالت ركوع است به همين جهت بهترين حالات نماز حالت سجده محسوب مي شود. گذشته از اين برخي از بزرگان دربارة مراتب فرشتگان نيز گفته است: از بعضي آيات معلوم مي شود كه فرشتگان مراتب مختلف و مقامات متفاوت وجود دارد و آنهايي كه در مراتب بعدي هستند از آنهايي كه در مراتب بالاتراند پيروي مي كند و فرمان برداري دارند و دستور دريافت مي كند

2. در كتاب هاي اسلامي معمولاً چهار فرشته به عنوان فرشتگان مقرب الهي معرفي شده كه عبارت اند از جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و عزرائيل و از ميان آنها جبرائيل از همه برتز دانسته شده است. و در برخي منابع ديني غير اسلامي و اديان پيشين نيز از جبرئيل و ميكائيل به عنوان فرشتگان برتر الهي نام برده شده است.[2] و هم چنين در برخي از آيات قرآن سخن از روح الامين مطرح شده برخي بر آن است كه مراد از (روح) فرشته بزرگ الهي است كه طبق بعضي روايات حتي از جبرئيل نيز برتر است و مقام او بالاتر است چنان از امام صادق ـ عليه السّلام ـ رسيده كه فرمود: (روح) فرشته بزرگي است كه از جبرئيل و ميكائيل بزرگتر است.[3]

3. برخي دربارة مراتب فرشتگان از طريق تقسيم عالم امر پيش آمده و گفته اند: يك قسم از موجودات عالم امر (فرشتگان) به هيچ وجه به عالم اجسام تعلق ندارند و آنها را فرشتگان كروبي و يا كرّ و بيان مي گويند. و اينها به نوبه خود برخي شان بگونه اي هستند كه از عالم و عالميان اصلاً خبري ندارند و غرق تماشاي جمال جميل خداوند هستند و اينها را اصطلاحاً (ملائكه مهيّمه) مي گويند عدة ديگر از آنها گرچه به عالم اجسام تعلق ندارند و محو در جمال حق اند اما واسط فيض الهي هستند كه رئيس آنها را (روح اعظم) مي گويند و هيچ فرشته اي بزرگتر از آن وجود ندارد و گاهي از آن به (قلم اعلي) و گاهي به (عقل اول) ياد مي كنند. قسم ديگر از موجودات عالم امر به نحوي تعلق به عالم اجسام دارند و به تدبير و تصرف آن مشغول اند و آنها را اصطلاحاً (روحانيان) مي گويند كه برخي از آنها در امور آسماني تصرف مي كنند كه آنها را (اهل ملكوت اعلي) گويند.

و قسمي ديگر از آنها در ارضيات تصرف مي كنند كه آنها را (اهل ملكوت و سفل) گويند و چندين هزار از آنها بر انسان موكل اند و برخي ديگر به پديده هاي ديگر زميني موكل اند.[4] از مجموع آنچه بيان شد معلوم گرديد كه فرشتگان گذشته از آن كه اقسام فراوان دارند، مراتب و مقامات مختلف و متعدد دارند و هر كدام در مرتبه خاصي از عالم وجود مشغول انجام دستورات تكويني الهي و عمل به وظايف تكويني خويش هستند.

براي مطالعة بيشتر به كتب ذيل مراجعه گردد:

1. علامه طباطبايي، الميزان، ج 17، ص 9، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران 1372 ش.

2. شعراني، عبدالوهاب، اليواقيت والجواهر، ج 2، ص 392، نشر دار احياء التراث العربي، بيروت.

3. ناصر مكارم، تفسير نمونه مجلدات: ج 18، ص 173، ج 18، ص 168، ج 24،‌ص 451، ج 19، ص 11، ج 17، ص 140، ج 10 ص 141، ح 5، ص 274، ج 1، ص 364، ج 25،‌ص 237، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران 1379 ش.

منهومان لا يشبعان طالب علمٍ و طالب الدنيا

دو گرسنه اند كه سير نمي شوند: جويندة دانش و جويندة دنيا

نهج البلاغه، حكمت 457.


[1] . نهج البلاغه، خطبة 1.

[2] . ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج 1، ص 364، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1379 ش.

[3] . ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج 26،‌ص 58، نشر پيشين.

[4] . جامي عبدالرحمن، نقد النصوص در شرح نقش الخصوص، ص 49، نشر مؤسسة مطالعات و تحقيقات فرهنگي، تهران، 1370 ش.

/ 1